سلام علی آقا
این عکس رو امروز دیدم، و نوشته شما رو دیدم، گفتم بد نیست شما هم بطور مضاعف تجدید خاطره کنید http://runykey.blogfa.com/post-492.aspx
پایدار باشید
اون وقتها اين عكسها رو مي دادند كه بچه ها در آينده به ايشون وفادار بمونند. بعد همون بچه ها رفتند پشت سر ايشون نماز بخونند، با گازاشك آور و باتوم پذيرايي شدند. لطفا در صورت مشخص شدن نوع ساز، اعلام فرماييد. ما براي رقص آماده ايم!!!
سلام
خاطراتت برایم خیلی جالب است. ای کاش گفته بودی که آیا همین یک یار چنین جایزه ای گرفتی و اینکه همانوقت از این جایزه ها چه احساسی به تو دست می داد؟ و یا اینکه چرا حالا در این نوشته، به اسم “اکبر” اکتفا کردی؟. شاید زمان شما و در اراک اینطوری معمول بود. بهرحال جالب و دقت کردنی است.
قربانت
جایزه که زیاد میگرفتم. خوب قاعدتا توی عالم بچگی ذوق میکردم ولی الان درست یادم نیست. کتابی که همراه این عکس جایزه گرفتم اسمش بود «نهضتهای اسلامی در 100 سال اخیر» یا چیزی شبیه به این از مرتضی مطهری. آن وقتها جایزه دادن کتاب مطهری خیلی مد روز بود.
هاشمی رفسنجانی آن موقع بین آدمهای دور و بر من خیلی محبوب بود. گو اینکه کم و بیش همه آخوندهای حکومتی توی آن محیط یک جور محبوبیت داشتند. هاشمی خیلی معروف بود به این که هوش سیاسی بالایی دارد و آدم زیرکی است.
اکبر را همینجوری گفتم. آن موقع هاشمی یا رفسنجانی صدایش میکردند. بعدها که رئیس جمهور شد و ملت از دستش شاکی شدند بعضی ها اکبرشاه صدایش میکردند و شعرهایی هم برایش میساختند که درست یادم نیست.
نمي دونم با خودشون چي فكر مي كردند كه به بچه ده دوازده ساله همچين كتابي جايزه داده بودند! من يادمه اين كتاب رو ترم پنج (شايد) دانشگاه واسه يه تحقيقي كه داشتم خوندم. البته رونويسي كردم. چون هميشه دلم ميخواست راجع به نهضتهاي انقلابي در آمريكاي جنوبي تحقيق كنم.
سلام علی آقا
این عکس رو امروز دیدم، و نوشته شما رو دیدم، گفتم بد نیست شما هم بطور مضاعف تجدید خاطره کنید
http://runykey.blogfa.com/post-492.aspx
پایدار باشید
خیلی باحال بود. تجدید خاطره مضاعف کردیم!
eshteb mikoni khahare man
ما که آخرش نفهمیدیم دولت است یا د و ل ت !
با لهجه اراکی گفته شده؟!!!!
گفتی جایزه من یاد جا مدادی موشکیم افتادم که تو مسابقات دو گرفتم . اما به ما جایزه نمی دادندکه حالا بخوان لاشم چیزی بزارن
صدای مارا از رفسنجان میشنوید! 🙂
فکر کنم اونجا یه موزه داره که هاشمی هم بعضی هدایای دوران ریاست جمهوریش رو به اش هدیه کرده. وقت کردی یه سری بزن ببین چه خبره
اون وقتها اين عكسها رو مي دادند كه بچه ها در آينده به ايشون وفادار بمونند. بعد همون بچه ها رفتند پشت سر ايشون نماز بخونند، با گازاشك آور و باتوم پذيرايي شدند. لطفا در صورت مشخص شدن نوع ساز، اعلام فرماييد. ما براي رقص آماده ايم!!!
سلام
خاطراتت برایم خیلی جالب است. ای کاش گفته بودی که آیا همین یک یار چنین جایزه ای گرفتی و اینکه همانوقت از این جایزه ها چه احساسی به تو دست می داد؟ و یا اینکه چرا حالا در این نوشته، به اسم “اکبر” اکتفا کردی؟. شاید زمان شما و در اراک اینطوری معمول بود. بهرحال جالب و دقت کردنی است.
قربانت
جایزه که زیاد میگرفتم. خوب قاعدتا توی عالم بچگی ذوق میکردم ولی الان درست یادم نیست. کتابی که همراه این عکس جایزه گرفتم اسمش بود «نهضتهای اسلامی در 100 سال اخیر» یا چیزی شبیه به این از مرتضی مطهری. آن وقتها جایزه دادن کتاب مطهری خیلی مد روز بود.
هاشمی رفسنجانی آن موقع بین آدمهای دور و بر من خیلی محبوب بود. گو اینکه کم و بیش همه آخوندهای حکومتی توی آن محیط یک جور محبوبیت داشتند. هاشمی خیلی معروف بود به این که هوش سیاسی بالایی دارد و آدم زیرکی است.
اکبر را همینجوری گفتم. آن موقع هاشمی یا رفسنجانی صدایش میکردند. بعدها که رئیس جمهور شد و ملت از دستش شاکی شدند بعضی ها اکبرشاه صدایش میکردند و شعرهایی هم برایش میساختند که درست یادم نیست.
نمي دونم با خودشون چي فكر مي كردند كه به بچه ده دوازده ساله همچين كتابي جايزه داده بودند! من يادمه اين كتاب رو ترم پنج (شايد) دانشگاه واسه يه تحقيقي كه داشتم خوندم. البته رونويسي كردم. چون هميشه دلم ميخواست راجع به نهضتهاي انقلابي در آمريكاي جنوبي تحقيق كنم.
ببین میگن ملت دورند از د و ل ت در حد چی صمیمانه گفتی فک کن !!!!!!!!
وای خدا اراک درس خوندی !!!!!!!
نمیدونستی مگه؟
مي گم چقدر صميمي: « اين عكس اكبر…»
!!!!!!!!!!
شكر خدا هيچوقت از اين جايزه ها نگرفتيم!!!!!!
چرا حتما گرفتید، منتها بچه بودید یادتون نمیاد 😉
نمیدانم، شاید هم ابتکارات آموزش پرورش اراک بوده … ولی در تمام دوران ابتدایی و راهنمایی هرچه کتاب جایزه گرفتیم یک عکس آخوند هم لایش بود