غار سهولان نزدیک دهی است به همین نام، جایی بین مهاباد و بوکان. اهل محل به جادهی مهاباد-بوکان میگویند جاده برهان. این برهان جایی است اواسط همین جاده (بیشتر نزدیک بوکان) که محل سکونت یکی از «پیر»های صوفیه است. جادهی برهان در نیمهی خرداد بسیار دیدنی بود.
دهانهی غار دویست-سیصد متری با محل پارک کردن ماشینها فاصله دارد و توی این فاصله چند مغازه و سرویس بهداشتی و امکانات رفاهی دیگر ایجاد شده است.
غار دو ورودی دارد: ورودی A در سمت چپ و ورودی B در سمت راست. (میبینید که ورودیها خیلی با هم فاصله ندارند) روی بلیط غار مشخص شده است که باید از A وارد شوید یا B و متصدیها هم خیلی با دقت بلیطتان را چک میکند که یکبار اشتباهی وارد نشوید.
این دقت و وسواس کمی برایم عجیب بود ولی داخل غار دیدم که این دو ورودی راه خشکی به هم ندارند و بازدید کنندگان بخشی از مسیر را باید با قایقهای پارویی طی کنند و تقسیم به A و B برای این است که قایقها در هر دو جهت مسافر داشته باشند.
ما جزو سهمیهی ورودی B بودیم، چند پله را پایین میرفتیم و در تو رفتگی سمت راست تصویر به آب میرسیدیم و فکر کردیم غار سهولان غار سهولان که میگویند همین است و که از پلههای ادامهی مسیر بالا برویم (روبرو) لابد از ورودی A سر در میآوریم و بازدیدمان تمام است! کمی هم شاکی شدیم که به خاطر همین چند پله 1000 تومان گرفتند؟!
اما شکوه سهولان پشت همان پلهها بود! اول به فضای بسیار بزرگی رسیدیم با سقفی بسیار بلند و تقریبا گنبدی شکل که حسابی تخیل و احساسات آدم را درگیر میکرد. یک گوشهی این گنبد جای قایق سوار شدن بود (سمت چپ؛ در عکس دیده نمیشود) و کنار گوشههای دیگرش هم جاهایی برای نشستن. درست وسطش هم یک آنتن کج و کولهی BTS مخابرات کار گذاشته بودند که […]ده بود به همهی عکسهایمان!
تعداد قایقهای غار کم نبود اما انگار پرسنل آنجا برای سرویس دادن به این همه جمعیت آمادگی نداشتند و جریان سوار شدن، کند و کمی هم تنشزا بود. قایقرانان همه لباس یک شکل و یک رنگ کردی داشتند (گو اینکه همهشان هم کرد نبودند) و کاملا در مورد تاریخچه و ابعاد و ویژگیهای غار توجیه شده بودند و به بازدیدکنندگان توضیح میدادند.
توی غار تا دلتان بخواهد کبوتر چاهی پیدا میشد. خیلیهایشان هم کنارهی آبراه، جاهایی که درست دم دست قایقسواران بود، لانه درست کرده بودند و حتی تخم گذاشته بودند! تبریک میگویم به همهی بازدید کنندگانی که در طول این همه سال از خودشان شخصیت نشان دادهاند و دچار کبوترآزاری نشدهاند!
مدیریت گردشگری غار (یا هرکسی که مسوولیت مشابهی دارد) تخیلش را به کار انداخته بود و به این نتیجه رسیده بود که مثلا فلان استالاگمیت شبیه پای فیل است و آن یکی شبیه سر دلفین و …. آن وقت این تخیلها را روی تابلوهای کوچکی نوشته بود و کوبیده بود روی استالاگمیتها که به تخیل گردشگران هم کمک کند! به نظر من که خیلی تابلوهای لوس و بینمکی بودند!
فکر میکنم کل جریان بازدیدمان از غار سهولان نزدیک به یک ساعت و نیم طول کشید که نیم ساعتش در صف قایق بود و یک ربعش روی آب.
خود غار خیلی بزرگتر از آن است که ما دیدیم ولی بقیهی فضاهای آن یا فقط راه زیر آبی دارد یا دالانهای بسیار تنگی دارد که بدون تجهیزات نمیتوان از آنها گذشت.
سلام دوست عزیز
لطفا اگر میتوانید اطلاعات بیشتری برای من از غارهای آذربایجان غربی بفرستید به ایمیلم
من میخاهم چند نفر را به غار سهولان ببرم میخام ببینم غار یا جای دیدنی دیگه ای هم داره ارومیه اگه بریم
ممنون دوست عزیزم کمک بزرگی میکنی همچین اطلاعاتی خیلی لازمم هست
ممنون. خیلی جالب بود. غار قوری قلعه هم تقریباً اینجوریه. البته قایق نداره و یه شکل دیگه است !!!
سلام هر روز نظاره می کنیم می بینیم سفرنامه جدیدی نگاشته اید . شما دو روز دیگر خاک ایران را مانند کف دستتان خواهید شناخت و چون مارکوپلو به اقصی نقاط جهان سفر خواهید نمود.
هاها! مارکوپولو!
مارکوپولو شدن بماند برای بعد از سربازی!
ولی شناختن خاک ایران مثل کف دست از آرزوهایم است. 😉
ميبينم که روي مسافرت و سفيد کردي