پیرامون ناصر پورپیرار بحث و جدل فراوان است. کسی که حوصله و وقت و اعصابش را داشته باشد میتواند با خواندن نوشتههای خود پورپیرار و موافقان و مخالفانش سر در بیاورد که چه میگوید و چه ادعایی دارد؛ اما خواندن آن همه متن و استخراج یک تصویر کلی از جریان پورپیرار کاری نیست که انتظار داشته باشیم یک خوانندهی صرفا کنجکاو انجام دهد.
متن حاضر را برای کسانی نوشتهام که کنجکاوند بدانند قضیهی پورپیرار چیست و برای ارضای این حس کنجکاوی ترجیح میدهند به نوشتهای دسترسی داشته باشند که از آن فضای متشنج و عصبیِ بحث و جدل دور باشد، از توهین و افترا خودداری کند و لحنی آرام و گزارشوار داشته باشد.
احتمالا کنجکاوی بیشتر دوستانی که این نوشته را میخوانند، با خواندن قسمت «اصل مطلب» برطرف میشود. ادامهی متن را برای کسانی نوشتهام که مطالب مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران را حرفهایتر تعقیب میکنند.
اصل مطلب
اصل حرف پورپیرار این است که هخامنشیان یک قوم اسلاو بودند که به توطئهی یهود به ایران و بینالنهرین آمدند و تمام (تاکید میکنم تمام) ساکنان بومی ایران و بینالنهرین را کشتند و بعد هم برگشتند به پشت کوههای قفقاز!
به علاوه میگوید که بعد از این قتل عامی که عرض شد، هیچ کس توی ایران زندگی نمیکرده (گفتم که همه کشته شده بودند) تا همین پانصد سال پیش که مهاجران عرب و آفریقایی از اطراف به ایران کنونی مهاجرت کردند و بدون اینکه از قبل همدیگر را بشناسند یا با هم خویشاوندی داشته باشند، ملتی را ساختند که میشود ایرانیهای امروزی!
لابد از خودتان میپرسید به این ترتیب تکلیف وقایع تاریخی که در این ۲۰۰۰ سال افتاده چه میشود؟ این همه شاه و سردار و شاعر و دانشمند و نویسنده کجا میروند؟ این همه آثار تاریخی مربوط به دورههای مختلف تاریخی از کجا آمدهاند؟ تکلیف این همه کتاب تاریخی مربوط به این دورهی ایران چه میشود؟
پاسخ پورپیرار به پرسش شما خیلی ساده و سرراست است! میگوید همهی این شاهان و سرداران و شاعران و دانشمندان و نویسندگان و آثار تاریخی و کتابها توسط یهود جعل شدهاند و هدف یهود هم از این همه جعل این بوده که گناه خود در قتل عام ساکنان بومی ایران در آن زمان را منکر شود!
باورتان نمیشود؟ یا فکر میکنید من دارم در مورد ادعاهای پورپیرار اغراق میکنم؟ نه! واقعا اغراق نمیکنم! پورپیرار روی این قید «همه» تاکید دارد و برای اینکه باورتان شود منظورش از همه واقعا «همه» است در نوشتههای مفصلی سعی میکند به شما بقبولاند که نه سعدی وجود داشته نه حافظ نه شهر شیراز نه اشکانیان نه ساسانیان، … نه اعراب مسلمان حملهای به ایران کردهاند، نه مغول، نه ناصر خسرویی وجود داشته که سفری کرده باشد که سفرنامهای نوشته باشد و … خلاصه تاکید دارد که «همه»ی این چیزها ناشی از «ذهن توطئهگر یهود» و حاصل «جعلیات ارباب کنیسه و کلیسا» است! (توجه دارید که اینجا مسیحیان هم کمی به کمک یهودیان میآیند 😉 )
چرا راه دور برویم؟ پورپیرار میگوید که زبان فارسی «اختراع» یهودیان است و اصلا برای این ساخته شده که بین امت اسلامی تفرقه بیافتد و آنها از وحدت اسلامی دور شوند!
لحن
لحن ناصر پورپیرار در نوشتههایش بسیار تهاجمی و توهین آمیز است. شدت توهین و تمسخر در نوشتههای پورپیرار را میتوان با بیانیههای سیاسی بعضی گروههای کوچک و در دست فراموشی اپوزیسیون مقایسه کرد.
این توهینها و تمسخرها یک وجه عمومی دارد که خطاب آن «یهود» و کسانی است که به زعم پورپیرار به دستور یهود مستنداتی را برای تاریخ ایران جعل کردهاند.
علاوه بر آن وجه عمومی، پورپیرار تمام کسانی را که خدمتی به فرهنگ و تاریخ ایران کردهاند را با انتساب القاب زشت مینوازد و برایش فرقی نمیکند که فردی که به او توهین میکند کوچک است یا بزرگ، زنده است یا مرده، ایرانی است یا خارجی و …
اگر اهل مطالعه در فرهنگ و زبان و تاریخ ایران هستید، نگاهی به کتابخانهتان بیندازید و نام کسانی را که روی کتابهایتان به عنوان نویسنده، مترجم، مصحح یا گردآوری کننده آمده است، ببینید. تقریبا همهی این نامها را میتوانید در کتابها و سایت اینترنتی مربوط به پورپیرار بیابید که با القاب زشتی یاد شدهاند.
اصلا وقتی پورپیرار به ملکالشعرای بهار میگوید: «جرثومهی فرهنگی» حسابش را بکنید که با چه کسی و چه نوع لحنی سر و کار دارید.
وقتی از پورپیرار به خاطر لحنش انتقاد میشود، پاسخی به این مضمون میدهد که من یک گزارشگر یا راوی نیستم و دارم با «یک فریب و جعل تاریخی» مبارزه میکنم و باید لحنم همین باشد.
سطح و اعتبار علمی
خود پورپیرار در تمامی نوشتههایش تاکید دارد که حرفهایش «مستندات خدشهناپذیر علمی»، «محکمات»، «ایرانشناسی بیدروغ» و … است. طرفدارانش هم وی را «استاد بزرگ و دانشمند برجستهی ایران جناب آقای ناصر پورپیرار» خطاب میکنند و اگر هم نخواهند چنین عنوان مفصلی را بکار گیرند، از ذکر پیشوند استاد غفلت نمیکنند.
اما کسانی که اهل خواندن مطالب علمی و نوشتههای دانشمندان هستند، همین که با لحن پرخاشگرانهی پورپیرار روبرو میشوند و توهینهای وی به بزرگان ادب و فرهنگ را میبینند، ناخودآگاه یاد آن دو گفتهی سعدی میافتند که «مشک آن است ک
ه خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید» و «بزرگش نخوانند اهل خرد/که نام بزرگان به زشتی برد» و بلافاصله نوشتههای پورپیرار را از ردهی «علمی» خارج کرده، در ردههای دیگری طبقهبندی میکنند.
به همین دلیل است که تا مدتها پس از آنکه ناصر پورپیرار کتابهای اولیهاش را چاپ کرد، کسی حتی آنقدر آنها را جدی نگرفت که جوابیهای برایش بنویسد و اولین جوابیهها زمانی ظهور کردند که نوشتههای پورپیرار به هیزم آتش تنشهای قومی تبدیل شدند. حتی هنوز هم هیچ کدام از چهرههای طراز اول فرهنگی حاضر نشده با پاسخ دادن به پورپیرار، خود را هم سطح او قرار دهد و جوابیههایی که در سایتهای گوناگون (و اخیرا یکی دو کتاب) میبینیم، حاصل تلاش آن دسته از دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران است که هنوز نام پرآوازهای در این عرصه ندارند.
به نظر من پورپیرار بطور عمدی و آگاهانه قصد دارد اطلاعات نادرستی را به دستهای از خوانندگانش القا کند که از یکسو آشنایی دست اول و عمیقی با تاریخ و فرهنگ ایران ندارند و از سوی دیگر ملزومات بحث علمی و استنتاج منطقی را به خوبی نمیشناسند.
ناصر پورپیرار برای تحت تاثیر قرار دادن این دسته از خوانندگان، شگردهایی دارد که به آنها اشاره میکنم.
شگرد: کماطلاعی مخاطب فرضی
نوشتن برای کسانی که آشنایی تخصصی با موضوعی ندارند، در نفس خود ایرادی ندارد، سهل است، همهی رسانههای عمومی برای مخاطب عام مینویسند و سعی میکنند با ارائهی روایت ساده و همهکسفهمی از موضوع، سطح دانش مخاطبان خود را بالا ببرند.
مشکل وقتی پیدا میشود که کسی روی بیاطلاعی مخاطبین خود حساب باز کند و بکوشد با بهرهگیری از این بیاطلاعی، گزارههای نادرستی را به جای واقعیت به خواننده بقبولاند. چنین روشی را برخی رسانههای نوعا سیاسی به وضوح بکار میبرند و شمردن چند نمونه از کاربرد آن برای هیچ کس دشوار نیست.
تصویری که عامهی مردم از باستانشناسی دارند، چیزی شبیه به صحنههای کشف گنج در فیلمهای هالیوودی است: یک عده با بیل و کلنگ به سراغ یک خرابه یا تپه میروند و شروع میکنند به کندن و بعد از مدتی چیز هیجانانگیزی از زیر زمین در میآید و افراد گروه از خوشحالی بالا و پایین میپرند و به این ترتیب یک چیز باستانی مهم کشف میشود! از این به بعد هم افراد گروه باید مواظب باشند که آنچه کشف شده دست افراد ناباب و badmanهای داستان نیافتد!
برای آنکه تصویر درستی از واقعیت باستانشناسی و مشقتهای کشف یک اثر باستانی داشته باشید، باید پای صحبت یک باستانشناس بنشینید یا گزارشهای فصلی کاوش در سایتهای باستانی را مطالعه کنید و ببینید که باستانشناس با چه دقت و وسواسی یک خرابه را میکاود و پس از بیرون آمدن بازماندههای یک ساختمان یا یک گور چه مشقتهایی را باید برای حفظ آن از اثر باد و باران بکشد و در این میان باید به چه استانداردهای و روشهای سفت و سختی پایبند باشد.
شیوهی کار پورپیرار در جبههی باستانشناسی این جور است که عکسی از مراحل کاوش یک سایت باستانی را نشان میدهد که خوانندهای که دانش باستانشناسی ندارد، نمیتواند تشخیص دهد مربوط به کدام مرحلهی کاوش است و قبلا چه بوده و بعدا چه خواهد شد. بعد توضیح میدهد که بله! خوانندگان عزیز مشاهده میکنند که در این صحنه فلان مزدور صهیونیزم، به دستور جاعلان بیشرم کنیسه و کلیسا در حال جعل تاریخ و گمراه کردن سادهلوحان و زدودن شواهد جنایات تاریخی یهود است!
بعضی از منتقدان به خود زحمت دادهاند و به تکتک این ادعاها پاسخ دادهاند و با تشریح کامل مراحلی که در کشف یک اثر باستانی طی میشود، توضیح دادهاند که آن عکس مربوط به چه مرحلهای است و ادعای پورپیرار چرا نادرست است (مثلا اینجا را ببینید)؛ ولی شاید ناصر پورپیرار روی این نکته حساب میکند که خیلی از خوانندگانش حوصله جستجو و یافتن پاسخ را ندارند و همین اطلاعات عمدا گمراهکننده احتمالا تاثیر مورد نظر او را روی ذهن خوانندگان میگذارد.
در مورد متون کهن هم وضع همینطور است. گیریم اکثر کسانی که میتوانند نوشتههای پورپیرار را به فارسی بخوانند، حافظ را میشناسند و چند بیتی هم از او حفظاند. اما چند نفر میدانند که حافظ در چه دورهی نابسامانی زندگی میکرده و چه ابهامهایی در مورد وقایع تاریخی شیراز زمان حافظ وجود دارد و نسخههای مختلف از اشعارش با چه مرارتهایی نوشته شده و به دست ما رسیده و چه افراد باارزشی عمری را صرف این کردهاند که با مقایسهی دستنویسهای گوناگون و اشعار نقل شده از حافظ در تذکرههای پراکنده، بفهمند که آیا فلان شعر منسوب به حافظ واقعا مال او است یا نه؟ و با چه دقت و موشکافی و تعصبی در مورد این بحث کردهاند که آیا «کشتی شکستگانیم» درست است یا «کشتی نشستگانیم»؟
اینطوری است که پورپیرار گوشهای از بحث و جدل بین عاشقان حافظ در مورد صحت این یا آن نسخه را کاملا گزینشی نقل میکند، سپس با همان لحن حق به جانب و توهینآمیزش نتیجه میگیرد که بله! اصلا کسی به نام حافظ وجود نداشته و چنین کسی با دیوان اشعارش ساختهی یهود است و با نقل یکی دو بیت مانند «به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید» نتیجه میگیرد که یهود چنین دیوانی را جعل کردهاند تا با قرآن مبارزه کنند!
شگرد: حاشیه به جای متن
چند وقت پیش توی بعضی وبلاگها و ایمیلهای فورواردی، خبری نقل شده بود مبنی بر اینکه انیشتین در اواخر عمر بطور محرمانه با آیتالله بروجردی مکاتبه داشته و به مذهب شیعهی دوازده امامی گرویده و حقانیت شیعه را در رسالهای نوشته که تا امروز محرمانه مانده! کمی هم چاشنی پلیسی به خبر اضافه کرده بودند که چند نفر از کسانی که از این رساله خبر داشتهاند بطرز مشکوکی کشته شدهاند و چه و چه …
اصلا متن خبر زار میزد که جعلی است ولی اگر کسی کمی هم شک داشت با یکی دو جستجوی سادهی گوگلی میشد فهمید که جاعل خبر کسی است به اسم مستعار اسکندر فیروز در سایت Iranexperts. (الان کاربرش حذف شده)
اما با وجود اینکه خبر جعلی بود و جعلی بودن آن هم مثل روز روشن بود، بعضی وبلاگهای (سطح پایین) مذهبی آن را نقل کردند و هنوز میبینید که جریان نقل کردن آن ادامه دارد…
حالا فرض کنید کسی به هر دلیل مشکلی با تشیع داشته باشد و بیاید اصل آن متن را با آب و تاب نقل کند و با آب و تاب بیشتری دلایل نادرستی آن را شرح دهد و سپس با توجه به اینکه همهی وبلاگهای نقل کننده، مبلغ تشیع بودهاند، نتیجه بگیرد که پس شیعیان چنین و چنان!
من به چنین کاری میگویم تکیه روی حاشیه به جای متن. (البته مطمئنم که اصطلاح بهتری دارد و ممنون میشوم اگر راهنمایی کنید).
استفادهی آگاهانه یا ناآگاهانه از چنین شگردی در دعواهای ایدئولوژیک این روزها خیلی عمومیت دارد. مثلا چند سال پیش یک فتوای جعلی از یک مفتی تخیلی سعودی به زبان عربی منتشر شده بود که فوتبال حرام است و اگر میخواهید حلال شود باید به جای دو نیمه در سه نیمه بازی کنید و بازیکنان به جای لباس ورزشی لباس خواب بپوشند و چه و چه…! بعد از انتشار این فتوای جعلی، خیلی از سایتهای عربی که دل خوشی از مفتیان نداشتند قضیه را نقل کردند و به مفتیان پریدند که این چه حرفی است! الان هم بعد از سه سال فتوی به فارسی ترجمه شده و بعضی سایتهای سوپر شیعی با نقل آن نتیجههای عجیب و غریبی گرفتهاند که این نشانهی تلاش وهابیت برای قطع ریشههای اسلام است و چه و چه! (کمی مفصلترش را اینجا بخوانید)
ناصر پورپیرار استاد بکارگیری آگاهانهی این شگرد است! یعنی خیلی جاها نظریات بیپایه یا منسوخ شده یا خلاصه آنهایی که طرفداری بین ایرانشناسان ندارد را مطرح میکند، بعد آنرا با همان لحنی که عرض شد نقد میکند، بعد هم نتیجه میگیرد که پس حالا که اینطور شد همهی ایرانشناسی دروغها و جعلیات یهود است!
یک نمونهی خیلی واضح از این شگرد را میشود در داستان «قالیچههای پرنده» دید.
حدود سال ۸۳ خبری پیچید که کتابی در خرابههای الموت کشف شده که راه ساختن قالیچهی پرنده را شرح میدهد و نویسندهاش فلان کس است و فلان جزئیات را هم دارد و بهمان پژوهشگر فرانسوی آن را در SOAS معرفی کرده و چه و چه! اصل خبر داد میزد که جعلی است و اصلا کسی که تاریخ خوانده باشد میداند که هلاکو قلعهی الموت را آتش زد و کتابخانهی آن اول از همه سوخت و کسی هم که یک بار به الموت سر زده باشد یا گزارشهای کاوش را خوانده باشد میداند که هنوز کتابی در سه لایه آوار الموت پیدا نشده است (و با توجه به نشانههای حریق بعید است که پیدا شود). اصولا واکنش کسانی که کمی مطالعه داشتند به چنین خبری یا خنده بود یا عصبانیت!
با این وجود بعضی سایتها خبر را نقل کردند و چاشنیهایی هم به آن اضافه کردند که «به نیاکان خود افتخار کنیم» و چه و چه. به علاوه روزنامهی همشهری هم عین خبر را نقل کرد! (آن زمان محمود احمدینژاد شهردار تهران و مدیر مسوول همشهری بود)
ناصر پورپیرار در نوشتهی مفصلی خبر همشهری را بطور کامل نقل کرده و لابلای آن با همان لحن کذایی دلایل بیاعتباری آن را (البته با چاشنی توطئهی یهود) ذکر کرده و بعد هم نتیجههایی گرفته است از آن جنس که عرض شد! و هنوز هم در نوشتههای پورپیرار، آن قالیچهی پرنده در کنار بقیه شواهد و دلایلش جای قرص و محکمی دارد!
شگرد: جعل!
این شگرد دیگر به اندازهی خود تاریخ قدمت دارد و نیاز چندانی به توضیح و تشریح ندارد: فلانی در کتابش نوشته دو دوتا چهار تا، شما نقل میکنید که آنجا نوشته دو دوتا پنجتا! بعد نتیجه میگیرید پس حتما فلانی که میگوید دو دوتا پنجتا از عوامل یهود و صهیونیزم و استکبار جهانی است و قصد نابودی ریاضیات را دارد!
یکی از موارد آشکار این شگرد مربوط میشود به استفادهی پورپیرار از سفرنامهی نیبور.
نیبور یک یهودی اروپایی بوده که زمان اوایل حکومت کریمخان به ایران سفر میکند و سفرنامهای دارد که در آن شرح بازدیدش از بوشهر، شیراز و تخت جمشید را نوشته است.
در نظر داشته باشید که چون طبق ادعای پورپیرار از زمان خشایارشا تا صفویه کسی در ایران زندگی نمیکرده، پس شیراز هم نمیتواند قدمتی داشته باشد و پورپیرار ادعا میکند که شیراز را اصلا کریمخان زند ساخته! از بین بناهای مشهور شیراز، دروازه قرآن معروف است به اینکه در زمان آل بویه ساخته شده و از نظر پورپیرار این قضیه قطعا جزو جعلیات یهود است.
پورپیرار در بررسی سفرنامهی نیبور میپرسد اگر دروازه قرآنی از زمان آل بویه وجود داشته، و قاعدتا نیبور در سفر به تخت جمشید دوبار از زیر آن رد شده، چرا در نقشهای که در صفحهی فلان کتاب نیبور آمده هیچ نشانهای از دروازه قرآن نیست؟ و چرا دروازهی شمالی شیراز، دروازه اصفهان است؟ (دروازه اصفهان خیلی با دروازه قرآن فاصله دارد) اصل آن نقشه را هم اسکن کرده و بین مطالب گذاشته که دیگر جای هیچ شک و شبههای نباشد.
وقتی سراغ کتاب نیبور میروید و نگاهی به اصل آن نقشه میاندازید، میبینید که اتفاقا دروازه قرآن سر جای خودش است و در توضیح بناهای شیراز هم نوشته: در نقشه شمارهی فلان ۱- تنگ الله اکبر ۲-… (شیرازیها به دروازه قرآن تنگ اللهاکبر هم میگویند) و مقایسه که میکنید میبینید نقشهای که در سایت آقای پورپیرار آمده کمی دستکاری شده!
کمی هم که کتاب را بیشتر ورق میزنید میبینید که نوشته قبلا دروازهی شمالی شهر همان تنگ الله اکبر بوده و در زمان نادرشاه که شهر و روستاهای اطرافش ویران شده، بیشتر مردم و اعیان از شیراز کوچ کردهاند و دیوار و دروازههای فعلی را کریمخان زند ساخته! (این موضوع ویرانی ایران در اثر فشار جنگهای نادر افشار را خیلیها نوشتهاند)
چرا؟
در مورد اینکه چرا ناصر پورپیرار چنین میکند و انگیزهاش از نشر چنین مطالبی چیست، حدسهای مختلفی زدهاند.
با توجه به شگردهای پورپیرار، خصوصا با توجه به اینکه وی در مواردی به وضوح دست به جعل آگاهانه میزند، غیر ممکن است که ادعاهای او صرفا ناشی از اشتباه یا سوءتفاهم باشد.
مخالفین پورپیرار معمولا او را وابسته یا علاقمند به گروههای افراطی فارسستیز معرفی میکنند. اگر به این نکته توجه کنیم که نوعا همهی کسانی که به پورپیرار استناد میکنند و او را استاد خطاب میکنند، گرایشهای تند فارسستیزانه دارند، این فرضیه بیربط به نظر نمیسد.
اما از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که طرفداران این گونه گروهها، معمولا برای پیوستن به چنین جریانهایی، انگیزههای قومی-نژادی دارند و پورپیرار که ظاهرا فارس است و در تهران به دنیا آمده و بزرگ شده و هیچ زبانی غیر از فارسی نمیداند، احتمالا انگیزهی اولیهاش برای طرح چنین نظراتی، جلب توجه چنین گروههایی نبوده است.
در مجموع انگیزهی ناصر پورپیرار از فعالیتهایش، برای من مبهم است و بیشتر حدس میزنم پای نوعی انگیزهی شخصی مثل جلب توجه و شهرت در میان باشد تا چیز دیگر.
پورپیرار و جمهوری اسلامی
ناصر پورپیرار تمام تلاش خود را کرده که شخصیتهای مطرح سیاسی یا سازمانهای رسمی وابسته به نظام جمهوری اسلامی او را تایید کنند یا نظراتش را بپذیرند اما ظاهرا بجز در یک مورد موفقیتی نداشته است.
البته اگر به حضور پررنگ یهودستیزی و ستایش از اسلام و اعراب در نوشتههای پورپیرار توجه کنیم، و از طرف دیگر در نظر بگیریم که جمهوری اسلامی نوعی سرسنگینی با ایران باستان و تمدن پیش از اسلام ایرانیان دارد، ممکن تصور کنیم که پورپیرار احتمالا وابستگی یا نزدیکی با نظام حاکم ایران دارد، ولی در عمل چنین نیست.
چند نکته هست که باعث میشود مذهبیون به طور عام و طرفداران نظام به طور خاص علاقهای به ناصر پورپیرار نداشته باشند.
نکته اول آنکه طبق فرض پورپیرار ایران به هنگام ظهور اسلام خالی از سکنه بوده است و بنابراین وی منکر بروز جنگ بین مسلمانان و ایرانیان میشود و ادعا میکند کل این داستان توطئهی یهود است برای اینکه اسلام را دین شمشیر جلوه دهند! در مقابل مذهبیها اعتقاد دارند که پیروزی اعراب مسلمان در مقابل پادشاهی ساسانی و فتح ایران، نوعی معجزهی الهی و دلیل حقانیت دین اسلام بوده است و اصولا به این پیروزی بسیار افتخار میکنند.
نکتهی دوم این است که پورپیرار منکر وجود شخصی به نام سلمان فارسی در تاریخ است و ادعا میکند «فارس» و «فارسی» از ابداعات یهود در ۵۰۰ سال اخیر هستند! از آن سو شیعیان ایران به سلمان فارسی به خاطر محبوبیتش نزد پیامبر و حمایتش از امام اول شیعیان افتخار میکنند.
نکتهی سوم اینکه بعضی چهرههای کلاسیک ادب فارسی (نوعا شاعران) محبوبیت خاصی بین مذهبیون حاکم بر ایران دارند که ناصر پورپیرار، هم خودِ این چهرهها و هم آثار ادبیشان را جعلی و ساختهی دست یهود میداند. برای مثال حافظ برای روحانیون ایران کسی است که قرآن را به چهارده روایت میخواند و به همین دلیل به نوع درجه اولی از عرفان دست پیدا میکند که در شعر او جاری است (مثلا نگاه کنید به سخنرانی آیت الله مطهری در این مورد). در مقابل پورپیرار حافظ را یک شخصیت خیالی جعل شده توسط یهود میداند و از تک تک شعرهای او تفسیرهای ضد اسلامی دارد!
به هر حال تنها موفقیت پورپیرار در نزدیکی به جمهوری اسلامی، قبولاندن برخی نظراتش به یک چهرهی جنجالی به نام «عباس سلیمی نمین» بوده است.
اما پورپیرار به رغم تلاشهای فراوانش، بجز جلب نظر سلیمی نمین موفقیت دیگری نداشته و نوعی سرخوردگی در جذب انقلابیون در نوشتههای او به چشم میخورد.
نکتهی جالب در این زمینه آنکه، سخنان آیت الله خامنهای در سفر اخیرش به شیراز، در تمجید از تمدن ایران به خصوص در قرون ۴ و ۵ هجری، تجلیل از حافظ و سعدی و مخصوصا سخنرانی مفصلش در کازرون در مورد مقام والای سلمان فارسی، از سوی پورپیرار کاملا نادیده گرفته شد و برخلاف رویهی همیشگی که دوست دارد به هر سخن رسمی در مورد تاریخ ایران پاسخهای تند و تیزی بدهد، در این مورد کاملا سکوت کرد!
نام پورپیرار از دو بخش purim و pira ، دو واژه عبری، گرفته شده است. به احتمال قوی وی از یهودیان آنوسی است که وابسته به آژانس یهود و صهیونیسم جهانی است.
http://www.aishdas.org/avodah/vol08/v08n102.shtml
ضمنا در کتاب خاطرات کیانوری از وی به عنوان کلاهبردار و شیاد نام برده شده که از حزب خود دزدی کرده و ثروتی به هم زده و نهایتا اخراج شده است. با توجه به سوابق این فرد اعتماد به نوشته های وی کاری بدور از خرد است.
لینک سابقه حزبی پورپیرار
http://tarnama.org/banakonandeh.htm
این بابا معلوم نیست اسم واقعیش چی هست. عبدالناصر بنی کنعان، ناصر بناکننده، ناصر پورپیرار یا اصلا یه چیز دیگر که تا حالا رو نشده. تخلصش که ناریا است.
به جز اسلاو بودن با بقیه ی حرفاش موافقم! هخامنشیان مو-فر و سیاهپوست بودن، کافیه به گارد جاویدان هخامنشی نگاه کنیم (پس اسلاو نبودن، یا لااقل ربطی به اسلاوهای سفید امروزی نداشتن)، دلیلی نداره که داریوش گارد جاویدانشو از غیر پارسیان و اقوام بیگانه انتخاب کرده باشه… کاملا درسته ما مردم ایران امروزی اکثرا از نسل چادرنشینان کلهر و بختیاری و قشقایی و شاهسون و فلان و فلانیم (یا ترکیم و یا …) که مسلما ربطی به اون باستانی ها نداریم، کوچ کردیم اینجا و الان خودمونو از نسل کوروش میدونیم… راستی تقلبی بودن صحن پاسارگادو هم به خوبی ثابت کرده.
تو که موافقی پس با این حرف پورپیرار که ترکی زبان حیوانات است و هیچ کلمه متمدنانه ای ندارد هم موافقی
لعنت بر هرچی نژاد پرست نادان بی سواده
لینک حرفهای پورپیرار در مورد وحشی بودن زبان ترکی
http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
شهید نامیدن صدام حسین توسط پورپیرار
و حمایت از داعش
مطالب از وبلاگ ایشان کپی شده و در چند روز اخیر منتشر شده
http://naryna.blogsky.com/comments/post-167
نقل قول از پورپیرار: از کجا فهمیدید داعشیان سیاه دل هستند. ضمن این که به تبلیغات و اخبار تلوزیون های داخلی و خارجی در مورد داعش و حوادث منطقه نمی شود اعتماد کرد.
نیروهای داعش در عراق طرفداران صدام حسین هستند.
صدام حسین یک شهید و مبارز مسلمان و دشمن واقعی یهود بود.
تقریبا سراسر کشورهای مسلمان صدام حسین را شهید می پندارند. و در کشورهای عربی و غیر عربی مسلمان در مدح او شعرا صدها قصیده سروده اند.
حمایت از صدام در جنگ ایران و عراق در پاسخ به نظر یک کاربر
سلام
استاد آیا واقعا در جنگ هشت ساله ایران و عراق، کل دنیا از صدام که یک چهره ضد یهود بود حمایت مادی و تسحیلاتی میکرد و جنگ، جنگ بین کفر و ایمان بود؟!!
پاسخ:
این را می دانیم که در اوایل جنگ ایران و عراق، اسرائیل رآکتورهای اتمی عراق را بمباران کرد. مدیریت باقی کشورها نیز همه نان خور یهودند.
نقل قول از سایت ایشان:
صدام هم چون تمامی سیاستمداران به قدرت رسیده، و از جمله سیاستمداران جمهوری اسلامی، و در برخورد با مسائل ملی اشتباهاتی داشته است.
ولی
به گمان من، صدام یک قهرمان مقاومت اسلامی در برابر صهیونیسم و اگر کشته شود مانند هر اسیر دست کافران، یک شهید است.
http://w3.naria.ir/view/5.aspx?id=44
درادامه:
آن شوی کثیف آمریکایی – صهیونیستی کشف مخفیگاه صدام را فقط گولان و احمقان و کینه توزان بیگانه با فرامین و فراخوان های تاریخ، باور کرده اند. صدام در مرکز بغداد و به هنگام ادای نماز مغرب دستگیر شد.
من این حرف ها را قبول دارم.یه حرف دیگه اینا که می گن اسکندر تخت جمشید رو اتش زده مگه سنگ اتیش می گیره؟؟؟؟؟؟؟
به وبلاگ من هم سر بزن خوشحال می شم
جسارتن عرض میکنم سقف تخت جمشید چوبی بوده از سنگ هم نبوده کل بنا خشتی بوده . دیوارار ها به قط 4 تا 5 مترو …. از این حرفا فقط سر درها و قاب پنجره ها و ستونا سنگی بوده دوست عزیز
چه باحال! پایه ها و کف سنگی؛ سقف چوبی! امان از دروغاتون!
شمايي كه ميگين ايشان ياوه ميگن تمدن مادها تمدن عيلاميها تمدن سكاها قبل از كوروش كبيرو توزيح بدين خواهشا با منابع تا بدونين كه تمدن ايران پاسارگاد نيست.
توزیح
يكي ديگه از بيسوادهاي حامي پوري
بی سوادی به اشتباه نوشتن چند لغت عربی نیست! بی سوادی به ندیدن حقیقته جناب دکتر پروفسور “یبل”!
این جواب فقط مربوط به کامران نمیشه.فقط واسم جالبه کسی که حتی زبان فارسی رو به درستی نمیدونه و به هیچ زبان دیگه حتی انگلیسی و عربی مسلط نیست و هیچ چیزی از فلسفه تاریخ و معماری نمیدونه،چطور میشه به نوشته هاش اعتماد کرد.بعضی از دوستان گفتن سواد و مدرک مهم نیست.منم میگم مدرک و سواد کافی نیست ولی لازمه.کسی که تحصیلات اکادمیک نداشته باشه چطور میتونه ظرافتهای اتفاقات تاریخی رو تحلیل کنه.ضمنا تاریخ هر مملکتی جزو هویت مردمانش است و مسلما قابل نقد ولی نه قابل حذف.منابعی که اقای پور پیرار بهشون استناد میکنه فقط منابع فارسی هستن و تعدادیشون اصولا ترجمه های درستی هم ندارن یا منابع دست اولی به حساب نمیان.سطح معلومات و زبان دانی ایشون رو میتونین با امثال سید جواد طباطبایی،شجاع الدین شفا و زرین کوب و خیلی از موارخ های واقعی این مملکت مقایسه کنین مخصوصا سید جواد طباطبایی.
افشاگري مزدور بودن پورپيرار براي يهوديان
http://WWW.PURYAHUD.BLOGFA.COM
خدا وکیلی کسی که چهار تا از کتابای بزرگان ادبیات ایران رو خونده باشه، واسه ش از روز روشن تره که این آقا داره مزخرف میگه
یعنی هر کس از تخصص خودش میتونه تخیلات ایشون رو رد کنه
یکی از طریق تاریخ، یکی از طریق جغرافیا، یکی هم از طریق ادبیات
دیوان حافظ رو یهودیا نوشتن ؟
شاهنامه ی فردوسی رو ؟
قصاید منوچهری رو ؟
مولانا هم حتما زاییده ی ترکیه بوده ولی بهش الهام شده که به زبون فارسی بنویس
ببخشید، زبان فارسی که پونصد سال پیش درست شده، پس مولانا و اشعارش هم ساخته ی یهودیای ساکن ترکیه ن 😛
نه خیر به نظر من اون چیزی ک دسیسه ی یهودی هاست حرفای این آقا نه تاریخ و فرهنگ این مملکت!
يهودياني تااين حد قدرتمند كه آنچنان نسل كشي راه انداختند و اين چنين تاريخ 2000 ساله ي يك كشور را جعل كردند، چرا بعداز آن نسل كشي عظيم در سرزميني خالي ازسكنه ، با اين وسعت پهناور و آب وهوايي معتدل و زميني حاصلخير براي خود حكومت و فرمانروايي بنا نكردند تا 16 قرن بعد، در به در به دنبال جايي براي سكونت و برقراري حكومت ، فلسطين را اشغال كنند؟! 12 قرن آن سرزمين حاضر و آماده را تماشا كردند و ديگر هيچ ؟!!!! ….. سايرين چطور؟! ….يونانيان يا روميان چگونه از تصاحب سرزميني خالي و تا اين حد مطلوب كه به آبهاي آزاد متصل بود ،بر سر راه ابريشم قرار داشت وپلي بود ميان شرق و غرب همراه با وفورنعمت ، گذشتند؟! …. مغولها از كجا اين همه آدم را سر بريدند؟! … عثمانيها چطور؟! …. اين سرزمين چگونه تا 12 قرن بعد دست نخورده باقي ماند ؟! ….
نقل قول و كپي از سايت پورپيرار:
ادعاي پورپيرار مزدور صهيونيسم براي خوش خدمتي به ارض موعود:
“بنا به شواهد کافی، تعداد معینی از رابی های صاحب مقام مذهبی و دینی یهود و حتی چند نبی صاحب کتاب آن ها، به صورت آشکار و پنهان، در گوشه های پراکنده و دور از هم ایران دفن اند. چنین شواهدی برای مورخ به معاینه می گوید، که ماجرای حضور کهن یهودیان در ایران را نمی توان یک گذر حادثی و کوتاه مدت در مسیر تاریخ این سرزمین گرفت.”
ابن سينا و ابوريحان بيروني وخوارزمي و رازي و خواجه نظام الملك و بزركمهر و … هم جعلي و ساخته ي يهودند؟ …. امام رضا و خاندانشان در سرزميني كه هيچ انساني در آن سكونت نداشته، تك وتنها بودند؟ ….. ويران شدن بناي عظيم طاق كسري هنگام تولد پيامبر توهم يهوديت است؟ …. نامه ي پيامبر به خسرو پرويز براي دعوت به اسلام دروغ است ؟
زبان ترک لغات انتزاعی بومی ندارد و برای رفع این کمبود، لاجرم دست طلب به دارایی های زبان های فارسی و عربی دراز کرده است. این حقیقت مطلق و ملموس را که در وجه دیگر از جوانی و خامی کامل زبان ترکان خبر می داد،
http://naryna.blogsky.com/1391/03/31/post-74/
پور پیرار انقلاب فکری در تاریخ ایران کردند . منطق وعلم رو جانشین تخیل و اوهام بچه گانه نمودند . مرد بزرگی است . همه کتابهاش رو خونده ام و در به در دنبال مطالب جدید شون هستم . مرگ نژاد پرستی وپان آریایی شروع شده است
كسيكه به عكس اكبر عبدي استناد كرده و ميگويد عكس جعلي مظفرالدين شاه در كنار كولر خودش و حاميانش داراي ضريب آيكيو زير 50 هستند
پورپيرار نوكر يهود است و دارد به دروغ مي گويد يهوديان چه قدرتي دارند در صورتيكه اين حرومزاده ها هنوز نتوانستند در فلسطين براي خود يه اثر جعل كنند.
مانويان گويند كه ديني كه موسي، آورد نه از سوي خداي راستين، بلكه از فرمانرواي تاريكي بود. موسي فرستاده شيطان و دينش دين گمراهي است.
دوست عزیز منطق و علم،تعریف دارند.مهمترین شاخصه علم،ابطال پذیری ان است.اقای پورپیرار با رد همه علوم تاریخی قبل از نوشته خودشون راه نقد علمی رو برانی نوشته هاشون بستن.توصیه میکنم شما و همه ناصر دوستان کتاب تاریخ چیست؟ای اچ کار را بخونید.اصولا منابع دست اول کمی به فارسی ترجمه شده.وقتی ایشون حتی زبان عربی،انگلیسی و فرانسوی رو نمیتونن بخونن من به شخصه اصلا نوشته های ایشون رو علمی نمیبینم.نوشته های ایشو از سنخ رمالی و فال گیری که بهش میگن شبه علم.امیدوارم ایشون دوستانشون نتونن بدعت گذار شیوه نویسندگی و فرضیه پردازی بدون منبع بشن.ضمنا منظورتون کدوم انقلاب فکریه؟عنی اگه منم یه کتابی بنویسم و وجود کشورایی مثل چین رو کار صهیونیستا بدونم رهبر یه انقلاب فکریم.هیچ کس اینقدر بزرگ نکنین که اگه یه روزی خواستین ازش بگذرین،نتونین.
پورپيرار در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان است
نظر پورپيرار درباره وحشي بودن زبان تركي در سايت كتابناك افزوده شده
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=38418
نظر پورپیرار درباره زبان ترکی
مطلب زیر از وبلاگ ایشان کپی شده است
پورپیرار:
زبان ترکی حتی یک واژه انتزاعی ندارد.
زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نومهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند و این هنوز زمانی است که سخن از دارایی فرهنگی فعال ترین و پرشمار ترین قوم ایران در میان است. حالا و در مقام این مدخل بیدارکننده و چنین ریشه یابی ملی و تمدنی، می توان خردمندانه تامل کرد، و یا اوباشانه و بدون نتیجه مهمل سرود و فحش فرستاد.
وی در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان است
آقای پورپیراراین حرفا رونمیزنندتوفارسی نه ترک آذربایجانی.یاشاسین گونئی آذربایجان
آخه برات لینک مطلبو گذاشتم اینقدر ترک بی غیرت هستی که بهت گفته حیون ولی هیچی نمیگی
http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
من کتابهای ایشان را خوانده ام خیلی پر محتواست.
البته اگر فحاشی و شارلاتان بازی اسمش محتوی باشه
جواب این خائن به وطن را دو چیز است
1- گفته بسیار زیبای آقای پرویز رجبی که می گوید
«پاسخ دادن به آدم بی سواد مشکل است»
2- پاسخ او را باید در تناقض بین گفته هایش پیدا نمود
ببخشید که ایشان مث شما نرفتن از دانشگاه آزاد به زور پول مدرک بگیرن
آره ایشون وقتشونو مشغول امورات مهم تری مثل عضویت تو حزب توده و کلاهبرداری از آدما کردن وقت تحصیلات آکادمیک نداشته. الیته نه اینکه دلش نخواد. یه شخصیت مجازی از خودش درست کرده به اسم دکتر عارف گلسرخی که تا حالا به جز فضای مجازی کسی افتخار دیدنش رو نداشته. این آدمای حقیر از روی عقده و حقارت خودشون رو تحصیل کرده و دارای مدرک دکترا جا میزنن. جالبه یکی میگه تاریخو جعل کردن تا مطابق تورات باشه اون یکی هر اراجیفی به دهنش میاد به مفاخر تاریخی ایران نسبت میده به استناد تورات.
ضمنا دوستان به نظر من پیگیری اراجیفش درست نیست ولی در مورد شخصیتش و سابقه توده ایش باید روشنگری کنیم. خودش یه جا میگه توده ای بودن با هفت بار توبه و…. هم پاک نمیشه و از معدود حرفای درستشه. ضمنا دوستان برن کامنتای وبلاگ مجتبی غفوری به نام ایمان و تقوی را بخونن این وبلاگ رو جدا شده ها و مستند ساز این مردک ساختن و صراحتا از شارلاتان بازیهاش و اینکه جماعت جمع شده دورش یه مشت پان عرب هستن پرده برداری کردن طوری که مدتیه دکونشو تخته کرده
دوستان عزیز نوشته های این آدم واقعا قابل بحث و ارزش گذاری نیست. آدمی که عکس گریم شده اکبر عبدی رو پشت بام با عکس تاریخی خود مظفر الدین شاه یکی می کنه یا خیلی از مرحله پرته یا مخاطبش رو احمق فرض کرده. یه کم پایین تر میره سراغ اثبات جعلی بودن ادعای علی محمد شیرازی و مثل بقیه ادعاهاش میگه اصلا این ادمو براون یهودی ساخته استدلالش اشتباهات براون در مقدمه نقطه الکافه در حالیکه براون از کتاب دوگوبینو صحبت می کنه که بعد از مرگ مولف نقطه الکاف نوشته و پورپیرار جای کتابها و مولفشونو عوض می کنه تا به خواسته اش برسه. یا در مورد کعبه زرتشت اولش عکسها رو جعلی و دستکاری شده دونست که دانشگاه امریکایی اخیرا جعل کرده بعد که معلوم شد عکسها چهل ساله تو کتاب یه باستان شناس چاپ شدن گفت خوب اشکالی نداره چهل سال پیش جعل کردن. مهم نیست زمان جعل اینا اصل قضیه نیست. اصل قصه پوریمه و دوباره روضه کربلاشو شروع کرد.
