آدم از دور که به نیروهای نظامی نگاه میکند، بیشتر رژه و حرکات نمایشی به چشمش میآید… لباسها و تجهیزات همشکل و آدمهایی که مثل روبات حرکت میکنند و دست و پاهایی که همزمان با هم بالا و پایین میروند و از این جور چیزها.
از داخل، چشمگیرترین جنبهی نظامیگری برای من، شگردهایی بود که برای قابل مدیریت کردن یک مجموعهی انسانی به کار میرفت.
هر دستهی 140-150 نفری یک «گروهان» را تشکیل میدادند. برای هر گروهان یک لیست کامپیوتری از قسمت منابع انسانی آمده بود که افراد را به ترتیب قد مرتب کرده بود. بلندقدترین نفر گروهان میشد نفر شمارهی یک و بعدی دو و …. من وسطهای صف بودم با کد 84. این کد با شمارهی گروهان ترکیب میشد و عددی مثل 084-21 (یعنی نفر84 ام در گروهان 21) اسمش میشد کد سازمانی.
این کد سازمانی همه چیز فرد است در سازمان نظامی. بر اساس این کد مشخص است که جایتان توی صف کجاست و توی کدام تخت باید بخوابید و پشت کدام میز باید نهار بخورید و توی کلاس روی کدام صندلی باید بنشینید و….
وقتی قرار بود صف ببندیم، هر کسی سر جای خودش میایستاد و جای غایبین خالی میماند. صفهای ما دوازده نفره بود و من میشدم نفر آخر صف هفتم. هم صف خیلی سریع تشکیل میشد و هم حضور-غیاب کار خیلی ساده ای بود. مسوول حضور-غیاب، گروهان را ردیف به ردیف مینشاند و توی هر ردیف جاهای خالی را یادداشت میکرد.
توی غذاخوری میزها ده نفره بود و ما میرفتیم پشت میز 21-081تا090 مینشستیم و نفر شماره 81 میرفت قابلمهی غذای ما ده نفر را از مسوولش تحویل میگرفت و تقسیم میکرد.
جای خوابیدن هم خیلی اهمیت داشت. هر شب یک لیست به تابلوی اعلانات گروهان نصب میشد به نام «لوح نگهبانی». یک سری شماره توی لوح نوشته شده بود که فلان کد باید فلان ساعت فلان جا نگهبانی بدهد. حالا توی تاریکی شب، نگهبان دقیقا میدانست که چه کسی نوبت نگهبانیاش بعد از اوست، روی کدام تخت خوابیده و چه کسی باید بیدارش کند.
سلام دوست عزيز
من اول برج 4 به پادگان خاتمي براي دوره آموزشي خواهم رفت و از مطالبت كاملا لذت بردم…ممنون و متشكر
برايم دعا كنD:
تو کي رفتي خدمتتتتتتتتتتتت
تو کي رفتي خدمتتتتتتتتتتتتتتت
ارتش مجموعه منظمی از «بی نظمی» هاست !
البته شما که توی سپاه تشریف دارید !
ها ها اون موقع ها ارتش همین طوری نبود الانم نیست همون چیزی هست که زمان لشگر کشی خشیار شا بوده الانم همونه
ایول، اینو میگن یه “سازمان منظم”