کارت داریم …

خیلی چیزایی که اولا برام تازگی داشت و خوشحالم میکرد الان عادی شده و بهشون عادت کردم. مثلا یکیش رد شدن از خط کشی عابر پیاده در حالی که همه ماشینا منتظر واستادن من رد شم (مخصوصا اینایی که چراغ نداره فقط به خاطر حق تقدم وامیستن)! یا دقت کردن به سرعت و بی فیلتری اینترنت! یا این که در خونه رو باز کنم ببینم نامه دارم! (من اصلا یادم نمیاد آخرین باری که توی تهران پست برام نامه آورد کی بود؟ دانشجو که بودم گاهی از اراک و رشت نامه داشتم ولی بعدش فکر نکنم) یا کسی به خاطر یه کار خیلی جزپی و نامحسوسی که براش میکنم ازم تشکر کنه. مثلا توی اتوبوس یه کم خودم رو جمع کنم که بغل دستیم راحت باشه، طرف برگرده توی چشمم نگاه کنه بگه تنک یو! (کلا ملت خیلی ابراز تشکر و تاسف میکنن، الان دیگه یه خورده همچین روی اعصابمه!)

اونی که هنوز هم بعد از ده ماه خوشحالم میکنه و باعث میشه ذوق کنم خرید اینترنتیه! یعنی این خودش یه خوشی چند جانبه س. از یه طرف میبینی یه بازار آنلاینی هست که کم و بیش هر چی بخوای توش پیدا میشه. از اون طرف تو هم یه ویزایی مسترکارتی چیزی داری که باهاش توی این بازار خرید کنی، آدرسی هم داری که خریدت رو برات بفرستن، تحریم محریم هم که خیلی قوز بالا قوز شده این اواخر توی ایران.

خیلی داستانها میتونم براتون تعریف کنم که فلان چیز بوده که توی ایران میخواستم بخرم و اونقدر دردسر داشته که بیخیال شدم، بعد اینجا کلا بین تصمیم تا سفارش ده دیقه بیشتر طول نکشیده. البته من هم خیلی آدم پیگیر و به آب و آتیش بزن و زمین به زمان بدوزی نیستم که اگه یه چیزی رو اراده کردم از زیر سنگ هم شده گیرش بیارم … نه … کارهایی که از یه حدی سختتر باشه رو انجام نمیدم. حالا خرید باشه یا هر چی.

 

۶ Comments

  1. Farshad+ 13 دسامبر 2011
  2. داود 09 دسامبر 2011
  3. ايران 09 دسامبر 2011
  4. fateme 08 دسامبر 2011
  5. رضوانه 08 دسامبر 2011

Leave a Reply