این آقا فقط دنبال شهرته
متاسفم که همه دنیا ایران را یک تمدن عظیم باستانی میدونه و یک ایرانی اینچنین سخنان سخیفی را بیان میکنه
عادله جان بر خلاف اسم زیبایت اصلا عادل نیستی
تمدن عظیمی که ازش میحرفی جز افسانه ها و خواب و رویا نیست
تمدنی که شخصیتش رستم و سهراب و خواب و خیالات یک شاعر باشه جز سرافکندگی واسه ملت ما چیز دیگری نداره
آهای مردمی که میگین ایران باستان کشکه. اگه میگین اشکانیان نبودن پس نقشه های رومی که سرزمین ایران هم روشون هست دروغ میگن؟
لابد اونا هم کار یهودیاس. آقای پورپیرار خواهشا بس کن
زنده باد ایرانو ایرانی
اردلانک تو کجا نقشه روم را دیده ای؟؟؟؟؟؟
اصلا روم میدانی کجاست؟؟؟؟؟؟؟
تو از ایرن حرف میزنی اما خودت با نژادپرستی تمام از پارس میحرفی
مگر نمیدانی در ایران اقوام متعدد کرد و لر و عرب و ترک و …. زندگی می کنن؟؟؟؟؟؟؟
سلام من براي اولين بار حرفهاي پور پيرار را شنيدم اين مرد انقلابي در تاريخ بوجود آورده و به نظرم بايستي به حرفهايش گوش داد و سواد و اين چيزها مهم نيست مهم حرفهايش است ./.
بله واقعا سواد و این چیزها مهم نیست
با سلام،علی آقا چرا از عقلمون که برترین مبین بین حقیقت و دروغ هست استفاده نمیکنیم،حرفهای ایشان کاملا بی پایه است،مثل اینه که شخصی که طرز تهیه آجر را نمیدونه بیاد بگه آجرو از درخت میچینن.یا اینکه یکدفعه بگه ماست را که می بینید سفید نیست سیاه هست همه دنیا اشتباه سفید می بینن.یا بگن ماست از شیر بدست ننیاد که, از آب با رنگ سفیده.خخخخخخ.با این اوصاف باید حرف چنین اشخاصی نقد و بررسی هم بشود.
با نظرت موافقم علی جان
با سلام
از دوستان و هموطنان عزیز خواهش می کنم درباره این مردک بی سواد که مشخصه عامل چه کسانی است صحبت نکنید هدف او از این یاوه گویی ها یک راضی کردن حامیان از خودش ابله ترش است(به این دلیل که محقق و دانشمندشان این چنین شخصیتی است) و دو کسب شهرت. صحبت کردن درباره نظرات او و نقد سخنان بیهوده اش فقط باعث می شود او به اهدافش برسد.
از عقلت استفاده کن برای تعیین حقیقت و دروغ.تعصب رو رو هیچ کس و چیزی آدم رو کور میکنه غیرت خوبه ولی تغصب انسان رو از حقیقت دور میکنه.
یکی از دیوانه نوشته های این استاد بزرگ که هرگز از خاطرم پاک نخواهد شد استنادی بود به یکی از ابیات حافظ برای جعلی نشان دادن آن : عکس روی تو چو در آینه ی جام افتاد
عارف از خنده ی می در طمع خام افتاد ..مرد داعشی داستان ما با استناد به اینکه عکس معادل واژه ی فوتوگراف است و فتوگراف هم صنعتی است نهایتا یکصد ساله مدعی شده بود که حافظ از جعلهای یکصد سال اخیر است !!!!!!!!! و نگاه کنید به بنیان دانش این خود مورخ خوانده که نمیتواند اینقدر بداند که بسیاری از واژه ها ابتدا از زبان دیگری وارد میشوند و سپس برای آن معادلی در زبان بومی میسازند مسلما در تاریخ بشر آینه وسیله ای است بس کهن و آب ساکن نیز بسیار کهن تر از آن موجود بوده و واژه ی عکس که انعکاس تصویر در آب یا آینه است جای واژه ی سخت و غیرکاربردی فوتوگراف را گرفته است ….. کاش من هم نشِئه افیونی که استاد از آن شده میشدم …
استاد یه شاگردهایی داره که این استدلالها رو میبوسن و روی چشمشون میذارن! مثلا این کامنت رو نگاه کنید:
http://www.ganjei.com/1387/02/30/nasser-pour-pirar/comment-page-6/#comment-14517
پورپیرار میگوید:
باید صبر کنیم تا اذهان متعصب مردم تحمل شنیدن حرفهای مخالف رو داشته باشن
واقعا در عجبم! در اینکه به طور کامل اثبات شد در تخت گاه هیچ کس که تخت جمشید نیمه کاره است و بعدها هم کتیبه نویسی شده و کنده کاری مربوط به بیستون و شاپور و …. جعلیس هیچ انسان عاقلی نمیتونه شک کنه
واقعا موندم چطور شما انقدر متعصب هستید؟
حاظرید برای رها نشدن از تعصبات خود به همه چیز پشت پا بزنید
کمی تعصبات رو از خود برانید
من تورک هستم و میدانم پورپیرار کتیبه های اورخون در ترکیه و آزربایجان رو جعلی میداند ولی نمیام با تمام وجود مخالفت کنم
میدانم دیوان لغات الترک را هم تا حدی دستکاری شده دانسته
ده ده قورقود را نقد کرده
ولی هرچه باشد سخنانی میگوید که بیشک بزرگترین اکتشاف تاریخی قرن است
اینکه کورش ساخته دست یهود است شکی درش نیست
اینکه هخامنشیان از طرف یهود بودند و به دست الکسااندر کبیر نابود شدند و به قول استواارت میل : باعث شد دنیا نجات یابد ، واقعیت است
چرا اینطور وحشت زده شدید؟
مگر کل هست و نیست شما آن کورش است که ازدواج خواهر برادر را ترویج کرد؟
چرا دنبال حقیقت نیستید؟
واقعا چرا پان ایرانیست انقدر بیچاره است؟
بنازم به انصافتون شما چرندگویی پور پیرار رو در باره پارس دربست پذیرفتی اما بی پایه و بنیان دانستن تاریخ و زبان ترکی رو از ایشون با واژه نقد بیان کردی. ایشان دده قورقورت رو از پایه دروغ خوانده اون وقت شما میگی نقد کرده!!چند جمله از پورپیرار رو درباره زبان ترکی و دده قورقورت برات میزارم. شاید ببینی که اون همون اندازه که دشمن پارس است دشمن ترک هم هست شاید بیدار بشی. و ببینی با استناد به چرندیات پور پیرار همون اندازه که گزک دست دشمنان فارس میدی گزک دست دشمنان تورکها هم میدی
از نوشته های چرند پ ور پ ی رار خائن :
….مثلا با نمایش فقط ۷ سطر بالا از ترجمه ترکی کتاب استر، در توراتی مانده از ۱۲۵ سال پیش، توجه دادم که “زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است” که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و…..
….و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نو مهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند…..
….بزک غلیظ و دل آشوب کن و ماسیده بر صورت ملی و قومی مردم این منطقه را به هفت آب شست و با شاه نامه و “دده قورقورت” ستایانی مقابله شد که سینه بر حفاظت دروغ سپر کردند.و….
http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
دوست عزیز! ناصر پورپیرار از محققان بزرگ قرن اخیر هست و حداقل مطلب اینکه راجع به حرفهایش تحقیق کرده و در آغاز سخنانش می گوید: تقدیم به آنانی که چهره ی تلخ حقیقت را نیز می پسندند! شما فقط با تمسخر و تحریف سخنان ایشان، اقدام به تخریب شخصیت ناصر پورپیرار کرده اید که واقعا در قرن 21 جای بسی تاسف است…
در ضمن ایشان زبان ترکی را قبول دارند و در سخنرانی ایشان در دانشگاه زنجان به این مساله تاکید داشتند و فقط کاستی های زبان ما را عنوان کرده اند و به این می گویند: نقد! اما وقتی برای فارسی اصلا زبانی را قائل نیستند و ریشه و بنیانی برای آن نیافته اند باید اینگونه برآشفته و هراسان به حمله به ایشان بپردازید و شخصیت علمی پورپیرار را با دلایلی واهی و سست تخریب کنید…
شاهنامه و سعدی را هم بجز پورپیرار افراد دیگری هم نقد کرده اند، مانند: بها الدین خرمشاهی و سیروس شمیسا و … مگر شاهدبازی در ادبیات فارسی لکه ی ننگی بر دامان ادبیات ایران نبود؟ هنوز هم نسخه های آن را می توان برای شناخت بیشتر شاعران فارسی ارئه داد و نتیجه را کاملا مبرهن مشاهده کرد…
با تخریب و تمسخر و ارعاب و اتهام و افترا نمی توان برای خود شخصیتی موجه ساخت…
آقای محترم چرا از عقلت استفاده نمیکنی اصلا بحث بر سر قبول داشتن و نداشتن زبان فارسی و ترکی نیست،ایشان حرفهایی میزنه که خودش حرفهاشو نقض میکنه.مثال بی پای بودن حرفهاشو در جواب ددستمون دادم.
ترك بي غيرت ساكت شو
وی در جواب پانترکان درباره زبان فارسی میگوید:
اگر زبان به اصطلاح فارسی کنونی عمری سه قرنه دارد، پس ترکی که از الفاظ زبان فارسی، پف و نفر و هوش و خوش و پیاده و چرخ و پف و میخ و داغون و قر و قاپیدن را بر می دارد، در منطقه ما بسی نورسیده تر از اصطلاحا فارسیان اس
سهراب جان نژادپرستی همه گونه چیز بسیار بدی است چه شونیسمای پارس باشه چه کرد چه عرب چه ترک و….
اقوام ایران به لطف و کرامات قوم لعین صهیونیسم و دلغک بیسواد احمق پهلوی اول بحمداله اطلاعات زیادی از تاریخ ساختگی پارسیان دارن و اما شما لطفا در اظهار نظر در مورد تاریخ بقیه اقوام ایران پرهیز نمائید که بی شک بعلت نقصان اطلاعات از اعتبارتان کاسته میشود.
انصاف عزیز با پوزش، نخست اینکه من خودم فارس زبان نیستم. اما در شگفتم از دریای اطلاعات شما که با یه تلنگر کوچک از یاوه گوییهای کسی مانند پ و ر پی رار به سرابی تبدیل شده. وتاریخ مستند چند هزار ساله قوم پارس وملت بزرگ ایران رو که خودت هم جزئی از اونی ساختگی میدونی. اون وقت به من پیشنهاد میدی که از سخن گفتن در باره تاریخ اقوام ایرانی پرهیز کنم ؟ بهتر نبود که یا منو پند نمیدادی یا با تکرار یاوه های مزدور رفیقدوست (پ و ر پ ی ر ا ر ) تاریخ مستند و پربارایران رو ساختگی نمی خواندی. تا خوانندگان اندیشمند به ژرفای دریای اطلاعات شما پی نمی بردند.
آفرین
نظر استاد پورپیرار درباره زبان ترکی
منبع سایت پورپیرار:
http://w3.naria.ir/view/18.aspx?id=691
ممنون
سلام دوست گرامی، من حرفها و مستندهای پورپیرار را دنبال کردم، خودم اهل ادبیات و قلم هستم و به حافظ و فردوسی و امثالهم خیلی هم شاید متعصب باشم، اما در کتاب پورپیرار توهینی به فردوسی ندیدم، اتفاقا خیلی هم علاقه ام به فردوسی بیشتر شد، چون من همیشه شاهنامه را ادبی می دیدم و فکر نمی کردم باید از آن مستندات تاریخی استخراج کرد و حرف پور پیرار را هم همینطور دیدم، به هر حال پور پیرار درست است که تحصیلات دانشگاهی ندارد اما دست کم حرفهایش قابل تامل است. و اگر شما از فضای دانشگاهی آگاه باشید می فهمید که حتا در همین ادبیات خود استادان دانشگاه جز یک سری معلومات که در مقاله های به اصطلاح علمی شان تکرار می کنند حرفی برای گفتن ندارند به جز معدودی که اتفاقا آنها هم خودشان شاعر و نویسنده اند . و خیلی از این استادان دانشگاه واقعا در مقابل شاعران و نویسندگان معاصر حرف خاصی برای گفتن ندارند. نکته مهم دیگر این است که به نظر من مطلب شما فقط ظاهری بی طرفانه دارد اما از فحش هایی که به پورپیرار داده اند بدتر است، چون موذیانه این کار را کرده، شما عملا دلیلی برای رد ایشان نیاورده اید. به نظر من برخورد کسانی که به پورپیرار حتا فحش داده اند صادقانه تر از شماست. و آخر اینکه به هر حال حرفهای پورپیرار وحی منزل نیست و دلیل نمی شود که هر چیزی که بگوید درست باشد اما از طرفی بعضی حرفهایش بسیار هم درست به نظر می رسد و کلا اگر بعضی حرفهایش نادرست هم باشد همین که سوال مطرح می کند خودش خوب است، حتا خودش هم در ابتدای مباحثش به این اشاره کرده که اینها فرضیه اند، حالا اگر وسطهایش عصبانی هم بشود باید حق داد چون دارد انتقاد می کند، برای همین هم با کسانی که به پورپیرار فحش می دهند بیشتر از شما حق می دهم که ظاهری مودبانه به نقدتان داده اید در حالی که هیچ دلیلی برای رد آن حرفها نیاورده اید
پورپیرار توهینی به فردوسی نکرده فقط میگه فردوسی وجود نداشته! حافظ و سعدی و دیگران هم وجود نداشتن و یهود شاهنامه و دیوان و گلستان رو جعل کردن که روی قضیهی پوریم سرپوش بذارن!
من نوشتههای جدید پورپیرار رو نخوندم ولی توی مطالبی که تا پنج سال پیش (زمان نوشته شدن این مطلب) در کتابها و وبلاگش خوندم حرف درستی ازش نشنیدم. شما پورپیرار رو مثل یه جوینده میبینید که حالا گاهی هم اشتباه میکنه یا عصبانی میشه. چیزی که من میبینم آدمیه که عمدا سعی میکنه مخاطبش رو گمراه کنه و حرفهایی میزنه که خودش میدونه دروغه.
پورپیرار را می شود قسمت قسمت حرفهایش را نقد کرد، مثلا من نقدی دیدم که در اون به حرفهاش درباره سلمان انتقاد شدید شده بود و بعضی حرفهاش رو درباره مسئله یا مسائل دیگر ستوده بودن، و نقد خوب و راه گشایی بود که می شد بعدش فکر کرد که چه کسی درست میگه، اما مثلا درباره پوریم یا هر اسمی که هست و ادامه حرفهاش درباره کار یهودی ها بر علیه اسلام بی راه نیست، و شما حالا گیر دادی به از حافظ و سعدی و فردوسی گفتنش، اونم با جو سازی، به هر حال در قرآن هم گفته شده که لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا… (مائده 82)
من گیر ندادم، مثال میزنم که یادتون باشه از چه حرفهایی دارید دفاع میکنید.
قبل از این که قسمت قسمت نقد کنید هم باید تکلیف خودتون رو با اصل حرفش یعنی این که «فلات ایران از زمان پوریم تا همین چند صد سال پیش خالی از سکنه بوده» روشن کنید. و گرنه هر کسی که اومد چهار تا دری وری به یهود گفت لزوما حرفش ارزشی نداره
آقای نیما سلام حرفهایی که ایشان میزند آیا واقعا نیاز به رد و یا تصدیق دارد؟کمی با عقل حرفهای ایشان را مطالعه کن.حرفهاش مثل اینه که بگن یهودیا کره زمینو ساختن بعد تو فضا رهاش کردن الانم دارن از تو لپ تابشون زمینو اداره میکنن.
نظر پورپیرار درباره زبان ترکی
مطلب زیر از وبلاگ ایشان کپی شده است
پورپیرار:
زبان ترکی حتی یک واژه انتزاعی ندارد.
زبان ترکان مطلقا فاقد لغات تمدنی پایه است که هنوز هم خط مستقلی برای نوشتن نساخته اند و از آن قابل تامل تر اگر ترکان در زبان فرهنگی و نگارشی خود لغت مستقل و بومی برای پادشاه نداشته اند و هنوز هم ندارند پس باید دوستانه تذکر داد که نومهاجرین جدید به اقلیم اینک ترک نشین، در مسقط الراس پیشین خود چندان پراکنده و بی پیوند بوده اند، که سرکرده ای به نام پادشاه را نمی شناخته و ابزار خطابی برای چنان مقامی نداشته اند و این هنوز زمانی است که سخن از دارایی فرهنگی فعال ترین و پرشمار ترین قوم ایران در میان است. حالا و در مقام این مدخل بیدارکننده و چنین ریشه یابی ملی و تمدنی، می توان خردمندانه تامل کرد، و یا اوباشانه و بدون نتیجه مهمل سرود و فحش فرستاد.
اینو من قبلا خونده بودم توی وبلاگش ولی الان نمیتونم پیدا کنم. پاک کرده؟ اگه هنوز هست میشه لینکش رو بدید لطفا
باشه میگیم همه چیز درغه.ولی به دلایلی که برای اثبات جعلی بودن تخت جمشید میگه دقت کنین
دلایل قانع کننده ایست
چرا هیچ اثری از آتش سوزی و آوار حاصل از خرابی نیست؟
نگاه کنید به عکسهای تخت جمشید قبل از کاوش باستانشناسی. توی سایت مووسسه شرقی دانشگاه شیکاگو چندتاشون رو پیدا میکنید. یا اگه به یه کتابخونه خوب دسترسی دارید گزارش کاوش رو بخونید
عزیزم گزارش کاووش رو همونایی نوشتن که این مزخرفات را به خوردت دادن
برو مستندات پورپیرار رو بخون و به یکی از سوالاتش ج پیدا کن بعد بیا از شیکاگو حرف بزن
شما برو یه مقاله از هرتسفلد بخون بذار کنار یکی از این مقالههای استاد پورپیرار بعد خودت انصاف بده کی مزخرف به خورد کی داده!
اتفاقا من اون زمانی که این متن رو نوشتم (سال ۸۷) چند وقت بود که خیلی با دقت نوشتهها و «مستند» های پورپیرار رو تعقیب میکردم چیزی که برام جالب بود این بود که چطوره که یه عده اشکالهای به این واضحی رو توی استدلالهاش نمیبینن یا حرفهای به این بیپایگی رو به عنوان برهان قاطع قبول میکنن.
بعدا متوجه شدم که شاگردای استاد خیلی در قید حرفهایی که میزنه نیستن و خیلیهاشون حتی یه جمعبندی درست از استدلالهاش ندارن و فقط از نتیجهای که میگیره خوششون میاد.
خب من از شما میپرسم آیا در اینکه بنای با شکوه تخت جمشید البته به قول پان فارسیست ها یک بنای کاملیست که ارزش نقد و بررسی داشته باشه؟؟؟؟؟
انصاف بر این حکم میکنه که لااقل به بناهای با شکوه دنیا مثل اهرام مصر و … نظر افکنده و با کمی انصاف در مورد این بنای بی ارزش و بزرگ جلوه شده بحرفیم.
پس اینجا ناصر پورپیرار به قول شما بی سواد نظر بده یا یه استاد دانشگاه مهم در صورت این واقعیت است که اینها تماما ساخته و پرداخته ذهن عده ای بی فرهنگ است که کمبود فرهنگ را در ساختن هویت جعلی میداند چون در واقعیت ذات خویش بی بنیه است و تهی
تخت جمشید بنای باارزش و مهمیه. چه به خاطر ویژگیهای هنریش و چه به خاطر نقشی که در وقایع مهم تاریخی داره.
اساتید بزرگ باستانشناسی، تاریخدانان معتبر، سازمانهای شناختهشدهی بین المللی مثل یونسکو و … همه در این مورد متفقالقول اند.
حالا شما میخوای حرف همه اونها رو توطئهی یهود بشمری و حرف ناصر پورپیرار رو قبول کنی که خودت میدونی سطح استدلالش در چه حدیه، میل خودته.
من سال ۷۶-۷۷ که کتاب «۱۲ قرن سکوت» رو خوندم تعجب کردم که چه کسی ممکنه حرفهای به این بیپایگی رو جدی بگیره. بعدا متوجه شدم استاد کتابها (و بعدا وبلاگ و فیلمها) رو برای اهل تحقیق و پژوهش نمینویسن. برای کسایی مینویسن که دشمنیای با ایران قبل از اسلام دارن و هر حرفی رو که یه جوری علیه تاریخ اون زمان باشه رو ندید قبول میکنن.
شاید براتون جالب باشه که اون اوایل طرفدارای استاد بیشتر اهل حوزه بودن و تا چند سال بعد که نظریهشون رو بسط دادن و بطور ضمنی سلمان فارسی و فتح ایران و … رو هم منکر شدن حرفهاشون خیلی خارج از حوزه خریدار نداشت.
الان هم این حرفهای بیمایه رو کسایی میخرن که دعوای قومیتی دارن با ایران باستان وگرنه کسی که اهل انصاف باشه خیلی راحت میتونه بفهمه که طرف چه کلاّشیه.
دقیقا الان که شاگردای نزدیکش دارن سوتیاشو لو میدن معلوم شده که دور و ور این بابا کلا تو این سااها عمدتا پان عربها بودن. پان عربها هرچی بگین بازم براش کف میزنن. مگه میشه یه پان عرب اعتراف کنه این مردک مزخرف گفته. کلا جرقه ادعاهاش هم یه نویسنده اسپانیایی زده و حرفاش کپی حرفای اونه. اگناسیو صاحب کتاب انقلاب اسلامی در اروپا مدعی شده که هیچ عربی به اروپا حمله نکرده و مردم اروپا پس از آشنایی با اسلام خودشون مسلمون شدن و بعد توسط کلیسا نسل کشی شدن. جالب اینه که استدلالش اینه
نعل اسب در قرن شانزدهم کشف شده
دقت کنید اوج استدلالو. بدون نعل اسب حمله اعراب به اروپا امکان پذیر نبوده
پس اروپا اصلا توسط اعراب فتح نشده
واقعا وقتی دستخط اصلی اینقدر مضحکه رونوشتش دیگه چی می تونه باشه
خيولو جان، نمی دانم تا چه اندازه به پورپيرار باور داری.
می دانم که خيلی استان های ايران تا همين 20 سال پيش نه حمامی بود و صرفاً يک جاده ی سنگی وجود داشته ولی جمعيتی داشته مشاهيری داشته. برعکس مناطقی را می شناسم که آب انبار و حمام و مسجد هزار ساله دارد ولی تغييری در وضع کشاورزی به شهری به خود نداده و نقشی در تمدن نداشته. من اين شيوه ی استدلالی او را در پوريم شناسی قوی نمی دانم.
يا پست های او در مورد صدام را خوانده ايد که به کلی اعتماد را از دفاعياتش از بخت نصر و امويان بر می دارد؟
اگر صرفاً به خاطر دشمن دشمن من دوست من هست از او طرفداری می کنی که مخالفت محسوسی با شما ندارم.
نظرات ایشان(پورپیرا)کاملاً قابل تامل و متین است.چون از کودکی این سخنان تکراری را شنیده ایم تحمل سخن متفاوت نداریم
هيچ کدوم از نظرات پورپيرار از خودش نيست. همه را از کتاب هايی کپی کرده که اين همه از آن ها بد می گويد. اگر سری به کتاب های تاريخ بزنی می بينی که حتی دلقک بازی هايش را هم از مخالفانش گرفته.
پورپيرار به گفته ی خودش در واکنش به کتاب های اميرحسين خنجی شروع به نويسندگی کرده و به نظرم دقيقاً شيوه ی بی رحمانه و دروغين خنجی را در پيش گرفته.
او هم مانند خنجی کتاب های مخالفانش را می خواند تنها آن دسته از فرضياتی که نويسنده برای بی طرف نشان دادن خود مطرح کرده را به کتاب های خودش ملحق می کند و آن چنان بوق و کرنايی راه می اندازد که انگار بمب اتم کشف کرده و خواننده خواهد گفت چنين کاشفی بی شک محق هست هر چه می خواهد به رديه هاالصاق کند.
او هم مانند خنجی چشمانش را روی نقاط حساس تاريخ تعمداً می بندد.
اگر خواستی برايت اثبات می کنم.
اخه یکی نیست بگه بر فرض محال که یهود تاریخ ایران رو از 500 سال پیش ساخته .اولا چه لزومی داشت ساکنان ایران رو بکشه؟ دوما مگر عقل تمکان داره تمام تاریخ بشر که قبل ار 500 سال پیش با ما معامله داشتن و در باره ایران نوشتن رو جعل کرده باشن؟ از چین بگیرید تا یونان تاریخ نویس و جهان گرد این همه منابع زیاد در باره ابران قبل از 500 سال همهش الکیه؟عقل اینو قبول نمیکنه.
ريشه ی مستند پوريم او اشاره به يک متن از تورات هست که 75 هزار مغ در عهد اخشيروش به قتل رسيدند.
اولاً امروز 75 هزار آخوند وجود داره که اون زمان 75 هزار مغ فقط در شوش بوده باشه.
دوماً مغ چه ربطی به بوميان ايران داشته؟
سوماً پوريرار مادها را در محو تمدن بومی دست در دست قوم پارس می شناسد و مغ ها هم يک طايفه از قوم ماد بودند.
چهارماً خنده آورتر اين هست که بوميان ايران را در حمله به بابل دست در دست کوروش می بينيم به روايت تورات گوتی ها که هزار سال قبل از کوروش به مدت 400 سال از زاگرس فرود آمده و در بابل سلطنت کرده اند بسيار قبل از تشکيل دولت سامی در بابل و تقدير هم چنان رقم خورده که از هلاکت کوروش هم کسی نمی تواند شادی کند چون به دست ماساگوت ها انجام گرفت.
يه چيزم يادم رفت بگم اينه که من نقاشی های تاريخی زيادی دارم که نشون میده آثار تاريخی جديدی ساخته نشده هيچ حتی آثار تاريخی که قبلاً بوده هم از بين رفته.
به عنوان مثال آرامگاه حافظ و سعدی زمان کريم خان ساخته شده و از بين رفته. دروازه ی قرآن زمان عضدالدوله ی ديلمی ساخته شده و از بين رفته. آرامگاه شوش دانيال به شکل ديگری بوده.
همه در همين قرن اخير از بين رفته و علتش برای خود من هم ناشناخته هست.
اقوام ایران و اقوام سایر صد البته که بودندو میزیستند تمام حرف اینست که قومی به نام فارس و کروش و … نبوده
تازه سعید آقا یهود همانطورکه واسه فلسطین تاریخ ساخت و اونجارو به عنوان سرزمین موعود بنی اسرائیل به تمام جهانیان قالب کرد همانطور هم واسه ایران و مصر و عراق تاریخ ساخته
تو برو نمادهای اسرائیل رو نگاه کن اکثرا نمادهای مصر و بین النهرین هستن
شعار این قوم منحوس را هم که شنیدی که میگن از نیل تا فرات- از شیراز تا اورشلیم
بس خودت قضاوت کن که چرا یهود برایمان تاریخ ساخته
واقعا حرفهای اقای پورپیرار قابل تامل است. من همیشه از خودم میپرسیدم که اخر سیر منطقی ان تمدن ادعایی ما به وضع موجود منتهی نمی شود. چطور تمدن یونان بنبان مدرنیته امروز را گذاشته است پس تمدن کذائی ما منتج به چه چیز شده است.
به نظرم ما ايرانی ها عادت کرديم تاريخ را بازيچه ی خودمان قرار بديم. مطلق گرا باشيم و از هر چی بدمون مياد شير فاضلابو توی دهنش خالی کنيم و هيچ نقطه ی مثبتی توی دشمنمون نبينيم.
خيلی از افراد که از اسلام خوششون نمياد، هيچ نقطهی مثبتی توش نمی بينن و دقيقاً مثل پورپيرار هر چيز وابسته و حتی بی ربط به اسلام رو مساوی فقر، جهل و توحش قلمداد می کنند.
در عوض بعضی فکر می کنند بايد فرهنگ، تمدن، حکومت و مشاهير اسلامی رو هم مثل خود اسلام تقديس کنند و تموم فرهنگ های موازی با اسلام را انکار، مصادره يا تفسيق کنند.
چرا يک نفر نگفت که آخه گذشته به ما چه ربطی داره؟ به ما چه مربوطه که پدرانمون چه طرز تفکری داشتن و چجوری زندگی می کردن؟
نه ايران باستان اون قدر باشکوه هست که کسی بخواد در مقابلش احساس حقارت کنه و نه دين زرتشت اون قدر مدرنيزه هست که جای اسلامو بگيره.
اونايی که کانت و هگل خوندنم بايد مسافرکشی کنن چه برسه به کسانی که شفا و الحاوی می خونن.
الان شمال ايتاليا که از نسل واندال های وحشی غارنشين هستند که روم رو منقرض کردن جنوب ايتاليا رو که يا لاتين اصيل هستن و يا برده هايی از يونان و بابل و کارتاژ هستن حقير و دهاتی می دونن.
تفکر نقادانه در مورد تاريخ ايران از قديم وجود داشته. حتی همين غربی ها و يهودی ها ضمن تمجيد از تاريخ ايران بهش نيش هم می زنن و خود پورپيرار هم کتاباش کلکسيونی از فرضياتی هست که برای اولين بار همين افراد ارائه کردن و اون ازشون بد میگه.
پورپيرار راه فرار رو روی خودش نمی بنده ولی متأسفانه طرفدارانش فرضيات اونو مثل يک حقيقت باور می کنند و به نظرم بايد بين پورپيرار و طرفدارانش فرق گذاشت. اون با چند برگ کاغذ چيزی رو رد می کنه ولی طرفدارانش بدون هيچ استدلالی همه چيزو توهم می دونن.
شيوه ی نگارشش جوری هست که لايق همين انتقاد هم هست. اون از ما می خواد از نژادپرستی دست برداريم ولی از ما می خواد نژاد کس ديگری رو بپرستيم.
اون می خواد اسلامو اون قدر از دايره ی نقد دور کنه که هيچ تيری بهش نرسه ولی اون قدر که مسلمونا از اين طرز تفکر ضربه خوردن از يهود و مسيحی نخوردن.
يه نمونش طالبانه که تفکرات سيد جمال اسد آبادی رو ابزاری برای بيچارگی اسلام کرده. نمونه ی ديگرش علی شريعتی هست. اين جور افراد مثل يک شاعر هر چی به ذهنشون می رسه روی کاغذ ميارن بدون توجه به هزاران احمق نادان که دورشون حلقه زدن تا نظراتشونو چاشنی عقايد فاشيستی خودشون کنن.
ok
اولاً من در يونان باستان چيزی به جز قيل و قال نمی بينم. از نظر انسان امروز تمدن با راه آهن و برق شروع ميشه.
بنابراين در تمدن اسلامی و ايرانی هم نبايد چيز چندان قابل توجهی يافت.
ثانياَ روم شرقی و امپراتوری عثمانی در محل يونان متولد شدن ولی هيچ نقشی در تمدن بشری نداشتن.
بعد از محمدپاشا قريب به 100 در 100 کارکنان، سربازان و دولت عثمانی يونانی های مسلمان شده بودند و هيچ اغوزی در دولت يافت نمی شد.
ولی 400 سال سيطره ی عثمانی در شمال آفريقا، اروپای شرقی و خاورميانه مساوی با مرگ فکری اين سامان بود.
عثمانی ها تمدن ستيز نبودن. اتفاقاً خيلی هم علم و فرهنگ رو حمايت می کردن ولی ضربه ی جبران ناپذيری به تمدن و فرهنگ زدن و بسيار هم از هندوستان دوره ی تيموری عقب تر بودند که کتاب های تأليف آن دوران هنوز در دانشگاه های هند تدريس ميشه.
مگر بنیانهای فکری مدرنیته ریشه در افکار ونظریات فیلسوفان وریاضیدانانی امثال ارسطو افلاطون فیثاغورث اقلیدس وغیره ندارد؟تمدن ادعائی ما کدام متفکری شبیه یکی از متفکرین مزبور را به جهان عرضه کرده است؟
باور دارم بر آن چه بر تاريخمان رفته صلوات بفرستيم. تصور نکنيد قصد دارم ايران را به جای اروپا بنشانم. فقط میخواهم بگويم از اين که علوم کمی از گذشته رسيده نمیتوان گفت مردمی در اينجا زندگی نمیکردند بلکه میتوان گفت جمعيت شهری کم بوده يا مرتب مغلوب قومی جديد شديم. ما هم قصد نداريم از گذشته تقليد کنيم يا فخر بفروشيم.
بدون دانستن رياضياتی پيشرفته و مقاومت مصالح نمیتوان اين همه بنای بزرگ ساخت. امروز ميراث فرهنگی حتی در ترميم اين آثار درمانده هست.
زبان يونانی 2000 سال بیوقفه رايج بود الانم برای يک يونانی قابل فهم هست ولی خاورميانه گاهی هر 200 سال زبان و خط عوض کرده. نبود مترجم کافی يعنی خاک کردن گذشته. سريانیها و قبطیها از اعراب کم نداشتند ولی چرا ناصرخسرو و مولوی مقلد اعراب جاهليت هستند؟ عربی هم بعد از کتابسوزان و عالمکشانی که محمود به راه انداخت موقعيتش را از دست داد. با ورود سلاجقه و استخدام کاتبان خراسانی ظرف دو پادشاه کشور ما به يک کشور دریزبان مبدل شد حتی اعراب فارسیزبان شدن. کتابهای بابويهها(مثلاً شيخ صدوق) به زبان عربی هس ولی از سلاجقه به بعد اين خاندان، پارسی مینوشتن. پيشتر شاه ديلمی هم نتوانست دانشنامهی علايی ابنسينا را بخواند و اگر امير فارسیزبانی در ايران بود فردوسی کتابشا به محمود نمیداد.
زمان صفوی نيمی از مردم کوچنشين بودن. زمان اميرکبير جمعيت تهران 90 هزار نفر و توکيو 1 ميليون نفر بود. در انگليس از هر 7 نفر 5 نفر شهرنشين بود و آنقدر ذغال سنگ دود میشد که همه سرفه میکردند و لندن به دهان جهنم و دامنهی اتنا شبيه بود. در يونان، اسپارت که کشاورز بود يک نفر به بشريت عرضه نکرد ولی آتن که درياسالار بودن طبيعتاً زير بار فئوداليسم نمیرفتند امروزم پايتخت کشورها يک شهر بندری هست. اعراب هم با شورا حاکم انتخاب میکردند نه با فر ايزدی. جالب هست که اتوپيای ارسطو و افلاطون رد شورا بود. فلاسفهی اروپا مقلد ابنرشد هستن که ردپايی از سقراط، افلاطون و ارسطو ندارد. توماس آکويناس میگفت اين فرديست که همه چيز را باطل کرده و در يک نقاشی ابنرشد مقابلش زانو زده.
اروپامحوری را هم در نظر بگيريد. غلامحسين مصاحب با عکس گرفتن از کتاب های خيام در پاريس ثابت کرد که پاسکال صرفاً مترجم کتابهای خيام بوده. ابنسينا در قانون که مرجع دانشگاههای اروپا بوده پيوسته ارسطو و جالينوس را تمسخر کرده بگذاريد ويلدورانتها بنويسند ابنسينا وامدار ارسطو و جالينوس بوده. تمام علوم امروز بر پايهی جبر هست نه هندسه و اين واژه عربی هست. يا مثلاً الحيل بنوموسیخراسانی زمانی در دانشگاههای آلمان تدريس میشده و هزاران روش ساخت ابزار مکانيکی پيچيده داشته.
نظراتم به درازا کشيد. شخصاً کتابای قديمی را از پزشکی و فلسفه گرفته تا رياضی و نجوم خواندم همينطور تاريخهای جديدا. به نقشهی ژنی موميايیها و مردم فعلی کشورها هم آشنا هستم که فرضيات پورپيرار را تأييد نمی کند. در مورد هر کدام مسئلهای بود بفرماييد تا با جزئيات بيشتر توضيح دهم.
اتفاقا شما نظرات اقای پورپیرار را تائید کرده اید که هر چه یا هر کسی را که به دنیا می توانیم عرضه کنیم مربوط به بعد ازاسلام می باشد وهیچ کدام از اشخاص مزبور مربوط به دوران هخامنشی نیست .
اینطور که شما میگویید رومی ها، چینی ها، ترکان، مصریان و … نیز تاریخی نداشته اند چون متفکری از آنها بجای نمانده. البته در ایران باستان شخصیتهای متفکری بوده اند چون مانی و بزرگمهر و برزویه طبیب و زرتشت.
آرياجان من قصد انکار تاريخ را ندارم ولی واقعيت ها را در نظر بگيريد.
کشور ما به علت خاک زياد، از فئوداليسم پيروی می کرده، به خاطر کمبود آب هنوز هم از تشکيل شهرهای بزرگ با بدبينی استقبال می شود. در حالی که آتن و رم يک شهر بندری بودند. کشوری که پايتخت آن بندر باشد هرگز حاکميت متمرکزی ندارد. فره ی ايزدی در مغرب و حتی اعراب کم سابقه هست.
زبان کتابت زمان ماد بابلی بود، زمان هخامنشی عمدتاً ايلامی و بابلی، زمان سلوکی يونانی بود و زمان اشکانی يونانی و پارتی و زمان ساسانی سريانی و پارسی. ايرانيان برخلاف يونانيان به زبان های متعددی حرف می زدند. کتاب دينی به زبان بلخی بود و چندين خط رواج داشت و هزاران ملت در ايران زندگی می کردند. هر سلسله آثار سلسله های قبلی را محو می کرد در حالی که يونان فقط يک بار به دست روم فتح شد و تازه آن ها هم مروج فرهنگ يونانی بودند.
درست هست که هخامنشيان و يونانيان هر دو بر جهان متمدن آن روز تکيه زدند ولی هخامنشيان يک ملت مغلوب بودند وقتی ساسانيان هم قادر به فهم زبان هخامنشيان نبودند چطور می توان انتظار داشت اثری از اين امپراتوری مستعجل باقی مانده باشد. انتقال تمدن به کمک زبان هست.
البته من بی انصاف نيستم. داريوش راه، اداره ی پست، کاروانسرا احداث کرد که 400 سال بعد اگوستوس رومی از او ايده گرفت. همين طور کشاورزی اسپانيا هنوز هم بر پايه ی قنات هايی هست که مسلمانان ساخته اند و قنات قبل از اسلام منحصر در ايران بود. آسياب بادی و آبی هم برای ساليان سال تنها در ايران ساخته می شد و يا سيستم ساختمان سازی و استفاده از سرب مذاب به جای ملات که امکان می داد ارتفاع بنا بالاتر رود ولی بی هيچ تعارفی بايد گفت شرايط ايران آن روز در علوم معقول و منقول عقب مانده بود چون علم و زبان يک مسئله ی اشرافی بود و به علاوه ما هميشه ملت مغلوب بوديم و فرهنگمان به سرعتی تغيير کرده که مانع از تشکيل يک جمعيت با يک زبان که مخاطب کتاب های کذايی باشند بوده.
صاحب بن عباد به تنهايی در ری کتابخانه ای مشتمل بر يک مليون کتاب داشت که در يک جنايت فرهنگی از بين رفت. يونان کدام يک از اين حوادث را به خودش ديده؟ به علاوه آيا شمار تمام کتابهای يونانی به تنهايی به هزار تا می رسد؟
فراموش نکنيم که بعد از شکست چين از ابومسلم خراسانی مسلمانان با صنعت کاغذ ارزان قيمت آشنا شدند و پيش از آن اصولاً علم گران تر از آنی بود که منتشر شود.
ضمناً آشوربانی پال با آن همه توحش از علم پرور ترين شاهان بود و کتاب خانه ای مشتمل بر 30 هزار کتاب از او به دست آمده و من اصولاً ارتباطی ميان علم و تفاخر نمی بينم.
کما اين که اجداد يک بلخی و يک هراتی نيمی از مشاهير تمدن اسلامی را آفريدند ولی يک رعيت زاده ی ايرانی خودش را از او بالاتر می بيند و دوست دارد جای يک کره ای باشد که اجداد صحرانشين مغولش حشره می خوردند و امروز تبلت و شاسی بلند می سازند!!
آقا ، پور پیرار همچین حرفی نزده شما خودتون مغلطه می کنید شاید تمام جزئیات حرفهایش درست نباشه اما کلیات حرفهاش درسته کاملا هم درسته . ما ایرانی ها متاسففانه انقد دروغ رو تو ذاتمون نهادینه کرده اند که هیچ حرف حسابی رو قبول که هیچ حتی گوش نمی کنیم ملا حضه بفرمایید خود نگارنده اول از همه میگه اگه حوصله داشته باشید کتابهاشو بخونید پس نشون میده خودشون انقد هم که ادعای مطالعه ومنطق وتعقل میان اهل تفکر نیستن . چرا زود از کوره در میرید گیریم هیچ فارسی نباشه هیچ عربی نباشه هیچ ترکی نباشه همه ی ما آدم که هستیم نیستیم؟؟؟ همون هیتلری که دوست دیگه امون ازشون اسم بردن و بهشون استناد فرمودن آخر این منطق های ناسسونالیسم زده ی زشت و بیهوده بودن . پورپیرار میگه یه کتابی بیارید که توش یه کلمه از این کلمات گهربار کورش کبیر که در ودیوار خونه و مغازه و…را باهاش نقش زدین توش باشه . میگه چرا اینقدر از واقعیت میترسید که هیچ نقشی توی تاریخ فرهنگ جهانی نداشتید و غنی ترین وقوی ترین شعرهاتون که توی بوق و کرنا کردیدادب فارسی ادب فارسی همش تو سبک عراقیه پر از لغات عربیه .آره لغات فصیح و بلیغ یه عده مردم سوسمار خور . ببخشید گفتتم سوسمار خور اصلا یادم نبود تو چین و کره و ژاپن از موش و سوسک و مار تغذیه میکنن واسه اونا آخرکلاسه اصلا یادم نبود که توی اوپا و آمریکا گوشت خوک میخورن که فضولات خودشو میخوره و ما هرچی که این موش و سوسک خورها مخصوصا این دو مورد آخر بفرمایند چشم بسته قبول داریم . پورپیرار میگه آقای عبد الحسین زرین کوب چه منطفی قبول میکنه که یه عده آدم با داشتن مشروعیت سنتی میتونستن حاکم بشن شاه باشن اصلا این مشروعیت سنتی دیگه چه صیغه ایه میشه بفرمایید روی چه اصول عقلی و منطقی استواره . نکنه همون قانون جنگله که شیر ، شاه میشه ؟ جان خودت همون نیست ؟ لابد واسه همین بود که تو پرچم ایران آقا شیره کاراکتر اصلی بودن ؟آره؟ میگه آقای زرین کوب کجای دنیا تا حالا دیدین موفقیت اتفاقی باشه که یه عده آدم وحشی وگرسنه – که البته نمی دونم آقای زرین کوب با کدوم چسبی این دو تارو (آدم و وحشی ) کنارهم نگه داشتن – همینجوری فاتح ایران بشن فاتح مصر بشن تا اسپانیا هم برن؟ اون ها آدم نبودند شما تو ایران که آدم بودید عقل داشتید بالاخره سیاست سرتون میشد استراتژی 1200 ساله داشتید مثل اونها که حیوون نبودید گراز و کفتار و آقا شیره که نبودید ، آدم بودید عقل داشتید یه بمب اتمی یه چیزی درست میکردید شما که تا ثریا دنبال دانش رفته بودید بهرام گوگر داشتید این حیوون های بی عقل رو با یه دسییه ای تار و مار می کردید.میگه آقای زرین کوب ، آقای دکتر زرین کوب استاد مطلق ادبیات فاخر پارسی . توی زبون عرب ها (ببخشید تازی ها) بی سوادترینشون هم لغت آدم و وحشی رو باهم ترکیب نمیکنه . میگه آقا دکی میدونیید 3 هزار هزار هزار درهم ( 12 میلیون کیلوگرم نقره ) معادل چند هزار تریلیون دلاره امروز میشه که میفرمایید به روایتی فقط توی خزانه تیسفون انقد نقره بوده؟ میگه آقای دکتر علی شریعتی شمایید که به ملت ایران توهین می کنید وقتی که میخواید ریشه یابی بفرمایید چگونه یک ملت متمدن به مذهب یک قوم وحشسی گروید لابد می فرمایید ملت ایران وحشی تشریف دارنددیگه استاد .مگه نه؟ راستی دوستان اطلاع داشته باشند این کتاب آقای کورش کبیر به ویراست چنم رسیده ؟ اگه کسی از دوستان داره کتابو یه چهار شب هم بدین ما مطالعه کنیم فیض ببریم.
