اشکدان
قدیمها سفر رفتن شوخی نبوده و کسی که میرفته، کمِ کم چند ماهی از خانه دور بوده و خبر هم که حکم کیمیا را داشته است. آن وقتها ملت ظرفهایی داشتهاند به نام «اشکدان» با شکلها و طرحهای مختلف. کسی که (معمولا خانمی که) سفرکردهای داشته، در زمان سفر اشکهایش را توی اشکدان جمع میکرده و بعد از به سلامت برگشتن یار سفرکرده، به نشانه علاقه و پایبندی به او نشان میداده یا هدیه میکرده.
چندتا از این اشکدانها توی موزههای مختلف ایران هست مثلا توی موزهی چهلستون و موزهی کلیسای وانک. این یکی را در موزهی مردمشناسی کاخ گلستان پیدا کردم:
* شعر «حراج اشیای گریهآور» را هم از عباس صفاری بخوانید.