ساعت چهار صبح بیدار میشدیم و ساعت 10 شب میخوابیدیم. شش ساعت! کمخوابیمان را با چرت زدن در موقعیتهای مختلف جبران میکردیم. اصلا هر وقت که «نیروهای فراگیر» کمی به حال خودشان رها میشدند، میدیدی که نصفشان دارند چرت میزنند. حالا میخواست در نمازخانه و بین دو نماز باشد یا قبل و بعد از صبحگاه یا توی غذاخوری یا از همه مهمتر سر کلاسها.
مربیهای عقیدتی معمولا حساسیتی به چرت زدن بچهها نشان نمیدادند و حداکثرش این بود که گاهی بگویند «چرتیهای عقب توجه کنند» یا «برای پریدن چرت اون عقبیا یه صلوات بلند بفرستید»… اما مربیهای نظامی خیلی به این قضیه حساسیت نشان میدادند و هر کدامشان هم شگردی برای پراندن چرت بچهها داشتند. مربی آییننامه، توی چشم تکتک بچهها نگاه میکرد و همینکه نگاه کسی کمی برمیگشت یا گردنش اندکی کج میشد، داد میزد «آقا صاف بشین!» مربی تخریب (آموزش مواد منفجره) هر از گاهی بلند میشد و دوری توی کلاس میزد و به چرتیها تذکری میداد، مربی ش.م.ر از چرتیها سوال درسی میپرسید، اما از همه جالبتر و ابتکاریتر مربی تاکتیک بود…
این مربی تاکتیک اصلا آدم جالب و خاصی بود و کلی خاطره برایمان درست کرد. توی درس تاکتیک مهارتهای نبرد را آموزش میدهند. اینکه چطور جان خودت را حفظ کنی و چطور پیشروی کنی و چطور عقبنشینی کنی و از این حرفها. بعضی جلسههایش تئوری است و بعضی عملی. جلسهی اول تئوری، همین جناب مربی داشت در مورد اصول نگهبانی و بازرسی و این جور چیزها حرف میزد و یواش یواش چشمهایمان گرم شده بود که یک دفعه محکم کوبید روی میز آهنی جلویش و داد زد: «خمپاره!». همان صدای میز و فریاد خودش برای پریدن چرت ما کافی بود ولی بعدش توضیح داد که وقتی خمپاره میآید باید برویم زیر صندلی! در هر جلسهی کلاسش به طور عادی چهار پنج بار خمپاره میآمد و ما هم هر بار زیر صندلی نگاهی دیگر به برنامهی درسی میانداختیم که مطمئن شویم کلاس بعدی حتما کلاس عقیدتی است و چرت پارهشدهمان را میتوانیم ساعت بعدی جبران کنیم….
اگه یه توضیحی درباره دژبانیش بدید ممنون میشم!
چه بامزه بود. چرت وسط کلاس خیلی حال میده
این دیگر چیست؟
سلام.یه توضیحاتی کلی در مورد پادگان خاتمی مدید؟
سلام
يه سئوالي داشتم
الان تو پادگان خاتمي كفايتيها رو يعني اونهايي كه قبلا آموزشي رفتن رو چند روز نگهميدارن. تو دورهاي كه شما بودين چند روز نگهشون داشتن. اگر امكان داشت جواب رو برام زودتر ميل كنيد
سلام////خسته نباشيد
من فرمانده دسته گروهان 23و24 دوره 148 هستم كسي منو يادش مياد؟
منم اول تیر88 اعزامم-
بعنوان سرباز معلم-
28 مرداد عروسی برادرخانمم-
به نظرتون میتونم بیام؟
اصلا دقیق آموزشی چندروز طول میکشه؟
میاندوره هم هست؟چند روز؟
پادگان تا یزد چند کیلومتره؟
حتما میتونی!
آموزشی 60 روزه، چهار-پنج روز وسطش مرخصی میاندوره میدن و سه-چهار روز هم آخرش. اگه افتادی خاتمی یزد همون روزای اول یه برنامه میدن به اسم «برنامه سین» توی اون تقویم دقیق دوره رو نوشته.
پادگان تقریبا 10 کیلومتر تا یزد فاصله داره
من آخراین هفته سرباز میشم
لطفاهرچی از پادگان خاتمی یزدمیدونین برام بنویس
چی بایدوسایل ببرم؟و….
هاها! نه، اینا رو توی میاندوره نوشتم، با فاصله منتشر میشن
مگه تو پادگان اينترنت داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه طوري خاطراتتو مينويسي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وقتی سر کلاسها می خوابید و چرت می زنید، پس چطوری یاد می گیرید؟ امتحان هم داره؟ ازتون می پرسند ؟
امتحان هم گرفتن، در موردش مینویسم