کلیات حرفاش همینه که من خلاصه عرض کردهم خدمتتون. شما احتمالا نوشتههای وبلاگشون رو نخوندید.
اسمتون رو گذاشتید «طرفدار منطق» ولی این یه طومار کامنت که گذاشتید یه سری حرفهای درهم و سردرگم اند که هر چی باشن منطقی نیستن.
کجا شما همه حرفاش رو زدید؟ اثبات دستکاری یهود در تخت جمشید در مستند تختگاه هیچ کس که بدبختهای پان ایرانیست فعلا سکوت کردن! کتیبه نویسی در بیستون جعلی بودن قبر کورش و نبود حتی نام کورش در منابع فارسی و عربی !!!! اینها رو کی گفتید؟ فقط گیر دادی به حافظ و … فکر میکنم مردم رو احمق فرض کردی ولی …
نه عزیزم. کسی که مردم رو احمق فرض کرده من نیستم، اونیه که شما صداش میکنید استاد.
اسم کوروش و داریوش رو توی منابع فارسی و عربی میخواهید ببینید یه نیم نگاه بندازید ببینید قبل از اسکندر کی توی ایران شاه بوده.
قبر کوروش و بیستون هم جعلی نیستن. باستانشناسا و زبانشناسهایی که استاد شما باید برای ده دقیقه ملاقاتشون از شیش ماه پیش وقت بگیره عمری صرف خوندن بیستون و تحلیل معماری پاسارگاد کردن. شما فقط پروندهی ثبت میراث جهانی این دو تا اثر توی یونسکو رو نگاه کن ببین به اسم چه کسایی رفرنس دادن و استاد در مقابل اونا چی به حساب میان.
«تختگاه هیچکس» هم «مستند» نیست و چیزی رو «اثبات» نمیکنه. دری وریهای بی سر و ته یه استاد قلابیه برای گمراه کردن کسایی که با تاریخ و باستانشناسی و تخت جمشید و این جور چیزا هیچ آشنایی ندارن و با یه فیلم سر هم بندی شده هر پرت و پلایی رو قبول میکنن. من معمولا به کسایی که تختگاه رو جدی گرفتن و خیلی الان فکر میکنن که یهود سرشون کلاه گذاشته و پای این نوشته هل من مبارز میخونن، توصیه میکنم که اول برن یه کتاب دم دستی درباره تخت جمشید بخونن بعد بیان.
اگه اهل مطالعه هستید کتاب تخت جمشید نوشته حسین سلطانزاده رو توصیه میکنم. حجمی هم نداره. فکر نمیکنم خوندنش یک ساعت بیشتر وقت بگیره.
آره آقای علی گنجه ای عزیز حرفهای من منطقی نیستند اما شما بر اساس یک سری اصول کاملا منطقی کلیه ی حرفهای پور پیرار رو خلاصه نویسی و صد البته به ضعم خودتون چکیده نویسی می فرمایید !!!!!!!!! که اگه یه چیکه ازشون روی هر عقل و ذهن سالمی بیافته………..بله، میشه ملت مسحور و مظلوم ایران.
حتي ايرانيان شيعه ي تندرو، كه به شدت با كوروش و تخت جمشيد و به طوركلي تاريخ ايران باستان مخالف هستند، و ايرانيان را بي تمدن مي دانند هم حرف هاي اين آقا رو قبول ندارن!
اين آقا داره كل تاريخ و مستندات رو رد مي كنه، مثلاً سلمان فارسي و خيانت او در زمان حمله ي اعراب به ايران غير قابل انكار هست
جالب اينجاست كه اين واقعه ي پوريم هيچ سند تاريخي نداره (تحقيق كنيد) و فقط در كتاب هاي يهوديان آمده، و حتي تاريخ شناسان خارجي هم رد كردند و پوريم را يك افسانه ي تاريخي خواندند فقط يكي دونفر اون هم به خاطر تعصبات مذهبي تأييد كردن
و اين آقا هـيچ سندي مبني بر اينكه يهودي ها تاريخ رو ساختن، نداره!
فقط گير داده به يه افسانه…
اصلاً خشايار شاه همسري به نام وشتي نداشته(كه ماجراي پوريم از اونجا شروع ميشه )
يه سخن از هيتلر بود كه مي گفت: براي اينكه قدرت داشته باشي، بايد دشمن داشته باشي، حتي اگه دشمن نداري دشمن بساز! ( تو اين مايه ها بود)
كار پورپيرار هم همينه..براي شهرت داره دشمن ميسازه ، ولي كور خونده، حقيقت كه با چهارتا
مغلطه و مزخرف از بين نميره
یا خودت نادانی یا مارو نادان فرض کردی! پورپیرار چیزهایی رو اثبات کرده که بی شک تحولی به وجودخواهد آورد
بی شک!
موافقم
مرحبا
نویسنده ی محترم اول اینکه شما نظریات پور پیرار را به درستی بیان نکرده اید. من تو مستند ایشون دیدم که می گویند حادثه ی پوریم در 2500 سال پیش بوده شما نوشته اید 500 سال پیش بعد اعراب 500 سال پیش به ایران نیامدند بلکه 1400 سال پیش. با اینکه پور پیرار را قبول ندارم ولی بسیاری از مستنداتش عالی است. مثلا اثبات اینکه تخت جمشید یک بنای نیمه کاره است بسیار مستند و جالب است. همچنین به خوبی اثبات کرده است پاسارگاد ساختگی است. اما اینکه حقیقت پنهان پشت این ماجراها چیست خدا می داند. اما شک نکنید که 90 درصد تاریخی که برای ما ساخته اند دروغ است. حقیقت بسیار پنهان مونده.
شما از کجا میدانید تاریخ ما ساختگی است؟ پورپیرار تحصیلات دانشگاهی ندارد. چگونه حرفهای این آدم ملاک حق از باطل میشود؟ میشود بگویید تخت جمشید و پاسارگاد کی ساخته شده اند؟ پورپیرار تخصص در دستکاری عکسهای باستانشناسی دارد.
حافظ یا سعدی مگه تحصیلات دانشگاهی داشتن؟؟؟؟؟؟
لطفااز سفسته پرهیز کنید وچشمهاتونو شسته و بدون تعصب به قضایا نگاه کنید
شما که یکباره از پوریم جلو افتادی و نود درصد رو ساختگی دونستی !چرا نگفتی اون ده درصدی رو که پذیرفتی کدوم بخش از تاریخه.
خاندان پوریم پیرا در شوش دانیال مقبره حضرت دانیال را در ایام پوریم تزیین میکردند (نقل از تقویم کنیسه)
کسی که خود را عضو گروه تحریر الاحواز می داند ، گروهی که حسین رکبعلی زاده شخصی که سینما رکس آبادان را به آتش کشید هم عضو آن گروه بود بنظرتان آمده با ما از حقیقت بگه پس چراسازمان میراث فرهنگی با آن همه سند و با آن همه دکتر فیلم و کتب او را رد کرده و تایید نکرده ، اغلب کسانی که از پور پیرا دفاع می کنند حتی یک دلیل تاریخی مورد تایید ندارند و تمام ادله آنها همان مستند مسخره است و مراجرای پوریم که خود صیونسیت ها آنرا درست کرده اند از روی چند تا عکس نا مفهوم که نمیشه قضاوت با شک و تردید رو باور کرد
ناصر پورپیرار ,ناصر بناکننده یا عبدالناصر بنی کنعان (۱۳۱۹ اهواز) نویسنده عرب ایرانی، عضو حزب توده پیش از انقلاب اسلامی، = از یک توده ایی که انقلاب اسلامی نویسنده اش کرده بیشتر از این انتظاری نیست او خود از جانب صهیون و اهریمن آمده داستان پیچیده تر از این حرفاست…
می گوید کوروش یهودی است چون یهودی ها او را بزرگ کردند کجا یهودی او را بزرگ کردند انها در هالیوود که دست یهودیان است یک فیلم برای کورش نساختند اتفاقا تعداد زیادی فیلم بر ضد خشایار و هخامنشیان ساختند حتی اگر فیلمی هم بسازند برای منفعت شان است .همین یهودی از این ور منشور کورش را بعد 100سال اوردند چرا تا حالا نیاوردند. یهودی ها از یک طرف منشور کورش می کنند و توسط پان ایرانیست ها که ادم خوشان است کورش را حلوا حلوا می کننداز یک طرف دیگر توسط برخی ها مثل پان عرب ها و پان ترک ها و برخی شبکه ها که ادم های خودشان هستند به کورش فحاشی می کنندعلت کارشان این است تا ریشه ایران و اسلام رابزنند چون تنها کشوری جلوی یهودی ها ایستاده است ایران است و با یهودی ها می جنگدهدف یهودی ها از این کار زدن ریشه اسلام ایران سرسخت ترین دشمن خود است راهکارشان این است به وسیله پان ایرانیست ها کورش را روبروی اسلام قرار دهد و توسط بقیه پان ها به کورش فحاشی کنند که بگویند شما ایرانی ها تمدن ندارید.اگر کوروش یهودی ها را نجات داد یهودی می شود پس حتما با این استدلال :
پیامبر در فتح مکه کفار را از خطر کشته شدن توسط مسلمانان نجات داد پس ناعو باله پیامبر … می شود . حضرت نوح پسرش کافر بود ناعوذ باله حضرت نوح … بود. حضرت لوط همسرش مهجنس باز بود ناعوذ باله حضرت نوح … بودو… ما علم مان از افرادی مثل علامه طباطبایی بیشتر نیست که کورش را ذو القرنین خواندند علامه طباطبایی یکی از بزرگترین مفسران قران بود چطور پورپیرار نظر عکس علامه طباطبایی می دهد نکنه ایشاه مفسر قران شدند ایشان چطورمفسر قران هستند در صورتی که یک عالم 70 80 سال عمرش را صرف قران می کند ایشون با اینکه نه تحصیلات حوزوی دارند نه طلبه هستند تا برسد مرجع تقلید وعلامه که ایشان در مورد تفسیر قران نظر می دهد بعد ایشون در هر زمینه ای که حتی تخصصشان نیست مثل ادبیات سیاست تاریخ و… اظهار نظرهای وارونه ای می کنند نکنه ایشان پیامبر شدند چون ایشان در هر زمینه ای خودشان علامه دهر می داند از سیاست وتاریخ و ادبیات و تفسیرقران و… گرفته بدتر از ان اظهار نظرهای عجیب و غریبی می کند . من با بعضی حرف های ایشان موافقم اما به ایشان توصیه می کنم در مود هر زمینه ای که تخصص ایشان نیست اظهار نظر نکنند مخصوصا تفسیر قران و ادبیات و … که تخصص ایشان نیست.
در این که دین ایرانیان (زرتشتی) تحریف شده است هیچ شکی نیست در ایه 17 سوره حج به 4 دین مهم مسیحی یهودی زرتشتی اسلام اشاره می کند که مسیحیت و یودیت و زردتشتی به طور کل تحریف شدند که هر سه انها را یهودی ها تحریف کردند ( در مورد دین زرتشتی باید بگویم که زمان خشایار شا یهودی ها به وسیله استر زن خشایار به دربار نفوذ کردند و پوریم را رقم زدند و بعد قدرت ایرانی ها بعد خشایار شا دست یهودی ها افتاد و یهودی ها دین زرتشتی را ان زمان تحریف کردند ) البته یهودی ها تاحدودی اسلام را تحریف کردند هین که اسلام به ده ها شاخه مختلف تقسیم شد همین گواه بر تحریف است که نقش یهود از صدر اسلام از سقیفه گرفته تا سلفی و وهابیت و بهاییت و… که همه کار یهودیان بود که خدا در قران انقدر نام یهودی ها را برده که حتی نام پیامبر را از انها در قران اورده است علتش این است که یهودی ها بسیار خطرناک هستند.
پور پیرار می گوید سلسله ساسانیان وجودنداشته است اما در سوره روم به جنگ ایران و روم اشاره شد . می گوید دین زردتشتی را رضا شاه اورد در صورتی که در ایه 17 سوره حج به دین ایرانیان مجوس ( زرتشتی) اشاره شده است.می گوید ایرانیان دین نداشتند چطور دین نداشتند به راحتی اسلام را گرفتند البته بدون زور شمشیر گرفتند اگر با زور شمشیر گرفته بودند زبان ایرانی ها مثل مصری ها شامی ها مردم شمال افریقا عربی می شد(خودتان بهتر می دانید خدا 124 هزار پیامبر را فرستاد تا چهارچوب اولیه دین و زندگی کردن را برای انسانها بیاموزند بعد اسلام کامل ترین دین خد را فرستاد به نوعی ادیان دیگر پیش مقدمه اسلام بودند چطور ایرانی ها بدون هیچ پیش مقدمه اسلام را به راحتی و بدون زور شمشیر گرفتند!خوب مشخص است دین قبلی ایرانیان شباهت زیادی به دین اسلام داشته است چرا اعارب به راحتی اسلام را نگرفتند . می گوید ایرانی ها قبل اسلام تمدن نداشتند در صورتی که بیشتر دانشمندان و عالمان اسلام از ایران بودند زمانی اسلام قدرت علمی اول دنیا بودبیشتر دانشمندان اسلام ایرانی بودند مثل ابن سیناو جابربن حیان و قطب الدین شیرازی و فارابی و زکزیای رازی و خوارزمی و ملاصدراو… عالم های بزرگی مثل شیخ صدوق و شیخ طوسی و شیخ کلینی ( این 3 نفر کتاب اربعه که مهمترین اثر شیعیان است را گرد اوری کردند) ویا مسلم و بخاری (مهمترین اثر فقهی اهل سنت صحیح مسلم و صحیح بخاری ) و…است در صورتی مصر با ان تمدن چه دانشمندان و علمایی به اسلام تقدیم کرد می شود نام ببرید ؟ (البته تعدادی را بنده نام بردم اماتعدادشان بسیار بیشتر است از هر 10 دانشمند اسلام 6یا 7 تای ان ایرانی بودنداگر ایرانی ها قبل اسلام علم نداشتند انقدر عالم و دانشمند نمی دادند حتی قواعد زبان عربی را ایرانیان نوشتند.)
پور پیرار می گوید ان زمان 100تا شاعر بودند الان چند هزار تا .ایا 500سال اخیر شاعری در حد حافظ سعدی مولانا فردوسی نظامی عطار خیام و… توانسته ایم بدهیم مشخص است ان زمان مثل الان چاپخانه نبود که به را حتی اثارشان را تکثیر کنند به همین خاطر تعداد زیادی از شعرهای شعرا ممکن است ازبین رفته باشد .
در جواب مهدی
من خودم فارس نیستم ولی بپذیریم در فارسی شعرای خیلی قویتری هستند . فضولی و نسیمی و نوایی به فارسی هم شعر گفتند که کسی از اثار انها به علت پایین بود سطح اثارشان نام نمی برد انها حتی به عطار و خیام و… هم نمی رسند تا برسد به سعدی و حافظ و …اما با این حرفت که گفتی اثرات حافظ خوب ترجمه نمی شوند موافقم در ضمن حافظ اثارش از اثار مولانا و سعدی و… قویتر است .
اما شما گفتی اثار ادبیات فارسی در حد جهانی نیست در اخرین انتخاب 100 کتاب ادبی تاریخ بوستان سعدی سیزدهم و مثنوی معنوی چهاردهم شدند و خیلی از اثار فارسی هم ترجمه نشدند.
خواهشمندم دوستانی که ا طلاعات جامع دارند در مورد خانواده های پوریم پیرا توضیح بیشتری ارایه کنند
سلام خدمت همه دوستان حضور محترمه همه با عرض کنم که اولا کسی که میاد چیزی رو نقد کنه مثلا قاضی باید مستدلات دو طرف رو به طور دقیق بدون جانب گرایی و تعصب و سلیقهبررسی کنه بعد حکم کنه
در ابتدا باید عرض کنم که دوستانی که از دوره تاریخیه قبل از اسلام در ایران حرف میزنند همگی به جانب گرایی بی دلیل نسبت به چیزی که وجودش مشخص نیست و در هاله ای از ابهام قرار داره پرداختند فرضا اینها وجود داشتند و 2500سال پیش به این سرزمین اومدن سوالی که پیش میاد اینه پس ایران فقط محدود به 2500 سال قبل میشه قبلش هیچ بر هیچ اصلا بیبون بوده لابد دوستان عزیز امروزه دسیسه های یهود داره برملامیشه و صهنونصم جهانی در 150 سال اخیر تاریخ نویسی کرده قبل از این مهاجرین که به ایران بیان 10000سال تمدن داشتیم برید نحقیق کنید تمدن شهر سوخته و جیرفت و غیره که هزاران سال ماقبل این تاریخ جعلی هست وجود داشتند و شواهد و قراینش موجوده و انجمن صهنونیصم برای رسمی جلوه دادن خودشون و مظلوم نمایی برای آماده سازی اذهان اومدن در دوره پهلویی بخصوص و قبل از اون برای ما تریخ نوشتن آریایی هاهم فرضا وجود دارند ایتها اصلا ایرانی نیستن یه عده مهاجر هستن که سرزمین ما رو اشغال کردن و تارخ سازی مردن و ایرانیان اصیل و متمدن وتاریخ کهنشون رو با همدستی یهود ازبین بردن به هر حال
باید بگم که نظر دوستانی که انصاف داشتند و گفته بودند که ایرانی بود شرط هست و ایران عزیز ترکیب اقوام نجیب و با اصالتی مانند ترک وکردو عرب و بلوچ وفارس وغیره هس و نه نژاد خاصی که بعضی نژاد پرستان افراطی دارن با استفاده ازاین پدیده ضد بشری که باز هم ساخته و پرداخته متفکران پشت پرده صهیونیصم و کابالا و فراماسونرها هست دارن وطن رو با تفرقه از بین میبرن و اختلاف به وجود می یارند دوستان عزیزم چشکتون رو باز کنید
یک مثل بزنم متوجه بشیداینها مانند کسی هستند که میان یک خانواده اختلاف انداختند وتوطه کردن و با جانب داری از طرفی بر ضد طرف دیگر قصد دارن این خانواده رو ازبین ببرن خداوکیلی انصاف بدید خودتون قضاوت کنید
از اینکه وقتتون رو به من دادید ممنونم
ما ایرانیان افرادی رو بزرگ کردیم که متجاوز بودند و به اسم حقوق بشر به کشورهای دیگر تاختن و …. و افراد بزرگی همانند امیرکبیر ، حکیم ابن سینا ، دکتر مصدق ، پرفسور حسابی ، را فراموش کردیم
ما تاریخ خود را از زبان دیگران شنیدیم و آنها ما رو به سمتی بردند که میخواستند .
متاسفانه ما خودمان تحقیق نکردیم . ما هم از خودشناسی میترسیم و هم از تاریخشناسی خودمان و هم از خداشناسی .
ما قصه گویان خود را تاریخ نگار خواندیم .
هیچگاه جرات شنیدن حرفهای مخالف رو نداشتیم و نداریم .
مثال : خیلی خنده داره : در هر مورد شناختی بالا ، از منابعی استفاده میکنیم که ما رو تائید کند و منابع مخالفان رو با دید انحرافی مطالعه میکنیم . و خود جرات تحقیق و عادلانه فکر کردن رو نداریم .
(همانگونه که اندیشمندان ما افتخا آفرینند شاهان و بزرگ مردان کشوری ما هم افتخا آفرینند.)
پس از پذیرش اسلام در ایران کسانی که به دین تازه دلبستگی پیدا کردن یا سودشون در تقویت دین نو بود. از ترس اینکه مبادا ایرانیان روزی به این بیاندیشن که در قبال پذیرش دین نو واز دست دادن آن بزرگی و فر و جاه گذشته چه چیزی بدست آوردیم نخست ارزشهای دوران گذشته رو زیر سوال بردن و چون ما واکنشی نشون ندادیم کار رو بجایی رسوندن که گذشته تابناک ما را از اساس دروغین نشون بدن. چون اینگونه دیگه ایرانیان خودشون رو بی ریشه و وابسته به زورمندان نو میدونن و از متجاوزان سپاسگزار خواهند شد، که به اونا ماهیت دادن. جای بسی شگفتی و شوربختی است که در کشور ما اگه کسی بگه فلان عرب در هزار و اندی سال پیش در فلان واقعه بوده یا نبوده یافلان سخن رو گفته یا نگفته فورا زندانی و از هستی ساقط میشه! کسانی اینچنین آزادند تا اساس تاریخ و گذشته و ماهیت ما رو با بیشرمی هدف گرفته و منکر تاریخ مستند وافتخارات انکار ناپذیر نیاکان ما میشن. هم میهن گرامی همانگونه که مولوی، امیر کبیر و ابن سینا و دیگه اندیشمندان ما افتخار آفرین بودن کوروش و داریوش و انوشیروان نیز افتخارات بیشتری رو برای ما آفریدن اما میدونی چرا دشمن و دوستان دشمن نما با افتخارات شاهان ما مخالفن ؟ چون مولوی و ابن سینا رو میتونن از ما بدزدن و از خودشون اعلام کنن همانگونه که کردند ! اما شاهان ما رو نمیتونن به نام خودشون بدزدن . پس اینان شاهان و بزرگان کشوری رو منکر و اندیشمندان ما رو میدزدن. واین دامی ناجوانمردانه است که شوربختانه به دلیل ظاهر انسانی برخی از هم میهنان دلسوز ما هم در این دام گرفتار میشن.
موافقم .امیدوارم ما مردم ایران یه روزی بتونیم با فکر باز و آزاد و بدون تعصب دلیل عقب ماندگی و خودخواهی و افسانه پرستی خودمون رو بشکافیم واقعیات رو هر چقدر که تلخ هم باشن فدای رویا پرستی و توهمات نژاد پرستانه تاریخ نکنیم.
زنده باد اندیشه آزاد.
پس از صدور شناسنامه در ایران پوریم پیراها کنیسه را تزیین میکردند نام خانوادگی پوریم پیرا را برگزیدند اما عوام مردم انها را پور پیرا میخواندند .پورریم پیراها درشرایط حاد سال 1320 اکثرا تغییر نام دادند ومجددا درحدود سالهای 1350تا 1352 با ایمن شدن شرایط همان نام خانوادگی را بر گزیدند مهمترین کار ایشان آذین بستن کنیسه در جشن پوریم بود.
لا به لاي كامنت ها ميديدم كه دوستان اين گفته آقاي پورپيرار رو تكرار ميكنند:”چرا آواري از تخت جمشيد نيست ؟”
دوستان آوار تخت جمشيد آز همون ابتدا وجود داشته و دارد . تخت جمشيد برخلاف گفته پورپيرار بنايي سنگي نيست ! بلكه بنايي ست خشتي با سازه سنگي . يعني ديوارها خشتي بوده اما ستون ها كه بار سقف رو تحمل ميكردند سنگي بوده اند و سقف هم كه چوبي بوده است . اگه به عكسهاي كتاب هاي اشميت و تيليا كه مربوطند به قبل از حفاري تخت جمشيد نگاه كنيد ( جناب پورپيرار اين عكسها رو در تختگاه هيچكس نشون داده ) خواهي ديد كه آوار تخت جمشيد در محوطه موجود و ديوارها از زير آوار بيرون كشيده شده اند . كارگران با بيل مشغول بيرون كشيدن بنا از زير آوارند . البته بايد قيد شود كه ستون هاي خزانه و كاخها چوبي بوده اند اما ستونهاي تالار آپادانا و صدستون سنگي اند .
بنده در آينده بخش هاي ديگري از دفاعياتم رو تيكه تيكه كامنت مي كنم .
با تشكر
مهندس الان که قرن21 سازه ای واسه پوشاندن سقف محوطه ای به اون بزرگی وجود نداره،فاصله بین ستونهای تخت جمشید حداقل50متره! اون زمان با چی سقفشو پوشونده بودن؟
دوست گرامی اگه یه جستجوی کوتاه تو اینترنت میکردی پاسخ این پرسش و پرسشهای دیگه در این باره رو با ریزه کاری های آن پیدا می کردی.
دوست عزيز . تالار آپاداناي تخت جمشيد فاصله ستونهاش محور به محور 9.6 متره يعني كمتر از 10 متر . نمونه تيرهاي حمال سقف تالار آپاداناي شوش كه تالار آپاداناي تخت جمشيد از اون الگوبرداري شده ، تو موزه لوور پاريس موجوده . يه سرچ اينترنتي مشكلتونو حل ميكنه.
مرسي
چگونه ميتوان مرد در حالي كه هيچكس زنده بودن شما را نميداند؟!
دوستان،همه از علم حرف ميزنيد اما علمي عمل نميكنيد .
بنده فارغ التحصيل رشته معماري هستم.ميتونم ادعا كنم از معماري تا حدودي سر در ميارم.
دوستان،آقاي پورپيرار نه دانشمنده ، نه پيغمبره و نه مصلح آخرالزمان!اون هرچي كه هست اين سه تا رو نيست!
من فارغ التحصيل دانشگاه تبريز هستم و به اندازه كافي در جريان درگيري پان ها هستم.اما من ميخوام از منظر معماري تختگاه هيچكس رو نقد كنم:
دوستان،تخت جمشيد يك بناي ناتمامه مث تمام بناهاي عصر باستان و معاصر نظير : معبد عظيم كارنك در مصر(عظيمترين معمبد جهان)-آكروپليس در آتن و … و كليساي ساگرافميليا در شهر بارسلون ( نماد شهر بارسلون كه از حدود يك قرن پيش ساختش شروع شده و هنوز تمام نشده اما نماد شهر بارسلونه و سالانه ميليون ها توريست ازش ديدن ميكنند )!
اين سه بناي بزرگ و مشهور باستان و معاصر تنها بخشي از بناهاي مشهور جهان باستان و معاصر هستند كه ناتمامند اما در زمان خودشون مورد استفاده بودن!مث امروز كه بسياري از بناهاي معاصر مث دانشگاه ها ، بيمارستان ها ، ورزشگاه ها و حتي آپارتمان ها بصورت مرحله اي ساخته ميشوند و همزمان مورد استفاده اند .
در عصر باستان ساخت يك بنا گاها بيش از يك يا دو قرن طول ميكشيد . تخت جمشيد 190سال درحال ساخت بوده ، كليساي سن پيتر رم حدود 1000سال مرتبا ساخته ، بازسازي و گاها تخريب و دوباره ساخته ميشده است اما همواره مورد استفاده بوده چرا كه اين بنا نماد مسيحيت كاتوليك بوده و در واتيكان(مقر پاپ) قرار داشته است .
در بناهاي عصر باستان اين كه ساختماني ناتمام باشد عمريست عادي اما اين موضوع براي مردم عادي شايد ناشناخته باشد . به خاطر همين پورپيرار از اين عدم آگاهي سواستفاده نموده است . جالب اين جاست كه همه تصور ميكنند مساله ناتمام بودن تخت جمشيد كشف آقاي پورپيرار است اما اين مساله از همان ابتداي حفاري اين مجموعه توسط اريك اف اشميت (نماينده دانشگاه شيكاگو) در 4كتاب و توسط آن بريت تيليا گزارش شده است و پورپيرار از عكس كتابهاي اين دو نويسنده در تخت گاه هيچ كس استفاده كرده است .
تخت جمشيد نسبت به معمبد عظيم كارنك و آكروپليس كاملتر است و بنده مي توانم بگويم بيش از 90درصد مجموعه ساخته شده است . به جز دروازه ناتمام ( ورودي تالار صدستون) ساير قسمتها در مرحله تزيينات و نازك كاري ( آخرين مرحله ساخت ) بودند كه مورد حريق واقع شده اند .
دوستان بخشي از ناتمامي هاي كتيبه ها و يا نقش ها عمديست . چرا كه هر شاه ، آثار مربوط به شاه پيشين را ناتمام رها ميكرده و آثار خود را آغاز مي كرده است . و اين در تمامي آثار باستان عمري كاملا عاديست . هر چه عمر سلطنت پادشاه بيشتر باشد آثارش كاملتر و هر چه كمتر آثارش ناقصتر است .
بنده پاسخ تمامي سوالات آقاي پورپيرار در فيلم تختگاه هيچكس را بيش از 5 سال است كه تهيه كرده ام ( از سال 87 ) اما به دليل مشغله درسي و كاري موفق به جمعبندي و تبديل كردن آن به كتاب نشده ام . البته تنها بودن در انجام اين كار نيز دليل ديگري در غافل شدن بنده است . با اين حال سعي ميكنم زودتر آن را بصورت كتاب منتشر كنم . شايد مساله تختگاه هيچكس براي دوستان حل شود ، ساير مسائل نيز روشن شود . ضمنا بنده هر زمان و هركجا اگر جناب پورپيرار مايل باشند حاضر به مناظره با ايشان در مورد تختگاه هيچكس هستم . شماره بنده : 09126179277
با تشكر
و این رو اضافه کنم ، دوستان کامنتهایی از روی تعصب گذاشتند ف یکی نوشته حافظ پرفروشترین کتاب در خارج بوده!!!! خداوکیلی کمی فکر کنید بعد رف بزنید ،دیوان حافظ عیبی که دارد این است که به خوبی به زبانهای دیگر ترجمه نمیشود ، مولوی چرا ،
در ترکی هم یونس امره و فضولی و نوایی و نسیمی و … هستند که احتمالا جعلی دانسته شوند ف البته درباره حافظ و …. هنوز حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد
مهم مسائلی است که اثبات شده مانند تخت جمشید و بیستون
برای رسیدن به تفکری جدید بیایید تعصبات رو از خود دور کنیم
من نقد تخت گاه هیچ کس رو خوندم واقعا عاجزانه بود! از جانب پان ایرانیست!
فکر میکنم همینکه انقدر فحش و توهین آمیز درباره پورپیرار سخن گفته میشود به جای جواب منطقی ( که این هم اینگونه توجیه میکنید که کسی سطح خود را پایین نمی اورد!!!!!! که چیزی جز شگرد برای فرار نیست، چرا که در انجمن حمایت از پاسارگاد علنا گفته شده بود برای تخت گاه هیچ کس یک مستند قدرتمند میسازیم !) موضوعاتی را اثبات میکند!
کافیست ویکیپدیای پورپیرار را بخوانید ببینید این ویکیپدیای خنده دار فارسی چقدر بچه گانه توهین می کنند!
من بادقت مطالبتان رو خوندم ، و تقریبا دو ماه است که مستندهای پورپیرار رو دیده ام ، ولی باید بگم این متن شما کلا در حاشیه بود ، وقتی کاملا اثبات شده که تخت جمشید دستکاری یهود وجود داشته ف یا کتیبه بیستون جعلی است ، شما فقط چسبیدید به حافظ!!!!!!! این یعنی دنبال سوراخ موش هستید
من ترک هستم و میدانم پورپیرار تاریخ ترکها رو از جمله کتیبه اورخون و ده ده قورقود و محمود کاشغری و … رو هم نقد کرده و جعلی دانسته ولی دنبال تعصبات نیستم دنبال حرف جدیدم
مستند طوفان نوح پورپیرار فوق العاده بود
قسمتهایی از تخت گاه هیچ کس و مجعولات مجلل رو دیدم واقعا جالب بود
من ترجیح میدهم به جای نشستن سر صحبت پان ایرانیست!!! و پان ترک که نهایت هدفشان خاک است!!! و برتری! پای صحبتهایی بنشینم که دنبال اهداف دیگری است …
حرفهای پان ایرانیستها و پان ترکها رو نشنیده بگیر. امثال پورپیرار برای این که نظرشون رو مطرح کنن نیاز به جنجال دارن و عمدا طوری رفتار میکنن که وسط دعوای یه عده متعصب بیفتن و توی دعوا اسمشون سر زبونها بیفته. وگرنه اگه پورپیرار حرفش رو توی محافل علمی و به زبون علم مطرح کرده بود هیچوقت شانسی داشت که شما فیلمش رو ببینی؟
قدیما که دعواهای قومی اندازه الان داغ نبود هم پورپیرار خودش رو وسط معرکهی مذهبیها با باستانگراها انداخته بود.
در مورد تخت جمشید و کتیبهی بیستون اصلا اینطور نیست که شما میفرمایید. برعکس، تمام منابع معتبر باستانشناسی و تاریخ به اصالتشون تاکید دارن. تاریخ و باستانشناسی هم علم اند. حساب و کتاب دارند. حالا این که بعضیها از هر چیز که خوششون نیومد میگن این توطئهی یهوده بحث دیگهایه. حافظ رو هم از این نظر مثال زدم که خوانندهای که با «استاد» آشنایی نداره بدونه از نظر ایشون عمق توطئهی یهود تا کجاست.
حالا حتما دارید یه صحنههایی از «مستند» آقای پورپیرار رو که به نظرتون خیلی صحیح اومده به یاد میآرید و با خودتون میگید که با همچین برهانهای قاطعی چطور علی گنجهای میگه که پورپیرار داره غلط میگه؟
من خدمت دوستانی که اون فیلم سرهمبندیشده رو جدی میگیرن یه تذکری میدم و معمولا هم از تذکر من دلخور میشن. خدمت شما هم جسارت نباشه اما اگه ایرادهای واضحی که اون فیلم داره رو نمیبینید به خاطر اینه که از یه طرف هیچ آشنایی قبلی با تخت جمشید ندارید و از طرف دیگه مبانی باستانشناسی و الفبای حفاری باستانی رو نمیدونید. پورپیرار هم فیلم رو دقیقا برای همچین مخاطبی ساخته.
من معمولا به دوستان توصیه میکنم یه کتاب مختصر درباره آشنایی با تخت جمشید بخونن و مخصوصا به مراحل تکمیل تخت جمشید توجه کنن و بعد دوباره فیلم رو ببینن. خیلی از سوالاتشون خود به خود مرتفع میشه.
ناصر پورپیرار واقعا دانشمند بزرگی هستش و توهین به ایشون نشون از ضعف فرهنگ ماست
روزی که پیامبرها به اقوام جاهل خود حرف از حقیقت زدن اونها بهشون خندیدن و مورد تمسخر قرار دادن الان تاریخ داره تکرار میشه چرا که پورپیرار تمامی مستنداتش با حرف نبوده بلکه بهمون تو فیلم نشون داده که تمامی اونها رو میتوان از نزدیک هم رفت و دید پس الکی خودتون رو بت پرست هخامنشیان نکنید که یهودیان از دور به حالمون بخندن که واسه ایرانیان تاریخی ساختیم که خودشون ازش دارن تعصبی محافظت میکنن واقعا ما ایرانیان فقر علمی و فرهنگی داریم
به باور من پورپیرار اجیر شده زورمدارانیه که تمدن درخشان ایران پیش از اسلام رو خطری برای اسلام میدونن. و چون نمیتونن به صراحت اینو بگن. تلاش کردن آدمی چون پورپیرار رو که اخراجی از حزب توده بوده و مانند دیگه آدمای سرخورده سیاسی و ایده الوژی آماده پذیرش هرپیشنهادی از سوی قدرت و ثروت بوده رو اجیر وبکارگرفته و امکانات و آزادی بسیاری در اختیارش گذاشتن. ایشون هم با فراغ بال به صدور نظریه هایی پرداخته که به علت غیر قابل پذیرش بودن کارفرماهایش نیز خودشون رو از همه پنهان کردن.شاید اگه سخنانش باور پذیر بود ایشون اکنون یکی از رجال مهم کشور هم اعلام میشد.اما نتیجه این شد که تنها کسانی که پارسی ستیز هستن مانند مذهبیون افراطی و پان ترکیستها و پان عربها با اینکه میدونن سخنان ایشون سرشار از بیهوده گوییه اما از اونا بهره برداری میکنن . این سخنان بی اساس هرچند که دل آزارند اما در دراز مدت یاوه و بی نتیجه بودن اونا آشکار شده همونطور که می بینیم خریداران این نوشته ها و گفته ها روز به روز کمتر و کمتر میشن . وپس از چندی اثری هم از این سخنان برجای نمیمونه.و تنها میهن پرستان ایرانی ( فارس و غیر فارس ، مسلمان و غیر مسلمان)رو یه مدت دل آزرده میکنه که چرا باید در کشور خودشون شاهد چنین دسیسه های ناجوانمردانه توسط زورمداران برای پیبشبر اهداف سیاسی شون باشن!
باعث تعجب است که ایشان پس از اسلام آوردن پدر بزرگشان این همه اهانت به آیین اجداد خود میکند اینها از پوریم پیراها بودند بنا به شرایط روز سه بار تغییر نام داده اند کسانی که آ نروزها در جشن پوریم کنیسه را تزیین میکردند امروز چرا چنین برخوردی دارد؟
سلام خسته نباشی خورشیدهمیشه زیر ابرنمی ماند
اتفاقا من فکر میکنم اساتید باید جواب این آقا رو بدن .پور پیرار خیلی هم هدفمند این کارو در خدمت قوم یهود داره انجام میده(برخلاف ادعاش که یهود ستیزی هست!) و جواب ندادن به ادعاهای دروغش در اینده بین بچه های ایرانی که مورد تاریخ از ما هم بی اطلاع تر هستن خودش رو نشون میده مخصوصا که قوم یهود اصرار داره بگه تارخی برای ملت های متمدن وجود نداره و خیلی از آثار دزدیده شده ایرانی سر از اسرائیل در میاره و ادعا میکنن در حفاری های اونجا بدست اومده و مربوط به یهودی هاست! کاری که با فلسطینی ها هم انجام میدن
روش فحاشی این اقا هم نشون میده که میخواد کسی برای جواب دادن بهش نزدیک نشه (نشنیدین میگن دروغ رو اینقدر بزرگ بگو که باور کنن!!)
این که یه نفر فردوسی سعدی حافظ مولانا جامی عطار و خوارزمی ،ابن سینا ،خواجه نصیر الدین طوسی،غیاث الدین کاشانی … این همه ادیب و شاعر و نویسنده و دانشمند و ریاضی دان و با اون حجم از کارهای علمی و ادبی رو انکار میکنه و حتی زبان فارسی رواختراعی یهودی ها میدونه نشنون میده چی پشت افکارشه. این یه جور نابغه جلوه دادن یهودی ها نیس؟؟
تصور کنین تمام کسانی که مثنوی مولوی وسیله شناختشون از ایران بوده بشنون یه عده تو ایران هستن که ادعا دارن این کتاب رو یهودی ها درست کردن و به اصطلاح مریدان این آقا ، ما اونا رو سانسور میکنیم!! به نظرتون چی میشه؟؟؟کتاب مولوی اینقدر محبوبه که بر سر ثبتش بین ما و ترکیه درگیری بوده که یه عده نادان با مستمسک قرار دادن صوفی بودن و اهل تسنن بودن و… کوچکترین تلاشی برای میراث ما نکردن همون طور که در کتاب های ادبیات بچه ها در دروه اقای خاتمی، مولوی رو جز شاعران برون مرزی گرفتن!!!!
