موزه هنر مشکین فام
موزهی هنر مشکینفام را خیلی از شیرازیها هم ندیدهاند! حتی خیلی از راننده تاکسیهای شیراز هم نمیدانند که شیراز چنین موزهای هم دارد و من هر دو باری که به آن سر زدهام، تنها بازدید کنندهاش بودهام. البته توی نقشههای گردشگری شیراز فهرست شده و از ارگ کریمخانی تا این موزه تقریبا ده دقیقه پیاده راه است.
بنای موزه یک خانه قدیمی است ته یک کوچهی بنبست در بافت تاریخی شیراز. خانه معروف است به خانهی فروغالملک (قوامی) و زمانی توسط «اسمعیل قوامی» هدیه شده به آموزش و پرورش شیراز. کاشی سردر موزه هنوز هم عنوان «دبستان فروغ الملک» دارد.
انگار از موزه شدن این دبستان سابق، چند سالی بیشتر نمیگذرد چون پارچهنویسی سر در آن کهنه است ولی هنوز دوام دارد.
فضای داخلی موزه، مثل همهی خانههای اعیانی قدیمی زیبا است، با همان پنجرههای مشبک و کاشی کاری و حیاطهای اندرونی و بیرونی و هشتی و یک اتاق هم با مبلمان قدیمی خانه، از جمله مبلهای آینهکاری شده!
داخل اتاقهای خانه، فضاهایی برای نمایش آثار هنری سه نسل از خانوادهی «مشکین فام» در نظر گرفته و در کنار این آثار، اثرهایی از دیگر هنرمندان فارس هم هست که برخی توسط صاحب اثر و بعضی توسط مجموعهداران به موزه هدیه شدهاند.
لزوما همهی آثاری که در موزه به نمایش گذاشته شدهاند، آثار هنری چشمگیر و قابل توجهی نیستند ولی موزه در مجموع فضای دلپذیر و چیدمان جذابی دارد و برای کسی که فارس را دوست دارد و میخواهد در مورد آن بیشتر بداند، جزء فهرست «حتما ببینم» به حساب میآید.
یکی از اتاقهای موزه اختصاص دارد به عکسهای مشاهیر فارس در زمینههای مختلف، از پزشکی گرفته تا تئاتر و شعر و مهندسی و ترجمه. به علاوه مجموعهی مفصلی از عکس بزرگان فارسی (از جمله عکسهایی از سران عشایر فارس) از طرف یکی از مجموعهداران به این موزه هدیه شده که در ویترینهای نزدیکتر به دوربین در عکس زیر به نمایش در آمده.
ظاهرا ادارهی موزه در دست خانوادهی مشکینفام (یا نهاد غیردولتی دیگری) است و میراث فرهنگی (یا اصلا یک سازمان دولتی) آن را اداره نمیکند. این را هم از روی بلیط موزه میتوان حدس زد، هم از اینکه برخورد موزه با مشاهیر «ایدئولوژیک» نیست و عکس کسانی مثل «شهیار قنبری» یا «فریدون توللی» را هم میتوان در میان عکسهای دیگران دید.
ضعف بزرگ موزه نورپردازی آن است. وسط اتاقها لامپهای کم مصرف سفید رنگ بسیار قویای نصب شده که هم با فضای موزه همخوانی ندارد و هم عکاسی را خیلی سخت میکند. تقریبا نمیشود عکسی از فضای داخلی موزه انداخت که در آن ردی از این «نورافکن»ها نباشد.