موزه مشاهیر فارس
توی بعضی کوچهها خانهای هست که یکبار اگر دیده باشید، همیشه یادتان میماند. بقیهی خانههای کوچه را بنّا ساخته است و این یکی را معمار. معماری که میدانسته وظیفهی در و دیوار و پنجره فقط در بودن و دیوار بودن و پنجره بودن نیست. معماری که بلد بوده چطور در و دیوار و پنجره را کنار هم بچیند که چشم رهگذر را بگیرند و خودشان را بیزحمتی توی خاطرهاش ثبت کنند. فقط که بلد بودن نیست؛ معمار، سر ساختن آن خانه دلش را هم به کار داده و هنرش را هم خرج کرده و ….
بین همهی موزهها و گالریها و نمایشگاههای «بنّا ساز» که طبق فلان بخشنامه ساخته شدهاند تا مثلا فلان هدف فرهنگی را تحقق ببخشند یا در راستای نیل به اهداف مندرج در فلان بند فلان برنامه باشند، این موزهی مشاهیر فارس از آن موزههای «معمار ساز» است که یک بار اگر ببینید همیشه یادتان میماند و توی همان نگاه اول میفهمید که سازندگانش، هم اینکاره بودهاند و هم از دل مایه گذاشتهاند و ذوق و هنرشان را خرج ساختنش کردهاند.
موزه متعلق است به بنیاد فارس شناسی و در زیرزمین خانهی زینت الملک جا دارد. بضاعتش هم 57 مجسمهی مومی است در ابعاد طبیعی که به ترتیب تاریخ چیده شدهاند: از داریوش هخامنشی تا عباس دوران.
تندیسها را یک تیم 20 نفره به سرپرستی «حمید شانس» در سال 84 ساختهاند. اسم حمید شانس را این روزها در خبرهای فرهنگی زیاد میخوانم چون دو تا از مجسمههایش (شریعتی و صنیع خاتم) در جریان سرقتهای اخیر دزدیده شدهاند. (مثلا نگاه کنید به این مصاحبه: حمید شانس: این دزدیها یک جور ترور فرهنگی است)
بیشتر تندیسها مربوط به مشاهیر ملیاند که زادگاه یا خاستگاهشان فارس بوده است. به علاوه، تندیس آنهایی که در فارس حکومت یا زندگی کردهاند (شاه شجاع، کریمخان، لطفعلی خان، باباکوهی) یا خدمتی به فارس کردهاند (الله وردی خان به خاطر ساختن مدرسه خان) یا ضرری به فارس زدهاند (آقا محمد خان قاجار) هم در موزه پیدا میشود.
حافظ اما تندیس ندارد. به جایش دیوان حافظ و یک شمع را وسط فضایی نشانده اند و اطرافش را با خوشنویسی اشعار حافظ و نقشهای ابر و باد و مینیاتور تزئین کردهاند و اینجوری یک جور تقدس برای حافظ قائل شدهاند و او را یک سر و گردن بالاتر از بقیه مشاهیر فارس نشاندهاند. (عکس خوبی از این قسمت ندارم)
در همین زمینه:
صفحه این موزه در پایگاه بنیاد فارس شناسی (ظاهرا فقط 20 لینک اول را نمایش میدهد)