شهرام ناظری در دو آهنگ اول آلبوم «سفر عسرت» یعنی آهنگهای «دیباچه» و «روایت چگور ناامیدان» بخشهایی از شعر «نادر یا اسکندر» مهدی اخوان ثالث را خوانده است:
موجها خوابیدهاند آرام و رام
طبل طوفان از نوا افتاده است
چشمههای شعلهور خشکیدهاند
آبها از آسیاب افتاده است
من شعری نخواندهام که به این روشنی و گیرایی، ناامیدی و سرخوردگی روشنفکران را در خفقان بعد از کودتای 28 مرداد توصیف کند.
خیلی تصویرهای تاثیر گذاری دارد: چه تصویری که همان ابتدای شعر از فضای عمومی جامعه رسم میکند، چه صحنهی گفتگوی شاعر با مادرش از پشت میلههای زندان که مادر با کشیدن انگشت روی کف دست خواهش میکند که «غلطکردمنامه بنویس و بیا بیرون»، و چه حال و روز شاعر پس از آزادی و شرمندگیاش از روی زن و فرزند به خاطر تهیدستی و مستی … اما چیزی که اشکم را درمیآورد آن چهار خط آخر است:
باز میگویند فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
نادری پیدا نخواهد شد، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود.
متن کامل شعر را اینجا ببینید. البته توی این لینک و یکی دو سایت دیگر دیدم که به جای نادر نوشته شده است کاوه. فکر میکنم همان نادر درست باشد. حداقل توی چاپ دوم «آخر شاهنامه» که نادر آمده است.
اخوان پس از مدتی به جای «نادر» , «کاوه» قرار میدهد, تا نمادی از مبارزان و آزادیخواهانی باشد که از درون تودهها برخاسته و بر بیداد و استبداد شوریدهاند.
سلام
1-باید نادر درست باشد که یک “فاتح” خونریز و همسنگ اسکندر بود. کاوه ربطی به این مقایسه ندارد و شعر را ضعیف می کند
2-تا آنجا که به هنر شعری بر می گردد، محشر است و با احساس علی موافقم اما…
3-پیامش قطعا غلط است. به خصوص که دید یک “نادر” و البته نه “کاوه” ظهور کرد. خود شاعر هم که روابط نزدیکی با همشهری، مقام معظم برقرار کرده و تبلیغ هم می کرد که دیگران، م-آزرم و… هم همین راه در پیش بگیرند.
4-قربانی اصلی کودتا، مصدق فقید، هم همین نظر را داشت و انتظار نسلی شبیه انقلابیون الجزائر را بطور کتبی نوشت و به یادگار گذاشت.
5-این تنها دلیل تاریخی نیست که فضای پس از کودتا همان بوده که اخوان ثالث ترسیم می کند. دلایل دیگر را امیدوارم دیگران به این بحث اضافه کنند
قربان همگی
ایران
نکته ای که توی چهار خط آخر خیلی ناراحتم میکند این است که از داخل (ظهور نادر) ناامید شده و آخرین امیدش هجوم خارجی (آمدن اسکندر) است. یعنی تا این حد ناامیدی از بهبود اوضاع …
سلام
هرچی می کشیم از دست این توده ای هاست که خواسته یا ناخواسته آلت(!؟) دست اتحاد شوروی بودند و هنر ذوقشون رو خرج منافع اونا میکردند اسماعیل خویی خوب گفت :
من رهجوی رهپویم که تا کردم
خطاکردم خطاکردم خطاکردم خطاکردم
ببخشید درست شعر خویی اینه (ازدفتر شاعر خلق ،خود شناسی):
من آن رهجوی رهپویم به سوی حق که تا کردم
خطاکردم خطاکردم خطاکردم خطاکردم
توده ای ها؟
توده ای ها چه ربطی دارن به موضوع این نوشته؟
حالا نادر یا کاوه منظور شعر بود نه شاعر .
نه. نادر درسته. در همه ی چاپ هایی که من دیدم نادر اومده.
اسم شعر رو کاوه و اسکندر شنیدم و خوندم و به این دلیل فکر کنم کاوه درسته نه نادر