ادعای یهودی ستیزی این اقا یه کم خنده دار نیست!!؟؟با اون چیزایی که ما راجب انوسی ها و تظاهر کردنشون شنیدیم چه کسی داره بیشترین خدمت رو به یهودی ها میکنه؟ العاقل یکفی فی الاشاره
سوال از تحصیلکرده های مرید این آقا : 1-حافظ و مولوی و برخی از این کتاب ها در دنیا پرفروش ترین کتاب ها میشن و هنوز هم کسی در ایران پیدا نمیشه که بتونه یه کتاب به زیبایی و پر مغزی گلستان و بوستان و یا مثنوی و اشعار حافظ بنویسه اگه اینا اختراعی هست خب الان هم اختراع کنن دیگه!! چه طوره که یهودی ها یه دفعه زبان فارسی رو از لپ لپ درمیارن بیرون ولی خودشون عرضه نداشتن همچین کتاب هایی رو به زبان عبری خودشون بنویسن و در دنیا فراگیر و پرفروش ترین کتاب بکنن(لااقل برای تبلیغ که خیلی هم تلاش میکنن برای تبلیغ خودشون)؟؟؟؟2- این آقا که دو کلمه زبان انگلیسی هم بلد نیس در مورد تاریخ سایر کشورها چی برای گفتن داره ؟اون ها هم دروغن؟ راه ابریشم هم دروغه؟ اونم اختراعی یهودی هاس؟ کشف اسنادی که ثابت میکنه چین با ایران اون زمان از همین راه تجارت داشته چی؟چینی ها هم دروغ میگن یا یهودی ها تا چین هم رفتن و دروغ میبافن؟ این اقا سواد شیمی هم داره؟ اثاری که با صد تا ازمایش در آزمایشگاه ها قدمت گل و سفال و سنگش ثابت میشه اونم علمی نه دیمی!!یکی دو تا کشور و ازمایشگاه هم نیس که بشه سر دینا کلاه گذاشت(همون طور که الان مچ یهودی ها در تاریخ سازی تو فلسطین بعد از اشغال، لو رفته و صداش در اومده!!پس نمیشه به راحتی سر دنیا کلاه گذاشت)
3-برخی از کتب دانشمندان ایرانی در نجوم و طب و ریاضی به عنوان مرجع قرار گرفتن .تحقیقات خوارزمی در جبر بی نظیره و هنوز اوراقش هست چه طور پورپیرار به خودش اجازه انکار میده؟ اونم بدون هیچ سندی!! باید برای رد کردن تک تک کتاب ها سند و مدرک ارائه کنه نه اینکه فله ای ردشون کنه !! نکنه علم هم یه شبه به اینجا رسیده شایدم همه رو انگلاساکسون ها و به قول خود شما یهودی ها بدست اوردن؟؟!!چه کسی هست که از خوندن مولوی و حافظ در دنیا شگفت زده نشه ؟!غنای ادبی و فصاحت و بلاغت و هوشمندی شاعر رو چه کسی میتونه انکار کنه؟ اگه اینا اختراعی یهودی هاست چه زمانی تولیدش کردن؟ این اقا که ادعا داره باید یه سند ارائه بده بالاخره در طول این همه سال باید یه رد پاهایی در همون قوم یهود باشه که نشون بده از چه زمانی دست به اختراع زدن و زبان فارسی رو تا اینجا رسوندن!!از کی بین انسان های به قول خودش مهاجر(!) این زبان رو رواج دادن؟چرا این همه کتاب علمی که به نام ایرانی ها در دنیا شناخته میشه رو یهودی ها تولید کردن و بعد مثل احمق ها به نام یه مملکت دیگه با یه دین دیگه که الان هم دشمنشون هست زدن بعد الان در به در دنبال آثار باستانی در فلسطین میگردن که برای خودشون ثبت کنن و قدمت بتراشن؟؟ بلانسبت خر تشریف داشتن؟؟ اونا که این همه زحمت کشیدن خب از اول به جای اینکه حافظ رو مسلمان نشون بدن اشعاری در مورد قوم یهود مینوشتن!!اونا که مردم ایران رو قتل عام کردن و دست به تاریخ سازی زدن خب تاریخ رو از همون قسمت که اختراع کردن یهودی مینوشتن که الان گدایی یه تیکه زمین رو تو فلسطین نکنن همین جا میموندن ایران که بزرگتر هم هست: ))اصلا چرا بعد از قتل عام گذاشتن رفتن مگه برای غارت نیومده بودن (در حالیکه الان مثل زیگیل به فلسطین چسبیدن!)؟؟
سلام.اخرین نمونه مطالب این اقا رو مستند قرار دادن عکس روی پشت بام مظفر شاه که روی پشت بام دیش ماهواره و کولر آبی هست ببینید که نتیجه گرفته دیدی راست گفتم مظفر شاه وجود نداشته و اینا همه فتوشاپه که بگه مظفر شاه رفته اروپا!!! دقیقا شگردی که گفتید “حاشیه به جای متن” و “جعل آگاهانه”این آقا نمیگه اولا اصلا تا حالا چه کسی ادعا کرده که این عکس واقعا عکس مظفر شاهه و سندی بر اروپا رفتن شاه ،که حالا تو بخوای مچ بگیری؟؟ تو سرچ گوگل هم این عکس در جواب اکبر عبدی در نقش مظفر شاه میاد نه خود شاه !! ثانیا این عکس میتونه توسط هر کسی جعل شده و در اینترنت گذاشته شده باشه از کجا که کار یکی مثل خودت نیس؟؟( بالاخره ادم برای ادعاهای خنده دارش نیاز به سند سازی هم داره)ثالثا مگر این عکس در کتب تاریخ مورد استناد قرار گرفته که حالا میخوای مچ بگیری؟(یعنی تماما مغالطه)
یا مثلا با دو تا عکس از بچه های لخت(!!) از تاریخ معاصر میشه سندش برای اثبات اینکه اینا اولین کولونی های مهاجران ایران هستن!! چرا ؟ چون اون موقع 5میلیون جمعیت داشته و 95 درصد بی سواد بودن و… پس در نتیجه اقای ناصر خان به این نتیجه رسیدن که چنین مردمی پراکنده تر و نفهم تر از اونی بودن که بشه اونا رو به جنگ های وطنی فرستاد و باهاشون عهدنامه گلستان رو امضا کرد!! خب خود بی بی سی سندش چی بوده که حالا تو برای مچ گیری از اون تاریخ ایران رو زیر سوال میبری!!
اتفاقا برخی ادعاهای پور پیرار درستن که حاصل همون پرداختن به حاشیه به جای متن هست نمونش همین کتاب همفر که خودم قبلا خوندمش به نظر منم یه کم بی سر و ته و پر از غلط هست!! و دقیقا همین هاست که باعث میشه عده ای تحت تاثیر حرف های این اقا قرار بگیرن و در بقیه مواردی هم که تخصص ندارن به حرف های این اقا اعتماد کنن
با سلام مطالب سایت رو خوندم از شما ممنونم الیاس
و در پاسخ کسانی که از پورپیرا حمایت میکنند و میگن که ما باید به دین خودمون برسیم میگم که پورپیرار در اصل تیشه به ریشه ی ما هم از لحاظ فرهنگی زده و هم از لحاظ دینی رد حمله اعراب به ایران رد سلمان فارسی رد امام رضا رد حکومت امویان و…
واقعا تاریخی با این مستندات رو با پورپپرار از بین نبریم ما در قبال آیندگان فرزندانمان مسئولیم.
سلام من تو اینترنت در مورد این آقای پورپیرار خوندم آخه آدم بیسواد وقتی هیچ دانش وعلمی نداری بیجا میکنی حرف مفت میزنی داره میگه تاریخی برای ایران وجودنداشته در حالی که ما در قرآن مجید به طور صریح داریم در مورد جنگ خسروپرویز و امپراطوری ساسانیان تو سوره ی روم هست توی تورات و بسیاری از تواریخ جهان نه تنها از کوروش بزرگ سخن رفته بلکه ستایش شده آخه جهالت تا کجا اونوقت وزارت ارشاد حق نشر به چنین آدمی میده و حتی در بسیاری موارد مورد تشویق قرار میگیره
آقای گنجه ای جان عزیز را بیش از این میازار نرود میخ آهنی در سنگ توهمات پور پیرار که اندیشه خطاب میشه خود پاسخ خود است مگر میشود تاریخ را یکسره هیچ انگاشت این آقا نیاز به درمانهای روانی داره انشالا خداوند شفا میده دوستان خیلی با سواد طرفدار متعصب نیز کمی اندیشه کنید…
سلام.
کسی هست لطف کند و در چند خط به زبان ما کم سواد ها بگه استاد پورپیرار ، کلا چه میگویند.
کل سایت و تئوریهایش را دیده ام.که الحق بعضی نظریه هاش حتی اگر صد در صد غلط هم باشد ، جالب است.
اول مطلب رو بخون بعد کامنت بذار 😉
جناب آقای علی گنجه ای،
سلام و هزاران درود.
سپاس از پاسخ و یادآوری.
دو مرتبه کل مطالبتان را مرور کردم و لذت بردم
قبلا یک پرسش ارسال کرده بودم که ظاهرا جوابی ندیدم.
داستان طوفان نوح و کشفیات آقای پور پیرار.
آیا سوای داستان سرایی اش ،ادعاهای جغرافیایی و باستانی اش درست است؟
یکی از دلایل عمده ای که باعث شد از نظرات اقای پورپیرا فاصله بگیرم عدم انطباق نظرات ایشان با حقایق تاریخ معاصر و توجیهات نامعقولی هست که می اورند
مثلا در مورد حقیقت قحطی بزرگ مناطق شمالغرب و غرب ایران درجنگ اول ایران که توسط روسها و انگلیسها بوجود امد و دکتر محمد قلی مجد کتابی مستند در این مورد منتشر کردند پورچیرا مسئله را انکار کرد و نقدی ابکی بر ان نوشت که روستایی بذر و قوت یکساله خود را ذخیره میکرد و….ظاهرا حضرت استاد متوجه نیستند که روستایی در شرایط عادی نبود که غذای یکساله و بذر سال اینده را جدا کند! وقتی سرباز روس با اسلحه و سرنیزه وارد شده و همه چیز را غارت میکند صحبت از ذخیره سازی بذر و قوت یکساله و مرغ و خروس و گاو وگوسفند به شوخی شبیه است و تعبیر ایشان در مورد سینمایی کردن حادثه نیز توهینی اشکار به حافظه تاریخی و شعور ملت ایران است خود بنده حدود 20 سال پیش از یک پیر مرد 90 ساله شنیدم که تعریف میکرد از خانواده 12 نفری انها فقط 3 نفر زنده ماندند و بقیه در اثر گرسنگی و بیماری تلف شدند و همین جناب استاد در روز روشن و در میان صدها فیلم و سند تاریخی و قبر هزاران سرباز از طرفین در منطقه ،ماجرای جنگ چاناک قلعه در جنگ اول جهانی را نیز منکر شد چرا که میخواست تصویری دلبخواه از امپراطوری عثمانی عرضه کند
اما تاریخ ماقبل اسلام ایشان و تئوری پوریم دقیق و مستند است
اما هنگامی که سفارش شد بنابر مصالح ملی و امنیتی ، سابقه تمدن در ایران دیرتر و از همین 200 سال اخیر آغاز شود و 12 قرن سکوت بیکباره 10 قرن ارتقا پیدا کرده و تبدیل به 22 قرن سکوت شود ، خیالپردازی و سناریو نویسی حضرت استاد به حداکثر رسید بطوریکه منکر حافظه تاریخی معاصر و حوادث تاریخی مستند نیز میشوند
تاریخ ماقبل اسلام و تئوری پوریم ایشان هم مثل بقیه حرفهایشان است.
واقعهی پوریم در هیچ منبعی بجز کتاب استر نقل نشده. یهودیان اگر قصد مخفی کردنش را داشتند خیلی راحت میتوانستند آن سه-چهار صفحه را از تورات بکنند و دور بیندازند. به نظر شما منطقی است که کسی به جای کار به این سادگی خودش را به زحمت جعل کردن یک تمدن بیندازد؟
جنگ پان ها : پان ايرانيسم- پان فارسيسم- پان تر كيسم- پان عربيسم- پان شيعه و…
پان ايرانيسم و پان فارسيسم در زمان قدرت در مقابل بقيه پان ها مشغول اسطور سازي تاريخ 2500 ساله اولين پادشاهي اولين جهانگير كورش كبير داريوش عظيم فتح مصر منشوركورش فتح بدون خونريزي و… بودند.
وهنگاميكه مشغول توهين به اقوام ديگر ومذهب عموم كشور بودند هيچ وقت فكر نمي كردند همين بلا سر خودشان بيايد .(هر آنچه براي خود مي پسندي براي ديگران هم بپسند)
آنها خود را برترين ومتمدن مي دانند (بدليل گذشته شان ) عرب را ملخ خوار و بيابان گرد و ترك را خر و وحشي مي نامند. ميگويند تا قبل از صفويه شيعه اي درايران وجود نداشته است ! شاه اسماعيل مردم ايران را به زور شمشير شيعه كرده است(همانگونه كه عرب به زورشمشير ايرانيان را مسلمان كرد) و90درصد جمعيت ايران كه شيعه را نپذيرفتن قتل عام شدند .
تمام شهر هاي ايران بدست شاه اسماعيل نه يك بار بلكه چند بار بكلي ويران شدند تاريخ 1000ساله شاهان ترك افسانه اي بيش نيست در ايران تركي وجود ندارد بلكه فارسياني هستند كه آذري صحبت مي كنند!! فقه شيعه ايراني نيست بلكه از جبل عامل و عراق عرب وبحرين آمده است و تمام شاهان صفويه مي خواره بدكاره وبي غيرت بودن و مقصر بد بختي وعقب افتادگي ايران شاهان ترك صفويه وشيعه واسلام مي با شد چه ما ايرانيان قبل از اسلام قطب عالم امكان و اين چنين وآنچنان بوديم ما اولين تمدن جهان مي باشيم و…(البته يونانيان – ايتاليا ها- مصريها-هنديها – چنيني ها و حتي بوميان جزاير وق وق صاحب نيز با دليل همين ادعا را دارند)
همه اين مطالب را استادان و محققان بزرگ وايران دوست نوشته اند!!. غافل از اين كه استادان ! ومحققاني! نيز پيدا شده ومي شوند پنبه گروه مقابل را ميزنند واز زواياي تاريك تاريخي اكتشافاتي مي كنند و به افتخارات پان ايرانيسم ها با توجه به منابع خودشان انگ مي چسبانند.(چون خوبيشان را آنقدر گفتن كه نكات منفي را با هدف مشخص بايد شناساند!!)
ايران امروز ما شامل اقوام مختلفي مانند فارس ترك كرد لر بلوچ عرب مي باشند كه همه خود را ايراني ميدانند. مگر ايران بزرگ گذشته اجتماع اقوام مختلف نبوده است ؟
آِيا در دوران بزرگ ارتش داران – كورش بخواب كه ما بيداريم بحرين از ايران جدا نشد؟ آيا توانست ايران را حفظ كند و اگر كمك آمريكا نبود آيا تجزيه طلب ها آذربايجان را از ايران جدا نمي كردند؟ اين نتيجه قدرت دادن به پان فارسي وپان ايرانيسم در زمان پدرش بود كه با تحقير اقوام ديگراين بلا را سر ايران آورد ند كه هنوز هم آتشش زير خاكستر روشن است . همو كه از اقتدارش افسانها ساختن ولي لشكرش بدون مقاومت تسليم متفقين شد وبا خفت باقي عمر رادر تبعيد سپري كرد ولي در همان زمان از اقوام ايراني سربازاني مرزي بودند كه عقب نشيني نكرده مقاومت كردن كه دشمن از نشه آنها بگذرند (مانند كشته هاي چالدران)
اما دشمناني در لباس دوست با ارجعيت دادن يكي بر ديگري قصد بر هم زدن آرامش و تجزيه ايران را دارند ( داستان يك دسته تركه درخت و تركه هاي جداي درخت ) در اين ميان گروهي هم نا خواسته واز روي تعصب به اين آتش دامن مي زنند.
آري پان ها هر گاه تبر مرگ را بالا ميبرند تا گردن مخالفينشان را بزنند پا وريشه خود را ميزنند واگر نيك بنگرنند دوستان دشمن ايرانند چون خود را عالم وديگران رانادان مي پندارنند.
داشتم داشتم حساب نيست دارم دارم حساب است .
(زنده باد ايران آزاد)
درود برشما دوست عزیز،شعارهات بسیار زیبا بودن و بدرستی گفتی پان ها و اصولا متعصبین به یه نژاد و یه ایده اولوژی همیشه بانی نابودی بودن. اما شگفتی من این بود که درهمه متنی که نوشتی تنها بر پان ایرانیستها تاختی و نمونه های از شعار وکارهاشون رو آوردی. اینجور به نظر میرسه درسایه شعاری زیبا هدفتون تاختن بر پان ایرانیها وتاریخ پیش از اسلام بوده نه همه پان ها. اگه اینچنین نیست لطفا بیشتر توضیح بفرمایین. با سپاس فراوان وامیدبه اینکه از نقد من نرنجیده باشین.
دوست پان ایرانیست میشه فقط دانشمند یا شاعر قبل اسلام اسم ببری؟نه چون نیست! چرا عربها بهتون میگفتن عجم(لال)؟چون حتی زبانی هم واس تکلم نداشتید! پس دیگه بیشتر از این نظر نده و آبرو داری کن!
جالبه که دوستایی که میان اینجا به طرفداری از ناصر پورپیرار کامنت میذارن معمولا به خودشون زحمت ندادن یه دور سرسری نوشتههای «استاد» رو بخونن و حتی یه آشنایی اجمالی هم با نظریهشون ندارن.
محض اطلاعتون عرض میکنم که از نظر پورپیرار فلات ایران از تقریبا هزار سال قبل از اسلام خالی از سکنه بوده و اصلا فارس در کار نبوده که اعراب بهش بگن لال یا بلبل زبون!
پاسخ شما رو آقای گنجه ای بدرستی دادن. و اگه یه خورده درباره چیزایی که نوشتی پژوهش میکردی میدونستی عرب ها همه مردمان غیر عرب رو عجم (کرولال) می نامیدند . از جمله نیاکان شما رو . (اگه عرب نباشید)میدونی چرا ؟ چون تا آن زمان عربها با زبانی غیر از زبان خودشون آشنا نبودن و چون زبان مردمان دیگه رو درنمی یافتن می پنداشتن که کر ولال هستن. واگه با دانش تاریخ آشنا بودی مانای سه قرن سکوت رو می دونستی. زمانیکه عمر میگفت قرآن برای مسلمانان بسنده میکنه و اونا رو از دیگر نوشته ها نی نیاز میکنه و دستور آتش زدن همه کتاب ها رو داد از جمله دستور آتش زدن کتابخانه گندی شاهپور در اهواز کنونی رو . و چون آتش سوزی به درازا کشید عمر برآشفت و به یارانش گفت من گفتم کتابخانه رو آتش بزنید نه شهر رو و هنگامیکه شنید تنها کتابخانه است که این همه مدت می سوزه گفت مگه ایرانیان این همه کتاب داشتن؟و در پایان شما بجای پاسخ درست با فرار به جلو منو پان ایرانیست خوندید باید میدونستی که تفاوت بسیاره میان پان فارس با پان ایرانیست. آنچه که زشته اصالت دادن به زبان است نه میهن. هر ایرانی چه فارس چه کرد،ترک،لر،بلوچ،گیلک، عرب و.. همه میهن پرست و پان ایرانیست هستن. ولی هیچکدام خود رو پان فارس یا پان کرد وپان ترک وپان….. نمیدونن. چون میدونن زبان در عین اینکه داشته ای ارزشمنده وباید درنکوداشت و پیشرفت آن کوشید اما اصل نیست. بلکه اصل انسانیت و دوست داشتن انسان و عاشق میهن بودنه.
در ضمن ايشان خيلي تند رواند چرا كه تا يك آتوي كوچك گرفتند تمام مطلب از ربط و بي ربط دروغ ميانگارند.
در مورد شعرا هم دلايل خوبي دارند كه ثابت ميكند خيلي از اشعار يا خودشان دروغي اند.مثلا معني كلمه عكس به فارسي ميشود سروته.كاربرد اين كلمه در ايران با ورود نخستين دوربين هاي عكاسي شروع شد.چون وقتي از داخل اين دوربين ها نگه ميكردي آدموسروته نشون ميده.اين كلمه تا پيش از اين تاريخ در هيچ كجا استفاده نميشده!حتي تقريبا همه اعراب به جز اعراب ايران به عكس تصوير ميگويند و اين كلمه را در معناي واقعي اش يعني سروته به كار ميبرن.خب جناب حافظ قبل از ورود دوربين به ايران چگونه به دفعات در اشعار خود اين كلمه رو به كار برده؟
مثال خوبی زدید. واقعا استدلالهای آقای پورپیرار در همین حد سرهمبندیشدهاند!
فعل عربی عکس معنی میدهد بازتاب. از همین ریشه کلمههای انعکاس یا منعکس ساخته شدهاند که معنیشان را میدانید.
در فارسی به تصویری که حاصل انعکاس شیء اصلی باشد (مثلا در آینه، آب، جام یا امثال اینها) میگویند عکس. اگر در اشعار قدیمی دقت کنید عکس دقیقا به همین معنی به کار میرود و بر خلاف نقش یا شمایل که میتوانند مستقل از سوژه وجود داشته باشند، عکس وابسته به سوژه است و هر لحظه ممکن است از بین برود.
بعدا که ایرانیهای با دوربین فوتوغرافی روبرو شدند به همین قرینه که تصویر را با انعکاس نور روی فیلم میسازد اسمش را دوربین عکاسی و اسم محصولش را عکس گذاشتند.
معنی ثانوی عکس هم سر و ته نیست (یعنی چیزی که بالا و پایینش جابجا شده باشد) معنیاش «بر خلاف» است یعنی در جهت مخالف که از همان معنای اصلی فعل عکس در عربی میآید.
خب شما همكه از شگردهاي خود پورپيرار استفاده كردي دوست من.
تو اين نوشته رو با فرض ناآگاهي مردم از وجود پورپيرار نوشتي.
ايشون كي گفتن در زمان حمله اعراب ايران خالي از سكنه بوده؟بلكه گفتن خالي از حكومت بوده!
دقیقا بارها و بارها با تاکید و پافشاری گفته که فلات ایران از زمان هخامنتشیها تا پانصد سال پیش «خالی از سکنه» بوده. نگاهی به سایتشان بیندازید.
چرا با ناصر خان مناظره نمی کنید اورا دعوت کنید همه چیز عیان می شود یا شما راست می گویید یا او از دوحالت خارج نیست حالت سومی وجود ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دست توی کندوی زنبور بردن شهامت می خواهد
سلام گفت وگوی کاربراباهم ازخودمطلب خیلی جالب تربود.من نقدمطالب آقای پورپیرارخوندم وبایدبگم ازلحن صحبت مخالفینشون راحت می شه فهمیدکه چه قدرآدم های متعصبی هستن ولی چیزی که واقعاتواین نقداتوجه من جلب کرددلایلی بودکه برای ردحرف های آقای پورپیرارآورده بودن بعضی ازاین دلایل اینقدرواضح بودن که محاله کسی بخوات نادیده بگیرتشون ولی خوب ازاون طرف هم بعضی حرف های آقای پورپیرارجای بحث داره ومن ندیدم کسی جواب درستی بهشون بده.من ازآقای پورپیراردفاع نمی کنم چون قبول دارم که بعضی حرفاشون زیاده روی داره ولی بعضی حرفاشون هم جای این داره که بخاییم به دوراز تعصب وبی طرفانه بهشون فکرکنیم.متاسفانه توفرهنگ ماباهراندیشه یافکرجدیدی به شدت برخوردمی شه وانواع صفت هابرای خراب کردن وجهه اش بهش نسبت داده می شه متاسفانه ماهم همین طوری باورمی کنیم.اینگارهمه می ترسن این خونه ای که روی شن برای خودشون درست کردن بااین تلنگرخراب بشه من خواهش می کنم که شروع کنیم مسایل منطقی وبدون تعصب نگاه کنیم ولطفا باورداشته باشیدکه تعصب قدرت این داره که ازهراندیشه ی درستی یک عمل غلط به وجودبیاره
به نظر من زایع شدی نتونستی جواب بدی!! هاهاهاهاهاها
inke inja harf bezanid fayde nadare va kal kal hatoon inam begam ye nazariye ye vag didin 400 sal dg ok shod pas montazer shid pour pirar fot kone bad migid eeee ras migoftaaaaaa ajab khosh bashid(daneshjuye memari)
استاد که ماشین زمان دارند و در تاریخ سفر می کنند از ایشون بپرسید که 400 سال دیگه چی می شه!!!
الیاس جون شما بهتره یه بار برین کتاب استاد رو مطالعه کنید بد نیست
من چند تاسوال از همه دوستان دارم لطفا جواب بدید
چرا هیچ اسمی از هخامنش کورش و یا داریوش تو کتابهای تاریخی و اشعار خودمون از جمله شاهنامه گلستان و بوستان سعدی و یا دیوان حافظ و هزاران از این دست نیومده در حالی که حتی اسم اسکندر بارها اومده
چرا تو عهد هخامنش با این همه پیشرفی که میگن داشتیم حد اقل یه دانشمند یا یه ستره شناس یا یه شاعر بغد از 1200 سال حکومتشون نداریم
به فرض که بقایای تخت جمشید سوخته حالا دیگه باید کوهی از اوار اونجا ئاشته باشیم ولی هیچی نداریم اخه سنگ اون هم در این ابعادی که میگن بعداز خراب شدن هم نبایئ جای دوری رفته باشه
salam doostan shoma ke nazar midin aval begin tahsilat shoma dar che zaminei hast?ke yeki movafeg va yeki mokhalefid?
شما بگید تحصیلاتتون در چه حدی است یا تحصیلات استادتون پورپیرا در چه حدی است؟ ایشون که کلا به بی سوادی خودش افتخار می کنه!!!
نه که همه ی تحصیل کرده هامون باسوادن بابامردم دیپلمشون گیره کنکوردانشگاه دولتی قبول می شن.هیچ وقت سوادنشانه ی شعورنبوده
منظور من تحصیل و داشتن حداقل اطلاعات پایه در مورد هر موضوعی است
پیامبر اسلام هم بی سواد بود !!!!! تا آخرش را خود بخوان ……………………………………
به پیامبر وحی میشد
یعنی پیامبر خودش هیچ فضیلتی نداشت ؟ بگو یک کامپیوتر برنامه ریزی شده بود و از خودش هیچ اراده ای نداشت . قبل از وحی آیا پیامبر چون بی سواد بود ! از خود فضیلت نداشت آیا در برداشت هایش از قران از خود اراده ای در حد یک آیت الله العظمی کنونی هم نداشت ؟ آقای گنجه ای لطفا ندانسته به پیامبر اکرم محمد امین توهین نفرمایید .
بیسوادی فضیلت پیامبر نبود. این که روی امّی بودن پیامبر تاکید میشه برای برجسته کردن این نکته است که قرآن به پیامبر وحی شده، برخلاف بقیه تولیدات ذهن بشر که قسمت عمدهشون یادگرفتن از دیگرون و تکرار حرفهای پیشینیانه.
دقت کنید چقدر حرفتون احمقانهس وقتی در جواب کسایی که به تحصیلات آقای پورپیرار ایراد میگیرن میگید که «پیامبر هم بیسواد بود»
شما امی بودن را چه معنی می کنید ؟ صفت حماقت ئائن به دیگران نیز خارج از ادب علمی است .کسی که کلامش احمقانه است درنتیجه خودش هم احمق است لطفا در انتخاب جملات دقت کنید .
کسی که کلامش احمقانه است درنتیجه خودش هم احمق است
نه لزوما. هر آدم عاقلی ممکنه گاهی حرفهای احمقانه بزنه
شما امی بودن را چه معنی می کنید؟
این معنی:
امي بودن به چه معناست؟
*اونقدری هست که شما نتونید انکار کنید
هر گزافه گویی جای پاسخ ندارد
وقتی شخصی زایع میشه هم تو جواب دادن کم میاره
منظور من تحصیل و داشتن حداقل اطلاعات پایه در مورد هر موضوعی است
یک چیز دیگه ای هم به ذهنم رسید، آثار و باقیمانده های دوره ی هخامنشیان ،اشکانیان و … اونقدری هست که یک عده یهودی نتونن اونارو بسازن و اونقدری هست که شما بتونین همه اونهارو انکار کنید!!
سلام ، راستش رو بخواید من یه بچه ی 15 سالم که به قول نویسنده کنجکاو شدم!راستش دوباره میگم جز 3-4 کتاب درباره ی هخامنشیان هیچی نخوندم … اما ، به عنوان یه شخص بی طرف چیزی که دیدم از شما ها بدبینیه!!گفتین اقای پورپیرار با هزاران سند و مدرک کتاب نوشتن ، اگه بر اساس اخلاق شما تصمیم بگیریم ، از کجا معلوم خود اون مدرکا ساختگی نباشه؟؟اگه این طوری با میلیارد ها کتابی که تو دنیا هست میشه همه چی رو نقض کرد!! اگه انقدر بدفکری هست که یهودی ها … پس هزاران راه میشه رفت که حرفای خود آقای پورپیرار از یه جاهایی میاد . حالا شایدم حق با شماست!! ممنون!
متاسفم برای صاحب این سایت! هر کتاب پورپیرار را بردارید و در انتهای آن به صدها مرجع مشخص با صفحات آن نگاهی بی اندازید. آنرا مقایسه کنید با این سایت که برای ادعاهایش حتی یک مرجع ارائه نمیکند فقط ادعا میکند. همانطوریکه یهودیان صهیونیست در مورد هالوکاست فقط ادعا میکنند.
عزیزم
متن رو خوب بخون
گفتند حضرت استاد جعل کرده اند
لطفا سری هم به منابع ارائه شده به توسط استاد بکنید چیزهای جالبی پیدا می کنید
حلا می خوای قبول کن می خوای نکن
به قول شاعر
هر کس که نداند که نداند که نداند اندر ابدالادهر در جهل مرکب بماند
راستی از سایتی که زدید واقعا ممنونم.
در مورد شایعه شیعه شدن اینشتین هم اینجا خوندم.
چه حرفهای مسخره ای که در مورد تاریخ زده نمیشه.
چه خوب که سایتهایی هستند که دروغهارو رو کنن.
راستی چرا تازگیا توی خوزستان جنبش های ضد ایرانی بوجود اومده؟
در مورد گروهی که توی خوزستان بوجود اومده و به شدت از کوروش متنفرند و انواع ناسزاهارو بهش می گن یه چیزایی شنیدم!
قضیه مشکوکه ها!انگار یه دست پشت پرده داره به تاریخ ایران ناخنک میزنه…
خدا به همچین موجوداتی شفا بده!
احتمالا بنده خدا پستونکشو دزدیدن حالا طلبکار شده!
دیگه .. ترین ادم روی کره زمین هم میتونه رد پای ایرانی ها توی تاریخ رو ببینه.
ما نژاد پرست نیستیم فقط به عشق به وطن داریم عمل می کنیم.
مگه توی دین اسلام اینهمه حرف از عشق به وطن نیومده؟
امثال این اقای نه چندان محترم هم چند صد سال یکبار میان و دوتا پرند می بافن و هیچکس تحویلشون نمیگیره و سریع هم میوفتن توی زباله دانی تاریخ.
جدی نگیرین همچین موجودات توهمی ای رو!
والله نوشته های آقای پور پیرار خیلی منطقی تر و قابل قبول تر از تاریخهای ۹۰ ساله رضا پالانی کودتا گر غاصب عامل انگلیس و مزد بگیرانش بنظر میرسد. اول بخوانید بعد نظر دهید لطفا .. تعصب آریایی و لحاظ منافع دنیایی تاجیکی ممنوع !!! اصلا بغیر از تورات یهود و هرودت که یهودی بوده و اسم اصلی او هبرودوت بوده در هیچ جا اسمی از کورش و هخامنشیان نیافتم و متوجه شدم این اسامی اختراع ۹۰ سال اخیر دوران پهلوی و حکومت تاجیکی ایران است!!!
لحنتون خیلی به آدم تحصیلکرده نمیخوره.
احیانا کوروشنامهی گزنفون به گوشتون خورده؟
یا این سوال براتون پیش اومده که اسکندر به کی غلبه کرد؟
لطفا انگ بی سوادی به کسی نزنید
انگ نیست.
آدم تحصیلکرده یه استانداردهایی رو توی شکل و محتوای حرفش رعایت میکنه که اونو از آدم تحصیلنکرده متمایز میکنه.
به علاوه کسی که ادعا میکنه دکترای تاریخ داره باید یه چیزای اولیهای درباره تاریخ و منابع تاریخی بدونه
ba doctor movafegam dar takmil harfashun begam doostan kooroosh doodst began ishan koja fot karde gabresh kojast?va began daneshgah camperij englis va ahdafesho mishnasan?
نظر یکی از اساتید را در باره پور پیرار را خواستم چنین جوابم داد وقتت را تلف نکن ارزش جواب دادن نداره !!!!!!!من در تعجبم چرا بجای جواب دادن به اتهامات و افتراهایش هیچ کس جرات ندارد سخنی بگوید و این از دو حالت خارج نیست یا او راست می گوید و جوابی ندارند بدهند و یا اینکه در این چند سال در حال آماده کردن جواب هستند خداکنه کسی پیدا بشه مشکل را حل کنه و قائله را ختم به خیر کنه !!!!
من چیزی که میدونم رومی هالباس جنگی دارند مصری ها همین طور و… اما ایرانی ها متاسفا ندارن
چرا دارن می تونید به کتاب تاریخ جنگ های ایران مراجعه کنید و لباس نظامی هر دوره را به تفکیک رسته و سلسله ببیند.
اگر ناصر پورپیرا بد است بی سواد است نادان است و همه چیز را نفی میکند پس بایستی قبول کنید که احمد کسروی هم نادانتر و ….تر از ایشون بوده است چرا که حتی ایشان قادر به نفی خودش در گفتار و نوشتار بوده است.به نظرم حتی اگه دلش میخواست میتوانست به شما ثابت کند که ماست سیاه است نه سفید.حال چرا ما بایستی کسروی را دانشمندی فرزانه خطاب کنیم اما پورپیرا را ملعون و وطن فروش؟!!!!!!؟ ,وطن مقدس است اما اسطوره پردازی مردود است
اگر ناصر پورپیرا بد است بی سواد است نادان است و همه چیز را نفی میکند پس بایستی قبول کنیک که احمد کسروی هم نادانتر و ….تر از ایشون بوده است چرا که حتی ایشان قادر به نفی خودش در گفتار و نوشتار بوده است.به نظرم حتی اگه دلش میخواست میتوانست به شما ثابت کند که ماست سیاه است نه سفید.حال چرا ما بایستی کسروی را دانشمندی فرزانه خطاب کنیم اما پورپیرا را ملعون و وطن فروش؟!!!!!! ,وطن مقدس است اما اسطوره پردازی مردود است
سلام.ممنون از این اطلاع رسانی
من خودم مقداری در زمینه تاریخ مقارن با هخامنشان خصوصا تاریخ یهود مطالعه داشتم و البته خزعبلات آقای پیرار حتی خنده دار هم نبود .یه بچه هم میتواند بپرسد که یهودیان بعد از نابودی سکنه ایران به مدت 500 سال تا حمله اعراب و مستفیض شدن ما از آنها!چه غلطی میکردند و اصولا هدفشان از قتل عام ایران توسط اسلاو ها چه بوده!
راستی اگر به تاریخ ناگفته علاقه داری اسم mehr lost book رو تو ف ی س بوک سرچ کن.
حال این آقای پورپیرار که میفرمایید از سه حالت خارج نیست 1.ایشون یه مدت طولانی خوابهایی بسیار پریشان دیدن وبعد باعث شده همچین توهم سهمگینی رو در حیطه مطالعاتشون بزنن 2.ایشون به شدت بیمار هستن و شیزو فرنی حاد دارن 3. یا با عر ض شرمندگی ایشون آدمی شیطان صفت و نیرنگ باز هستن در ضمن کی میگه مردم بیچاره ایران توهم نژاد پرستانه و باستان پرستی رو دارن وقتی محتاج نونشون هستن کی وقت وحالشو دارن تنها گناه ما اینه که در جاییی زندگی میکنیم که صاحب نداره تا به اوضاع رسیدگی بشه از کوچیکترین وضع تا بزرگترین وضع کوچیکترینش همین آدمی بنام پور پیرار
sahar jan khabo shomayi mibinid ke darid too gozashte seyr mikonid va be gozashte fakhr mikonid
من در مورد اینکه اقای پورپیرار با سند و مدرک حرفاشون رو میزنن کاملا موافقم…پلی بر گذشته ی او واقعا محشره….واینکه در مورد او و نظراتش خیلی تحقیق و پرس و جو کردم..اساتیدم معتقدند تا بر تاریخ ایران مسلط نشدم طرف کتابای ایشون نرم…یادمه از یکی از اساتید پرسیدم چرا در سایت ها به اقای پورپیرار فحش میدن گفت چون نمیتونن جوابش رو بدن..و اینکه خودش با ناصر پور پیرار مباحثه ای داشته و استاد خیلی صادقانه گفت اقای پور پیرار منو ضربه فنی کرد…و کاش و هزارن کاش تعصبات رو کنار میذاشتیم
اگر اسم خودتون و استادتون رو میگفتید اون نقل قولتون یه خورده معتبرتر میشد.
حرفهای ناصر پورپیرار پر از تناقضهای فاحش و بچهگانهس و خب خوبه آدم اسم «استاد»ی که در مباحثه باهاش «خیلی صادقانه ضربه فنی» میشه رو بدونه
چقد جالب که از لحن اقای پور پیرار شکایت دارید و خودتون…بگذریم…اولا که استادمون یکی از اساتید برجسته هستند و من براشون احترام قائلم سال ها در مورد ایران و اسلام تحقیق کردند و مقام علمی بالایی دارند و و لحن مسخره ی شما بی مورده…دوما پیشنهاد میکنم کتابای جناب پور پیرار رو یه دور دیگه بخونید ضرر نمیکنید…وسوما حالا استادمون رو بی خیال …زرین کوب رو در کتاب پلی بر گذشته که بدجور ضربه فنی کرده از حرفای خودش بر علیه ش استفاده کرده…خوبه انسان وطنش رو دوست داشته باشه و بی شک من به ایرانی بودنم ولی پور پیرار پربیراه نمیگه یه جاهایی مبالغه میکنیم …قبول کنید آقای متعصب بینا
حالا شما به پورپیرار علاقه دارید یا ایشون رو خیلی استاد برجستهای میدونید، میل خودتونه … به هر حال اینترنت بزرگه و هر حرفی هم مشتریهای خودشو داره. ولی به نظر من کسی که میگه توی فلات ایران به مدت دو هزار سال کسی زندگی نمیکرده و هر اتفاقی که توی تاریخ اومده جعل یهوده به خاطر سرپوش گذاشتن روی پوریم، داره چرت میگه
اسم استادتون را نفرمودید
می ترسید آبرشون بره
یا اصلا ساده تر بگویم
اصلا استادی در کار است؟
اصلا شما درس خوانده اید یا ….
خود شما الان جای شک دارید.
بعد هم واقعا «کاش و هزارن کاش تعصبات رو کنار میذاشتیم»! یعنی مگه تعصب چشم کسی رو کور کرده باشه که حرفهای پورپیرار به نظرش معتبر بیاد
بله متاسفانه تعصب چشم شما رو کور کرده
شما مستند مجعولات مجلل و تختگاه هیچکس رو ببینید،اونوقت خواهید دید که حرف های ایشون همه مستند هستند.
متاسفانه ما فریب خوردیم و حاضر نیستیم بپذیریم.
مثال میزنم.همه ی ما میگیم که اسکندر آدم بدیه چون تخت جمشید رو آتش زد در حالی که اکنون با پیشرفت علم می دانیم که آتش گرفتن تخت جمشید صددر صد غیر علمی است چون سنگهای بکار رفته در تخت جمشید و پاسارگاد همه از سنگهای آهکیست و سنگ آهک از کربنات کلسیوم caco3 است که زیر فشار یک آتمسفر، در گرمای 894 درجه با گرفتن 391 کالری گرما، هر گرم، میپزد و به 44 درصد co2 و 56 درصدcao تجزیه میشود. گاز co2به هوا میرود و آهک زنده cao میماند. آهک زنده با آب ترکیب شده، آهک شفته ca(oh)2 میشود، و 280 کالریگرما از هر گرم آزاد می شود.
تعصب چشم من رو کور نکرده. مساله اینه که من به خاطر این که کمی مطالعه دارم در این زمینه متوجه میشم که دارن اشتباه میگن و شما چون مطالعه ندارید متوجه نمیشید.
مثالی که زدید مثال جالبی بود. به من کمک میکنه که بهتون توضیح بدم فرق نوشته علمی و شبه علمی چیه.
در مورد دلیل تخریب تخت جمشید، بعد از این که کتیبههای خط میخی اون رمزگشایی شد و ثابت شد که مجموعه مربوط به دوران هخامنشیانه و تا قبل از کاوش عملی باستانشناسی، همه متفق القول بودن که تخت جمشید همون پرسپولیس / دارابگرد هست که اسکندر طبق منابع یونانی / ایرانی به آتش کشیده.
بعدا که تیم دانشگاه شیکاگو کاوشهای علمی باستانشناسی انجام دادن توی سایت، بین باستانشناسها در مورد دلیل تخریب تخت جمشید اختلاف افتاد و هنوز هم این بحث ادامه داره. بعضیها به خاطر شواهدی مثل لوحههای گلی خزانه معتقدن که آتش سوزی اتفاق افتاده و بعضیها به خاطر بعضی شواهد دیگه مثل پیدا نشدن دوده یا باقی بودن آثار رنگ روی بعضی حجاریها معتقدن تخت جمشید به دلیل دیگهای مثل زلزله ویران شده.
کسی که میخواد بحث «علمی» کنه در مورد یه موضوعی مثل آتش گرفتن تخت جمشید، اول باید یه اشارهای کنه به بقیه نظریههای موجود و بعد بگه که اون نظریهها هر کدوم چه ایرادی دارن و چرا نظریهی خودش بهتره.
به نظرم اگه آقای پورپیرار توی مستندشون اشاره میکردن که اولین تشکیک درباره آتش سوزی تخت جمشید رو خود هرتسفلد مطرح کرده و از بین باستانشناسهای معاصر هم ریچارد فرای و عبدالمجید ارفعی مخالف نظریهی آتشسوزی هستن، مخاطبهای کماطلاعی مثل شما کمتر هیجانزده میشدن.
اما فرمایشتون درباره تاثیر حرارت بر سنگ آهکی هم چیزی رو اثبات یا نفی نمیکنه. احتمالا میدونید که سقف کاخهای تخت جمشید چوبی بوده و اگر آتش سوزی شده باشه با سوختن تیرهای سقف ساختمون فرو میریزه. چیزی که شما میگید مربوط به گذاشتن سنگ توی کوره است که توی آتش سوزی واقعی اتفاق نمیافته.
سلام
چه راحت تهمت ميزنيد
كي گفته من مطالعه ندارم
تخت جمشيد سقفش چوبي بوده؟يعني با از بين رفتن سقف كل تخت جمشيد كه از سنگ بوده نابود ميشه؟اصلا چه منبعي براي اين ادعا هست كه سقف تخت جمشيد از چوب بوده؟
در مورد اون مسئله ي علمي هم در آتش سوزي عوامل محيطي كمي تاثير دارند اما نه آنقدر،و اسكندر اگر هزار درجه هم سنگ ها را حرارت ميداده نميتونسته اونا رو از بين ببره
بيشتر تخت جمشيد بايد از سنگ بوده باشد نه چوب بنابراين بعد از آتش سوزي بيشترش سالم ميموند.
اما دلايل ديگه اي هم براي كامل نبودن تخت جمشيد هست از جمله عدم كف سازي و تراشيده نشدن بعضي سنگ ها و قسمتي از پله ها و موارد ديگر
در مورد پاسارگاد هم ايشون حرفاشون كاملا مستند هست كه من منتظر جواب علمي شما هستم
یعنی شما نمیدونید سقف تخت جمشید چوبی بوده و اونوقت من که میگم مطالعه ندارید ناراحت میشید؟ شاید تصورتون از تخت جمشید یه چیزیه شبیه به قلعههای تمام سنگی توی اروپای قرون وسطی. تصور غلطیه. اگه میخواید تصور صحیحتری داشته باشید نگاه کنید به کاخ بازسازی شدهی «حرمسرا»
در مورد آتش سوزی کسی ادعا نمیکنه اسکندر سنگها رو سوزونده! میگن ساختمون در اثر آتشسوزی فرو ریخته.
دلایل دیگهای هم که برای «کامل نبودن» تخت جمشید اشاره میفرمایید دیگرون هم مطرح کردن و لابلای همین کامنتها جواب دادهم.
درست یادم نیست ادعای پورپیرار درباره پاسارگاد چی بود؟ اگه بفرمایید شاید بتونم راهنماییتون کنم.
من هم در بعضی کتاب های خواندم که سقف تخت جمشید از چوب بوده ولی اینکه هر چیزی رو که میخونیم باور کنیم وافتخار هم بکنیم که مطالعه کردیم چیز درستی نیست.
من منبع معتبر میخوام برای اثبات چوبی بودن سقف تخت جمشید.
