بیشتر نقشبرجستههای ساسانی که من سراغ دارم، خلوت و جمع و جور اند. یعنی معمولا اندازهشان از دومتر در پنج متر تجاوز نمیکند و نقش بیشتر از 10 نفر در آنها حجاری نشده است. یک استثناء نقش برجستهی شکار گراز است در طاق بستان که عکسش را میتوانید اینجا ببینید: «مجلس شکار گراز در طاق بستان»
توی تنگ چوگان هم چند نقش برجستهی خیلی بزرگ خیلی شلوغ پیدا میشود. این نقش برجستهها خیلی به ورودی فعلی شهر باستانی بیشاپور نزدیکاند. یعنی ورودی بیشاپور این طرف جاده است و نقش برجستهها چند صد قدم دورتر آن طرف جاده.
این یکی مثلا مربوط است به شاپور اول و – طبق معمول- پیروزی او بر والرین و فیلیپ عرب را نشان میدهد. شاپور هر جا که دستش رسیده نقش برجستهای در بزرگداشت این پیروزی تراشیده است.
و یکی دیگر از همان شاه و با همان موضوع اما کمی بزرگتر و شلوغتر، آن طرف رودخانه
این نقشِ به-شدت-آسیب-دیده هم مال شاپور است و صحنهی دریافت حلقهی شاهی از اهورامزدا را نشان میدهد.
عکسهایی از نقشبرجستهها را گذاشتهام توی آلبوم مربوطه در فلیکر: آلبوم عکس نقش برجسته های ساسانی در تنگ چوگان
سلام موضوع پایان نامه من راجع به تنگ چوگان در مقطع کارشناسی ارشد ه لطفا به ما کمک کنید نیاز به اطلاعات کامل و جامع تری دارم
خوب بود دوست داشتم.امیدوام آی گل گفتی داریوش جان.
بازماندگان دلاور پارس بشکنند آن دستهایی را که به این آثار صدمه میزنند.
سلام من دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تاریخ هستم موضوع پایان نامه ی من در مورد نقش برجسته های ساسانی درخواستی که از شما دارم اینه که به من در کامل کردن تحقیقم کمک کنید متشکرم.
البته من یکبار خودم شاهد بودم که مهمانانی از جنوب برای استراحت اومده بودند و داشتند با همین کتیبه کار فرهنگی میکردند . ( با تفنگ بادی شرطبندی بر سر زدن چشم نقش برجسته )واقعا برای بعضی از هم میهنامون متاسفم.تو اروپا برای خودشون تاریخ درست میکنند .ما از بینش میبریم.
هر نقشی که هست نمایانگر تاریخ و اعتبار ایران است …امیدواریم روزی بجای نفت همین نقش و نگارها باعث رونق اقتصادی و گردشگری در کشور عزیزمان ایران شود ….هر مردمی جای ما بود از این آثار میلیونها توریست جذب شهر و دیار خود می کرد اما ما !!!!!!!!!!
سلام. به ذهنم زد که پیروزی بر “پیروزی او بر والرین و فیلیپ عرب”، یعنی بیابانیهای پراکنده آنروز اعراب، برای شاپور یک امپراتور ساسانی چه افتخاری است که این همه “هنر حجاری” خرج تبلغاتش! شد اما یاد داستان ناکامیهای پرزیدنت بوش و همپینانان ناتو در برابر مشتی “طالبان” پابرهنه افتادم. نمی دانم اصلا این قیاس چقدر بی ربط یا به ربط است؟ همینجوری به ذهنم زد شما هم که نامحرم نیستید، پس چرا پرت و پلاهای ذهنی را پنهان کنم؟.
هاهاها! مقایسه جالبی بود!
ولی این فیلیپ عرب رومی بوده و برای مدت کوتاهی بعد از مرگ «گوردیان» امپراطور روم شده و با شاپور قرارداد صلح منعقد کرده. یعنی در حقیقت خراج داده و عقب نشینی کرده.
صفحه اش را در ویکی پدیا نگاه کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Philip_the_Arab
آقای گنجه ای عزیز سپاس مرا بخاطر پاسختان بپذیرید. “من علمه حرفا…”. برای خوانندگان مشابه من هم که باشد، شاید این اطلاعات جالب باشد (خلاصه شده):
“شاپور یکم فرزند اردشیر بابکان (بنیانگذار سلسله ساسانی) بود و 30 سال( از ۲۴۱ – ۲۷۱ م) در ایران پادشاهی کرد. او به سفارش پدر و پس از مرگ وی به تخت نشست.
گوردیانوس (امپراتور روم) به منظور جبران شكست نيروهاي رومي از اردشير پاپكان (پدر شاپور يكم) به ايران لشكر كشيد و شاپور یکم در جنگ سال 246 ميلادي او را شکست داد. خود شاپور در كتیبه هایش میگوید (برگرفته از كتاب تاریخ مردم ایران): « وقتی که ما به سلطنت مستقر شدیم ؛ قیصر گوردیانوس ؛ از مردمان روم و گوت و ژرمن نیرویی گرد اورد و برای مقابله با ایران به اسورستان ( سوریه ) امد . در مرز اسورستان در مشیکهه نبردی بزرگ روی داد . قیصر گوردیانوس کشته شد و نیروی رومی تباه شد . »
در پی مرگ گوردیانوس؛ فیلیپ عرب امپراتور و فرمانروای روم گشت و با اگاهی از ناتوانی سپاهیان روم و توانمندی افزون لشگریان ایران و پیش بینی شکستی سهمگین تر، ناگزیر به پرداخت غرامتی هنگفت (پانصد هزار سكه طلا و واگذاری زمینهای زیادی) به ایران شد. این نکته ای است که شاپور خود نیز در کتیبه کعبه زرتشت بدان اشاره داشته است : « رومی ها فیلیپ را قیصر کردند و انگاه قیصر فیلیپ نزد ما امد و پانصدهزار دینار جهت فدیه حیات یاران خویش بداد و باج گزار ما گشت…”
http://www.farshidh.blogfa.com/post-14.aspx