خلاصه نشست
فرار گژدهم
گژدهم که سرد و گرم چشیده بود و میدانست که تاب ایستادگی در برابر سهراب ندارد، نامهای به کیکاوس نوشت و وخامت اوضاع را برایش شرح داد و بعد خود و خانوادهاش و پهلوانان سپاه از یک راه مخفی که زیر دژ بود فرار کردند.
فردا صبح که سهراب به دژ حمله کرد فقط مردم عادی باقی مانده بودند و از پهلوان و خانوادهاش خبری نبود. امیدوارم این شوخی باعث دلخوری کسی نشود ولی در ویدئو این عقبنشینی را به دفاع پیشمرگهها از سنجار تشبیه کردیم که خود و خانوادهشان عقبنشینی کردند و مردم عادی را جلوی داعش بیدفاع رها کردند.
عجله کن رستم!
کاوس و بزرگان لشکر که نامهی گژدهم را خواندند متفقالقول شدند که فقط رستم ممکن است از پس این مرد بر بیاید و قرار شد گیو نامه شهریار را نزد رستم ببرد و از او بخواهد که به جنگ سهراب برود.
نامهای که کاوس به رستم مینویسد خیلی خلاصه است. در مقایسه با نامههای دیگری که شرحشان در این بخش از شاهنامه آمده است، تلگرافی محسوب میشود.
علاوه بر این که در نامه به رستم تاکید کرده که فورا به جنگ سهراب بتازد، به گیو هم سفارش میکند که مثل دود برو و به زابل که رسیدی آنجا نمان و فورا با رستم برگرد.
رستم اما عجلهای ندارد. سه روز گیو را در آستانش مهمان میکند و با هم باده مینوشند و هر چه گیو تشویش دارد و از یک طرف نگران لشکرکشی سهراب است و از طرف دیگر از خشم کاوس میترسد، رستم دلداریاش میدهد که:
بدو گفت رستم که مندیش از این / که با ما نشورد کس اندر زمین
بالاخره روز چهارم رخش را زین کردند و در نای رویین دمیدند و به سمت درگاه کیکاوس لشکر کشیدند.
نسخهها
در این قسمت شاهنامه، نسخهها خیلی تفاوتهای فاحشی با هم دارند و به همین خاطر نشستهایمان خیلی کند پیش میروند. در این نشست یک ساعته ۵۰ بیت بیشتر پیش نرفتیم و بیشتر وقت مشغول بحث این ایم که نسخهی هر کسی چه بیتی کم و زیاد دارد و ترتیب بیتها چیست.