اما اگر بخواهیم قبول کنیم که تخت جمشید سوخته باید بگیم که سقف تخت جمشید از چوب بوده ودیوار های تخت جمشید هم خشتی بوده در حالی که تخت جمشید به عنوان یکی از پایتخت های هخامنشیان باید مستحکم تر از این چیزها باشه.من میگم اگر تخت جمشید به طور کامل ساخته شده بود باید قسمت اعظم سنگ می بود و قسمتهای کمی از اون هم میتونست چوبی باشه و حالا اگر بگیم که اتش گرفتن اون قسمت های کوچک باعث فروریختن تخت جمشید شده اصلاً منطقی نخواهد بود.
در مورد دلایل ناتمام بودن تخت جمشید هم چیزی نگفتید.
در مورد پاسارگاد هم ایشون دلایلی دارند و میگویند که پاسارگاد نوساز است.
نوساز نه به آن معنی که ستون تراشیدند و گذاشتند در پاسارگاد بلکه نوساز به اون معنی که ستون های مسجد اتابکی رو قسمت های نقش ونگار دارشون برداشتند و قسمت ساده شو ادعا کردند که مال قصر کورشه واونو بردند به پاسارگاد. و بعد بقایای معبد یونانی که کنار تخت جمشید بوده والان نیست رو هم به پاساگاد منتقل کردند و …
از همه این ها که بگذریم در مورد مقبره ی کورش ایشون گفتند که سبک معماری یونانی است و یونانی ها چنین بناهایی می ساختند و همچنین نشانه هایی از علامت گذاری های معماران یونانی هم روی سنگ های مقبره پیدا شده.
آقا رضا، شما اگه کتاب خونده بودی که اینجوری مچل ناصر پورپیرار نمیشدی!
یعنی چی که «من هم در بعضی کتاب های خواندم که سقف تخت جمشید از چوب بوده»؟ یعنی شما خیلی کتاب خوندی که بعضیهاشون گفتن که سقف تخت جمشید از چوب بوده بعضی گفتن نبوده؟ میشه اسم یکی از اینا که گفتن نبوده رو بگی لطفا؟
در ضمن من خودم هم با بعضی عقاید پور پیرار و بعضی فرضیاتش به شدت مشکل دارم و اعتقاد دارم که سخنان ایشون وحی منزل نیست که من همشو یکجا بپذیرم.
شما فرض كن همه ي كتابهايي كه الان هست گفته سقف تخت جمشيد چوبيه
مهم اينه كه اين كتاب ها اين رو از كجا مي گن
شما در مورد پاسارگاد چيزي نگفتيد
اگه پاسارگاد رفته باشيد ميبينيد كه پايه ستون ها نوسازند و ستون ها هم ساده اند و نقش و نگاري ندارند و سرستوني هم نيست،معماريش هم يوناني است و سكه هاي پيداشده در اونجا هم يوناني است
يك كتيبه هم اونجا هست كه غلط املايي داره و هزار مورد ديگه كه ثابت ميكنه پاسارگاد رو سرهم كردند براي فريب ما
«مهم اینه که این کتاب ها این رو از کجا می گن»؟ بعله مهمه. برای همینه که کتابهای علمی فهرست منابع و مراجع دارن. شما فکر میکنی همه مثل خودتن که یه کتاب نخوندی و از همه عالم طلبکاری؟
«که ثابت میکنه پاسارگاد رو سرهم کردند برای فریب ما»؟ فریب دادن شما که نیازی به ساختن پاسارگاد نداره! با این کمالاتی که شما داری برای فریب دادنت یه فیلم سرهمبندیشده کافیه.
از لقمان حکیم پرسیدند ادب از که آموختی گفت: از بی ادبان
استاد میشه بگی چوبهای به اون طول و درازا از کجا آوردن که سقف تخت جمشید رو بپوشونن؟حتما از جنگلهای شمال؟دوما اون زمان کتیبه نویسه میدونسته وسط کتیبه میشکنه که بقیه متنو از اونطرفه شکستگی ادامه داده؟چون یکی از کتیبه های شکسته تخت جمشیدو که ترجمه کردن دیدن با وجود اینکه وسط متن شکسته اما بازم معنی میده! بیشتر از این آبروی خودتونو نبرید!!
تیرهای چوبی رو قاعدتا از لبنان آوردن. یعنی توی کتیبه DSf که مربوطه به یکی از کاخهای شوش ذکر شده که چوبها از لبنان آورده شدن. قاعدتا برای تخت جمشید هم از همونجا آورده باشن.
سوال دوم رو نفهمیدم در مورد کدوم کتیبه ست؟
دیدم و جالب بود برام که که از یک ناگاهی تاریخی و نبود اطلاعات چه سوئ استفاده هایی کرده است
اتفاقا شما نا آگاه هستید که با دیدن یک مستند خود را باختید
شما متعصب هستید که هرکز قبول نمی کردید که من نمی دانم و چون پور پیرار چیزی را گفت که برای شما جدید بود و احتمالا کسی ندیده بود یک دفعه می شید علامه دهدر و می تونید ادعا کنید که خیلی می دونید اتفتقا طرفدارای پورپیرا متهصبند به جهل خویش
تمام صحنه های مستند ایشان جواب دارد حالا شما نمی خوای قبول کنی یا ببینی به خودتون ربط داره.
بحث علمی نباید به فحاشی و تهمت زدن برسه همیشه آدم های بی منطق سعی می کنن طرف مقابل را تخریب کنن چون نمی تونن جوابش را بدن توصیه اسلام این است انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال یعنی ببین که چه گفته می شود نه اینکه کی چی گفته .در قران آمده بشر عبادی الذین یستمعون القول ف یتبعون احسنه یعنی بشارت بده بندگانم را پیامبر سخن را بشنوند و از بهترین آنپیروی کنند .صرفا چون فلان کس چنین گفت پس درست نیست . چه بسا در بین خیلی نادرست ها درست هایی هم و جود داشته باشد
ostad ali shoma be digaran tassob yad midid?ye soal?chera harfaye pour pirar nagd va rad nashode?tavassote ostad haye farhikhde masalan
تعصب ممنوع آقای گنجه ای
این رشتهای که زیرش کامنت گذاشتی رو با دقت بخون. شاید جالب باشه برات
سلام جناب باران
من با نظر شما موافقم و بهتون توصیه میکنم کتاب 12 قرن سکوت استاد رو هم بخونین واقعا محشره و ادمو به فکر فرو میبره من که یه جاهایی از کتبو که خوندم گریه ام گرفت
در ضمن بنده مطالعات تاریخی زیادی داشتم اما این کتاب واقعا محشره
من حاضرم با دوستان با هر مقطع تحصیلی مناظره بکنم اما چون کامپیوتر همیشه در دسترسم نیست شماره میزارم امیدوارم حمل بر بی ادبی بنده نشه 09358331053
آقای پورپیریار ظاهرا از اعضای سابق حزب توده بوده اند و فکر می کنم حق دارند این حرفها را بزنند چون از کسی که قبله اش کرملین بوده چه انتظاری می توان داشت؟
او باید حرفهای ضد ایرانی بزند تا دشمنان خلیج فارس و ایرانیان کیف کنند
سلام.
اولاً که ایشون عضو اخراجی بودند،عضو اخراجی یعنی اینکه با خواسته های حزب توده هماهنگ نبوده اند دوماً ایشون توبه کرده اند و همین کافی است.
سوماً دشمنان ایران و خلیج فارس الآن دارند در بی بی سی و شبکه های ماهواره ای از کورش و هخامنشیان به خوبی یاد می کنند تا ما رو از دینمون دور کنند و نژاد و تاریخ را به جای دین بنشانند
چهارماً حرفای ایشون علمی وبا سند و مدرک هست و نه شما ونه هیچ کس دیگه ای هنوز یک نقد منصفانه تاکید می کنم منصفانه و البته علمی از سخنان ایشان ارائه نداده است.
پنجماً بعضی از سخنان ایشون رو قبول ندارم مخصوصاً در مورد شاعرانی چون سعدی وحافظ وفردوسی وهمچنین در مورد سلمان فارسی
ششماً هم نداره
مورد یک و دو و سه که ربطی به این نوشته نداره چون من ایرادی به پیشینه و انگیزه ایشون نگرفتم.
مورد چهار اشتباهه. حرفهای آقای پورپیرار علمی نیست و «شبه-علمی» هست. یعنی ظاهرش شبیه به مطلب علمی هست ولی وقتی وارد جزئیات میشید میبینید هم استدلالشون تناقض داره و هم در نقل منابع امانت رو رعایت نکردهن.
در مورد پنج اما حدس میزنم شما قسمتهایی که با اعتقادات مذهبیتون مطابقت داشته رو قبول کردید و بقیه رو نه. قبول کردن یا نکردن یک نظریه دلبخواهی نیست. اگه قبول دارید که همونطور که پورپیرار میگه هخامنشیان به درخواست یهود تمام ساکنان فلات ایران رو قتل عام کردن و این منطقه به مدت ۲۰۰۰ سال خالی از سکنه بوده، باید قبول بفرمایید که سلمان فارسی و فتح ایران و حرم امام رضا و دیوان حافط و سعدی و بقیه هم جعلیات یهود هستن.
اولا كه من اين رو در جواب آقاي ابراهيمي گفتم
دوما من آنچه كه با عقل و منطق سازگار بود و علمي بود رو پذيرفتم و بقيه رو نه!
درست میگید وقتی جواب میدادم توجه نکردم که کامنتتود در پاسخ به یه کامنت دیگهس.
من فقط ديدگاه هاي ايشون در مورد تخت جمشيدوپاسارگاد رو قبول دارم اما بقيه ي نظراتشون قابل ردند.
درموردهخامنشيان من نظرات استاد غياث آبادي رو قبول دارم كه ميتونيد نظرات ايشون در مورد جنايات كورش و داريوش رو ميتونيد از سايت رنج هاي بشري(توي گوگل سرچ كنيد)قسمت رنج هاي بشري ببينيد.
شما آشکارا فرمودی ایرانیان دوستدار ایران باستان رو دشمن اسلام میدونید چون می خوان نژاد رو جایگزین دین کنن (البته این ترسی بی پایه ست و توهمی بیش نیست)و به همین دلیل هم تنها اون بخش ار نوشته های پور پیرار رو که مربوط به هخامنشیانه می پذیرین اما بقیه رو نه! و این خلاف فرمایش خودتون در کامنت بالا تره که از قول اسلام فرمودی انظر الی ما قال و…. پور پیرار یا دروغگوست (که هست) و همه سخنانش دروغه یا راستگوست و سخنانش در باره وجود خارجی نداشتن سلمان فارسی ومختار و…. هم درسته . نمیشه هر سخنی که با باور شما سازگار بود درست باشه و بقیه نادرست. ضمنا آقای پور پیرار به علت دزدیدن بودجه های حزبی از حزب توده بیرونش کردن نه رد نظریات اونا. از جنایات کوروش گفتی، شما کدوم یک از جهانگشایان اسلام رو از صدر اسلام {غیر از پیامبر گرامی (ص) و مولا علی (ع) }می شناسی که کمتر از کوروش کشتار کرده باشه؟ اگه کشور کشایی و کشتن دیگران نادرسته برای جهانگشایان اسلامی هم نادرسته، کشتن انسانها با هر انگیزه ای ناپسنده.
فرمایش: (انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال یعنی ببین که چه گفته می شود نه اینکه کی چی گفته). از دوستمون اابراهیم در کامنت بالاتر بود که من بجای واژه دوستمون اشتباها واژه خودتون رو نوشتم. از این بابت پوزش می خوام.
بسیار عالی بود.
به جناب پور پیرار عرض می کنم یکی از شاعرانی که شما می فرمایید وجود نداشتند میفرماید:
در مملکت، چو غرش شيران گذشت و رفت
اين عوعوی سگان شما نيز بگذرد!
پس بندگان من را مژده بده،آن هایی که تمام سخنان را می شنوند و بهترین آن ها را بر می گزینند. قرآن کریم
جناب آقای طهماسبی
شما نگاهتون به کتب و دیدگاهها متعصبانه و از روی تعصب مذهبیتونه. برای همین هرکس هر ادعایی کرد اگر با یافته های دینی شما مطابق بود و باورهای مذهبی رو تقویت کرد می پذیرید حتی اگر بگن ماست سیاهه. آقای پورپیرار دروغگویی بیش نیست. اما اگر خیلی به ایشون علاقمندین به نظرات ایشون در مورد حوزه علمیه هم رجوع کنید. ایشون حوزه علمیه و روحانیت رو هم ساخته یهود و دست پخت صد سال اخیر میدونن. حتی ماجرای بهاییت رو هم دست ساخت روحانیت میدونن. روش استدلالشون هم با استدلال تخت جمشید و پاسارگاد یکی هست. یعنی چون همه یاران باب از روحانیت بودن نتیجه میگیریم که روحانیت بهاییت رو ساخته. مشکل روش استدلال این آقای توده ای هست. ضمنا خود این آقا اعتراف کرده دعواش تو حزب با کیانوری بوده یعنی مشکل اعتقادی با حزب توده نداشته. معلوم شد که شما هم از امثال سلیمی نمین هستین.
پاسخ شما به پورپيرار قانع كننده نيست چون اصلا پاسخي نداديد.من انقدر در سايتها گشتم هرگز نديدم كسي منطقي و با مدرك جواب پورپيرار را بده. همش تاريخ توصيفي ارائه دادند. درحالي كه پورپيرار واقعا تحليل منطقي ارائه دادند. من نمي گم كاملا موافق نظريات پورپيرار هستم اما اصلا موافق تاريخ موجود ايران نيستم چون كتابهاي تاريخي ايران هيچ مدركي ندارند. خيلي ساده است كه پان فارسها همه نوشته هاشون با تعصب كوكورانه نوشته شده است. تمام سطرها.
من پاسخی به آقای پورپیرار ندادهم. سعی کردهم برای خوانندهای که با نظرات ایشون ناآشناست بطور خلاصه بگم که ادعاشون چیه. عنوان مطلب هم اگه دقت کنید هست: «ناصر پورپیرار چه میگوید؟»
بعد چون ادعاهاشون خیلی دور از عقله بعضیها ممکنه تعجب کنن که چطور ممکنه کسی این ادعاها رو باور کنه، بنابراین کمی توضیح دادم که ایشون برای گمراه کردن طرفداراشون چه شگردهایی دارن.
شما به نظرم یه کمی دیر با آقای پورپیرار آشنا شدید. اگه به تاریخ این نوشته دقت کنید میبینید که مال بیشتر از پنج سال پیشه و اصولا یکی دو سالیه که ایشون جذابیتی که قبلا برای همشهریای شما داشتن رو از دست دادن.
به هر حال همون موقعی که آقای پورپیرار در اوج فعالیت بودن خیلیها نکته به نکته به صحبتهاشون پاسخ دادن و این پاسخها رو اگه بگردید پیدا میکنید.
اگه دوست داشتید هم میتونید کامنتهای قدیمیتر همین مطلب رو مرور کنید (پایین سمت چپ روی لینک دیدگاههای کهنه» کلیک کنید. شاید جواب بعضی سوالاتون رو اونجا پیدا کنید
دوست عزیز شما پاسخ نداده اید ولی لحنی که در عنوان وبلاگتان دارید توهین آمیز و تهاجمی است. پور پیرار ادعای خاصی ندارد-اگر کتابهاشون رو خونده باشین- حتی در پایان بخشهای مختلفی از جلدهای کتب از دانشجویان و دانش پژوهان خواسته اند که در رد نظریات نویسنده کتاب, مقاله و رساله هائی نوشته و در کلاسها و کنگره های مختلف علوم انسانی ارائه کنند شاید که اصل مطلب مشخص شود و سخنشان بیشتر با کسانی هست که تحمل شنیدن واقعیات و حقایق را-هرچند تلخ- دارند و حاضرند یکبار برای همیشه با ذهنی بدوراز تعصب قصرهای خیالی مطنطن برافراشته از ناراستیها و دروغها را فرو ریزند.با تشکر
منظورتان از این عبارت «اصولا یکی دو سالیه که ایشون جذابیتی که قبلا برای همشهریای شما داشتن رو از دست دادن.»
عرب های خوزستان است ؟ اگر این است برای شما خیلی متاسفم چون انسان های بی منطق فقط تهمت می زنند
نه، منظورم شهر دیگری بود
اولا شما از کجا می دانید لیلا از کدام شهر است که در جوابم می گویید نه ،منظورم شهر دیگری بود . ثانیا خوزستان شهر نیست و استان است جهت اطلاع !!!!!!!
از روی آدرس IP
آقاي پورپيرار بهتر است به جاي اثبات اصل و نسب فارسها و ايرانيان در مورد زبان تركي كه از كجا آمده و به كجا تعلق دارد تحقيق كند شايد يك چيزهايي كشف كردند و يا اختراع فرمودند!
لارم نیست پورپیرار اختراع کند ملت غیور ترک خودشان بناهای تاریخیشان را کشف میکنند
نه ایشون ابراز فضل نمودند و زبان ترکی هم جعلی فرمودند و بابک را دروغین می تونید از خودشون بپرسید
در ضمن ملت غیور ترک که فعلا دارن می سازن تا شاید بعدا کشف شه
باز هم مثل همیشه نادانسته و از روی تعصب پوچ و لحاظ جعلیات یهود نظر دادید .. اولا آقای پور پیرار ترک نیستند و زاده دیار خوزستان هستند و تیر همیشگی ناجوانمردانه ی شما در چسباندن انگ به آزادگان مخالفتان به خطا رفت! ثانیا تاریخ و زبان ترکان برای همه مردم دنیا بغیر از ایرانیان مشخص و روشن است و فقط شما دری زبانان مهاجر تاجیک با پاک کردن تاریخ آنان سعی در چسباندن خود به قوم خیالی و منقرض شده پارس داشته و تاریخ و زبان بقیه اقوام را انکار میکنید.. شما اول تاریخچه زبان دری تاجیکی خودتان و ارتباط آن را با زبان فارسی هخامنشی مشخص کنید و اولین کتیبه ها و شعر زبان دری و محل و تاریخ آن و ارتباط باستانی آن با سرزمین کنونی ایران را مشخص کنید سپس دهان به زیاده گویی و خودبالاتر بینی بگشایید!
با توجه به نظرای شما که من بیشتر تعصب شمارو به این آقا دیدم!!
آقای پور پیرار از طایفه بزرگ و ریشه دار کعبیان خوزستان هستند . کعبیان زبان زد خاص و عام هستند که بزرگ مردانی را به خطه ی زر خیز خوزستان عطا کردند .
نه ایشون ابراز فضل نمودند و زبان ترکی هم جعلی فرمودند و بابک را دروغین می تونید از خودشون بپرسید
در ضمن ملت غیور ترک که فعلا دارن می سازن تا شاید بعدا کشف شه
شما به تاریخ هرودت یا پروفسوردکتر زهتابی مراجعه کن میفهمی البته اگه سوادت میرسه؟یا نه 1سری به موزه بزن و جام حسنلو رو ببین اونوقت عالم میشی!
اگه طرفدار استاد پورپیرار هستید باید توجه داشته باشید که از نظر ایشون تاریخ هرودوت از سر تا پا جعل یهوده و نباید بهش استناد کنید.
جام حسنلو هم مربوط به تمدن اورارتو بوده که نمیدونم چه ربطی به این بحث پیدا میکنه
موافقم .امیدوارم ما مردم ایران یه روزی بتونیم با فکر باز و آزاد و بدون تعصب دلیل عقب ماندگی و خودخواهی و افسانه پرستی خودمون رو بشکافیم واقعیات رو هر چقدر که تلخ هم باشن فدای رویا پرستی و توهمات نژاد پرستانه تاریخ نکنیم.
زنده باد اندیشه آزاد.
like leyla
استادهژار (عبدالرحمن شرفکندی) که قانون ابوعلی سینا را برای اولین بار به فارسی ترجمه کرده است هیچ مدرک دانشگاهی ندارد.( مثل آقای پور پیرار)
سلام!
خیلی خیلی از مطلبتون متشکرم…با اجازه من با ذکر منبع ازش توی وبلاگم استفاده می کنم!
سلام.
لطفا نظری راجع به طوفان نوح پورپیرار بگذارید.
سپاسگزارم.
باسلام
جناب آقای گنجه ای متاسفانه شما بجای پاسخ به سوالات دارید تفره میروید مثلا جواب هیچ کدوم ازسوالات را در مورد ستونها ندادید و بجاش میگید سوال کننده ساده است وپورپیرار از کم اطلاعیش داره سوءاستفاده میکنه یا میگید برو فلان کتاب را بخون و… بطور واضح بگو ببینم چه بلایی بر سر کف تخت جمشید اومده که اثری ازش نمونده؟ لابد میخایید بگید یه آدم دیوانه پیدا شده و با کلنگ تمام کف اونجا را کنده؟یا یکی پیدا شده و تمام صدتا ستون چند تنی را دزدیده؟این که میگی سوالات تکراریه چه ربطی به اصل موضوع داره؟بخدا قسم هر کس به علی(ع)اعتقاد داشته باشه اعتراف میکنه که تمام تخت جمشید ناقص بوده حتی اگر فارس باشه. شما هم بهتره حق را قبول کنید یه نگاه به تمام گفته های خودت بیانداز بخدا هیچ کدوم منطقی نیست.اصلا چرا فارس ها به پور پیرار توهین میکنند؟کسانی از توهین استفاده میکنند که حرفشون حق نباشه و با دلیل و منطق نتونند اثبات کنند.اما من درتمام نوشته ها و گفته های پور پیرار ندیدم که به غیر از بحث تاریخی به یه نفر یا قوم توهین کنه.الان هم خواهش میکنم به جای پاسخ صحیح ومنطقی نگید که ناصر پور پیرار تو فلان کتاب به فلانکس توهین کرده.هنوز مساله ستونها و کف تخت جمشید برای من حل نشده است
اول بگم که این قسمت کامنتتون خیلی برام جالب بود: «بخدا قسم هر کس به علی(ع)اعتقاد داشته باشه اعتراف میکنه که تمام تخت جمشید ناقص بوده حتی اگر فارس باشه»
اون لینکی که براتون فرستادم رو نگاه کردید؟ من وقتی صحبت از کماطلاعی و سوءاستفاده امثال پورپیرار میکنم، برای طفره رفتن نیست. موضوع اینه که اول شما باید یه اطلاعی درباره موضوع بحث پیدا کنید، بعد بتونید قضاوت کنید که کی درست میگه کی غلط.
موضوع ترک و فارس رو هم که مطرح کردید، اصل و نسب خود من برمیگرده به گنجه توی جمهوری آذربایجان. من تعصبی در مورد تخت جمشید یا هر موضوع تاریخی دیگهای ندارم و اصولا فکر میکنم که تعصب نژادی داشتن (هر جورش) چیز احمقانهایه. مشکل من با پورپیرار اینه که من یه کوره سوادی توی باستانشناسی و تاریخ دارم و با همین کوره سوادم میفهمم که داره چرند میگه.
بعد هم به موضوع یه جور دیگهای نگاه کنید. چرا همه کسایی که سنگ این بابا رو به سینه میزنن همشهری شما هستن؟ اگه پورپیرار یه فیلم ساخته بود راجع به یه موضوع دیگه، مثلا اقتصادی، باز هم شما همینجور میرفتید توی وبلاگ مخالفاش به خدا و علی قسمشون بدید؟ یا یه کلمه میگفتید که من راجع به این موضوع اطلاع ندارم؟
یه کسایی مثل ناصر خان شما، با جنجال زندهن. حرفشون توی مجامع علمی و بین متخصصهای تاریخ و باستانشناسی که خریداری نداره، میگردن زمینههای اختلاف و دلخوری رو پیدا میکنن خودشون رو میچسبونن به یه طرف و بی رنج و زحمت یه تعداد طرفدار غیرتی و پر انرژی پیدا می:کنن.
سلام
آقای گنجه ای بازم دارید بجای پاسخ منو نصیحت میکنید اصلا هرچی شما میگید درست به هرچی که برات عزیزه قسمت میدم بدون حاشیه پردازی بگید که چه بلایی برسر کف تخت جمشید اومده و صدتا ستونی که الان اثری ازشون نمونده کجای دنیا هستند؟آیا کسانی که کف این بنای بزرگ را ازبین برده اند حتی به اندازه نیم متر مربع یادشون نرفته که باقی بزارند؟
کاش به خودتون زحمت میدادید عکسهای لینکی که براتون فرستادم رو میدیدید. عکسهای حفاری باستانشناسی تیم دانشگاه شیکاگو نشون میده که محوطه کاخ صد ستون قبل از کاوش چه شکلی بوده و یه تعداد از ستونهایی که دنبالشون میگردید رو میتونید اونجا ببینید.
الان دو تا از ستونها به همراه سرستونشون توی موزهی دانشگاه شیکاگو هستن. دو تای دیگه رو توی محوطه خود کاخ گذاشتن که بازدید کنندهها بتونن تصور کنن ارتفاع سقف چقدر بوده و بقیه چیزی که از ستونها باقیمونده توی انبار خود مجموعه تخت جمشید و انبار موزه ملی ایران باستانه.
البته باید توجه داشته باشید که تخت جمشید از زمان تخریبش تا زمان معاصر که تحت حفاظت قرار گرفت برای مناطق همجوارش حکم معدن سنگ رو داشته و خیلی از قطعههای سنگیش رو به جاهای دیگه بردن. از روستاهای اطراف بگیرید تا بند امیر و تخت ابونصر. از جمله چند تا از پایه ستونهای همین کاخ توی تخت ابونصر پیدا شده که حداقل ۸۰ کیلومتر با تخت جمشید فاصله داره. شاید خوندن این مطلبی که دربارهش نوشتم براتون جالب باشه: http://www.ganjei.com/1387/08/11/takht-i-abu-nasr/
در مورد کف کاخ صد ستون هم این حرفهای عصبیای که میزنید به خاطر اینه که نمیدونید کف این کاخ، بر خلاف کاخ تچر و تالار آپادانا که کف سنگی دارن، از جنس ساروج بوده. هنوز هم یه قسمتهاییش باقی مونده. بیشتر از اون نیم متر مربعی که شما دنبالش میگردید.
آقای گنجه ای تزیینات تخت جمشید چرا باید ناقص به حال خود رها بشن؟
باقیمانده زیگورات ایلامی روکه از دل زمین بیرون آوردن چرا باید تخریب کنن به جاش یه خزانه که معلومه تازه ساخته شده روبنا کنن؟
اگه جواب بدین متشکر میشم!!!
زیگورات ایلامی از تخیلات آقای پورپیراره
تزیینات ناقص هم مال بناهای آخر دوره هخامنشی هستن که تکمیل نشده بودهن
خواهش میکنم
آقای گنجه ای از شما اظهار تاسف میکنم.البته من شخصا خودم به همه نظرات احترام قائلم اما متاسفانه برخی از کاربران سایت از جمله کسانی چون عباس و…نظراتشون واقعا غیر منطقی هست.از شما میخوام نظرات این دسته از افراد رو منتشر نکنید چون از اعتبار سایت شما بی اندازه میکاهد.
باسلام خدمت جناب آقای گنجه ای:
من مولود پدری ترک ومادری فارس زبان بوده که اکنون مقیم تهران می باشیم قبل از اظهار نظر به قران قسم می خورم که بدون تعصب هستم.من فکر می کنم نظرات اون در مورد ناتمام موندن تخت جمشید واقعیت داره یه بار چند نفر تو کلاس می گفتن که تخت جمشید ناقص هست که من کلی باهاشون بحث کردم ولی اونا چندتا فیلم از پورپیرار بهم دادن دیدم راست میگن الان از شما می خوام اثبات کنید که تخت جمشید ناقص نیست تا جواب اونا را با مدرک وسند بدم حتی معلم تاریخمون که اهل اصفهان و دارای مدرک فوق لیسانس تاریخ هست با دیدن اون فیلمها اونها را تایید کرد.
سعید جان،
اگه به تاریخ این نوشته نگاه کنید میبینید که مال سال ۸۷ ئه و توی این چند سال من با خیلیهایی که اون فیلم رو جدی گرفتن یا قبول کردن بحث کردم و تا جایی که دیدهم یه چیز بین همهشون مشترک بوده اونم این که از روند تاریخی تکمیل تخت جمشید اطلاع ندارن. یعنی فکر میکنن تخت جمشید یه بنایی بوده مثل مثلا میدون آزادی که طبق یه نقشه و در طول یه پروژه از اول تا آخر ساخته شده.
نکته اصلی اینه که در طول ۲۰۰ سال شاههای مختلف هخامنشی بناهای جدید به مجموعه اضافه کردن یا کاربری بناهای موجود رو تغییر دادن یا اصلا یکبار در زمان خشایارشا پلان مجموعه عوض شده و ورودی که زمان داریوش ضلع شرقی بوده به ضلع جنوبی (همین راه پلههای معروف ورودی) منتقل شده.
همه مجموعه بناهایی که اینطور در معرض تغییر و تحول دائمی بودهن (مثلا اهرام مصر یا کاخهای آشور) یه قسمتهای ناتمام دارن که اتفاقا خیلی به باستانشناسها کمک میکنن که تاریخ بنا و تکنیکهای ساخت اون رو بهتر درک کنن.
پورپیرار عمدا در این مورد به مخاطبش آگاهی نمیده و برعکس سعی میکنه با تقویت این ذهنیت که تخت جمشید یکجا ساخته شده، از شواهدی که نتیجه تحول تدریجی بنا هستن به نفع ادعای خودش استفاده کنه.
مثلا یکی کتیبههای داریوش توی ضلع شرقی بنا قرار داره که از وقتی ورودی به ضلع جنوبی منتقل شده دیگه در معرض دید نیست. پورپیرار خیلی در مورد این مانور میکنه که چرا کتیبه رو جایی گذاشتن که کسی از جلوش رد نمیشه و اگه کسی این نکته ساده رو ندونه، حرف پورپیرار خیلی به نظرش بدیهی میاد. یا مثلا یه بخش نیمهساز قسمت شمال غربی مجموعه هست که (احتمالا) اردشیر سوم ساختش رو شروع کرده ولی توی آشوبهای پایان دوره هخامنشی نتونسته تمومش کنه. یه قسمت عمده از فیلم پورپیرار مربوط به ریزهکاریهای این قسمته.
در مجموع اگه کسی یه کتاب آشنایی با تخت جمشید خونده باشه (مثلا کتاب تخت جمشید از مجموعه «از ایران چه میدانم» نوشته حسین سلطانزاده) خیلی راحت میتونه مچ پورپیرار رو بگیره.
باسلام من چندتاسوال از منتقدان استادپورپیرار دارم
1-استاد میگه توکاخ صدستون صدتا پایه ستون موجود می باشد ولی از ستونها خبری نیست.خب شما بگید ستونهای باقطریک متر و طول بیش از سیزده متر وبا آن وزن زیاد کجا رفتند؟ اگر فرو ریختند چرا ازشکسته های آن خبری نیست؟اگردزدیده شده اند کجای دنیا هستند؟وباان سنگینی چطوری دزدیده شده اند؟
2-چراازسقف فرو ریخته اون خبری نیست؟تو قدیمی ترین عکس های تخت جمشید چرا خبری از آوارهای ناشی از فرو ریختن سقف ان نیست؟
3-اساس تزئینات تخت جمشید حجاری های سنگیست چرا درمهمترین قسمت آن یعنی ورودی آن اثری ازحجاری نبوده وفقط سنگ خام به چشم می خورد؟
4-پورپیرارچند نمونه از حجاری ها را به دوربین کشیده که با ماشین تراشیده شده اند که یه آدم بی سواد هم می فهمه که واقعا راست میگه.
5-بسیاری از تصاویر سنگی نیمه کاره موندن مثلا تصاویری از سربازان دیده میشه که قسمتی ازبدنشون تراشیده شده و قسمتی سنگ خام هستش.
6-چرا قسمتهایی از تخت جمشید که آجری و مربوط به زیگورات ایلامی ها می باشد را پوشوندن تا ازدید بازدید کنندگان مخفی بمونه؟
7-هخامنشیان که به ایران مهاجرت کرده وبه یکباره این بنا رااحداث کرده اند پس چرا در سرزمین اصلی خودشون حتی یک بنای کوچک هم به یادگار نزاشتن؟
8-اینها که تو مرکز حکومتشون این بنای سنگی را ساخته اند چرا در استانها یا ایالتهای دیگر آنها خبری از بنای سنگی نیست؟
9-اگربه ادعای شما پورپیرار یک دروغگوست چرادروغهاش رو با منطق وسند رونکرده وفقط با بی تربیتی تمام بهش توهین می کنید؟
10-حرفهایی که پورپیرارگفته نیازی به سند تاریخی نداره چون تو فیلم هاش به تصویر کشیده شده و بیننده کاملا به درست بودن آنها اعتراف می کنه.
11-حضرت علی علیه السلام می فرمایند«حق رابگویید هرچند که به ضرر خودتان باشد»
یکی از سوالها رو انتخاب کنید تا جوابش رو عرض کنم خدمتتون
پس معلومه که خودت هم موندی به کدوم سوال جواب بدی….
تو و امثال تو باید حقیقت را قبول کنین و جایی برای فرار از حقیقت نیست
ما مدافع حقيقتيم
اين هم كه گفتم يكى از سوالها رو انتخاب كنه براى اينه كه همه سوالهاش تكراريه و جواب دادنش وقت تلف كردنه.
من ميتونم يكى از سوالها رو جواب بدم كه ببينه چيزى كه به نظرش برهان قاطع و دليل انكار ناپذير مياد چه جواب ساده و پيش پا افتاده اى داره و تشويق بشه كه بيشتر مطالعه كنه تا امثال پورپيرار نتونن از كم اطلاعيش سوء استفاده كنن
باسلام خدمت آقای گنجه ای
من قصد لجبازی ندارم بنابراین از تمام سوالاتم صرف نظر کرده واز شما می خواهم فقط به سوال اول یعنی ستونهای کاخ صد ستون جواب بدید.خواهش می کنم بطور صریح بگویید که این صد تا ستون که الان خبری از اونها نیست تو کجای دنیا هستند؟ وهمچنین بگویید که چرا در این بنای عظیم حتی به اندازه نیم متر مربع کف سازی نشده آیا این پادشاهان روی خاک زندگی می کرده اند؟اگر جوابتون طولانی باشه میتونید به ایمیلم ارسال کنید.باتشکر از شما
سلام،
توی سایت موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو عکسهای مربوط به قبل از کاوش باستانی توی کاخ صد ستون رو ببینید و توضیحاتشون رو بخونید:
http://oi.uchicago.edu/museum/collections/pa/persepolis/throne_hall.html
من رامین هستم 24 سالمه و لیسانس زبان شناسی هستم.چندین واحد دستور زبان تاریخی، زبان باستان، زبان پهلوی و زبانشناسی تاریخی تطبیقی خوندم.یه بار که با انجمن گردشگری دانشگاه شیراز به پاسارگاد رفته بود برادران بسیجی هم تشریف آورده بودند. دوستان خیلی اهل بحث علمی پیرامون قضایای تاریخی بودند و یکی از برادران بحث علمی ای راجع به زبان پهلوی داشتند و میگفتند که این اصلا خطی من درآوردیه بنا به فلان دلایل از راست به چپ خونده نمیشه.یالا اگه راست میگید به این زبان صحبت کنید و نوشته هاشو بخونید!
دوست دیگری لطف کرده بودند و نرده ها رو خودجوش پشت سر گذاشته بودند و خودشون رو به آرامگاه کوروش (صهیونیست!) رسونده بودن. اون یکی برادرمون فک میکرد من حالا میخام جلوی قبر کوروش جون سجده کنم و زانو بزنم
خلاصه خیلی از دیدارشون مشعوف شدیم
دوستان تحصیل کرده در زمینه تاریخ و شاید خیلی رشته های دیگه
متاسفانه ما قدم در راهی گذاشتیم که صاحب نظر توش زیاده
با گلو پاره کردن و سینه چاک دادن و حتی التماسم کارمون به جایی نمیرسه و دوستان همچنان نظر خودشون رو دارن
ماهم شاید خیلی مواقع در مورد چیزایی که صاحب نظر نیستیم نظر بیجا داده باشیم.شاید بشه گفت این طبیعت علوم انسانیه.متاسفانه نظرات اینجوری در حوزه ایران پرستان! هم خیلی زیاده که از اونور بوم افتاده. به نظر من هرچند که تاریخ سرجاشه ولی ضرر این گروه دوم واسه جامعه ما بیشتره
همیشه دوست داشتم و دارم که رسانه ای در زمینه تاریخ هنر و فرهنگ ایران (سایت ایرانشناسی) که مخاطبش عام هست (مثلا برادران بسیجی و ایران پرستان گرامی) ایجاد بشه.
نمیدونم شاید باشه اگه همچین چیزی پیدا کردید یا سراغ دارید بنده را هم بی بهره نگذارید تا با معرفی آن به دوستان باهم قدمی در راه اعتلای انسان ها برداشته باشیم
آقای پور پیرار میگوید که تمام تاریخ ایران از ۲۵۰۰ سال پیش تا کنون بازیچه دست یهودیان بوده است!آنها بعد از رهایی از دست بابلیان توسط کوروش به اورشلیم میروند .کوروشی که خود یکی از هخامنشیان وحشی و دست نشانده یهودیان است که از سرزمین خزر آمده اند(در جایی دیگر میگوید یهودیان آنهارا آورده اند!!).
سوال اول اینجا مطرح میشود که چگونه یهودیانی که در اسارت هستند، هخامنشیان واز جمله کوروش را از خزر آورده اند؟ چه کسی این قوم وحشی را سازمان میدهد؟ این قوم چطور به راحتی تمام ایران را تسخیر می کنند وماد را شکست میدهد؟اصولا خود مادها چه کسانی هستند؟ پورپیرار که مدعی است که اصلا قومی به نام آریایی وجود ندارد!پس تمدن ماد را چه اقوامی ساختند ؟واز همه مهمتر یهودیها که اینقدر زیرک هستند چطور در اسارت بابل به سر میبرند آنهم نه عده کمی از آنها بلکه تمام بنی اسرائیل وآنهم نه برای مدت کمی بلکه برای مدت پادشاهی چند پادشاه بابلی!
سوال دوم اینکه همواره بنی اسرائیل در آرزوی دست یافتن به سرزمین موعود بوده اند؛این سرزمین آرمانی در تورات سرزمینی وسیع از کرانه های نیل تا سرچشمه فرات در ترکیه توصیف شده است که شامل مصر ،عراق،سوریه،فلسطین،لبنان،اردن ،شمال عربستان و بخشهای جنوبی ترکیه است(همان سرزمینی که امروزه صهیونیسم از آن به سرزمین موعود از نیل تا فرات یاد میکند). هخامنشیان به تایید خود جناب پورپیرار توانستند بابل را (که قسمت مرکزی و اصلی از نیل تا فرات است) شکست دهند وحتی در پوریم نسل آنها و عیلامی ها وآشوریان وشوش وماد و… را نیز ازمیان بردارند ودر آخر خود به شمال دریای خزر باز میگردند (البته نمیدانم منظور آقای پورپیرار از سرزمین خزر دقیقا کجاست واینکه میگویم شمال خزر چون در مستند ایشان خزر را آنجا وصف میکند درکل جایی خارج از خاور میانه باید باشد!!!) حال سوال اینجاست که چرا هخامنشیان این کار را کردند آنهم در زمانی که همه کشورها در جدال بر سر مرزهای خود هستند؟واینکه چرا اکنون که قسمت اعظم وشاید تمام سرزمین موعود یهودیان را هخامنشیان خالی از سکنه،وبه قول خود پورپیرار خالی از هرجنبنده ای ،کرده اند ….ادامه این مطلب را در وبلاگ زیر بخوانیدhttp://www.s3yoosef.blogfa.com/
دوستان بنده مطالب اقای پورپیرار را نخوانده ام ولی بطور کلی از نظرات ایشان در مورد تاریخ ایران و منطقه اطلاع داشتم . خود بنده محقق ازاد در تاریخ بمدت بالای چهل سال هستم .در مورد هخامنش ها این لغت عبری میباشد و درست ان اخا یا هخا شداپنیم یه معنی شهربان است .شما در هیچ لغت نامه ایرانی معنی لغوی این کلمه را پیدا نمیکنید . بقیه مطالب پیشکش دانشمندان یک خط مطلب نخوان . اقایان بجای تکرار مطالب نویسندگان بیسواد وبعضا فراماسون های وظیفه دار فارسی نویس . خودتان مطالعه کنید واسناد را خودتان بدست می اورید .
نتايج تحقيقات آزاد ٤٠ ساله رو جايى روى اينترنت منتشر كرديد؟ آدرس بديد ما هم مطالعه كنيم
قابل توجه دوستان عزیزم . برای بررسی گفته های یک شخص در مورد مسائل تاریخی. به جند نکته اشاره میکنم.
1- بر پایه کدام منابع نظرات خود را بیان میکند ؟
2- آیا منابعی که گوینده به آن اشاره میکند سندیت تاریخی دارد؟
3- گفته را از نظر عقلانی بررسی کنید؟
………….
( بطور مثال مکتوبات هرودوت را حتی مورخان معاصر یونانی زیاد قبول ندارند. چه برسه به بقیه کارشناسان تاریخ)
با اشاره به این موضوع میخواستم بگم که هر چیزی را نمیتوان بصورت واقعیت تاریخی قبول کرد. یکم فکر کنین میفهمین دوستان
زیاد وقتتونو واسه این دانشمند فرزانه و کارشناس گرانمایه هدر ندین. ارزش نداره!! باور کنین.
با تشکر آریلا محمدی
اقای اریلا محمدی – دوست عزیز تا هفتاد یا هشتاد سال پیش کسی از هخامنشها و یا مادها و یا ارشکهاچیزی در ایران نمی دانست . و شما با مطالعه در تواریخ گذشته ایران تاصد سال پیش اثری از این اسامی نیست .بلکه این اسامی وسلسله ها در کتابهای یونانیان مثل هرودت و گزنفون و کتزیاس و غیره … و یا در کتاب مقدس عهد عتیق یهودیت نوشته شده بودند. و دیگر اینکه در حدود یکصدو پنجاه سال پیش با کاوشهای باستان شناسان عمدتان یهودی و وابسته در بین النهرین و سپس در شوش و شهر خراب ( بخوانید پرسپولیس )تاریخی سرتاپا ساخته شده برای ملک سلیمان (بخوانید ایران )و منطقه خاور میانه ارایه دادند.
