غار شاپور از آن جاها است که تا از نزدیک نبینید، شکوهش را درک نمیکنید.
تا پای کوه
از شیراز باید بروید تا دشت ارژن (جادهی زرد). از آنجا دو انتخاب دارید: یا جادهی قدیم کازرون را (آبی) بگیرید و بروید تا بیشاپور (بالون زرد). یا از جادهی جدید (قرمز) بروید تا کازرون و از آنجا به طرف شمال تا بیشاپور. از هر راهی که به بیشاپور رسیده باشید، بعد باید وارد تنگ چوگان شوید (سبز) و حدود پنج کیلومتر برانید تا روستای «کشکولی» که ماشین را پارک میکنید و آماده میشوید برای کوهپیمایی. «کشکولی» نام یکی از طایفههای ایل قشقایی است و اهل روستای پای غار هم عضو همین ایلاند
بین آن دو انتخاب من دومی را ترجیح میدهم. جادهی جدید کازرون هم پهنتر و امنتر و خلوتتر از جادهی قدیم است و هم چشماندازهای زیباتری دارد. به علاوه که از کنار دریاچه پریشان هم رد میشود و اگر وقتش را داشته باشید میتوانید بازدید از دریاچه را هم توی برنامهتان بگذارید.
موقع انتخاب بین جادهی جدید و قدیم، تابلوهای راهنما خیلی گیجکنندهاند، یعنی یک جا میبینید سر دو راهی هم سمت چپ تابلو زده کازرون و هم سمت راست! اگر قطب نما یا GPS دارید حواستان باشد که بعد از دشت ارژن جادهی جدید به سمت جنوب میرود و قدیم به غرب. اگر هم ندارید، برای تفسیر تابلوها یادتان باشد که جادهی قدیم از قائمیه (=شاهیجان) رد میشود.
فاصله از جاده قدیم 110 کیلومتر و از جدید 140 تا است.
تا پای غار
از روستای کشکولی تا پای غار دو راه دارید. یک راه سخت و کوتاه و یک راه آسان و دراز. راه اول این است که غار را نشانه بگیرید و بزنید به دل کوه تا برسید به غار. اگر کوهنورد حرفهای نیستید من این راه را توصیه نمیکنم چون علاوه بر سخت بودن کمی هم خطرناک است. راه آسانتر اما شیب ملایمی دارد و نرمنرم اگر بروید بالا رفتنش کمتر از یک ساعت و نیم طول میکشد.
در نظر داشته باشید که دامنهی کوه رو به جنوب است و تمام طول روز آفتابگیر. برای استراحت سایه پیدا میشود ولی موقع حرکت همیشه زیر آفتاب هستید. پس بهترین موقع برای بالا رفتن ساعتهای اولیه صبح است و عینک آفتابی و کلاه و کرم ضد آفتاب هم جزو ضروریات به حساب میآیند.
پای کوه خیلی از محلیها پیشنهاد میکنند که در ازای دریافت 5 تا 10 هزار تومان به عنوان راهنما همراهیتان کنند. اگر نیاز به همصحبت دارید، استخدام یکیشان ضرری ندارد ولی مسیر رسیدن تا غار خیلی سرراست است و داخل غار هم کار خاصی از این راهنماها برنمیآید.
توی غار، قسمت پشت مجسمهی شاپور خیلی تاریک است و نورپردازی نشده است. اگر غارنورد نیستید قید قسمتهای تاریک غار را بزنید و خودتان را برای دیدنشان به زحمت نیندازید. اگر هم میخواهید سری به آنجاها بزنید، نورافکن همراهتان باشد تا محتاج محلیهایی که چراغ گازیهای عهد جنگ دوم را برای ربع ساعت پنج هزار تومان کرایه میدهند، نشوید.
آب خنک هم فراموش نشود. هم پایین کوه و هم توی غار، میتوانید آب و دیگر نوشیدنیهای خنک بخرید و بر خلاف جریان راهنما و چراغ گازی، در این مورد قیمتها معقول و مناسب است.
اصل قضیه
غار شاپور یک دهانهی خیلی بزرگ دارد و یک تالار عظیم. جایی سمت عقب این تالار یک ستون سنگی طبیعی بوده که آن را به شکل شاپور اول تراشیدهاند با این فیگور:
یعنی شاه دست راستش را به کمر زده و دست چپ را با حلقهی شاهی جلو گرفته است. آن توپ قرمز رنگ بالای سر شاپور هم مشخصهی تاج شاهان ساسانی است. (مجسمهی مومی مربوط به موزهی مشاهیر فارس است. شیراز رفتید حتما سری بزنید).
اما زمانی در طول این سالهای دراز، پای مجسمهتاب وزنش را نیاورده و شکسته و مجسمه به صورت روی زمین افتاده و دستها و قسمتهایی از صورتش آسیب دیدهاند. گروهی از مهندسی ارتش در سال 1336 به سراغ مجسمه آمدهاند و برایش یک پایهی بتن آرمهی زمخت و نامتناسب ساختهاند و آنرا ایستاندهاند. من ندیدهام کسی توصیفی از مجسمهی شاپور نوشته باشد و خردهای به کار ارتشیها نگرفته باشد!
به هر حال الان مجسمه سر پا است و قد هفت متریاش را به رخ دیگران میکشد و تکههای شکستهی دست و پایش را هم کنارش چیدهاند.
اطلاعات تکمیلی
شهر کازرون وبلاگهای خیلی فعالی دارد. لابلای این وبلاگها بگردید اطلاعات خوبی در مورد این غار پیدا میکنید. این یکی به نظرم جامعتر از بقیه آمد: «غار شاپور و بهسازی مسیر گردشگری آن». کمی صفحهبندیاش هم بهتر بود دیگر حرف نداشت!