هر وقت هرجا مسجد نوساز قناسی، دیوارنوشتهی زشتی، پلاکارد بدخط و کج و کولهای، … خلاصه اثری از بدسلیقگی و بیهنری مبلغان امروزی دین میبینم، از خودم سوال میکنم مگر کسانی که مسجد شیخ لطفالله را ساختند مسلمان نبودهاند؟
نمیدانم قضیه را چطور میشود تحلیل کرد. شاید موضوع این است که قدیمیها برای دلشان مسجد میساختهاند و جدیدها برای عمل به بخشنامه و خرج کردن بودجه و ارائهی بیلان کاری، یا شاید اصلا سطح هنرهای سنتی در دوران ما افت کرده و مبلغان امروزی هرچقدر هم که هنرمند باشند دیگر نمیتوانند چنان آثاری خلق کنند یا …
به هرحال، هر روز خدا، هر جای مملکت که باشی، بهانهای پیدا میکنی که یاد بدسلیقگی دعوتکنندگان به بهشت بیفتی و مجبور شوی باز هم تحلیلهای ذهنت را یک بار دیگر مرور کنی.
بهانهی این دفعهی من آیههای قرآنی بود که روی تابلوهای فلزی نوشته بودند و به نردههای چلستون چسبانده بودند.
فکر کنید خطهای آبی و قرمز و سیاه روی زمینهی کرم با حاشیهی پنج سانتی قهوهای سوخته چه جلوهی بدی پیدا میکند و چقدر زشت است و چقدر منظرهی نردههای چوبی زیبای چلستون را خراب میکند.
بدتر اینکه تابلوها را با مفتول سیمی گیر داده بودند به نردههای چوبی. چند وقت دیگر همهی تابلوها کج و کوله میشوند و رد مفتولها و اثر زنگشان هم گند خواهد زد به همان نردهها که گفتم.
شیرازی اصیلی به نام مصلح الدین سعدی سال ها پیش گفت:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی،
ببری رونق مسلمانی!
روزگاری مسجد یکی از بسترهای هنر معماری بود و هنر ابزاری بود تا شاهان بسیار مسلمان و مطلقاٌ شیعة صفوی کیف قدرتشان کوک باشد. اما همیشه این هنر از “هنر” بر نمی آید چرا که نمایش “زهد” با کج سلیقگی عملی تر است.
شدیدا موضوع جالب و مقابسه بجایی بود . الان برای خرج کردن بودجه میسازن … اما روزگاری مسجد یکی از بسترهای نمایش هنر معماری ایرانی بود ….
علی جون مخالفم آخه مسجد شهرک ما رو ندیدی مگه …
آقا امیر باقری کارت داره یه تماسی بگیر