بساط یک پوستر فروش است نزدیک بازار وکیل. اگر فکر میکنید پوسترهایش خیلی نامتجانس هستند، بدانید که پوستر داریوش و بروس لی هم دارد؛ فقط به خاطر ازدحام جمعیت نتوانسته ام توی عکس بگنجانمشان. اما چیزی که خیلی چشمم را گرفت، پوستر یوزارسیف بود بین برد پیت و ایگلسیاس!
رواج تصاویر دختربچه ها و پسربچه ها هم در ایران از نظر فرهنگی مسئله ی قابل توجهی است. به وضوح این کودکان کم سال جای خالی جاذبه ی جنسی زنان را بر روی جلد مجلات و تبلیغات تجارتی پر کرده اند. در انگلیسی به این پدیده ی دختر زیبای روی جلد مجله می گویند «کاور گرل» (Cover Girl). حتما در ایران اسمش را گذاشته اند Cover Underage kid. جل الخالق!
یادم می آید که سال ها پیش در اواخر دهه ی ۱۳۶۰ در شیراز با بچه های فامیل به استخر رفتیم. روی در استخر اعلانی بود که می گفت «از تاریخ فلان استخر مختلط نمی باشد.» من که از تهران آمده بودم در کمال تعجب از بچه های فامیل پرسیدم «مگر شما در شیراز استخر مختلط دارید!؟» کلی خندیدند و در جواب گفتند «نه، زیر دوازده سال را از بالای ۱۲ سال جدا می کنند.» معلوم شد که زیر دوازده ساله ها برای بالای دوازده ساله ها موضوع جنسی شده اند.
چشممان روشن که در سایه ی کوشش های آقایان این قضیه ابعاد ملی پیدا کرده و استفاده ی ابزاری جنسی از کودکان سلامت جنسی جامعه را تضمین کرده و خدا را شکر کم کمک توجه جنسی آقایان از جنس مخالف به کودکان متمایل شده.
هاهاهاها!
یاد اون جوک قزوینی افتادم که میگه «عروسیش مختلط بود، مرد و پسر قاطی بودن!»
هاهاهاها…
فکر کنم عاقبت کار به اونجا بکشه که زیر ۱۹ سال رو از بالای ۱۹ سال جدا کنن و بین ۱۲ تا ۱۶ رو هم از ۱۶ تا ۱۹ ساله ها جدا کنن و همین جور برن تا اون جایی که برای هر آدم یه نگهبان بزارن که با خودشون فعالیت های ورزشی نکنن!
سلام
خیلی جالب است. نوعی آیینه که “تغییر” را خوب نشان می دهد و اینکه خریداران دنبال چی هستند؟
اگر ممکن است کمی بیشتر بسط بدهید
شرح: هیچ چهره نزدیک به حکومت از باصطلاح هنرمند تا ورزشکار تا شبه روشنفکران و رجال مذهبی در میان این تابلو نیستند اما تابلوهایی که حافظ و خیام، یا خرابات و خمخانه را تداعی می کنند برجسته وجود دارند. عکسهای مربوط به مخالفان و منتقدان دستگاه هم که انتظارش نمی رود. بگذریم از یک قسمت نامرئی که لابد هست و بساطیها پشت پیشخوانشان نگاه می دارند و به اهلش می فروشند. این تنها یک حدس نیست بلکه اخبارش در روزنامه ها تحت عبارت “مستهجن” فراوان است.
آهان! درست است ولی من منظورم چیز دیگری بود.
شما از این دید به بساط پوستر فروشی نگاه کرده اید که پوسترهایش هیچکدام از شخصیتهای مورد تایید فرهنگ رسمی نیستند و درست است.
اما منظور من نکته دیگری بود.
الان تلویزیون ایران دارد سریالی در مورد زندگی حضرت یوسف پخش میکند. کارگردان و تهیه کننده و نویسنده سریال کسی است به نام فرج الله سلحشور. نگاه کنید به این مطلب که در مورد او و سریالش نوشته ام:
http://www.ganjei.com/1387/05/05/salahshoor
سریال مربوطه از نظر هنری فوق العاده ضعیف است و افرادی مثل من و تیپی که من میتوانم با آنها ارتباط فکری برقرار کنم معمولا این سریال را نمی پسندند. سهل است، از سریال و کارگردانش نفرت هم دارند.
اما از آن طرف عوام خیلی خیلی به این سریال علاقه پیدا کرده اند و جزو سریالهای پر بیننده ی تلویزیون شده است و الخ.
من بیشتر منظورم این بود که به دوستانم نشان بدهم چطور این سریال بین مردم نفوذ کرده طوری که پوستر بازیگر بی استعداد نقش اولش را کنار خیابان میفروشند.
خیلی جالب است!
این جور عکس ها را می تونی بفرستی برای «عکس بازی»:
http://www.aksbazi.com/home/projects
چه سایت جالبیه!
آره. کارش یه جوری جمع وری فرهنگ عامه ی معاصره، به شکلی که مردم رو علاقه مند کنه که به اطرافشون نگاه کنن و این جور چیزها رو ببینن و ثبت کنن.
خوب غیر این انتظاری داشتی
خب حالا مگه چیه
نمونه ای از “غرغر” دختر خاله به پسرخاله!. یعنی بهتر نمی شد “غرغر” کرد؟
حداقل یک راهنمایی هم نکرده که بفهمم کدام یکی از 16 دختر خاله است!