ما در فارسی میگوییم «درخت زیبا» و میگوییم «درختهای زیبا». زیبا صفت درخت است. در خیلی از زبانها (مثلا فرانسه یا ایتالیایی)، به جای درختهای زیبا میگویند «درختهای زیباها»!
دستوریها به این قضیه میگویند: «مطابقت صفت با موصوف». وقتی در زبانی صفت با موصوف مطابقت داشته باشد، هر بلایی که سر موصوف آمد سر صفتش هم میآید.
در فارسی باستان هم صفت با موصوف مطابقت دارد. مثلا اگر موصوف نقش مفعولی داشته باشد و به خاطر این نقش پسوند m- بگیرد، همین بلا سر صفتش هم میآید.
این قضیه را چندبار در همین چند خط از کتیبهی DNa که خواندیم، دیدیم؛ بی اینکه توجهی به آن کرده باشیم. مثلا در خط دوم، در ترکیب imām bumim، (این زمین)، ima- صفت اشاره است برای bumi- و چون bumi- نقش مفعولی گرفته، ima- هم میگیرد و میشود imām.
دو خط دیگر هم از DNa بخوانیم تا نکات تازهای از فارسی اجداد دورمان کشف کنیم و خدا را شکر کنیم که لازم نیست ما برای حرف زدن، اینقدر به خودمان زحمت بدهیم.
۸ ram: adam : Dārayavauš : xšāyaѲiya : va
۹ zraka : xšāyaѲiya : xšāyaѲiyānām
ram که مربوط به خط قبلی است؛ در این دو خط واژهی جدیدی نداریم بجز adam و فعلا همینقدر بدانیم که adam یعنی «من» (در نقش فاعلی) کافی است.
تکهی اول جمله خیلی راحت معنی میشود: «من داریوش شاه بزرگ …». دو کلمهی آخر خط نهم هم دو حالت مختلف از xšāyaѲiya- هستند که از قسمت قبل میدانیم یعنی شاه و فقط نمیدانیم که پسوند ānām- چه نقشی به شاه میدهد.
این ترکیب xšāyaѲiya xšāyaѲiyānām خیلی در کتیبههای هخامنشی آمده است. یعنی تقریبا در همهی کتیبهها وقتی شاه میخواهد خودش را معرفی کند اسم خودش را میگذارد جای داریوش و همین ترکیب را تکرار میکند
ترکیب مورد بحث ما در فارسی امروز معنی میشود «شاه شاهان»! پس داریوش میگوید: «من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان …»
حدس میزنید که پسوند ānām- نشانهی جمع باشد؟ البته درست است و علامت جمع –ان که در فارسی امروز به کار میبریم بازماندهی همین ānām- است. اما این پسوند یک نقش خاص هم به شاه میدهد.
در فارسی امروزی، در ترکیبی مثل «کتابِ علی»، داریم کتاب را به علی نسبت میدهیم. دستوریها به این ترکیب میگویند ترکیب «اضافی». کتاب میشود «مضاف» (چیزی که اضافه شده) و علی میشود «مضاف الیه» (چیزی که کتاب به آن اضافه شده).
در ترکیب شاه شاهان هم «شاه» مضاف است و «شاهان» مضافالیه. در ترکیب xšāyaѲiya xšāyaѲiyānām، xšāyaѲiyānām هم مضافالیه است و هم جمع. پسوند ānām- این حالت را نشان میدهد. یعنی مضافالیه و جمع. (در حقیقت اگر مضافالیه مفرد بود به جای ānām-، پسوند hyā- میگرفت مثل martiyahyā چند خط بالاتر)
نقشها و پسوندهای مربوط به آنها در فارسی باستان خیلی مفصلاند و معمولا آموزندگان زبان اجدادی وقتی با تعدد نقشها و پسوندها روبرو میشوند کمی میترسند یا ناامید میشوند. برای اینکه شما نترسید و زده نشوید، ما نقشها را به تدریج و در جریان خواندن کتیبهها شرح میدهیم.
فعلا تا اینجا سه جور نقش مختلف در کتیبهی داریوش در تخت جمشید دیدهایم:
۱- نهادی (Nominative): در جملههایی که تابحال خواندهایم، اهورامزدا و داریوش در نقش نهادی مفرد بودند
۲- رایی (Accusative): آنچه که فعل جمله در موردشان اجرا میشود، مثل زمین و آسمان که آفریده شدند. معمولا واژهها در نقش رایی مفرد، پسوند m- میگیرند
۳- اضافی (Genetive): مثل «شاهان» در ترکیب «شاه شاهان». دقت کنید چیزهایی که در جملههای فارسی امروز با استفاده از «برای» گفته میشوند هم در فارسی باستان بصورت اضافی نوشته میشوند مثل مرد در «شادی برای مرد». واژههای اضافی مفرد در فارسی باستان hyā- میگیرند و واژههای جمع ānām-
من دارم آلمانی میخونن و خیلی جالبه که در آلمانی هم دقیقا تمام این کیس ها داتیو، اکوزاتیو، گنتیو، وجود داره و کلمه بسته به نقشش در جمله شکلش عوض میشه و صفت هم همراه با موصوف شورش عوض میشه.
جالبه و كمي زمان نياز داره و تمرين. اما كشف هر كلمه مثل باز كردن يه رمز يا حل يه معما شيرينه.