سلام به همه
این اقا این همه دروغ میگه چرا جواب ندارین کخ بدین جواب دروستو حسابی نه احساسی حرف حق انقدر تلخه که این اقا شده بی مدرک پیر انیشتینم اخراجی دانشگاه بود مثل بیل گیتس نوشته های این اقا درک میخواهد که بعضی ها میترسن که درک کنن مثل بت پرستان که میترسیدن با واقعیت رو در رو بشن
واقعاحقیقت ربطی به مدرک دانشکاهی وغیره نداردابوعلی سیناکدام دکترا راداشت یا رازی مگرهرکس خواست حاصل تلاش وتحقیقات وواقعیات رابگویدآدم بده می شه ازوحم وتوحم بیرون بیایید ویه تاریخ واقعی رابپذیریدودرک کنید این حزب توده بوده اون ازمادرش قهرکرده چه ربطی به اصل قضیه داره . یه نفررفت تو یه شهری بهش گفتن یه گوشت کو گفت حرف حق زدم گوشموبریدند حالاشماهم گوش پورپیراردانشگاه نرفته رابه خاطرخوروش خونخوارصهیونیست ببرید واقعابه خوروش خیالی مثل شاه ملعون ببالید
این طور که آقای پورپیرار میگن ابن سینا و رازی اصلا وجود نداشتن. هر دو جزو جعلیات یهودن
اونقدی اطلاعات ندارم که درمورد همه ی گفته هاو ادعاهای جناب پورپیرار بحث کنم ولی مستند تختگاه هیچ کس کاملا منطقی بود.این دلیل نمیشه که همه ی حرفاش رو درست ومنطقی بدونم ولی اینا میدونم که حرفاش قابل بحث و تامله..البته برای کسانی که تعصب الکی رو کنار بزارن……هرکی میگه حرفاش دروغه دلیل بیاره نه اینکه توهین کنه
گذشته هیچ ملتی باعث سربلندیه الانش نیست
ما باید ببینیم الان چی هستیم…!!!
همین
فرض کنید تو ایران طی اتفاقی مردم بی دین میشن. بعد از چند صد سال یکی میگه ایرانیا اصلا شیعه نبودن! بهش میگن چرا؟ میگه مقبره امام هشتمشون ناقصه. چطور ممکنه چند قرن از رسمیت گرفتن شیعه تو ایران گدشته باشه و مقبره امام هشتمشون ناقص بمونه؟ چطور میشه تو مقبره ناقص رفت زیارت؟ پس ایرانیا هرگز شیعه نبودن و همه ش دروغه!اون شخص هم اسمش شبیه پورپیراره!!!
پدیده ای بنام پور پیرار درواقع عقب نشینی تاکتیکی مارکسیسم در مقابل اسلام است
معلوم که مارکسیسم و خوب فهمیدی برادر مواظب باش با شعوری که دارد می دوزدنت
با سلام به همه دوستان. من خودم عرب هستم و به حال زندگی روزانه من چندان تفاوتی نداره که هخامنشیان چه بودند یا اشکانیان و در مورد الباقی اون هم همینطور. راستش کتاب بر امدن هخامنشیان رو چندبار خوندم و متوجه مغالطات گسترده ایشون شدم. مثلا بزرگ کردن پوریم که وسعت رخدادش خیلی کمتر از اون چیزیه که در خود تورات ذکر شده و اساسا” یهودیان در تورات خیلی دست به مبالغه زدن. نگاه کنید به تفسیر ابن خلدون در باره قدرت نظامی و ارتش چند صد هزار نفری از جوانان یهود در اون دوره که در تورات ذکرش رفته. یا نگاه کنید به شیوه روایت طوفان نوح. تاریخی که در تورات هست مثل تاریخی است که در شاهنامه یا سایر افسانه های ملل هست. حال ایشون (آقای پورپیرار) پاشنه صحبتش روی داستان مغ کشی و تطبیق اون با پوریم می گرده. جالبه که خود نویسنده هم گویا در زمان دقیق این رخداد شوم (به اصطلاح خودشون) تردید دارن. یکبار گفتن که در زمان داریوش بوده و مصادف هست با جریان گئوتامای مغ و یکبار میگن که در زمان خشایار شاه بوده و مصادف هست با قطع عملیات ساخت تخت جمشید و این واقعه چنان وسعتی داشته که بیش از 75000 نفر کشته شده اند!! که البته چون بر اساس تورات هست محتملا” اغراق آمیز هم هست.
در واقع آقای پورپیرار می گویند که هیچ انسان هنرمندی نماند که بیاید و برای هخامنشیان باقی این کاخ را بسازد و به سازندگان تخت جمشید حین ساخت عمارت پادشاهی هخامنشیان حمله شد! مثل اینه که بگیم برادران بسیج به بیت رهبری حمله کنن و کارگران اونجا رو قتل عام کنند. که خود نکته جالب و تامل بر انگیزی است توجه کنید که ایشان همان کسیست که سوختن کتابخانه در ایران را دلیل نبود کتاب در ایران نمی داند و می گوید اصلا کتابی نبوده که بسوزد اما کشته شدن 300 تا 500 نفر در پایتخت را و یا 75000 نفر در کل ایران باستان را دلیل انقراض ملتهایی همچون عیلام و اشور و … می داند. در جایی علت پیروزی هخامنشیان را سبوعیت و خشونت بی وصف آنان دانسته و در جای دیگری گفته که یهود چنان نفوذ و قدرت داشته که درهای ممالک مختلف را از طریق فتنه انگیزی درون حکومتها و تامین مالی و صاف کردن جاده برای هخامنشیان گشوده است. تا انتها هم همچنان تکلیف خواننده کتاب را روشن نکرده که چه اتفاقی افتاده است. این قوم یهود عجب اسیرانی بوده اند و عجب نفوذی داشته اند! خب این کسانی که به سادگی چنین طوفانی برپا کرده اند بهتر نبود خود بابل را تحت فشار بگذارند تا آنها را به سرزمین ابا و اجدادیشان بازگرداند؟ جالب است که خود آقای پورپیرار هم اشاره دارد که خیلی از یهودیان دیگر به موطنشان “اورشلیم” بازنگشتند. در این باره به صحبت آقای شهبازی اشاره میکنم عبدالله شهبازی (مورخ)، تاثیر یهودیان بر ایران هخامنشی را رد میکند و آنان را جامعهای کوچک مانند دیگر جوامع شرق مدیترانه می داند که در حدی نبودهاند که بر امپراطوری بزرگ هخامنشی تأثیر بگذارند. او همچنین داستان استر را افسانه مینامد و قدمت کتاب استر را به حوالی قرن اول میلادی می رساند. او این موضوع را که استر همسر خشایارشا بوده را رد و آن را ساخته یهودیت جدید و بسیار نژاد پرستانه می داند.
با همه این تفاصیل من هنگامی که تختگاه هیچ کس را دیدم به نظرم امد که بر اساس حقایق معماری ساخته شده ولی نتایج بی ربطی از ان گرفته شده است. من می توانم بپذیرم که این عمارتها کامل نشده اند اما پیش از ابراز عقیده خود را ملزم به مطالعه بیشتر در این زمینه میبینم چرا که آقای پور پیرار متاسفانه فرد صادقی نیستند و به مغالطه نیز بسیار علاقه مند هستند و افراد کمتر آگاه را به سادگی می توانند فریب دهند.
با تشکر
عماد
دوست عزیز اقای عماد – در مطلبتان اشاره با اقای عبدالله شهبازی نمودید. بنده با اینکه در بعضی موارد اختلافی با اقای شهبازی دارم .ولی ایشان کتاب پنج جلدی نوشته دارند بنام زر سالاران پارسی و یهودی که دقیقا به رابطه تنگاتنگی پرسه گده (بخوانید پارسیان )و قوم یهودیت (جدا کنید از اسباط بنی اسراییل )اشاره میکنند . دوستان عزیز بیشتر مطالعه بفرمایید.
دوستان عزیز : از شما تعجب میکنم که چرا وقت خود را صرف جواب دادن به […] میکنید؟
باور بفرمایید وقتی پورپیرار این مطالب سایتها که اینقدر به او پرداخته شده را میخواند کیف میکند و میداند به ارزوی شهرت خود رسیده است،
مثل این میماند که کسی ادعا کند خورشید نورش را از ماه میگیرد و عده ای بلند شوند ردیه بر این ادعا بدهند !
خیلی موافقم!!!
ممنون از وبت،چشم منو به روی خیلی از مسایل باز کردی
با اجازه مطالبت رو رو وب خودم پست کردم تا بقیه هم مطلع بشن
خوشحال میشم باهات تبادل لینک کنم
با مسعود کاملا موافقم
عالیه
با سلام
جناب پورپیرار در مقاله اسلام و شمشیر9در قسمتی سخنی را گفته که حتی مرغ پخته را به خنده وا می دارد.
در مقاله گفته است که : لااقل می آموزیم که کسی معصوم بالفطره و بی نیاز از ستیز با نا به سامانی های پیچ در پیچ زندگی، در زمینه های اقتصاد و اخلاق، به دنیا نمی آید و حتی با مراقبت و هدایت مستمر خداوند، این انسان ظلوم و جهول قادر نیست که مطلقا از آسیب ها و انحرافات مصون بماند و وعده ی مکرر بخشش، در مکالمات الهی در قرآن، سببی جز این شناخت الهی از بطن و متن زندگی این جهانی انسان ندارد.
جناب پورپیرار ، لطف متن زیر خوب بخوانیدتا با حقیقت ، عصمت آشنا شوید:( عصمت معلول, علم و اراده معصومين است, انسانهاي عادي هم ممكن است كه درسراسر عمر خويش از يك عمل خاصي اجتناب ورزند و حتي فكر انجام آن را در سر نپرورانندو روشن است كه ترك دايمي يك عمل توسط شخصي, هيچگاه به اين معنا نيست كه قدرتي بر انجامش ندارد و يا اين كه مجبور به تركش مي باشد , بلكه اجتناب از آن عمل خاص, معلول دو چيز است: 1) علم و آگاهي به زشتي و پليدي آن 2) نداشتن ميل به انجام آن يا داشتن اراده قوي كه مغلوب هيچ عامل بيروني و دروني نشود, نسبت به ترك آن.
جناب پورپیرار , با توجه به اين دو نكته, مي توان منشا عصمت معصومين را اين گونه بیان كرد: اين كه افرادي وجود دارند كه هيچ گناهي انجام نمي دهند, معنايش اين نيست كه قدرت انجام گناه از آنها سلب شده است و اختياري ندارند, بلكه اين افراد , هم از نظر شناخت , چنان قوي هستند كه زشتي هر كار بدي را مي بينند و هم از نظر اراده, چنان قدرتي دارند كه محكوم جاذبه هاي شيطاني و خلاف حق واقع نمي شوند.
جناب پورپیرار, بدون شك, در همه انسانها همواره شرايط انجام گناه وجود دارد , اما حتي نسبت به افراد معمولي, آيا به صرف وجود شرايط گناه مي توان نتيجه گرفت كه اين افراد هميشه و نسبت به به همه گناهان, آلوده اند؟
روشن است كه بسياري از انسانها نسبت به ارتكاب برخي از گناهان معصومند و تا زماني كه بهره مند از علم و اراده و اختيارند, هرگز مرتكب آنها نمي گردند, حال اگر در علت و منشا اين نوع عصمت نسبي دقت كنيم , مي بينيم كه اين افراد داراي علم و آگاهي دقيقي نسبت به عواقب وخيم دنيوي و اخروي آن گناهان مي باشند, از طرفي برخوردار از اراده ي نيرومندي هم هستند كه با كمك آن مي توانند از لذات آني و زودگذر گناهان چشم پوشي نمايند, بنابراين, منشا عصمت نسبي , علم و اراده مي باشد و بايد دانست كه تنها فرق عصمت نسبي با عصمت مطلق كه در مورد انبيا و امامان من معتقد هستم, در گستره و دايره آن دو هست, يعني حقيقت عصمت مطلق همان عصمت نسبي است , با اين تفاوت كه دايره وسعت آن بسي بيشتر و گسترده تر است.
جناب پورپیرار, بنابراين نمي توان در امكان اين واقعيت ترديد كرد كه برخي از انسانها از آن چنان علم و اراده اي برخوردار باشند كه نسبت به تمامي گناهان داراي مصونيت گردند. جناب پورپیرار چه دليلي بر محال بودن دستيابي به چنين مقامي براي انسان وجود دارد؟
در ضمن منظور از عصمت از گناهان اين است كه معصومان از انجام اموري كه در دين, حرام تلقي شده و همچنين از ترك اموري كه واجب دانسته شده اند, معصوم مي باشند.
جناب پورپیرار , اگر ترك محرمات و انجام واجبات براي يك انسان محال و غير ممكن باشد, پس چرا خداوند همه انسانها را به اين دستورات مكلف نموده است؟ آيا پذيرفتني است كه خداي حكيم, انسانها را به اموري مكلف كند كه آنها در حد توان و در تناسب با غرايز و قواي دروني آنان نمي باشد؟
پس جناب پورپیرار, ما اگر خود حقيقت و صورت واقعي گناه را چنانكه هست, درك نكرده ايم و آن اراده قوي را براي ترك آنها در خود نمي بينيم و خود را اسير دامهاي شيطاني و نفساني مي يابيم, نبايد همگان را با خود مقايسه كرده و هر سخني را كه فراتر از سطح انديشه و كردارمان است, انكار كنيم.
جناب پورپیرار ممكن است گفته شود كه اين علم و اراده اي فوق العاده اي كه معصومين از آن برخوردارند و باعث پيراستگي آنان از هرگونه زشتي و پليدي شده است, آيا جز به عنايت خاص و موهبت ويژه الهي است؟ اگر چنين است, پس چه فضيلتي براي آنان محسوب مي شود؟ اگر خداوند چنين آگاهي و اراده اي را به هر كس ديگري هم عطا مي كرد, با اختيار خويش مي توانست به منزلت والاي عصمت مطلقه برسد؟
جناب پورپیرار, همان طور در بالا مشخص شد , منشا عصمت , علم و اراده معصومين است, اما نكته مهتر اين است كه روشن گردد كه , چرا اين موهبت الهي كه به واسطه آن , معصومين قادر خواهند بود , اختياراَ ترك گناه نمايند, از ديگران دريغ شده است, آيا اعمال اختياري معصومين, نقشي در اكتساب و دريافت اين موهبت داشته و يا جبراَ به آنان اعطا گرديده است؟
جناب پورپیرار, درباره وجه اختصاص اين موهبت به معصومين مي توان گفت: خداوند مي دانست عده اي از بندگانش به اختيار خود, هر چند با استعدادي در سطح ساير افراد( دقت كن , استعدادي در سطح ساير افراد), بيش از ديگران و در بالاترين حد ممكن از استعداد خود بهره برداري مي كنند. اين شايستگي و منزلتي كه اين افراد با سير اختياري خويش بدان مي رسيدند, سبب شد كه خداوند تفضلاَ اين پاداش را و موهبت را ويژه را به آنها عطا نمايد, و آنان را از علم و اراده اي برخوردار كند كه به واسطه ان به مصونيت كامل و مطلق برسند, تا در پرتو آن , راهنماياني مطمئن براي همه افراد بشر گردند. به عبارت ديگر , اعطاي اين موهبت معلول شايستگي آنان است, نه محصول استعداد جبري آنان. و حكمت چنين موهبتي , علاوه بر پاداش به خود آنان , فراهم نمودن وسايل هدايت براي ساير انسان هاست.
جناب پورپیرار ، لطفاً به ایات قرآن در مورد عصمت عملی انبیا دقت کنید(آیاتی که از ایات محکم قران هستند و هیچ شک و شبهه ای در فهم معنی آن نیست): 1) پيامبران, مخلصان درگاه الهي: خداوند در آيات 82و83سوره ص مي فرمايد:(قَالَ فَبِعِزَّتِك لاُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(82)إِلا عِبَادَك مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(83)
=گفت : به عزتت سوگند همه آنها را گمراه خواهم كرد– مگر بندگان خالص تو از ميان آنها).
و در آيه ديگر مصداق, مخلصان با فتحه لام را آورده است: در آيات 45تا47سوره ص مي فرمايد:(وَ اذْكُرْ عِبَدَنَا إِبْرَهِيمَ وَ إِسحَقَ وَ يَعْقُوب أُولى الاَيْدِى وَ الاَبْصرِ(45)إِنَّا أَخْلَصنَهُمْ بخَالِصةٍ ذِكرَى الدَّارِ(46)= و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را صاحبان دستهاى (نيرومند) و چشمهاى (بينا).–ما آنها را با خلوص ويژه اى خالص كرديم ، و آن يادآورى سراى آخرت بود).
و در آيه 24سوره يوسف مي فرمايد:(وَ لَقَدْ هَمَّت بِهِ وَ هَمَّ بهَا لَوْ لا أَن رَّءَا بُرْهَنَ رَبِّهِ كذَلِك لِنَصرِف عَنْهُ السوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ=آن زن قصد او را كرد، و او نيز – اگر برهان پروردگار را نمى ديد – قصد وى را – مينمود، اينچنين كرديم تا بدى و فحشاء را از او دور سازيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود).
خداوند در آيات39و40سوره صافات بر خورداري از رحمت غير متناهي براي مخلصين مي شمرد:( وَ مَا تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(39)إِلا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(40)=و جز به اعمالى كه انجام مى داديد جزا داده نمى شويد–جز بندگان مخلص پروردگار).
و همچنين در آيات 159و160سوره صافات درباره مخلصين مي فرمايد:(سبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ(159)
إِلا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(160)=منزه است خداوند از توصيفى كه آنها مى كنند–مگر بندگان مخلص خدا).
جناب پورپیرار ، با دقت در این آیات که ویژگی های بندگان مخلص( با فتحه لام)،خداوند را برمی شمرند، مخصوصاً با توجه به مصونیت و امنیت آنان از تسویلات شیطان، روشن می شود که مخلصین انسانهایی هستند که از هرگونه گناه و لغزش و خطایی معصومند. و شیطان هیچ گونه تسلطی در گمراه ساختن آنان ندارد.
2) جناب پورپیرار ، آیات زیادی در مورد عصمت انبیا وجود دارد، برای مثال به آیات نیز دقت کنید:
خداوند متعال در سوره انعام بعد از انکه نام هیجده تن ار انبیا را ذکر می کند ، آنان را به عنوان بهره مندان از هدایت الهی، مورد مدح و ستایش قرار داده و می فرماید: (ذَلِك هُدَى اللَّهِ يهْدِى بِهِ مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ لَوْ أَشرَكُوا لَحَبِط عَنْهُم مَّا كانُوا يَعْمَلُونَ=اين هدايت خدا است كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمائى ميكند، و اگر آنها مشرك شوند آنچه را عمل مى كردند نابود ميگردد. انعام آیه88).
سپس پیامبر اسلام را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: (أُولَئك الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لا أَسئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرَى لِلْعَلَمِينَ=آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هدايت آنان اقتدا كن (و) بگو در برابر اين پاداشى از شما نمى طلبم . اين رسالت چيزى جز يك يادآورى براى جهانيان نيست.انعام ایه90).
تا اینجا معلوم شد که به تصریح قرآن، تمامی پیامبران از هدایت ویژه خداوند برخوردارند. از طرفی، قرآن در ایه دیگر که خصوصیات راه یافتگان به هدایت الهی را بیان کرده است و یکی از ویژگی های آنان را دوری از ضلالت و گمراهی می داند:(وَ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍ أَ لَيْس اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِى انتِقَامٍ= و هر كس را خدا هدايت كند هيچ گمراه كننده اى نخواهد داشت ، آيا خداوند قادر و صاحب انتقام نيست . زمر آیه37).
پس مهتدیان به هدایت الهی از هرگونه ضلالتی در امان هستند، اما در آیه ای دیگر مراد قرآن از ضلالت چنین بیان شده است:(أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ(60)
وَ أَنِ اعْبُدُونى هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ(61)وَ لَقَدْ أَضلَّ مِنكمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ(62)=آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم ! كه شيطان را پرستش نكنيد كه او براى شما دشمن آشكارى است –و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است –او افراد زيادى از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟ سوره یس ایات 60تا62).
پس قران کریم ضلالت را در معصیت و نافرمانی از خداوند می داند و هر گناهی را گمراهی می شمارد که در اثر فریب شیطان حاصل شده است. و با توجه به این ایات ذکر شده ، چنین بر می آید که چون پیامبران راه یافتگان به هدایت الهی اند، هیچ موجودی قادر به گمراه کردن آنان نیست و در نتیجه هیچ گونه معصیتی ، چه کبیره و چه صغیره از ایشان سر نمی زند.
کامنت جای نوشتن مقاله به این بلندی نیست. لطف کنید این مطالب را جای دیگری بنویسید و اینجا لینک بدهید. من دو-سه روز دیگر این کامنتها را پاک میکنم
با سلام
باز هم اشتباه در مقاله اسلام و شمشیر
ایشان در مقاله اسلام و شمشیر این گونه آیات 1تا6سوره عبس را معنا کرده است:عبس و تولی. ان جاء ه الاعمی. و ما یدریک لعله یزکی. او یذکر فتنفعه الذکری. اما من استغنی. فانت له تصدی. رو ترش کردی و سرتافتی زمانی که آن کور به نزد تو آمد و از پاک دلی او بی خبر بودی و تذکری ندادی که به ایمان و ذکر نفعی رساند. اما آن مستغنی که رسید پس به او پرداختی». (عبس ۱، ۶).
یکی نیست به این جناب پورپیرار بگوید که ، خداوند اخلاق پیامبر اسلام را به بالاترین وصف یاد کرده و در ایه 4سوره قلم می فرماید:(وَ إِنَّك لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ= و تو اخلاق عظيم و برجسته اى دارى) . و این وصف پیامبر اسلام در سوره قلم آمده که در آغازین روزهای بعثت نازل گردیده است. آیا ممکن است خداوند در بدو بعثت، پیامبرش را به اخلاق نیکو ستوده باشد، سپس در جای دیگر او را به صفت عبوس یاد کند!!!! آن هم رفتاری که بسیار نکوهیده است. او چهره از روی مومنی بردارد و به خرسندی توانگری کافر دل خوش سازد!!! در حالی که خداوند او را مامور کرده تا در مقابل مومنان فروتن باشد، از جمله:(لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك إِلى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجاً مِّنْهُمْ وَ لا تحْزَنْ عَلَيهِمْ وَ اخْفِض جَنَاحَك لِلْمُؤْمِنِينَ=هرگز چشم خود را به نعمتهاى كه به گروههائى از آنها داديم ميفكن ، و بخاطر آنچه آنها دارند غمگين مباش و بال و پر خود را براى مؤ منين فرود آر. حجر ایه88). و در جای دیگر به او دستور اعراض از مشرکین می دهد: ( فَاصدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِض عَنِ الْمُشرِكِينَ=آشكار آنچه را ماموريت دارى بيان كن و از مشركان روى گردان . حجر آیه94). پس چگونه ممکن است پیامبر اسلام این دو دستور حساس و اساسی را که سوره حجر که قبل از سوره عبس نازل شده است نادیده بگیرد.
همچنین ظاهر ایه قران ، اصلاً دلالت ندارد که آن شخص پیامبر است، و ما هم نمی دانیم چه کسی است، ولی انچه واضح است ، این است که آن شخص عابس پیامبر نیست.
جناب پور پیرار ، محض اطلاع شما ، عبارت(عبس و تولی)، ضمیر در آن به صورت غائب آمده است و معنی آن می شود:( او رو ترش کرد و روی برگرداند).
با سلام
جناب نویسنده این مقاله اسلام و شمشیر خیال کرده که یگانه کسی که قران را می فهمد فقط شخص خودشان است و در مقاله اسلام و شمشیر7 فرموده است که:«قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عمل صالحا و لا یشرک بعبادة ربه احدا. بگو همانند شما بشرم که به من وحی می شود خدا یکی است و اگر کسی امید لقا و درک او را دارد پس نیکویی پیشه کند و در پرستش او کسی را شریک نگیرد». (کهف، ۱۱۰).این جایگاه واقعی پیامبر بر مبنای اشارات قرآن است، جایگاهی که دست کم و چنان که بیاورم پنجاه بار و در مقاطع و به اشکال مختلف به رسول گرامی اسلام تذکر داده می شود و او را در حد یک مبلغ احکام و آیات الهی متوقف نگه می دارد.
جناب نویسنده این مقاله باز هم شما آیات قرآن را گزینشی انتخاب نمودید، دلیل آن هم این است که اگر شما آیه فوق را در کنار اینایاتی که می آورم بگذارید، منظور خداوند روشن می شود:
(سوره فرقان:وَقالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَيَمْشي فِي الْأَسْواقِ لَوْلا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذيراً(7)=وگفتند: چرا اين پيامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟چرا فرشتهاى بر او نازل نشده كه همراه وى مردم را انذار كند؟).
(سوره انبياء: … وَ أَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنتُمْ تُبْصِرُونَ(3) … وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِى إِلَيهِْمْ فَسَْلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(7) وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَ مَا كاَنُواْ خَلِدِينَ(8)=و ستمگران پنهانى نجوا كردند (و گفتند): «آيا جز اين است كه او بشرى همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مىرويد، با اينكه مىبينيد؟(3) … ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم (همه انسان بودند، و از جنس بشر). اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد.(7) آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند.(8).
سوره اسراء: وَ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتىَ تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنبُوعًا(90) أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نخَِّيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَرَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا(91)أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتىَِ بِاللَّهِ وَ الْمَلَئكَةِ قَبِيلاً(92) أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقىَ فىِ السَّمَاءِ وَ لَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتىَ تُنزَِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبىِّ هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرًا رَّسُولًا(93) وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَن قَالُواْ أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولًا(94)=و گفتند: «ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم تا اينكه چشمهجوشانى از اين سرزمين براى ما خارج سازى(90) يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد و نهرها در لابهلاى آن جارى كنى(91) يا قطعات آسمان را- آن چنان كه مىپندارى- بر سر ما فرود آرى يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى(92) يا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد يا به آسمان بالا روى حتى اگر به آسمان روى، ايمان نمىآوريم مگر آنكه نامهاى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم! «بگو:» منزه است پروردگارم. مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟!(93) تنها چيزى كه بعد از آمدن هدايت مانع شد مردم ايمان بياورند، اين بود که گفتند: «آيا خداوند بشرى را به عنوان رسول فرستاده است؟» (94).
ملاحظه مي شود که درآيات فوق، دو مانع مهم برسر ايمان آوردن مخاطبان پيامبر(ص) ذکر شده است که مي گفتند : 1) چرا اين پيامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟ يعني چرا با انسان هاي عادي تفاوت ندارد؟ 2)چرا اين پيامبر درخواست هاي جوراجور آنان را عملي نمي کند؟ اهميت اين موانع فکري، در ايمان آوردن آنان به حدي بوده است که در آخرين آيه(اسراء/94)، – بر تأکيد- اين سخن مردم که «آيا خداوند بشرى را به عنوان رسول فرستاده؟» به عنوان تنها مانع ايمان آوردن آنان مطرح شده است.
متقابلاً در آيات سوره انبياء؛ پاسخ داده شده که ما پيش از اين نيز، به جز «مرداني که به آنان وحي مي شد» به عنوان پيامبر نفرستاديم. و در آيات سوره اسراء نيز از پيامبر نقل مي شود که:«من؛ جز انسانى فرستاده خدا نيستم». اين تأکيد بر «انسان بودن پيامبر» در مقابل عقيده غلط مشرکان است که «پيامبر نبايد مثل انسان ها راه برود و غذا بخورد و …» و تأکيد بر رسول بودن يا مخاطب وحي بودن آن حضرت – که دو معناي ملازمند- در مقابل اين عقيده غلط مشرکان است که پيامبر بايد هر معجزه اي ما مي خواهيم؛ ارائه کند. زيرا رسول و فرستاده، بايد طبق دستور و رسالت عمل کند؛ و نه به صرف دلخواه مخاطبان.بنابراين مضمون آيه کريمه إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيّ … که تأکيد بر همان دو ويژگي پيامبر(ص)، يعني انسان بودن و مخاطب وحي بودن دارد. و در مقام نفي عقيده مخاطب و نشاندن عقيده صحيح به جاي آن» است.لذا معنا کردن آيه اخير در قالب حصر مطلق و بدين شکل که ادعا شود پيامبر اکرم(ص) انساني مخاطب وحي است؛ و ديگرهيچ،توجيه و مقبوليت علمي ندارد.
همچنین در ابتدای مقاله گفتید که : «لقد منّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین، به درستی که خداوند بر مومنین منت گذارد که یکی را از آن میانه برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان بخواند و بر کسانی کتاب و حکمت تعلیم کند که پیش از آن در گمراهی آشکار قرار داشتند». (آل عمران، ۱۶۴).
این آیه ای است صریح از سوره ای مکی در این باب که پیامبر ستوده ی اسلام، برگزیده ای از میان جمع مردم معمول بوده است. هیچ توضیحی در قرآن نمی خوانیم که سبب این انتخاب را به روشنی و یا به اجمال بیان کرده باشد و شاید تا ابد با علل این گزینش الهی آشنا نشویم.
جناب پورپیرار اگر شما علت گزینش سایر انبیا را در قران مطالعه کنید، یقیناً همین ملاکها در مورد پیامبر اسلام نیز صدق می کند، به عنوان مثال خداوند در علت انتخاب حضرت ذکریا و یحیی می فرماید:( فَاستَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ يَحْيى وَ أَصلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسرِعُونَ فى الْخَيرَتِ وَ يَدْعُونَنَا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنَا خَشِعِينَ=ما دعاى او را مستجاب كرديم ، و يحيى را به او بخشيديم ، و همسرش را براى او اصلاح كرديم ، چرا كه آنها در نيكيها سرعت مى كردند، و بخاطر عشق و ترس ما را مى خواندند، و براى ما خاشع بودند. انبیا آیه90).
یا در مورد حضرت ابراهیم در سوره صافات می فرماید:(وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لابْرَهِيمَ(83)-إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سلِيمٍ(84)= و از پيروان او (نوح ) ابراهيم بود–به خاطر بياور هنگامى را كه با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد).
جناب پورپیرار، تعبیر قرآن به (من شیعته ) بسار قابل تامل است ، چون حاکی از ان است که او قبل از گزینش به پیامبری ، مقلد و پیرو است و علاوه بر تسلیم بودن در برابر خدا، از انبیا سلف خویش نیز درس می گرفت و در زمره ان دسته از پیروانی است که به خدا تکیه دارد. و در مورد حضرت ابراهیم آیه 130و131سوره بقره نیز آمده است.
و همچنین ایات 40و41 سوره طه در مورد گزینش حضرت موسی(ع).
پس انتخاب انبیا بی حساب نبوده است، و حتماً همین ملاکها نیز باید در پیامبر خاتم الانبیا باشد که خداوند او را به پیامبری برگزیده است.
با سلام
بنده مقداری از مقاله اسلام و شمشیر ایشان را خواندم، که به نظر می آید که مقاله اسلام و شمشیر ، چکیده کل عقاید ایشان می باشد و به نظر من هدف ایشان ایجاد حس پوچی هم در مسلمانان شیعه و تسنن است.
و حتی بنده در سایت ایشان نیز در مفالاتشان پیغام هایی گذاشتم که 90در صد آنها را منعکس نکرد، به عنوان مثال: ایشان در مقاله اسلام و شمشیر 6و8آورده است که :که وظیفه پیامبر اسلام فقط ابلاغ و هشدار دهنده است،
و بنده حقیر در جواب ابشان نوشتم که : جناب پورپیرار، چقدر زیبا خداوند در مورد شما و امثال شما آیه نازل کرده است: افَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَبِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ : آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد و به بعضى كافر مىشويد؟
این ایاتی که شما در مقاله اسلام و شمشیر 6و8 اوردید و نتیجه گرفتید که وظیفه پیامبر اسلام فقط ابلاغ و هشدار دهنده است، در صورتی که وظایف دیگر پیامبر را در ایات دیگر به فراموشی سپردید.
شما اگر این ایاتی را ذکر می کنم را در آیاتی که شما ذکر نمودید، کنار هم بگذارید و بعد نتیجه بگیرید:(إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكِتَب بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَينَ النَّاسِ بمَا أَرَاك اللَّهُ وَ لا تَكُن لِّلْخَائنِينَ خَصِيماً=ما اين كتاب را به حق بر تو فرستاديم تا به آنچه خداوند به تو آموخته ، در ميان مردم قضاوت كنى و از كسانى مباش كه از خائنان حمايت نمائى .نسا آیه105
در آین آیه و آیاتی مشابه این آیه، خداوند خطاب به پیامبر او را به حکم و داوری، امر می کند. و در آیه 105سوره نسا، حکومت و حکمرانی را فلسفه نزول کتاب آسمانی برمی شمرد، و این ایه دلیل بر انتصاب پیامبر به مقام حکومت و قضا است.
و ایات دیگر مردم را به رجوع به پیامبر در حل اختلافها و مناقشه های خودشان ملزم و مکلف می کند:(فَإِن تَنَزَعْتُمْ فى شىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلى اللَّهِ وَ الرَّسولِ =و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آنرا به خدا و پيامبر ارجاع دهيد .نسا آیه59
إِنَّمَا كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلى اللَّهِ وَ رَسولِهِ لِيَحْكمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سمِعْنَا وَ أَطعْنَا وَ أُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ= مؤ منان هنگامى كه به سوى خدا و رسولش دعوت شوند تا ميان آنان داورى كند سخنشان تنها اين است كه مى گويند شنيديم و اطاعت كرديم .نور آیه51).
(وَ مَا كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضى اللَّهُ وَ رَسولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لهَُمُ الخِْيرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَقَدْ ضلَّ ضلَلاً مُّبِيناً=هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند اختيارى از خود داشته باشد، و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.احزاب ایه36) .
(فـَلا وَ رَبِّك لا يُؤْمِنُونَ حَتى يُحَكِّمُوك فِيمَا شجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يجِدُوا فى أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضيْت وَ يُسلِّمُوا تَسلِيماً=به پروردگارت سوگند كه آنها مؤ من نخواهند بود، مگر اينكه تو را در اختلافات خـود بـه داورى طـلبـنـد؛ و سـپـس در دل خـود از داورى تـو احـساس ناراحتى نكنند، و كاملا تسليم باشند.
نسا ایه65). این ایات نه تنها مردم را به صورت واجب شرعی به رجوع به پیامبر امر می کند، بلکه به انان هشدار می دهد که در برابر احکام صادره حضرت باید (سمعنا و اطعنا) بگویند و اختیار نا فرمانی ندارند.
و ایه دیگر قدرت و اختیار پیامبر اسلام بر مسلمانان را مطلقه به تمام معنا ذکر می کند که شامل نفوس خود مومنین نیز می شود:(النَّبىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ =پيامبر نسبت به مؤ منان از خود آنها اولى است .احزاب ایه6.
جناب پورپیرار، ایاتی که در انها شان و مسئولیت پیامبر به بلاغ و ذکر منحصر شده، حصر ان حصر اضافی است، که در موارد با اهمیت و فوق العاده به کار می رود، برای مثال پدر به فرزندش خطاب می کند: فرزندم! یگانه وظیفه تو امروز درس خواندن است. روشن است که پدر نمی خواهد وظایف دیگر مانند مساله تربیت، اخلاق، تکالیف دیگر را به طور مطلق از فرزند خویش نفی کند. در آیاتی که شما ذکر نمودید، به دلیل اهمیت تبلیغ که نخستین و در عین حال مهمترین مسئولیت پیامبران است، تنها وظیفه پیامبر تبلیغ ذکر شده که نشان دهنده اهمیت فوق العاده آن است.
نکته دیگر اینکه اگر شما، در حقیقت این حصرها را حقیقی بدانید، در این صورت لازم می اید که مسئولیت و شان الاهی پیامبر اسلام از بعضی پیامبران پیشین کمتر باشد. به ایه زیر دقت کنید:خداوند در آيه 48 سوره مائده در خطاب به پيامبر(ص)مي فرمايد که :(وَ أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكِتَب بِالْحَقِّ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَيْهِ مِنَ الْكتَبِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ=و اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم ، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مىكند و حافظ و نگاهبان آنها است ). جناب پورپیرار همانطور که در اين آيه مي بينيد، قران کريم افزون بر آن که تصديق کننده کتابهاي گذشته است، مهيمن بر آنها نيز هست، يعني بر همه انها برتري و سيطره دارد. و مقام و شخصيت معنوي هر پيامبري در کتاب آسماني او تجلي پيدا مي کند ، حضرت موسي(ع) در حد تورات و مقام حضرت عيسي (ع) در حد انجيل و انبياي پيشين نيز در حد کتب آسماني خود ظهور کرده اند، وقتي سيطره و فضيلت قرآن بر همه کتابهاي انبياي سلف ثابت شود سيطره و فضليت رسول مکرم اسلام(ص) نيز بر ديگر انبيا ثابت مي شود، زيرا پيامبر اسلام(ص) در حد قرآن است و قران بر کتب ديگر سيطره دارد، پس پيامبر اسلام(ص) مهيمن است. با توجه به این توضیح که برتری پیامبر اسلام را بر تمامی انبیای سلف ثابت می کند و از طرفی دیگر قران برای پیامبرانی مثل داود و سلیمان ، مناصبی مانند حکمرانی و داوری ذکر می کند. آنوقت شما شان برترین پیامبر خدا در حد فقط ابلاغ وحی باشد.
جناب پورپیرار لطفاً گزینشی آیات قران را انتخاب نکنید.
دوستان می توانند به سایت ایشان در مقاله اسلام و شمشیر 6و8 مراجعه کنند و ببینند که ایشان جرات نکرد که پاسخ دهد و این نظر منعکس نکرد.
دوستان یک سوال:میشه به من بگید نظریه های این اقا در چه سالی بوده؟؟؟لطفا به من ایمیل کنید اگه زحمت نیست [email protected] من هیچ وقت نظریه های این اقا رو نخوندم چون بیشتر اثار باستانی ما به دست بیگانگان کشف شده امریکایی ها انگلیسی ها فرانسوی ها و … میشه بگیم همگی از یهودی ها حقوق می گیرند؟؟؟ مطمن باشید کسانی که این هارو کشف کردند اول برای اثبات دروغ بودنش تلاش کردند بعد برای راست بودنش یعنی تمام دانشمندان تاریخ نویسان همگی دروغ می گن و فقط این اقا راست میگه؟؟؟
korosh jan cheshm baste gheyb migi babam jan
شاید وقت نوشتن این مطلب گذشته باشد اما وقتی موضوع خواندن در مورد تاریخ است به نظر من هیچوقت دیر نیست.
هرکس بدون تعصب و پیش داوری و حوصله کافی مطالب آقای پورپیرار را بخواند و همزمان با خواندن آنها موضوع را از نوشته های دیگران هم تحقیق کند در می یابد که بسیاری از نوشته های ایشان صحیح میباشد. جناب گنجه ای ,نحوه توضیح شما در روایت خلاصه نظریات وی صحیح نیست زیرا شما در چند جمله ساده نمی توانید همه نوشته های ده سال اخیر وی را به خواننده نا آشنا با موضوع بفهمانید.ناصر پورپیرار هم یک انسان است که حتما عمد و غیر عمد خطاها و اشتباهاتی دارد و مانند همه انسانها در اغلب مواقع بر خطاهای خود اصرار می ورزد اما اینکه یهود قتل عام پوریم را راه انداخته جعل وی نیست هرکسی میتواند به کتاب تورات فصل استر مراجعه کند و ادعای موضوع را از آنجا بخواند و با یک جستجوی ساده در اینترنت میداند که هرسال این مراسم قتل عام از سوی یهودیان جشن گرفته می شود. نیمه تمام بودن تخت جمشید هم برای اهل فن تاریخ و باستانشناسی محق است و اینکه جعلیاتی در تمام آثار تاریخی ایران وجود دارد مبرهن است اما هیچکس نمی تواند ثابت کند که 22 قرن تمام منطقه ایران عاری از حیات انسانی بوده (گرچه خود ایشان معتقدند که یونانیها بنام اشکانیان 500 سال در ایران زیسته اند)و در چنین صورتی باید تغییرات اکولوژی حیوانی و گیاهی منطقه بخاطر عاری بودن از دخالت انسان بررسی و اثبات شود. خلاصه بحث اینکه تاریخ ایران فضاهای بسیار زیاد خالی از حقیقت دارد که با دروغ و داستان پر شده و آقای پورپیرار بر روی این دروغها مانور میدهد و بخاطر آنچه که شما با عبارت (…حتی هنوز هم هیچ کدام از چهرههای طراز اول فرهنگی حاضر نشده با پاسخ دادن به پورپیرار، خود را هم سطح او قرار دهد)از آن نام برده اید تاریخ آینده از آن پورپیرار خواهد بود و تلاش آن رده اولیها در آن زمان بجایی نخواهد رسید.
رضا جان،
ممنون از کامنتت. توی این چند سال، ذیل این مطلب، کمتر کامنتهای مودبانه و متین مثل مال شما دیده ام.
اما چند نکته:
– متوجه نشدم چه ایرادی به نحوه توضیح من گرفته اید. متن دیگری سراغ دارید که از نظر شما بهتر نظرات پورپیرار را جمع بندی کرده باشد؟
– یک اشکال مبنایی استدلالهای آقای پورپیرار همین قضیه پوریم است. اگر ما معتقد باشیم که یهود اهل جعل و تزویر است و از جمله در تاریخ ایران دست برده، چطور میتوانیم روایتی را که بجز در تورات در هیچ متن تاریخی دیگری ذکر نشده دربست بپذیریم و از آن به عنوان زیربنای تئوری مان استفاده کنیم؟ یعنی چطور میشود معتقد بود که یهود چنان جعلیات گسترده ای را انجام داده تا نسل کشی پوریم را مخفی کند؟ برای مخفی کردن این نسل کشی راحتتر نبود اگر همان چند صفحه تورات را میکندند و دور می انداختند؟ یا اصلا چرا باید واقعه ای را که به آن افتخار میکنند و هر سال جشن میگیرند انکار کنند؟
– این که میفرمایید «نیمه تمام بودن تخت جمشید هم برای اهل فن تاریخ و باستانشناسی محق است و اینکه جعلیاتی در تمام آثار تاریخی ایران وجود دارد مبرهن است» هم از آن حرفهاست. چند نفر از این اهل فن تاریخ و باستانشناسی را اگر نام ببرید خیلی خوب است.
جناب گنجه ای
با تشکر از لطفتان.
– متاسفانه بنده متن خلاصه شده دیگری هم سراغ ندارم که توانسته باشد خوب از عهده معرفی مطالب آقای پورپیرار برآید اصلا به نظر بنده مطالب این چنینی قابل تخلیص نیستند و باید مشروح خواند تا فهمید.مگر میشود تاریخ تمدن ویل دورانت را خلاصه کرد؟ به قول یکی از معلمین ریاضی دوران تحصیل بنده خلاصه تاریخ یعنی “نادر شاه دوید فتحعلی شاه دوید ” و واقعا این یعنی هیچ از کل یک موضوع .بنابراین چنانچه عرض کرده ام “شما در چند جمله ساده نمی توانید همه نوشته های ده سال اخیر وی را به خواننده نا آشنا با موضوع بفهمانید.”و هرکس واقعا دنبال حقیقت است باید زحمت خواندن کتب و نوشته ای وی و دیگر مطالب مربوط را تحمل کند یا کلا بیخیال تاریخ شود.
