ایران این اواخر اوقات فراغتی نداشتم به اون صورت.
یعنی از سال 87 که رفتم سربازی برنامه م اینجوری بود که صبح تا ظهر پادگان بودم عصر تا شب شرکت. سربازی که تموم شد سال 88 شده بود و اون قضایا پیش اومده بود و تصمیممون رو گرفته بودیم که مهاجرت کنیم. چون مهاجر پول-لازمه بعد سربازی هم فراغتم بیشتر نشد و همون برنامه رو ادامه دادم و همون ساعت هفتی که میرفتم پادگان، به جاش میرفتم شرکت. نه این که بد گذشته باشه ولی پیش نمیامد توی خونه بیکار باشم و با خودم فکر کنم خب حالا چیکار کنیم؟
اینجا اما خیلی فارغم. روزای کاری حدود پنج و نیم میرسم خونه. آخر هفته هم که آخر هفته س. رفت و آمدی با کسی نداریم و اتفاق خاصی هم نمیفته. یعنی اینجوریه که کسی میپرسه چه خبر؟ با خودم فکر میکنم خوب چه خبری بوده قابل عرض؟ از دو ماه پیش که خانومم یه کار موقت پیدا کرد هیچ اتفاق مهم دیگه ای نیفتاده. درسی امتحانی چیزی هم ندارم که اگه بیکار نشسته بودم برای خودم احساس گناه کنم. حوصله هم ندارم یه تعهدی برای خودم بتراشم یا برنامه ای برای استفاده بهینه از اوقات فراغت و اینا بچینم.
بیشتر وقتم رو میشینم بازی میکنم؛ بازی کامپیوتری. خانمم خیلی دستم میندازه یا گاهی شاکی میشه ولی از رو نمیرم! یه کمی هم خطرناکه برام چون من یه سابقه اعتیاد-طوری به یه بازی به اسم Jagged Alliance دارم که بعدا براتون تعریف میکنم. الان بیشتر Team Fortress بازی میکنم. یه بازی آنلاینه که ملت دو تا تیم میشن توی نقشهای مختلف. مثلا یکی دکتر میشه یکی مسلسل چی یکی تک تیرانداز و اینا … اونوقت دو تا تیم میزنن توی سر و کله هم تا یکیشون برنده بشه! جالبیش تا حد زیادی مال اینه که بقیه بازیگرها هم آدمن و یه جاهایی واقعا باید تیمی کار کرد تا نتیجه گرفت. تازگی ها یه بازی معمایی هم گرفتم به اسم Portal 2. اونم بد نیست ولی توی مرحله های بالا معماهاش تکراری شده و بگی نگی حوصله آدمو سر میبره.
یه کمی هم عکاسی تمرین میکنم. یکی دو تا کتاب خریده م و یه کمی هم توی سایت مایتها مطلب خونده م. آخر هفته ها اگه هوا بد نباشه میرم مرکز شهر و از هرچی که به نظرم جالب بیاد عکس میگیرم. در و دیوار و مجسمه و ساختمون و آدم و هر چیزی که قرمزه! هر عکسی که میخوام بگیرم کلی تئوری ای که خوندم رو با خودم مرور میکنم و تنظیمات دوربین رو بالا پایین میکنم و یه عکسی میندازم که به نظر خودم خیلی شاهکار شده. بعد میام خونه توی کامپیوتر میبینمش حالم گرفته میشه! همیشه یه چیزیش در میره، یا فوکوس نیست، یا نورش کم و زیاده یا کادرش یه مرگیش هست… یه دفه به خانمم گفتم این دوربینه اصلا خوب نیست اونی که ایران داشتیم با این که مدلش خیلی پایینتر بود خیلی عکسهای بهتری میگرفت. گفت نه واسه اینه که اونو میذاشتی روی حالت اتوماتیک باهاش عکس میگرفتی اینو خودت تنظیم میکنی! البته قبول کردنش سنگین بود ولی دیدم راس میگه…
آقا بالاخره قضیه اعتیادت رو به این بازی کی مینویسی؟ ولی بین خودمون باشه، من هنوز سالی یک بار این Jagged Alliance رو بازی میکنم! اگه خواستی میتونم برات بفرستمش 😉
آقا اگر حالشو داشتی از آپاراتمان شماره ۱۱ داونینگ استریت و از موزه های لندن عکس بنداز بذار تو وبلاگ !
اون مطلب در مورد فیلتر پولارایزر برام جالب بود. من همیشه توی موزه ها با شیشه مشکل داشتم.
منم که xbox گرفتم هم اولش خانمم زیاد موافق نبود… ولی دیگه عادت کرده حالا :)) بعدشم که کینکت اومد (سنسور حرکتی ) دیگه آدم مجبور میشه یه کمی ورزش کنه که خیلی بهتر از ولو شدن جوی تلویزیون و با دسته بازی کردنه… حالا نسخه کامپیوتری کینکت هم به زودی میاد… اگه بگیریش خانمت هم طرفدارش میشه 🙂
سلام. خيلي خوشم آمد. چون دلايلش متعدد است، ناگزيرم بگذرم. اما از پرسش خودم نمي گذرم: ”اوقات فراغت”؟ فراغت از چي؟ اگر دوران بازنشستگي بود، شايد اين پرسش رقيقتر مي بود. اما كسي كه اول زندگيش هست و هنوز بايد يك ”آينده” را بسازد، (آينده را هرجور معني كنيم) آيا اصلا واژهٌ فراغت كاذب نيست؟
قربانت و قربانتان
اهل PES نیستید؟ اگه هستید ما اینجا یه دونه معتاد داریم بفرستیم خدمتتون :)) ولی کلا با این توصیفی که کردید باید حواسمون باشه هروقت قرار شد همو ببینیم لپتاپ دم دست باشه شما و همسر من سرگرم بشین!
چیه؟ فوتباله؟ نه من خیلی بازی های ورزشی دوست ندارم. نگران نباش 😉
امیر به جاش پایه هر نوع بازی کامپیوتری هست…هنوز جای نگرانی وجود داره :)) راستی شما کنسرت رستاک نمیرید؟ ۱۷ دسامبر.
رستاک؟
اصلا خبر نداشتم. من فقط کنسرت کامران هومن رو خبر دارم فقط! 😀
جدی؟ البته اینا سی دی کارشون همون ۸۹ اینا اومد بیرون توی ایران، نمیدونم شما باهاشون آشنا هستید یا نه ولی از اون کارشون توی ایران خوب استقبال شد، اگر چه من خودم نشنیدم هنوز :)). اینجا اطلاعات کنسرت هست، اگه میومدین بگین ببینیمتون!
http://www.festivalofarts.co.uk/index.php?option=com_content&view=article&id=72&Itemid=73