صابخونهم مهندس کامپیوتره. سیسکو کاره. اینجا رو که خرید من اولین مستاجرش بودم. وقتی میخواستیم قرارداد اجاره رو ببیندیم یه کمی صبر کردیم تا قرارداد خریدش نهایی بشه تا بعد امضا کنیم. یعنی که توی صنعت صابخونهگری تازهکاره.
دیدید آدم دفعه اول که میخواد یه کاری بکنه خیلی سعی میکنه مطابق استاندارد و اصول پیش بره، بعد یه کم که پیش میره، واقعیت که روی زشت خودش رو نشون میده، اصول و استانداردها هم واقعبینانهتر میشن؟ حالا حساب صابخونهگری صابخونهی ماست …
همون روزهای اول دومی که اومده بودیم توی این خونه (تقریبا پارسال این موقعها) دیدیم شوفاژ پذیرایی نشت میده. زنگ زدم بهش که بیا یه نگاه به این بنداز. عصرش یه دختره اومد شوفاژ رو ببینه. من اول فکر کردم زنشه یا مثلا یکی از فامیلاشونه که این دور و بر زندگی میکنه … ازش پرسیدم گفت نه من «اجنت»ش هستم! خلاصه خانوم اجنت زنگ زد یه لوله کش اومد، لوله کشه آچار انداخت یه واشر رو یک چهارم دور سفت کرد نشتی بند اومد، رادیاتورها رو هم هواگیری کرد، مجموعا مثلا یه ربع کار کرد ۱۳۰ پوند فاکتور نوشت براش!
یه مدت بعد دیدیم اتاق خواب خیلی مرطوبه و دیوارش شروع کرد به کپک زدن. بهش گفتیم رفت یه «متخصص رطوبت» برداشت آورد، طرف ۲۰۰ پوند واسه بازدید گرفت نتیجه کارشناسیش هم این بود که رطوبت مال اینه که ما لباسهامون رو توی اتاق خشک میکنیم! به عنوان راه حل هم پیشنهاد کرد که ماشین لباسشویی رو عوض کنه یه چیزی بخره که خشککن داشته باشه! یه سری توصیه بی نفع و ضرر دیگه هم کرد. خلاصه تا ما بتونیم به صابخونه بقبولونیم که این همه رطوبت نمیتونه مال لباس خشک کردن باشه، کل دیوار و سقف و نصف وسایل و لباسهای ما کپک زدن و مجبور شد یه سری بیاد کل خونه رو رنگ ضد کپک بزنه.
حالا بعد یه سال دیگه اصول و استاندارد رو که گذاشته کنار، هیچ، از اونور بام هم افتاده و هر مشکلی پیش بیاد خودش و زنش آستینا رو میزنن بالا میپرن وسط!
این سری که داشتیم میرفتیم تهران (نمیدونم باید بگم میرفتیم تهران یا میامدیم تهران؟) باهاش هماهنگ کردیم که یه سری اشکالای خرده ریز خونه رو توی این مدت که نیستیم درست کنه. حالا اومدم میبینم دوتایی در غیاب ما مشغول جهاد سازندگی بودن! از جمله اون جایی که دیوار اتاق خواب نشتی داشت رو خودشون شکافتن و سیمان کردن به یه وضع خندهداری. کج و کوله و نا هموار. یه جوری که هرچی هم رنگ و بتونه کنن باز معلومه یکی این دیوار رو گاز گرفته!
این دفه دیدمش باید نصیحتش کنم بگم بابا خونهت رو نابود نکن به خاطر یه کم صرفهجویی. یه کارهایی رو هم آدم باید بده دست کنندهش که انجام بده.