– ما برای رد کردن پوریم باید ابتدا نوشته های تاریخی تورات(تاریخ یهود)را جعل بدانیم و ثابت کنیم.درغیر اینصورت ناچاریم همان تعداد 77000 کشته مورد ادعای آنها را قبول کنیم و نه بیشتر. اما اثرات پوریم را باید با بررسی های مستند اثبات کنیم و همانطوریکه تاریخ شاهنامه داستانی بیش نیست برای اثبات عوارض پوریم هم نمی توان داستانسرایی کرد. من فکر نمی کنم یهود قصد پنهان کردن پوریم را داشته باشد.(از دیدگاه دینی باید در نظر گرفت که در آن زمان یهود دین حق بوده و دشمنانش که غیر مومن بودند کشته شده اند)!
– نیمه تمام بودن تخت جمشید چیزی نیست که آقای پورپیرار ادعا کرده باشد در اغلب کتبی که محققان تاریخ ایران نوشته اند مطالبی مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد و بنده خود در این مورد بررسیهای حضوری دارم که برای من محقق است و جعل آثار تاریخی دیگر هم تا دلتان بخواهد در سراسر ایران میتوانید بیابید.
-موفق باشید
موضوع قبول کردن یا رد کردن پوریم نیست.
موضوع این است که ناصر پورپیرار ادعا میکند که یهود یک تاریخ کامل برای ایران جعل کرده است. حالا هدف یهود چه بوده از این همه جعلیات؟ پوشاندن نسل کشی پوریم. این حرفی است که ایشان به کرات در مقاله هایشان تکرار کرده اند.
سوالی که مطرح است این است که 1) چرا یهود برای پوشاندن پوریم راه ساده تر را انتخاب نکرده اند؟ و 2) چرا اصلا باید یهود بخواهد چیزی را که به آن افتخار میکند و هرساله جشن میگیرد را پنهان کند؟
کسی که ارزشی برای نوشته های پورپیرار قائل است حداقل باید جواب روشنی برای این دو سوال داشته باشد.
در مورد تخت جمشید و نیمه تمام بودنش هم ممنون میشوم اگر مستندتر صحبت کنید و از محققان تاریخ ایران و کتبی که اشاره فرمودید نام ببرید
براي خيلي ها اين سوءال بي جواب مانده كه چرا در ايران تا روي كار آمدن رضا شاه در هيچ سند ؛دست خط، داستان يا شعري به اسامي نظير بيژن، منيژه ، فرامرز ،داريوش يا كوروش بر نمي خوريم؟ يا چرا هيچيك از پدر بزرگ هاي ما نام ايراني(فارسي) ندارند؟
به عكس به كرات نامهاي اسكندر، چنگيز ، تيمور را كه ظاهراً بر طبق تاريخ رسمي بر ايران هجوم آورده اند و خون هاي بسياري را بر زمين ريخته اند در داستانها و شعر ها آورده شده و بر روي پدرانمان گذاشته شده است.
چگونه مي توان قبول كرد انسان نام پسرانش را از ميان نام قاتلان اجدادش انتخاب كند؟
به يقين در اين ميان چيزي از پازل افتاده و يا حلقه اي از ميان زنجير دانستني هايمان مفقود شده است.
اكنون در تواريخ رسمي و مدرسه اي كوروش و داريوش را حكمرانان عادل و گسترنده حقوق بشر و بنيانگذاران بزرگترين امپراتوري جهان مي شناسيم.
ولي هيچگاه از خود نمي پرسيم چرا همزمان با برپايي اين امپراطوري ،تمدنهاي تابناك جنوب درياي خزر بويژه مارليك ، تمدن هاي درخشان البرز مركزي (سيلك)، عيلام ، اورارتور ، ماننا و ماد كه 2500 سال قبل از هخامنشيان ايجاد شده بودند به يك باره از بين رفتند؟
اما كوروش بعد از نابود كردن بابل و تمدن درخشان بين النهرين (عراق) با مهرباني مثال زدني با يهوديان رفتار نموده و آنها را پس از آزادي به اورشليم باز مي گرداند. سقوط بابل و آزادي يهوديان آيا به جز اين نبوده كه تعقل و قدرت مالي يهود توانسته سرداري خونريز و گمنام را از استپ هاي روسيه از نژاد اسلاو به ايران بكشاند. در سال اول سلطنت كوروش خداوند آن چه را كه توسط ارمياي نبي فرموده بود به انجام رسانيد. او كوروش را بر آن داشت تا فرماني صادر كند و آن نوشته را به سراسر امپراطوري خود بفرستد. اين است آن فرمان : من كوروش امپراطور پارس اعلام ميدارم كه خداوند ، خداي آسمانها تمام ممالك جهان را به من بخشيده و به من امر فرموده كه براي او در اورشليم خانه اي بسازم. هر كه بخواهد مي تواند به آنجا باز گردد.(تورات عهد عتيق غررا 22؛23؛36) مسلماً چنين فرماني از رافت انساني كوروش برنمي خيزد بلكه دستور باز پرداخت سرمايه هاي عقلي و مادي يهود مي باشد. نفوذ يهوديان در هخامنشيان را در جاي ديگر تاريخ در توطئه ها و كودتاي پنهان و پيدا بر عليه كمبوجيه و برديا شاهان هخامنشي كه به مخالفت با يهوديان بر مي خيزند مي توان مشاهده كرد،كه به ظهور داريوش ختم مي شود.اگر چنانچه اين آرياييها و پارسيان به جبر شمشير وارد سرزمينهاي ايران نشده و اشغالگر و خون ريز نبوده اند و با حمايت مردمان ساكن در ايران روي كار آمده اند چطور مي توان قبول داشت كه لشكر هاي كوچك و بي نام و نشان مقدوني و اسلام توانسته است به اين راحتي امپراطوري عظيم را در نوردند و در مدت كوتاهي بر مقدرات ايران حاكم شوند. چرا نياكان ما نامهاي اسكندر ، تيمور ، چنگيز و انبوه نامهاي عربي را داشته اند ولي يك نفر پير مرد هفتاد هشتاد ساله به نام كامبيز ، اردشير ؛كوروش و داريوش نداريم.؟!!
. کوروشی رو که به قول پان ایرانیست همه دنیا می شناسند، چرا در کتابهای شعرایی مثل سعدی و حافظ و فردوسی که دیگه از مشاهیر ایران نوشته، حالا به خوبی یا بدی، حتی نامی ازش برده نشده؟؟؟
چرا کوروش فقط و فقط از دوران پهلوی به بعد اسم و رسم پیدا کرد؟؟؟
بگیم حالا شاههای قبلی فکرشون تو عیش و نوش بوده و رضا پهلوی و پسرش فقط تاریخدان بودند و اهل فضل و ادب و … !!!!!!!!!!! (با اون کتاب سوزونشون تو تبریز) فردوسی که اسمش دهنتون رو پر کرده چی؟؟؟ کسی که تا جمشید هم رفته بود قدمت شعراش … کوروش رو این وسط جا انداخته؟؟؟
میگی تخت جمشید تو دوران پهلوی کشف شده؟؟؟ و فردوسی اطلاعی از کوروش نداشته حتما؟؟؟ پس این همه اطلاعات از کیکاووس و جمشید و فریدون و ضحاک رو از کجا آورده؟؟؟ از داستانهای حماسی که سینه به سینه منتقل شده … درسته؟؟؟ پس چرا داستان پادشاه به قول شما مقدسی چون کوروش سینه به سینه منتقل نشده؟؟؟ برای اسکندر جانی و قاتل به قول شماها، تو سینه ها جای داستان بود، که داستان آب حیاتش تو شاهنامه نوشته شده، برای کوروش کبیر و مقدس نبود؟؟؟
یهودیان سابقه طولانی و توانایی خاصّی در تاریخ سازی و تحریف تاریخ و ارتباط دادن مسائل تاریخی، نه چندان مهم، با یکدیگر دارند و همیشه این توانایی را در خدمت منافع سیاسی خود به کار گرفته اند؛ چنانکه با تشکیل دولت اسرائیل، سران آن دولت که قصد نزدیکی با رژیم پهلوی حاکم در ایران را داشتند، رفتار کورش با یهودیان را به قدری بزرگ نشان دادند که حتی در منابع قدیم و جدید مربوط به هخامنشیان، ردپایی از آنها یافت نمی شد. «پل فیندلی»، نماینده مجلس نمایندگان امریکا، در کتاب «فریبهای عمدی» می نویسد:
«قسمت عمده جعلیات و افسانه ها درباره اسرائیل ساخته و پرداخته متعصبین مذهبی اعم از یهودی و مسیحی است که طی سالیان متوالی آن را تکرار کرده اند تا حدی که الان در جهان به عنوان واقعیت پذیرفته شده است.»
البته توانایی صهیونیست ها تنها دلیل موفقیت آنها در استفاده از باستان گرایی برای پیشبرد مقاصدشان نبود، بلکه باستان گرایی افراطی حکومت پهلوی زمینه مناسبی برای موفقیت صهیونیست ها فراهم کرده بود.
دکتر زوی دوریل، رئیس هیات نمایندگی اسرائیل در تهران، در مقاله ای در روزنامه اسرائیلی «یدیعو اخرنوت» در مورخه ۲/ ۱/ ۱۹۶۴ می نویسد:
«وقتی برای افراد تحصیل کرده ایرانی صحبت می کنم کافی است اظهارات خود را از داستان استر شروع کنم. تا فورا از علاقه و توجه آنها برخوردار شوم.»
این شیوه به الگویی برای تمام مقامات اسرائیلی تبدیل شد. تا در هر محفلی و مراسمی شروع سخن را به قدردانی از کورش و داستان استرومردخای اختصاص دهند و به قول «دوریل»، روشنفکران و مقامات نیز مشتاقانه به این حکایات گوش می دادند.
*اسحق رابین، نخست وزیر اسرائیل، در سال ۱۳۵۷ در خانه کوروش و در جمع یهودیان ایرانی الاصل طی سخنرانی ای گفت: «به عقیده من بنیانگذار اصل صهیونیسم که به غلط به هرتصل (تئودور هرتصل) اطلاق می گردد اما این لقب در حقیقت برازنده کوروش کبیر است که برای نخستین بار اجتماع یهودیان را در ارض مقدس ممکن ساخت و از این رهگذر تمامی یهودیان جهان را رهین منت خود ساخت… و شاهنشاه ایران (محمدرضا پهلوی )میراث دار راستین کوروش کبیر است.
*بایگانی وزارت امور خارجه، نمایندگی تل آویو
* واقعیت آن است که باستان گرایی تاریخی و به عبارتی تاریخ نگاری باستان گرایانه به نوعی با یهودی گرایی نیز همراه بوده است. این مسئله، هم در دوره پهلوی اول به علت نفوذ چهره های برجسته ای چون محمدعلی ذکاالملک فروغی و میرزا ابراهیم خان قوام الملک شیرازی که یهودی الاصل بوده اند، مشهود است و هم در عصر پهلوی دوم که حضور و نفوذ گسترده یهودیت صهیونیستی در عرصه تاریخ نگاری و تاریخ سازی به خوبی مشهود است.
* برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب پل فیندلی، فریب های عمدی، حقایقی درباره روابط ایران و اسرائیل، ترجمه محمدحسین آهوئی
مراجعه کنید.
* چشمها را باید شست /جور دیگر باید دید.
شما كه اينقدر اطلاعات تاريخى جغرافى ادبى سياسيت خوبه و اينقدر قلم روونى دارى به من بگو توى شاهنامه اسكندر بر كدوم شاه پيروز ميشه؟
آقاي رضا. در يك جمله مي خواهم شما را راحت كنم تا از بحث با اين ” نو سوفسطائيان ” خلاصتان كنم.
” نرود ميخ آهنين در سنگ ”
اميدوارم منظور مرا درك كرده باشيد.هرچه براي اين باستان پرستان، دليل رو كنيد همچنان مرغشان يك پا دارد.نمونه ي تكراري اش اين است:
«…یعنی چطور میشود معتقد بود که یهود چنان جعلیات گسترده ای را انجام داده تا نسل کشی پوریم را مخفی کند؟ برای مخفی کردن این نسل کشی راحتتر نبود اگر همان چند صفحه تورات را میکندند و دور می انداختند؟ یا اصلا چرا باید واقعه ای را که به آن افتخار میکنند و هر سال جشن میگیرند انکار کنند؟…»
خوب، حال به اين سفسطه چه جوابي مي توان داد؟ ما ترك ها مثلي داريم كه مي گويد: نئجه سه ن قانميام قالاسان يانا يانا!!!
برگشتی عباس؟ یه سالی خبری ازت نبود؟
بودم علي آقا. ولي فقط مي خوندم و به توهمات شمايان مي خنديدم. به همون دليلي كه براي آقا رضا ذكر كردم قصد ندارم با شماها بحث كنم.
ای شیطون!
گوگولي…
دوست عزیز اقای علی گنجه ای – اگر لطف کنید و یک سری به دانشکده تاریخ تهران بزنید و از دانشجویان ترم های اخر سوال بفرمایید متوجه میشوید که اکثریت دانشجویان محترم دانشکده تاریخ مغلطه های تاریخی را متوجه شده اند. واسامی ان کارشناسان محترم فردا را یادداشت فرمایید. (خیلی خوب است )
ممنون از راهنماییتون
گفته های اقای پورپیرار کاملا بر اساس منطق و دلایل علمی است .برای نقد ایشان بهتر است به جای تخریب شخصیت ایشان گفته های ایشان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.و از قضاوت های کور کورانه خود داری کنند.بسیاری از حرفهای که ایشان می زنند شاملو هم در سخنرانی برکلی می زنند.
سلام بر شما جناب گنجه ای
واقعا از زحمتی که کشیدید و در این سایت پاسخگوی بعضی از شبهات دوستان بوده اید ممنونم. میدانم که بحث با بعضی از طرفداران پورپیرار کاری وقت گیر است زیرا اکثرشان از تجزیه طلبان قومگرایی هستند که هدفشان از ابتدا مشخص است . دوست داشتم در بحثتان شرکت کنم اما نمیدانم که خود شما هنوز به این سایت سر میزنید یا نه ؟ احساس کردم شاید دیگر در این سایت حضور ندارید. چنانچه هنوز به اینجا سر میزنید اعلام کنید تا چند مورد را هم من برایتان بگویم.
سلام سارا جان،
من مرتب کامنتها را چک میکنم و اگر کسی حرف توهین آمیزی زده بود یا چیز نامربوطی نوشته بود پاک میکنم ولی به ندرت در بحث شرکت میکنم.
گو اینکه کلا خیلی از طرفداران دو آتشه «استاد» هم بعد از مستند طوفان نوح و اظهار نظر ایشان درباره ریشه زبان ترکی دست از طرفداری کشیده اند و پورپیرار دیگر مثل گذشته توی بورس نیست.
من ازروزی که با کتابها وپژوهش های آقای پورپیرا آشنا شدم خیلی از معماها که در ذهنم سنگینی میکرد حل گردید ضمنا لازم نیست دوستهایی که مخالف پژوهشهای ایشان هستند ثوهین کنند بلکه مستند دلیل بیاورند . توهین ودشنام ومارکهای الکی جسباندن کار بی خردان وکوته فکرانند.
فقط و فقط یک علت و سند معتبر میخوام برای اثبات سخنان ناصر پورپیرار!! فقط یک سند کوچک که واقعا دارای علل منطقی و بدور از هیچگونه تعصب باشد و من این را از طرفداران پورپیرار میخوام!!
آیران شناسان از یهودیان دفاع نمی کنند خودشان دربست یهودیند. یادداشت استاد به شماره 104 در مجموعه یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ را بخوانید.
یهودی خطاب کردن باستان شناسان ایرانی دلیل نیست بلکه طفره رفتن از جواب دادن هست،گرچه کاملا مشخص هست که طرفداران پورپیرار و خودش دلیلی برای اثبات این ادعاهای پوچ ندارند.
آقاي پور پيرار ميگويد که تمام تاريخ ايران از 2500 سال پيش تا کنون بازيچه دست يهوديان بوده است!آنها بعد از رهايي از دست بابليان توسط کوروش به اورشليم ميروند .کوروشي که خود يکي از هخامنشيان وحشي و دست نشانده يهوديان است که از سرزمين خزر آمده اند(در جايي ديگر ميگويد يهوديان آنهارا آورده اند!!).
سوال اول اينجا مطرح ميشود که چگونه يهودياني که در اسارت هستند، هخامنشيان واز جمله کوروش را از خزر آورده اند؟ چه کسي اين قوم وحشي را سازمان ميدهد؟ اين قوم چطور به راحتي تمام ايران را تسخير مي کنند وماد را شکست ميدهد؟اصولا خود مادها چه کساني هستند؟ پورپيرار که مدعي است که اصلا قومي به نام آريايي وجود ندارد!پس تمدن ماد را چه اقوامي ساختند ؟واز همه مهمتر يهوديها که اينقدر زيرک هستند چطور در اسارت بابل به سر ميبرند آنهم نه عده کمي از آنها بلکه تمام بني اسرائيل وآنهم نه براي مدت کمي بلکه براي مدت پادشاهي چند پادشاه بابلي!
سوال دوم اينکه همواره بني اسرائيل در آرزوي دست يافتن به سرزمين موعود بوده اند؛اين سرزمين آرماني در تورات سرزميني وسيع از کرانه هاي نيل تا سرچشمه فرات در ترکيه توصيف شده است که شامل مصر ،عراق،سوريه،فلسطين،لبنان،اردن ،شمال عربستان و بخشهاي جنوبي ترکيه است(همان سرزميني که امروزه صهيونيسم از آن به سرزمين موعود از نيل تا فرات ياد ميکند). هخامنشيان به تاييد خود جناب پورپيرار توانستند بابل را (که قسمت مرکزي و اصلي از نيل تا فرات است) شکست دهند وحتي در پوريم نسل آنها و عيلامي ها وآشوريان وشوش وماد و… را نيز ازميان بردارند ودر آخر خود به شمال درياي خزر باز ميگردند (البته نميدانم منظور آقاي پورپيرار از سرزمين خزر دقيقا کجاست واينکه ميگويم شمال خزر چون در مستند ايشان خزر را آنجا وصف ميکند درکل جايي خارج از خاور ميانه بايد باشد!!!) حال سوال اينجاست که چرا هخامنشيان اين کار را کردند آنهم در زماني که همه کشورها در جدال بر سر مرزهاي خود هستند؟واينکه چرا اکنون که قسمت اعظم وشايد تمام سرزمين موعود يهوديان را هخامنشيان خالي از سکنه،وبه قول خود پورپيرار خالي از هرجنبنده اي ،کرده اند ….ادامه این مطلب را در وبلاگ زیر بخوانیدhttp://www.s3yoosef.blogfa.com/
تمام اطلاعات کنونی بشر و در سراسر جهان که از تاریخ و هنر و فرهنگ اگهی می دهد و زمانی دورتر از 5 قرن قبل دارد یکسره دروغ هایی ساخت یهودند.
با سلام
من اولین باره که در این مورد چیزی میشنوم و به خاطر کامنتی که یک نفر به نام پورپیرار برم گذاشته یود با این اسم اشنا شدم تقریبا تمام جوابهای دوستان رو خوندم اما چیز جالبی که دیدم این بود که تقریبا تمام کسایی که از این اقا طرفداری میکنن فقط مثل اقای محمد رضا تاکید بر دروغ بودن همه تاریخ دارن عزیز من اقا محمد رضا فکر نمیکنید خیلی بی منطق دارین حرف میزنین ؟
جوابتون کاملا خام بود،برای اینکه بدون دلیل و مدرک همه ی تاریخ رو انکار می کنین،پاسختون کاملا نشان دهنده ی طفره رفتن از جواب دادن علمی هست،و این جواب راحت ترین جواب ممکنه و کاملا سبکسرانه
من همه قسمت های تختگاه هیچ کس و نگاه کردم و به دقت حرف های پورپیرار و گوش دادم و بدون تعصب و جانبداری میتونم بگم بعضی حرفاش بی پایه و اساسه از جمله اینکه بعد از قتل عام پوریم ایران خالی از سکنه و جتی جنبنده ای بوده!! فرض کنیم اینطوری بوده باشه یه سوال پیش میاد که پیامبر نامه رو برا کی نوشت؟! یا اصلا اعراب برای مسلمان کردن چه کسانی به ایران آمدن؟؟!! چون اونطوری که خودشونم میگن تا قبل از حمله اعراب دینی در ایران وجود نداشته و پس از حمله اعراب اسلام اولین دین ایرانیان بوده که این نمونه بارز تناقض در حرفای ایشونه حالا بگذریم از چندین ادعای بی پایه و غیرمنطقی ایشون از جمله اینکه چطور ممکنه قوم یهود که در به در بودن، ایران و تسخیر و سکنش و قتل عام کنه و بعد فلات ایران و رها کنه و به خزر! برگرده و در قرن 21 سرزمین اشغال کنه!
اما با این وجود برخی حرفای ایشون با مستندات و مدارک و دلایلی که ارائه کردند منطقی و جای تفکر داره از جمله ناتمام بودن تخت جمشید که کسانی که تختگاه هیچکش و به دقت دیده باشن بدون شک گفته ایشون و قبول میکنن مگه اینکه شوونیستی و مغرضانه برخورد کنن
با این وجود برای رد ادعاهای ایشون بهتره دلایل و مدارک معتبر ارائه بشه وگرنه تمسخر و فحاشی و اینجور کارا که ارزش کار ایشون و بالاترم میبره
استدلالهای پورپیرار در مورد نیمه کاره بودن تخت جمشید هم همونقدر بی پایه و اساسه که بقیه حرفهاش.
اما اگه به نظر شما اونقدر صحیح و حتی بدیهی میاد که میفرمایید «کسانی که تختگاه هیچکش و به دقت دیده باشن بدون شک گفته ایشون و قبول میکنن مگه اینکه شوونیستی و مغرضانه برخورد کنن» علتش احتمالا اینه که نمیدونید تخت جمشید در یک مرحله ساخته نشده و طی دوره حکومت هخامنشیا هر شاهی یه ساختمون یا یه بخش جدید به اون اضافه کرده یا معماریش رو عوض کرده. (خصوصا خشایارشا که ورودی مجموعه رو از ضلع غربی آورد به ورودی فعلی در ضلع جنوبی).
معمولا دوستداران آقای پورپیرار فکر میکنن کل مجموعه تخت جمشید هم مثل یه مجتمع مسکونی بوده که از اول تا آخرش یه نفس ساخته شده و بعد رفتن توش ساکن شدن. خود پورپیرار هم با این که مراحل ساخته شدن تخت جمشید رو خوب میدونه (حداقل به این دلیل که ناشر و ویراستار کتاب «از زبان داریوش» بوده) عمدا به این تصور خواننده هاش دامن میزنه.
بد نیست یه کتاب آشنایی عمومی با تخت جمشید مثل کتاب دکتر حسین زاده از مجموعه «از ایران چه میدانم» رو بخونید و بعد دوباره فیلم تختگاه هیچکس رو ببینید.
باسلام!رو تاریخ باستان ایران دو جریان بحث میکنند. عده ای به تحریف و جعل یهود معتقدند! که دلایل قابل اثباتی وجود داره البته باید سر میزان جعلیات تحقیق بشه! اقای پور پیرار ته ته این جریانه! اینکه اقای پور پیرار افراطی عمل میکنند اصل تحریف رو زیر سوال نمیبره! بحث سر میزان تحریفه!
جریان دوم هم که باستان پرستان!
شما اگر تحلیل فرستادگان میراث فرهنگئ به تخت جمشید در دهه 70 بخونید البته همراه عکسهای تخت جمشید! وهمینطور عکسای قبل تحریف تخت جمشید باورتون میشه که واقعا تخت جمشید بیشتر 30از درصد پیشرفت کاری نداشته!
کتیبه ها و برخی سنگ نماها ساختگی بودنشون به بهونه مرمت و دست کاری تاریخی توسط تحریفگران از سوی میراث فرهنگی اثبات شدست.
این یه مثال بود. کلا خود تحریف کسترده متاسفانه یا خوشبختانه غیر قابل انکاره ولی سر میزان اون باید با احتیاط رفتار کرد.
اینکه اریایی ها تحفه ای برای ما اوردن یا نه باید گفت که اونها قومی وحشی بودن که با تمدن 6 هزار ساله و پیشرفته ما مواجه شدند چه کسی این تمدنهای پیشرفته رو از روزگار محو کرد؟ شما بقایای تمدن شهر سوخته رو بخونید! جراحیه مغز، چشم مصنوعی، فاضلاب سفالی شهری همه در 6 هزار سال بیش ایران! این هم یه مثال دیگه از تحریفات تمدن ما!
باسلام
مجموعه کتابهای پورپیرار را چندین بارمطالعه کرده ام هضم نوشته های ایشان برای افرادی که تعصبانه نگاه میکنند سخت است.برای ما که از اول در کتب درسی رسانه ها وغیره گفته اند هخامنشیان اشکانیان وساسانیان متمدن بودند ودرموردشان چنان وچنین به خورد ما داده اند قبول نوشته های ناصر خان مشکل است چرا که به نوعی باور کردیم کورش بزرگ بوده…ولی با مطالعه کتابهای ایشان آدم به مطالب جدیدبرمی خوردانسان را به فکر وامیداردباید تامل کرد. بیشتر کسانی که در مورد کتابهای ایشان نظر داده اند
جواب ودلیل قانع کننده نتوانسته اند بیاورندبیشتر توهین واهانت وانگهای مختلف وبدون منطق جواب داده اند.مهم نیست این آقا در کجای ایران متولد شده است یا فلان کس در موردش چی گفته مهم این است چه میگوید.مثلا در مورد یهود وپراکندگی آن ونقش یهود در تاریخ ایران مطالب خوبی نوشته باید موشکافی شود.باید مناضره تلویزیونی ترتیب داده شود تا ایشان ومنتقدین بشینن در مقابل میلیونها بیننده حرف بزنن تا مردم خودشان در مورد آنها قضاوت کنن.
سلام
دوست عزیز آقای پورپیرار ادعایی دارند که باید سند براش بیارند نه کسانی که از ایشون دلیل می خواهند .
ضمنا اصلا از بحث ایران و ایرانی خارج شیم اقوام اولیه که با دلایل علمی مورد تایید هستند رو چی میگید ؟
با سلام خدمت دوستان عزیز
اول اینکه خدمت دوستانی که می گویند کسی جواب ایشان را نداده باید عرض کنم که جواب داده شده و اگه کسی خواست من کتابشو دارم(پورپیرار و کعبه زرتشت) براش می فرستم بخونه . بعدش اینکه چطور این همه اندیشمند و تاریخ دان تو دنیا این همه تحقیقات کردند و به این نتایج جالب آقای پورپیرار نرسیده اند. و نکته دیگر اینکه شما نمی توانید علوم تجربی که مبتنی بر مشاهده و آزمایش هست رو زیر سوال ببرید و هنگامی که زمین شناسان و باستان شناسان قدمت تاریخ و فرهنگ ایران رو تایید می کنند دیگه حرف های این آقا خنده داره. و درنهایت در جواب آقای جعفر بگم که عزیز من شما که می گی عرب پیشرفت کرد فقط نام یه دانشمند و ریاضی دان اهل مکه و عربستان رو برای من بیار .؟؟ اونا فقط غارت گری کردند نه پیشرفت … فتامل!!
سلام ایرانی ها(-)
در این مواقع فرهنگ خودتان را نشان دهید(!!!)
میدانم همه ی حرف های زیبایی (منضورم فحش نیستااااااا ) که به هم میگویید بخاطره ایران است (60%)
فقط نگذرارید باعث اختلافتان شود(><)
من با اکثر گفته های آقای پور پیرار موافق نیستم ولی یکطرفه هم قضاوت نمی کنم این آقا یه حرفی زده با دلایل خودش هر کس مخالف دلایل خودش رو بگه. به هیمین راهتی
البته حقیقت را بچه ای که هنوز دانشگا نرفته هم میداند…
به این وبلاگ مراجعه کنید برای دیدن یک جواب مفصل راجع به گفته های پورپیرارhttp://s3yoosef.blogfa.com/
برای جواب به حرفهای جناب پور پیرار توصیه میکنم حتما یه سر به این وبلاگ بزنین.مطمئن باشید جوابتان را خواهید گرفت
به نظر من بهتر است صدا و سیما اجازه بدهد آقای پورپیرار بیاد در تلویزیون صحبت کنه و مستندهای تختگاه هیچکس و معجولات مجلل وی هم پخش بشود تا مردم خودشان قضاوت کنند که ایشان درست میگوید یا نه . البته همه تاریخ دانان و باستان شناسان هم باید صحبت کنن
از شما نويسنده عزيز اين متن خواهشمندم اطلاعات صحيح و كافي به كساني كه به ايراني بودنشان افتخار مي كنند ( خودشان هم نمي دانند چرا افتخار مي كنند!!!) بدهيد. البته حرفهاي ناصر پورپيرار خيلي منطقي تر از حرفاي شما و امثال شماست هركي آثار ناصر پورپيرار رو نخونه ( متاسفانه همه شعار ميدن هيشكي نخونده) فكر ميكنه ناصر پورپيرار كلاس پنجم ابتدايي رو هم نرفته و فقط فحاشي بلده . شايد بعضي از نظرياتش رد بشه و قابل قبول نيست ولي بعضي از نظرياتش صد در صد قابل قبوله و مدارك كافي وجود داره. از هم ميهنان عزيز خواهشمندم افكار شوونيستي را كنار گذاشته و بر اساس واقعيت قضاوت كنند.
سلام خدمت همه عزیزان من مدت ها خودم در باره شخصیت کوروش تحقیق کرده ام چند صد صفحه کتب مختلف از تاریخ ایران و کتاب های مرجع را مطالعه کرده ام تنها جایی که از این فرد نام برده شده در کتاب تاریخ طبری جلد 1 ص 408 در ذیل تاریخ بنی اسرائیل از فردی به نام کی روش صحبت شده که 1- نه شاه است 2- نه سر سلسله است 3- نه حتی در ایران امروزی میزیسته 4- با استدلال های خود طبری شخصیتی پر از تناقض است که حتی نمی توان زمان زندگیش را درست تشخیص داد
حال برای من سخنان شخصیتی مثل پور پیرار به مراتب قابل قبول تر است تا یهودیانی که از کی روش یک جهان سلطان ساخته اند مجال نیست ولی در اینده بخشی از تحقیقاتم را مفصلا منتشر مکنم
فقط از همه دوستان خواهش میکنم به این یک سوال فکر کنند که چگونه مشود شاهی با مشخصات کوروش در تاریخ ایران وجود داشته باشد ان وقت هیچ کس حتی نامی از ان در تاریخ نبرده باشد که نامش را باید از تورات بیرون کشید؟
مهدی جان،
حرفهایتان چند اشکال عمده دارد.
1- پورپیرار عقیده دارد که کورش و داریوش وجود داشته اند و سرداران خونریزی بوده اند از قوم اسلاو که به خواست یهود به ایران کنونی حمله کرده اند و تمام اهالی آن را قتل عام کرده اند و بعد هم یک کشور خالی از سکنه پشت سرشان باقی گذاشته اند و برگشته اند به سرزمین خودشان. یعنی اصولا پورپیرار آن قسمتی از تورات که شما نسبت به صحتش شک دارید را دربست قبول دارد.
2- پورپیرار مدعی است تاریخ طبری و بقیه همه کتابهای تاریخی که در مورد ایران از زمان داریوش تا همین 200 سال پیش نوشته شده اند دروغ و جعل یهود هستند و انگیزه یهود برای چنین جعلی سرپوش گذاشتن روی همان قتل عامی است که در بند 1 عرض کردم. حالا این که شما از پیدا نکردن اسم کوروش در تاریخ طبری به این نتیجه رسیده اید که «سخنان شخصیتی مثل پور پیرار به مراتب قابل قبول تر است» برای من تناقض آلود است.
3- این که در منابع فارسی دنبال اسم «کوروش» گشته اید و پیدا نکرده اید تعجبی ندارد. انگار کسی نداند که نام طالوت در عبری «شائول» است و توی تورات دنبال طالوت بگردد و وقتی پیدا نکرد نتیجه های عجیب بگیرد. منابع فارسی میانه و نو، پادشاهان هخامنشی را به اسم داراب و دارا میشناسند.
4- کلا باستان شناسان و تاریخدانان به تورات به عنوان یک منبع نادقیق، پر غلط و جانبدارانه نگاه میکنند. در مورد کوروش و ایران باستان هم، روایتی که مورد توافق اکثریت دانشمندان است، شباهت چندانی به روایت تورات ندارد.
تحمل حق برای شما احمقهای گم شده در تاریخ تحریف شده و جعلی سخت است.
مردم ما که همشون مطالعه ی تاریخی ندارن و خیلیهاشون اصلا نمی دونن تاریخ چی هست،پس راحت میتوان ان ها را با فن مغالطه فریب داد و از کسی پوشیده نیست که جناب پورپیرار خوب بلده از فن سخنوری استفاده کنه و مردمی که تخصصی تو تاریخ ندارن رو فریب بده وگرنه دلایلش رو اثبات می کرد نه اینکه وقتی ازشون دلیل میخوای خیلی راحت بگن هرکس خلاف من میگه یهودیه این پاسخشون ادم رو به خنده وا میداره
با سلام خدمت دوستان
عزیزانی که طرفدار آقای استاد هستن: یه مثالی دارم. من میدونم انیشتن فیزکدان معرفی هست که نظریات زیادی تو فیزیک اثبات کرده خیلی از دانشمندان فیزیک هم قبولش دارن، حالا اگر من که وقت مطالعه فیزیک ندارم یک فرمول از انیشتن را قبول کنم و بعداً معلوم شه اشتباه هست، ایرادی به من نمیگیرن، ولی اگر یه نفر که حتی تحصیلات دانشگاهی نداره بیاد بگه انیشتن اشتباه میکرده، انیشتن اصلا وجود ندارد یا یک شخصیت کذاب است، من نمی پذیرم و حتی حاضر نیستم گوش کنم چی میگه…
در مورد استاد عزیزتون من نظر نمیدم چون برای قضاوت باید حرف های هر دو طرف دعوا گوش کرد، من وقتشو ندارم، ولی حاضر نیستم نظریاتی که 10-15 ساله فقط توسط یه نفر مطرح شده بپذیرم… زیرا این همه دانشمند تاریخ در دانشگاه های سراسر دنیا در مورد تاریخ ایران مطالعه می کنند ولی همچنین نظریاتی نداند… شاید می خواید بگید همه اونا یهیودی و یا حقوق بگیر از قوم یهود هستن!!!!!!
با سلام و درود. اين جانب ادعايي ندارم، اما به هرحال دانشجوي مقطع دكتري هستم و تاريخ پژوهش مي كنم. براي زندگي شخصي من هم چه تفاوتي ميكند كه هخامنشيان يا ساسانيان ايراني بوده اند يا اصلا نبوده اند.؟ ولي هر چه آثار آقاي پورپيرار را خواندم و سخنان وي را گوش دادم ، متاسفانه به نتيجه اي نرسيدم. كتابهاي وي داراي ارزش علمي و تحقيقي نيستند. خواستم كتابي در رد آنها بنويسم. ضمن اينكه گرفتاري و كمبود وقت دارم ، ديدم حرف هاي او در يك قالب معين علمي هم بيان نشده تا به طور نظم علمي و دانشورانه بتوان برايش جواب نوشت. ولي برخي حرف هاي او هم درست است. اما ان حرفهاي بعضا درست را خب ديگران بهتر هم گفته اند. تازگي ندارد. مثل اين كه تاريخ ما 2500 سال نيست. بيشتر است. اين را كه ما خيلي وقت هست داد ميزنيم ايران ما سيزده هزار سال تاريخ دارد. استاد ارجمند دكتر هوشنگ طالع خيلي سال پيش در كتاب تاريخ تمدن و فرهنگ كهن ايران،دوره ي دوازده هزار ساله تاريخ ايران را تشريعح علمي هم كرده اند. شاد روان ذبيح بهروز كه پنجاه سال پيش اشاره كرده بود. يا اين كه ايران پيش از بر امدن هخامنشيان داراي تمدن پيش رفته اي بوده را نيز جناب پورپيرار درست مي فرمايند. ولي اين كه مغول به ايران حمله نكرده يا نبوده يا قاجاريه گروهي از دربار روسيه بودند يا همه ي اين كتاب ها و زبان بسيار قوي فارسي را يهود ساخته !!! راستش آدم خنده اش مي گيرد. آدم به چي جواب بده؟ نكته ي ديگر كينه ي نهفته در قلم و بيان آقاي پورپيرار نسبت به ايران و شيعه گري و نيز دشمني وي با تماميت ارضي كشور است ، كه به طور كامل آثار او را از بي طرفي علمي خارج كرده و يك خصومت ورزي در وراي اين حرفها حس مي شود. آنگاه ديگر انسان آگاه،حتي رغبت به دست گرفتن كتاب آلوده به غرض را نخواهد داشت. در هر حال ايشان هم به اين روش تا حدي خود را معروف و مشهور كردند. انشالله باز موفق تر شوند. به هر حال اين هم وطن ما زندگي مرارت بار و سخت و بدون افتخاري در گذشته داشته اند – كه خود هم معترف مي باشند- اميدواريم در اين مقطع كهولت سن زندگي آرام داشته باشند و معروف و مشهور به شادي و سلامت به سر ببرند و هي كتاب بنويسد.
شما هم بهتر است مابقی عمرتان در فهم روش های تحقیق و روشهای علمی صرف کنید شاید نور علم مدرکتان را نوری بخشد
زنده باد آیدین.
آقای علی تبریزی شما فکر میکنم هیجوقت به نتیجه نرسید زیرا جاده یکطرفه میروید و سعی میکنید تمام اشیا را با یک رنگ ببینید.
اگر شما نوشته ها و نظریات آقای پورپیرار را قبول کنید اول از همه باید مدرک دکتری خود را کنار بگذارید
سلام سلام به همه دوستان
من اهل شیرازم، به شیرازی بودنم به فارسی بودنم ودر کل به وطنم با آن همه سابقه ی روشن و درخشان افتخار می کنم.
من مطمئنم که این آقای به اصطلاح استاد دارای یه جور مشکل خاصه، مثل حسادت یا …
پیشنهاد می دم خودشو به یه دکتر نشون بده.
i coudln’t agree more 😉
سلام
یه مثل قدیمی میگه: (آهن فقط آهن رو می بره)
اگر اون حرفی زده که کج وسست و نادرسته با یه جواب محکم و درست باید جواب اون رو داد این توهین هایی که میکنید وجواب های بی سر وته که میدید بیشتر به کارش ارزش میده
اگر هم جوابی ندارید به دروغ حداقل یه جوابی بدید که نگن حرفاش بی جواب مونده
با تشکر
آقای محمد حسین
اگر اساتید و دانشگاههای معتبر دنیا در برابر استنادات آقای پورپیرار سکوت کرده و جوابی ندارند پس شما هم کلنجاری نکنید اگر جوابی ندارید فاتحه …
من باتمام تعصبی که داشتم این فیلمو دیدم ویه بار به تخت جمشید رفتم وکاملا با چشمام دیدم و درک کردم که حقیقتا این مجموعه کاملا نیمه کاره س ….. من این قسمت از حرفای افای پور پیرار را قبول دارم .به نظر من نباید با تعصب به مسائل نگاه کرد.شما دارید به کسی توهین میکنید که سالها تحقیق و پزوهش کرده …مسائل جدیدی مطرح کرده…ودید مارو باز تر کرده شاید قبول هم نکرده باشیم من فقط میتونم پیشنهاد کنم که موقع خوندن و دیدن اثار ایشون تعصب و کنار بگذارید….
حرفها و نوشته های آقای پورپیرا کاملا درست و منطقی و علمی است.
علی بنظر خودت عربها که درکل سرزمینشان (و به گفته خودشان) تنها هفده باسواد(و نه دانشمند) داشته اند میتوانند به ان سرعت از دید علمی پیشرفت کنند؟؟ فراموش نکن بسیاری از کتابهای ایران را پس از فتح ایران اتش زدند
جناب علی برای اطلاعتان بگویم که در فتج ایران کتابهای ایران را اتش زدند
عزیزان بد نیست بدانید پورپیرار یک عرب اهل خوزستان هست..
مساله ای که متاسفانه اکثرا ایرانی ها از آن اطلاع ندارند!! او عرب بودنش را کتمان کرده و به دروغ خود را اهل تهران و فارس جا زده است تا انگیزه هایش از تمجید اعراب پنهان بماند..
بد نیست سری به سایت wikipedia بزنین:
http://az.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B1
در این سایت به زبان کشور آذربایجان (که خودشان پان ترک دشمن ایران و ایرانی هستن) نوشته:
“ناصر پورپیرار ۱۳۱۹ دا اهوازدا دونیایه گلیب. معاصر عرب ایرانلی بیر یازان دیر”
ترجمه: “ناصر پورپیرار در سال ۱۳۱۹ در اهواز به دنیا آمده. او یک نویسنده معاصر عرب اهل ایران هست”
جناب ناصر پورپیرار تاریخ را با اسناد ومدارک بررسی وتحلیل میکند واز هیج جایی پشتیبانی نمیشود. جون بادلایل واقعیتها را نوشته واز تعصبات کذایی دوری گزیده بعضی ها به مذاقشان خوش نیامده فقط بلدند به ایشان توهین کنند وآقای پورپیرار را بیسواد ” دانشگا نرفته”کلاهبردار” هزاران برچسبهای دیگر . من نظرم اینست بجای توهین وتخریب جوابهای تاریخی ومستدل بنویسید. خوانندگان عقل وشعور دارند خودشان راست و درست را انتخاب میکنند……
احمد اگر همین نوشته این دوست عزیز رابخوانی خودت پاسخ برخی از پرسشهایت را میگیری
کاری نداریم پور پیرار بی سواد است یا نه،عضو حزب توده بوده و زندانی شده یا نه.بالاخره ایشان حرفی زده و اگر می شود باید آن را نقد کرد.فکر کنم ایشان از بی اطلاعی مردم سوء استفاده می کنند.بهتر است نگاهی به کتاب تخت جمشید از اشمیت بیاندازید.عکس های فراوانی از گذشته تخت جمشید دارد.شاید با دیدن این تصاویر جواب برخی از سوال هایتان را بگیرید.در ضمن در جشن های 2500 ساله در زمان شاه تغییرات زیادی در تخت جمشید برای آماده شدن آن برای جشن ها انجام شده.گزارشات بنگاه علمی تخت جمشید هم گزینه مناسبی برای روشن شدن مساله است.
چه خوشمان بيايد چه نيايد پورپيرار دلايلي هم ارايه ميكند كه منطقي و مستدل ميباشد.دلايلي كه ديگران چون انها را به نفع گفته هايشان و نظرياتشان نمي ديدند همواره از كنار آنها ميگذشتند و انكار ميكردند
12 قرن خالی بودن از سکنه منطقی هست؟جالبه که ایشون ادعا دارن حتی تو این مدت پرنده ای هم پر نمی زده،گویا هخامنشیان پرنده ها رو هم کشته بودن گفته هاشون نه تنها منطقی نیس بلکه کاملا مسخره و خنده داره دلیل مستدلی هم که شما می گین رو کنین که ما هم ببینیم تنها چیزی که ایشون دلیل مستدل نامیدن تا حالا اینه که هرکی خلاف من بگه یهودیه که کاملا تهی مغزانه هست و اصلا دلیل نیس چه برسه به اینکه منطقی هم باشه،کاش به جای اطاعت کورکورانه کمی هم فکرمونو به کار بندازیم تا اسیر این حقه بازیا نشیم
پورپیرار افتخار تاریخ ایران است.ما در 1200سال سلطه مزدوران هخامنشی اشکانی و ساسانی یک دانشمند یا یک عالم یا یک جلد کتاب نداریم. هر چه هست نیزه هست و جنگ متاسفم برای بیسوادانی که ناآگاهانه دفاع میکنند…
سلام
من مستند تختگاه هیچ کس را دیدم
دلایل منطقی انرا نمی توان رد کرد. با انگ چسباندن و توهین کردن حق کتمان نمی شود. ایران تاریخ 7000 ساله دارد که تنها 2500 سالش را …
بهترین نظر درباره پور پیرار را شاید بتوان نظر نور الدین کیانوری دوست وی در دوران قبل از انقلاب دانست: کیانوری، پورپیرار را (عرب دیوانه) میدانست،کیانوری همچنین او را دزد و کلاهبردار می داند(مراجعه کنید به خاطرات کیانوری و اخراج شدن پور پیرار از حزب توده). بنابراین از دیوانه چه انتظاری ایست جز ثبوت دیوانگی اش (از کوزه همان تراود که در اوست. به نظر من در این دوران که همه ابر باد و مه و خورشید و … (همدیگر) شده اند تا دستاوردها و میراث گذشته مان کم رنگ شود، (قورباغه ای )همچون پورپیرا آواز ابوعطا بخواند و عصبیت عربی یتش پوشش بر فهمش شود تا نه گانه های هردوت، سیروپدیای گزنفون،مردان نامی پلوتارک و نقشهای همیشه حیرت انگیز پرسپولیس را نبیند واوهاهمش بر عقل درکش چیره شود و (چرند و جفنگ) بنویسد، در جواب طرفدارانش آقایان احمد و ALI و یمانی باید بگویم که دوستان فهم تاریخ ایران درک تاریخی می خواهد که متاسفانه با نظری که داده اید، و از این دیوانه طرفداری کرده اید باید بگویم اصلا درک تاریخی ندارید چون مطالعه ندارید. دقت کنید که پور پیرار با ان که خراب بد نام شده است به همت شما ترانه خوانی نکند که( شده ام خراب و بد نام و هنوز اميدوارم كه به همت عزيزان برسم به نيك نام)
آقا یا خانم ایران دربارهی کیانوری بهتر است به کتاب چند بگو مگو مراجعه کنید.
دربارهی بقیهی موارد مطرح شده از سوی شما و سایرین هم باید گفت که همین یادداشت و کامنتهای بچهگانه و بی اساس که در این صفحه در مدت این چند سال از سوی این و آن نگارش شده، چه از سوی ظاهرا طرفداران و چه از سوی مخالفان نشان میدهد که دوستان از این سو و آن سو چیزکی شنیدهاند و کامنتی بر اساس همین موهومات خود نوشتهاند. بهتر است شما یا هر کسی که مخالف ناصر پورپیرار است تمامی مجلدات مجموعه “تاملی در بنیان تاریخ ایران” را بخواند و با درک تاریخی! که به آن مجهز است سعی کند در رد مطالب مطرح شده از سوی وی، پاسخی لااقل در حد یک مقالهی چند صفحهای بنویسید و به دور از فحشها و بحثهای نامربوطی که در اینترنت به نام نقد دربارهی یادداشتهای پورپیرار نوشتهاند یکی از مداخلی را که به نظرش صحیح نیست با ارائه اسناد قابل قبول رد کند تا کسانی که شاید از دید شما با خواندن کتابهای پورپیرار گمراه شدهاند، با خواندن آن نقد به مسیر حقیقت دعوت شوند.
واقعا بعضیها برای معروف شدن دست به چه کارههای که نمی زنند
ممنون از جواب خردمندانه شما دوست عزیز
سلام واقعا اینگونه فکرمی کنیدشاهکارند ؟
کسانی که کمترین اطلاعات ازتاریخ اسلام دارند می دانندکه همواره اشخاصی نظیر اووجود داشتند که مواضعی شبیه پورپیرار گرفتند.
ابن تیمیه ازجمله این اشخاص هستند.
مثلا ادعای جناب پورپیراردرمورد امویان واهانت وتخطئه یاران امام حسین (ع) واهانت او به امام حسین (ع)برگرفته ازاندیشه های ایشان است.
جنابامثال شما هم از اونهایی هستی که منافعت با تاریخ باشکوه ایران در مغایرت است و گفته های دروغگویان بزرگی همچون پورپیرا را بی چون و جرا تائید میکنید…دانشمندان و اشخاص و کتابهای زیادی قبل اسلام وجود داشتند که حضرات اسکندر گجستک،اعراب و مغولها آنها را به آتش کشیدند ولی باز هم آثاری از ان بزرگان در دست هست
اقای پورپیرار میگوید جرا واژه ای برای کتاب در فارسی نداریم. حمید خان گفتند سوختند.یکی بگه بعد از سوختن کتابها واژه فارسی کتاب جه بلایی سرش امد.ابن ندیم با ابن مقفعش جرا خبر ندارند.ابل قاسم جه میگوید.ادبیات شفاهی فارسی اگر وجود دارد جه جوابی دارد.لطفا به جای فحش دادن جواب منطقی بدین کاری هم با یهود نداریم.شاید منم موافق شمافکر کردم
کلمههای فارسی برای کتاب «نامه» است و «پچین».
نمیدونستید؟
دوست عزیزم جوابهای این جوری و جوابهای قبلی تو این سایت که شما دادین مملو از تعصبات افراطییست.
ناصر جان، دقیقا چه چیزی توی جواب قبلی من مملو از تعصب افراطیه؟
سوال اینجاست که جرا واژه کتاب جنان که میگین وشاید بگین فلان جا نوشته شده هست .جنان واژه مهم و خیلی کاربردی هر عسر باید حتی سینه به سینه حفظ نشود.الان حتی قوم تقریبا بیست میلیونی فارس زبان در ایران به اینایی که شما میکین ناآشناست جه برسد به اقوام دیگر.و نامه را نمتوان همواژه کتاب دانست بلکه یک عنوان و شرح حال بغضی حکایه هاست .دوستان عزیز نظر بدن
این که معنی واژهها در طول زمان عوض بشه، یا بعضی واژهها جایگزین بعضی دیگه بشن چیز عجیبی نیست و در همه زبانهای زنده اتفاق میافته و موضوع علم زبانشناسی تاریخیه.
مثلا انگلیسیا به صورت میگن face که یه کلمه فرانسویه و اسم اصیل انگلیسیش nebb هست که از قرن ۱۶ به اینور استفاده نشده. حالا مثلا اگه پورپیرار بود لابد میگفت انگلیسیها صورت نداشتن و صورت اصلا توی فرانسه اختراع شده!
سعی در قبولاندن دانسته های خودتون تعصب افراطیه
یعنی مثلا اگه توی واژهنامه یا دائرهالمعارف مدخل «تعصب» رو نگاه کنیم میبینیم که معنی کرده «سعی در قبولاندن دانستههای خودتان»؟
عزیزان بد نیست بدانید پورپیرار یک عرب اهل خوزستان هست..
مساله ای که متاسفانه اکثرا ایرانی ها از آن اطلاع ندارند!! او عرب بودنش را انکار کرده و به دروغ خود را اهل تهران و فارس جا زده است تا انگیزه هایش از تمجید اعراب پنهان بماند..
بد نیست سری به سایت wikipedia بزنین:
http://az.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B1
در این سایت به زبان کشور آذربایجان (که خودشان پان ترک دشمن ایران و ایرانی هستن) نوشته:
“ناصر پورپیرار 1319 دا اهوازدا دونيايه گليب. معاصر عرب ایرانلی بیر يازان دیر”
ترجمه: “ناصر پورپیرار در سال 1319 در اهواز به دنیا آمده. او یک نویسنده معاصر عرب اهل ایران هست”
سلام
گفته های بی اساس و بی ارزش و غیرعلمی پورپیرار برای من که باستان شناسم چنان هویداست که احساس میکنم فردی اونها رو نوشته که بیماری روانی خاصی داشته. اگر هم باستان شناس نبودم حتما با خود می اندیشیدم که مگه میشه ایران با اون عظمتهاش چنان بلاهایی سرش بیاد اونهم توسط یهودیها؟ آخه یهودیها در طول تاریخ هیچگاه نتونستن در هیچ جایی کار عظیمی انجام بدن چه مثبت و چه منفی.
پورپیرار فقط میتونه مغزهای آکبند و راکد و کور رو تحت تاثیر قرار بده.
واقعا متاسفم برای سلیمی نمین. زمانی با دخترش دوست بودم الان خبری ازشون ندارم. سلیمی نمین گاهی افاضاتی هم در بعضی سایتها راجع به این قضایا میکنه.
پورپیرار سابقه کمونیستی و جاسوسی داره و اوین هم رفته. هیج جایگاهی بین مذهبیون نداره مگر همونهایی که مثل غیرمذهبیونی که گفتم مغز آکبند داشته باشن.
از تعریف امام خامنه ای در مورد هنر تخت جمشید هم بگید. آقا از هنر ایرانی در تخت جمشید تمجید کردند.
تازه ناصر ویران کننده پورپیرار به صدام نمره 20 میده.
یه وقت تصور نشه که این مردک لایعقل جایگاهی در این نظام داره ها …..اصلاً ……من یکی سایه اش رو با تیر میزنم.
چه به خاطر توهین به قبل اسلام و چه بعد اسلامش. اتفاقا به احتمال زیاد عامل صهیونیسم هست برای ضربه به ما.
یاعلی
جناب مسئول سایت بنده از دوستان جناب پورپیرار هستم با شما مناظره میکنم اگر جرئت دارید!!!!!!!!
درود بی پایان به جناب گنجه ای
من در رشته باستان شناسی تحصیل کرده ام و اعتراف میکنم که از مطالبتون کمال استفاده رو بردم .
خواستم به امسال آقایان عباس و امین و… عرض کنم که وارد بحث های شما شدن و جواب سئوالات شما را دادن نیازمند دکتر و مهندس و … بودن نداره چون چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
کاملا مشخص است که این عده برای پول دست به طرح همچین مسائلی زده اند و وطن فروشی میکنند …
در جهانی که دولت مردان هزینه های هنگفت میکنند تا برای خود چند سالی تاریخ رقم بزنند تا به آن ببالند امسال شما چقدر گرفته اید تا همه چیز را انکار کنید؟؟؟؟؟
آقای مرادی ، بهمن ، سیامک ضمن تشکر از مطالبی که نوشتید عرض میکنم که وقت با ارزش خودتون رو برای پاسخ دادن به این دست مطالب هدر ندهید چون اگر خود خدا بگوید که اینطور نیست مطمئن باشید با خدا هم مخالفت میکنند.
این تخریب فرهنگی سالهاست که شروع شده و تا جهان هست هم ادامه دارد و من و شما کارهای مهم تر از بحث کردن با همچین اشخاصی را داریم.
ما میدانیم که کوروش کبیر که بود و انوشیروان چرا دادگر شد و بابک و مازیار برای چه قیام کردند و حتی میدانیم اسکندر گجسته که بود و چه کرد و چه شد …
تا میهن کاوه تابوت ذهاک است / این سرزمین از هر اهیمنی پاک است
صدها هزار آرش جان در کمان دارند / تیری اگر کاریست ای عاشقان دارند
وقتی هویت را در نام میجویند / هر بی نشان ناکار صد یاوه میگویند
ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم / دیروز فریبنده بت نپرستیدیم
ما ریشه ای دیرین در عشق و خون داریم / ما در شب تاریخ تا صبح بیداریم
سربلند ایران
تا درودی دیگر بدرود…
لرستانی ها ضرب المثلی دارن که میگه:
(بیژن رید تو چاه اسم در کرد).
در قدیم دهی بوده که آدماش برحسب شغل و حرفه ای که داشتن محبوبیت و معروفیتی داشتن اما آقا بیژن اسمی ازش سر زبون نبوده.یه روز آقا بیژن میرینه توی چاهی که همۀ ده از آبش استفاده میکردن،و با این کارش اهالی ده عصبانی و خشمگین میشن.از اون موقع ببعد میگفتن بیژن رید تو چاه اسم در کرد.
حالا این ده سرزمین به تاراج رفتۀ ایرانه آدماشم کوروش و داریوش و … فردوسی و حافظ و خیام و … شکوه و اقتدار وعظمتش تخت جکشید و چغازنبیل و بیستون و شاپورخاست و….
و این آقای حاج سید ناصر پورپیرار هم همون آقا بیژنه که ریده توی ایران و اسم درکرده.
از قول من بهش بگین آسمان خیلی عامیانه جوابتو داد.
واقعیت تلخ است.آقای پورپیرارازتاریخ شناسان بزرگ ایران درکناربزرگ مردتاریخ شناسی پورفسور ذهتابی است.اینکه زبان فارسها درحمله اعراب ازبین رفته است.برای همه ازجمله متفکرین قوم فارسها هم موردتائیداست
بله ؟؟؟!!! تاریخ شناس بزرگ؟ خواب دیدید؟ سواد دیپلم داره دیپلم. کی گفته پا تو کفش علم بکنید اونهم پابرهنه و بدون جوراب؟ مگه علم تاریخ و باستان شناسی محقق و استاد نداره و قحط الانسانه که پورپیرار عرض اندام کنه؟
زبان پارسی هرگز از ین نرفته. اتفاقا ما تنها ملتی هستیم که مسلمان شدیم اما عرب نشدیم در حالی که تمام ملتها با مسلمان شدن، عرب هم شدند اما ما خود دین رو پذیرفتیم. حتی یه بزرگوار جانبازی میگفت ما در طول جنگ هزاران شهید دادیم سوختیم و تکه تکه شدیم یه وجب از ایران رو ندادیم زبان فارسی رو تحویل صدامیان ندادیم.
علیمی بحث کنید نه تعصبی. بلد نیستید علم رو سکوت کنید.
صحبتی کوتاه با طرفداران آقای پورپیرار:
بنده یک صحبت کوتاه با طرفداران آقای پورپیرار دارم و ترجیح میدهم خطاب به خود ایشان حرفی نزنم. زیرا قانع کردن کسی که بخاطر شرایطی که خواسته یا ناخواسته در آن قرار گرفته شروع به جعل سند و تحریف آثار کرده است، ممکن نمیباشد. (مانند قضیه بیدار کردن کسی که خود را به خوابی زده است)
** از آنجا که دروغ بودن و نادرستی تمامی نظریه های آقای پورپیرار بوسیله مدارک معتبر تاریخی اثبات شده و از حوصله این جمع خارج میباشد، بنده از تکرار آنها خودداری میکنم.**
قبل از صحبت باید عرض کنم طرفداران ایشان دو دسته هستند:
1- افرادی که از این جانب داری انگیزههای قومی- نژادی دارند.
2- افرادی که متاسفانه بخاطر مطالعات کم در مورد تاریخ صحبت های ایشان را باور کرده اند.
مورد خطاب بنده “گروه دوم” هستند. زیرا به نظر من بحث کردن با گروه اول یعنی کسانی که تعصب های پوچ و واهی دارند، کاری بس بیهوده و طاقت فرسا و بی نتیجه است. اما گروه دوم افرادی هستند که به دنبال واقعیت بوده و در آینده با اندکی تجزیه و تحلیل به اشتباه و بی اساس بودن نوشته های آقای پورپیرار پی خواهند برد.
در اینجا دو موضوع کلی مطرح خواهد بود:
– اول اینکه قبل از مطالعه هر نوشته ای باید از معتبر و با ارزش بودن آن مطمئن بود.
“یک مثال ساده”: فرض کنید شما میخواهید اطلاعاتی در مورد نحوه عملکرد قلب انسان بدست آورید. آیا به سراغ نوشته های یک پزشک متخصص قلب میروید یا کسی که نه تنها رشته تخصصی اش قلب نیست بلکه حتی دانشگاه هم نرفته است!!! آیا نوشته های شخص دوم ارزش صرف زمان و انرژی برای خواندن دارد یا خیر؟!
در مورد تاریخ نیز همینطور است. آیا برای کسب اطلاعات تاریخی در مورد هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان به سراغ نوشته های اشخاص شناخته شده ای مانند ویل دورانت، حسن پیرنیا، دکتر امیر حسین خنجی و هزاران تاریخدان بزرگ دیگر برویم یا …!!! آیا صرف اینکه کسی بخاطر عجیب و غیرمنطقی بودن ادعاهایش همچون انکار تمدن بزرگ یک کشور و انکار آثار ارزشمند هزاران مورخ، باستان شناس، نویسنده، شاعر و … چون حافظ و فردوسی معروف شده باشد، برای اینکه کتابش ارزش خواندن دارد کافی است یا خیر؟!!!
– مورد دوم: فرض کنیم (فرض محال!!) که نوشته های آقای پورپیرار ارزش خواندن حداقل برای پی بردن به حقیقت داشته باشد! در اینصورت هر کسی که اندک قدرت تجزیه و تحلیل در وجودش داشته باشد بعد از خواندن آنها و مقایسه خود نوشته ها با یکدیگر به وجود تناقض بین آنها پی میبرد و حتی نیازی به مطالعه نقدهای نوشته شده توسط دیگران نیست!
در مورد انگیزه آقای پورپیرار من هم با نظر آقای گنجه ای موافقم. احتمالا ایشان ضرب المثل عربی”اگر میخواهی شناخته شوی مخالفت كن” را شنیده و در دستور کارشان قرار داده اند. به نظر من سطح سواد و شعور نسل امروزه ملت ایران بسیار بالاتر از چیزی که آقای پورپیرار تصور کرده بودند، بود که با ساختن داستانهایی دروغین و بی سر و ته قصد فریفتن آنها را داشتند و بی دلیل نیست که بین مردم به “ننه ناصر قصه گو” معروف شده است!!!
در آخر از آقای گنجه ای بخاطر نوشته های مفیدشان تشکر میکنم.
سلام
آی گفتی برادر آی گفتی. چرا بدون علم پا تو کفش عالم میکنن. بدون تخصص وارد هر حیطه تخصصی میشن. هر علمی دانشمند و مقحق و استاد خودشو داره. اینجا باید به مورخ و باستان شناس متوسل شد نه پورپیرار بیسواد.
اسم کتاب از دوقرن سکوت برداشته شده است. خیلی دلم می خواهد بدانم چطور کتابی است که تمام کتاب های تاریخ رو زیر سوال می خواهد ببرد.
لطفا در مورد جشن پوریم تاپیک بزنین با تشکر
با سلام به استاد خودم آقای ناصر. من سواد کافی ندارم برای درک همه مطالب شما اما جانانه حرف های شما را می پذیرم و آرزوی سلامتی برای شما دارم.a.s
اگر در دنیای امروز قوم یهود در دنیا هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد مردمان بیگناه فلسطین را میکشد بی بند باری فساد از هر لحاظ انجام میدهد کر ه زمین را مثل توپ مچرخاند کوروش است که ان زمان قوم نفرین شده یهود را نجات داد تا این گونه از ان زمان در زمین با همکاری شیاطین بین انسانه فتنه و اختلاف بیندازند.پس نتنها کوروش ذوالقرنین نیست بلکه کوروش افسانه ی که توسط یهودیان نوشته شدند بیش نیست
به به چه استدلالی!!! تقصیر ما نیست که شما مغزتون رو آکبند نگه داشتیدها. چقدر دشمن به چنین مغزهایی نیازداره. آخه آدم عاقل مگه اون موقع یهود، صهیونیست بود؟ این تو مکتب و مرام کی هست که با نجات انسانها مخالف باشه؟ مسلمونی؟ پیامبر اکرم ص چنین رفتاری داشت؟ حالا از نظر خودت دلسوزی میکنی؟ آخه عاقل جان یه کم فکر کن ببین که چه یهودیهای خوبی وجود دارن تو دنیا که ضد اسرائیل هستن اینارو چطوری تحلیل میکنی؟
کورش به اندازه تو عقلش نمیرسید که فکر کنه چند هزار سال بعد مکتب صهیونیست بوجود میاد؟ نه ؟ ضمنا اینو هم نمیدونی که صهیونیسم یک مکتبه نه دین یهود. مکتبی که عمده مدافعینش مسیحی هستند مثل دربار سلطنتی انگلیس یا سردمداران آمریکا. یه کم تورخدا مطالعه کنید یه کم معلوماتتون رو بالا ببرید و بعد به اساتید و محققین توهین کنید. مستند ظهور ساخته هاشم مصری رو ببینی بد نیست.
خیلی مسلمونی؟ آره ؟ پس چرا علامه طباطبایی اینجور موقع ها فراموش میشه؟
فساد امروزه یهود نتیجه عدم وحدت مسلمانهاست. نتیجه خیانت سردمداران عرب هست.این از روز هم روشن تره. نه سیاست نه تاریخ نه باستان شناسی نه مطالعه….فقط مغالطه میکنن…بیا وقت بذار برای آدمهایی که حاضر نیستن برای رسیدن به خحقیقت کمی تلاش کن.
چندتا کتاب و منبع معتبر راجع به ایران و تاریخ و تمدنش خوندید؟ نه چندتا؟
درود بر همه ی دوستان
غرض از کامنت, این نوشته ای بود که بنده برای آقای پور پیرار نوشتم ولی هیچ گاه اجازه ندادند که منتشر شود
دوست دارم شما هم عقیده و نظر بنده را بدانید:
آقای پور پیرار, درود بر شما
استاد عزیز بنده هم از لحاظ سنی از شما کوچکتر هستم هم از لحاظ علمی!
بنده به مدت 22 روز است که به تحقیق در رابطه با کتب و ایدولوژی شما مشغولم. پدربزرگ بنده که یکی از اولین اساتید دانشگاه تهران بوده اند, سخنی را به من همیشه می گفتند (که هیچ گاه فراموش نمیکنم): هیچ وقت نظری را که حتی بر علیه توست نقض نکن و به همه ی عقیده ها احترام بگذار.
آقای پیرار, این مقدمه را گفتم تا بحث اصلی خودم را با شما درمیان بگذارم,
بنده بسیار اهل مطالعه هستم و در طول زندگی خود همه ی عقاید و افکار را با جان و دل گوش کرده ام و به همه ی آنها فکر کرده ام, خوب به طبع با برخی موافق و با برخی مخالف بوده ام, اما هیچ وقت به خود اجازه ندادم که به عقید و فکر کسی بی احترامی کنم
دوست عزیز جسارتا عرض می کنم که حقیقتا افکار شما یک نوع چند گانگی در خود دارد که بنده را مات و مبهوت کرده! شما استاد نقض کردن بدون دلیل می باشید شما به سادگی روی همه ی عقیده های مردم یک دیار و تمام کسانی که به آن احترام میگذارند خط بطلان کشیده اید, آن هم با دلایلی که خود هم میدانید دلایل کامل و واضحی نیست! دوست عزیز اثبات وجود حکومت های پارسی فقط از روی تورات و چند کتیبه نیست! خود شما هم خوب میدانید دلایل بسیاری از جمله مورخین بزرگ مانند هرودوت و … یا بناهای تاریخی مانند پاسارگاد و تخت جمشید و … بقایای باقی مانده از اداب و فرهنگ آن مردمان و ….. وجود دارد که همه می توانند اثبات کنند این حکومت ها وجود داشته اند.
شما کتیبه ها را جعلی , نوشته ها را تحمیلی و اداب را دزدی میدانید در صورتی که امروزه با پیشرفت علم و روش های همچون کربن14 میتوان ثابت کرد که یک بنای تاریخی دقیقا در چه تاریخی ساخته شده یا یک دست نبشته و کتیبه برای چه دورانیست! در مورد نوشته های تاریخی, دوست عزیز نمیدانم مطالعات شما در چه حدی است اما شما میدانید چند کتاب در مورد فرهنگ قبل از اسلام ایرانیان نوشته و یا چاپ شده اند؟ شاید به قول شما تعدادی از آنها تحمیلی یا اغراق شده باشند اما مگر میشود از شرق تا غرب همه جمع شوند و دروغ بنویسند؟! در رابطه با دلیل فرهنگی هم باید بگویم, شما تا کنون هیچ فکر کرده اید که این اداب و رسوم ما مانند نوروز و یلدا و چهارشنبه سوری از کجا امده اند؟ اگر قبل از اعراب هیچ جنبنده ای وجود نداشته پس این رسوم از کجا امده اند؟!
نمیدانم! واقعا نمیدانم چطور شما این نظریه ها را نوشته و چاپ میکنید!اگر مشگل شما خوب یا بد بودن ایرانیان قبل از اسلام بود میشد پای حرفهایتان نشست و خود را درگیر آن کرد. ولی شما از بیخ و بن تاریخ یه کشور را به سخره گرفته و نقض میکنید!
بنده در جایگاهی نیستم که نظام و حکومت داری هخامنشیان و ساسانیان را نقد کنم ولی حتی یک بچه ی دبستانی می تواند یک تمدن دروغین را با یک تمدن راستین تشخیص دهد!
حرف های شما به قول معروف مرغ پخته را به خنده وا میدارد! بنده هر قدر که به روح و مغز خود فشار میاورم که ذره ای به حرفهای شما صحه بگذارم, نمی توانم!
این حرف های یک پسر آذری است که به دور از تعصب و کینه به همهی مردم جهان و عقاید و افکارشان احترام می گذارد, میدانم وقتی شما این نوشته ها را می خوانید در جوابتان مثل جواب کامنت های قبل بنده و افراد دیگر ار نادان و جاهل خطاب قرار میدهید اما من خیالم راحت است که حرف خود را زده ام و خوشحال میشم که اگر افکار بنده ی حقیر را مورد نقد با دلیل قرار دهید.
این بانگ, نه بانگیست که از یاس براید………….حلقوم امید است که با جامه درانست
سلام بر موحا پسر آذری بایگان
درود بی پاین بر شما
اظهاراتتون کاملا درست
فقط به جهت علمی یک توضیح و البته اونهم بدلیل تخصم در این زمینه عرض میکنم: آزمایش کربن 14 فقط برای مواردیست که منشا زنده داشته اند یعنی سلولی مثل انسان و گیاه و حیوان. برای تعیین تاریخ کتیبه ها و بناها از روشهای تاریخی و مقایسه ای و انطباق استفاده میشه.
پیروز باشید. یاعلی
به نظر من ذوالقرنین چنگیز خان هست که ما را از خلفای عباسی نجات داد
پس از خواندن شمار زیادی از اظهار نظرات و مقایسه ی سبک نگارش و نحوه ی استدلال مندرج در آنها به این نتیجه رسیدم که شمار زیادی از پاسخ ها به نوشته ی آقای گنجه ای توسط یک فرد منتها با اسامی مختلف (کامران، عباس، فیراو …)نوشته شده اند؛ نوعی فریبکاری برای نشان دادن اینکه افکار حقیر و پوسیده شان چقدر هوادار دارد!
تنها یک عده از کوته نظرانی که تعصب های قومیتی چشمانشان را کور کرده است می توانند دنبال بی مایگانی مانند پورپیرار و عباسی و امثال آنها راه بیافتند و خواسته و ناخواسته در خدمت جمهوری اسلامی قرار بگیرند.
سلام جناب بهمن…تقریبا میشه گفت اکثر نظرات رو خوندم و تنها نظری که جالب به نظر میاد نظر شماست!…طرفداران پورپیرار چون همیشه زیر بار انواع انتقاد ها و سوال ها قرار میگیرند و صد البته هیچگونه پاسخی نیز ندارند و نمیتوانند داسته باشند همیشه ما حقیقت جویان رو متعصب قلم داد میکنند! درحالی که خودشون از روی تعصبت(نه از روی علمی بودن) از ناصر پورپیرار و سخنانش طرفداری میکنند! من نمیدانم شخصی چون پورپیرار علاوه از تاریخ قبل اسلام شاعرانی چون فردوسی و مولانا و…رو دروغین فرض میکند این افراد جاهل چگونه و چرا باید از این فرد حقیر طرفداری کنند؟!…خب بذاریم که تاریخ قبل اسلام فرضا دروغی بیش نباشد اما بعد از اسلام چطور؟!…چه دلیلی دارند این افراد که با وقاحتی تمام وجود افرادی چون فردوسی و خیام و….رو نیز دروغ قلمداد میکنند؟! اگر دروغ بود پس تقسیم بندی دروه های ادبی بر مبنای شعرا بر اساس تفکران آنان به چه دلیلی بوده است؟!….اگر بر اساس ادعا های پورپیرار سعدی دروغین باشد پس چرا در پایان اکثرا شعر هایش نامش رو برده؟! . هزاران چرای دیگر اما بی پاسخ البته بدون پاسخ منطقی!
کوروش کسی بود که از اسیای میانه وارد ایران شد و تمام تمدنهای ایران و بابل و تمام اقوام ایرانی را از دم تیغ کشید و حکومت خاخام منش(چون حکومت کوروش تحت نفوذ یهودییان بود به همین خاطر خاخامنش میگفتند) که توسط یهودییان بنیان گذاری کرد تمامی شاهان هخامنش یا خاخامنش توسط یهودییان اداره میشدند انها در جشن پوریم که در ان زمان انجام شد 500 هزار ایرانی را قتل عام کردند در زمان خشار شاه خائن.اصلان میدونی چرا میریم 13 فروردین بیرون چون ماجرای قتل عام تو این روز اتفاق افتاده نه به خاطر روز طبیعت.کوروش و حکومت خاخامنش هیچ محبوبیتی در بین مردم ایران هیچ زمان نداشتن تا این که در زمان پهلوی شروع به تاریخ سازی و تبلیغ کوروش پرداختند در ضمن سنگ نوشته حقوق بشر در زمان رضا خان توسط یهودییها در سازمان ملل تبلیغ شد در حالی که این سنگ نوشته نتنها اولین حقوق بشر نیست بلکه پر از دروغ میباشد.توضیح ان زیاد است نیاز به فقط بیشتری میباشد.کوروش به فراموشی سپرده شده بود تا این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی صهیونیزمها شروع به جعل و تاریخ سازی کردند که کوروش ذوالقرنین است او افکار حقوق بشر را پا یه ریزی کرده جالب این جا ست که تمام کتابهای تاریخ ایران باستان نوشته یهودییان و منابع یهودییان است خود ما کور کورانه تاریخ خود را قبول کردیم خودمان نه تحقیق کرده نه تحلیل کردیم پس کوروش افسانه ی ساخته یهود برای از بین بردن اتحاد ایران و امت اسلامی میباشد چون در ایران اقوام زیادی زندگی میکنند و ملل متعددی مسلمان هستند در ضمن ذوالقرنین امام زمان (ع) است نه کوروش هم جنس باز وکبالیست.ان جوان های که در جبه کشته شدند نه گفتند یا کوروش گفتند یا محمد(ص) یا علی(ع)یا حسین(ع)…مردم ما در طول تاریخ همیشه از پیامبر و امامان اصل و اساس زندگی قرار دادند.شخصیتهای شیطانی.دوست من من بعد از سالها مطالعه در مورد کوروش این را میگویم که کوروش مطعلق به یهودییان است نه ما مردم ایران.چون کوروش انها را از دست بابل نجات داده چون حکومت خاخامنش توسط یهودییان مردم ایران را به خاطر اعتراض علیه نفوذ یهود در ایران قتل عام کرد کورئش امروز ابزار قوی صهیونیزم برای دور کردن و بیزاری کردن جوانان از دین اسلام و نشان دادند اسلام فقط متعلق به اعراب است نشان میدهد… جوابهای زیادی دارم ولی نمیتوان همه ی انها را نوشت(در مورد جشن پوریم برو تحقیق کن تا به جواب برسی). امیدوارم الله با نور خود ما را از ضلمت به روشنای سوق دهد.
جناب Behnam : در 11فروردین نوشتی «اگر در دنیای امروز قوم یهود در دنیا هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد مردمان بیگناه فلسطین را میکشد بی بند باری فساد از هر لحاظ انجام میدهد کر ه زمین را مثل توپ مچرخاند کوروش است که ان زمان قوم نفرین شده یهود را نجات داد تا این گونه از ان زمان در زمین با همکاری شیاطین بین انسانها فتنه و اختلاف بیندازند.پس نه تنها کوروش ذوالقرنین نیست بلکه کوروش افسانه ای که توسط یهودیان نوشته شدند بیش نیست» و در 12فروردین نوشتی «لطفا در مورد جشن پوریم تاپیک بزنین».
شما قبل از اینکه بدانی پوریم چیست اظهار نظر میکنی؟ اصلاً مقالات و مطالب و کتابها را خوانده ای؟ اصلاً شما ایرانی هستی؟ اسکندر همجنس باز بود یا کوروش؟ آیا تو در جبهه ها بوده ای؟ آیا انقلاب را دیده ای؟ آیا فرق بین اساطیر و افسانه را میدانی؟ داستان گیلگمش را شنیده ای؟ داستان طوفان و ثبت آن در تاریخ ملل از سومر و اکد و آشور و … تا تورات و قرآن را خوانده ای؟
میدانی میتراییسم چیست؟ میدانی در کدام سال میلادی با پیمانی که میترا پرستان با زمامداران مسیحیت و امپراطور روم بستند مسیحیت دین رسمی روم میشود و شروط غسل تعمید و نواختن ناقوس و روغن مقدس و … چه نقشی در این وسط داشته است؟ میدانی زرتشت مصلح دین بود و میتراییسم (کیش مهر)و مغان که روحانیون آن آیین بودند دشمنان او؟ میدانی تا زمان خشایارشا دلیلی بر زرتشتی بودن هخامنشیان بدست نیامده؟ میدانی که کوروش با تکیه بر فرهنگ ایرانیحقوق بشر را اعلام کرد؟ میدانی آریایی ها هزار و سیصد سال قبل از روی کار آمدن هخامنشیان از دو مجرای طبیعی وارد فلات ایران شدند و قبل از آنها حکومتهای ایرانی از نژاد ساکنین ایرانی وجود داشته که به آنها آسیانی اطلاق میگردد؟ میدانی چرا کوروش کبیر خود را پادشاه انشان میخواند؟ میدانی که کوروش کبیر چندمین کوروش خاندان خود بوده؟ و از قیام گئومات خبر داری؟
به قول مرحوم بهار دشمنان این مرز و بوم هیچ کاری نکرده باشند آنقدر از تخم و ترکه ی خود در ایران باقی گذاشته اند که نیاز به دشمن خارجی و هجوم فیزیکی نداشته باشند!!..
چه فراوانند جوانانی که در آغاز هر سال به دنبال دانستن رنگ سال هستند و در تمام عمر حتی به قفکرشان هم نمیرسد که نام پدر پدربزرگ خود را بدانند.
دوستی پیام گذاشته بود که آزمایش ژنتیکی اگر بکنند کسی آریایی نیست – بر منکرش لعنت – کاملاً درست است، هخامنشیان هم با توضیحی که در مورد زمان ورودشان به ایران دادم یقیناً خالصاً آریایی نبودند، فرهنگ ایرانی آمیخته ای از خرده فرهنگ ها است که در طول زمان با گزینش نکات مثبت فرهنگهای وارداتی و طرد نکات منفی بوجود آمده و بالیده است.
عیلامیان بزرگترین حکومت شناخته شده در ایران هستند. فرهنگهای بین النهرینی از سومریان که نژاد سامی بودند و اکدی ها؛ تا مصریان و یونانیان و کوشانیان و پارتها که به نوعی پهلوانی را مرهون آنان و اساطیر خود را وامدار آنان هستیم و از فرهنگ چینی و مغولی (که نژاد زرد را ارتباطی ناگسستنی با مغول است) و تپوریها که در بین النهرین آثار آنان را دیده اند تا …. امروز که من و شما لاف ایرانی بودن را می زنیم.
آخرین نمونه اش همین تهاجم اعراب، اسلام را گرفته و اعراب را گردن زدیم؛.
آیا تطبیقی در کتب آسمانی انجام داده ای؟ آیا میدانی اوستا و قرآن تقارن و تقارب بیشتری با هم دارند تا تورات و انجیل با قرآن؟
نمیدانم چند سال داری و در کدام نقطه از جهان هستی سکونت داری، چون از معایب دنیای مجازی آن است که میتوانی در تل آویو باشی خود را ساکن میدان شوش معرفی کنی!؟… اما یقین دارم اگر ایرانی باشی، در هر نقطه از جهان هم باشی بر دهان آنکسی خواهی کوبید و در گوش آن شخصی خواهی نواخت که بر علیه غرور و پیشینه و تاریخ تو داد سخن دهد و هویت و بزرگان و پدران تو را به تمسخر گیرد که یک ایرانی میداند که مسخره کردن پدرش برابر با مسخره کردن خود اوست.
از طرفی عزیزی که حق توهین به او نداریم در اصالت تاریخ و آنچه تاریخ نویسان و باستان شناسان آورده اند شک کرده و آن را نگاشته است؛ جوابش را هم اهل فن خودشان میدهند و او را از شک در میآورند و اینگوه که معلوم است آنقدر نوشته های او سخیف و به دور از حقیقت است که ضرورتی بر نوشتن ردیه بر آن احساس نکرده اند.
آنچه میماند این است که امثال شما را قدری مشغول ساخته و یک دو روزی موضوعی برای ابراز وجود به دستتان میدهد.
برازنده چون شمایی آن است که شنونده باشید و بدانید که آوردن کلامی بی محتوا و فاقد عمق جز فراهم ساختن اسباب خنده برای اهل علم حاصلی نخواهد داشت.
باید من و تو یکدیگر را عاشقانه دوست داشته باشیم و برای حفظ و حراست از کیان و هویت و استقلال ایران عزیز دست در دست هم دهیم – مگر من و تو هم وطن نیستیم؟ –
سلام
برادر میخواستم جواب بهنام رو بدم که دیدم حقیقتا چقدر علمی و با استدلال جواب دادید. سپاس. بسیار عالی. بخصوص که به تمام ارزشها یک جا و خلاصه اشاره کردید مثلا از جبهه ها گفتید. از تمام ارزشها. کاملا علمی
یاعلی
نظر شما را خواندم…نظری توام با احساسات و برگفته از اطلاعات غلط!…کوروش آدمی بسیار خوب و منطقی بود اینو هزاران کتب معتبر تایید کرده اند و البته قضاوت کردن در مورد خوبی یا بدی اشخصاص در حد انسان های معمولی چون من و شما نیست! اگر قرار باشد از کشت و کشتار افراد بگیم حضرت محمد(صلوات بر روح پاکش) در جنگ با یهودیان سر هزاران نفر از آنان را برید! و آب بر رویشان بست!…اگر قرار باشد از صدمه و تجاوز سخن بگوییم بعد از جنگ قادسیه اعراب در تیسفون اونقدر به زنان تجاوز جنسی کردند که فرزاندان ناشناخته بسیار به بار آمد…اگر قرار باشد از قتل بگویم حضرت علی(درود بر او و خاندان پاکش) در 3 جنگ جمل نهروان و صفین هزاران مرد رو کشت….به هر حال ما قصدمون طرفداری از جریان ناسیونالیمی نیست….خب در مورد شهدا…هر کشوری برای خودش یه عده شهیدانی دارد که در راه دفاع از وطن شهید شده اند….این فقط در مختص کشور ما نیست…کشور باکو هم شهید داره ترکیه هم داره….اما اونا با اینکه جزء کشورهای مسلمان هستند اما به هیچ وجه با تاریخ کشورشان مثل ما بازی نمیکنند!…مثلا تندیس بهرام گور در باکو است ببین مردم چقدر به این تندیس ارزش قائل هستند….تاریخ یک ملت هویت آن ملت میباشد…من و حتی شما نیز متوجه این قضیه هستیم که ناصر پورپیرار دروغ گویی بیش نیست و گذشته از دروغ گویی های فروان تناقضات زیادی در حرف هایش وجود دارد و من به حد کافی از تاریخ مطالعه دارم و نیازی نیست که برم مطالعه کنم اما با توجه به کلماتی که استفاده کرده اید کاملا نشان میدهد که شما با اندکی مطالعه و البته تعصبات افراظی و تحت تاثیر محیط چنین فکر میکنید! در حالی که بار ها و بارها خداوند در قرآن تاکید کرده که بیندیشید! تحقیق کنید!…من نمیدانم ما ایرانیان که مذهبمون شیعه هست چطور نباید در این همه حقیقتی که تو قرآن اومده هیچ تفکری نداشته باشیم؟!
و اگر کوروش قوم یهود رو از بند بابل آزاد کرد حضرت یوسف نیز آورنده ی دین یهود و جزء آن قوم بود.حضرت محمد خودش با اینکه میدانست بی امیه قاتل خاندانش خواهد بود اسلام آوردن آنان رو پذیرفت آن وقت باید من خدایی نکرده و زبونم لال حضرت محمد رو مورد نکوهش قرار بدم که چرا ابوسفیان و معاویه رو بخشش کرد؟!! پس بیجا صحبت نکنیم…الان 2500 سال از زندگی کوروش بر روی ایران میگذره با این حال یونانیان هنوزم که هنوزه بهش یه احترام خاصی دارند به طوریکه حتی اسکندر مقدونی نیز در برابر قبر کوروش تعظیم کرد! بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان در برابر چنین ابر مردی جز خوبی چیزی نگفته اند حالا ماهایی که حتی به کلمه نیز از تاریخ بلد نیستیم با چه حقی از پشت سر کسی که مرده غیبت میکنم و ازش بد و بیراه میگیم؟! مگر خود ما دائما نمیگیم مسخره کردن و اینا خیلی گناه داره؟!…من نمیگم کوروش آدم خیلی خوبی بوده اما اینو میدونم این بزرگواران حداقل کاری که کردن واسه کشورمون ایران بوده! همین است و بس!
پورپیرار فقط یه دروغگوست!…باید یه کتابی نیز به حال خودش بنویسد! مثلا به جای اینکه بگوید تاریخ ایران ساخته دست یهود هست بایستی مینوشت:کتبی چون 12 قرن سکوت و اسلام و شمشیر و…ساخته دست پورپیرار هست!…ولی احسنت به چنین مغز خیالپردازی! آدم کیف میکنه!…فقط تنها ادعایی که میتواند جالب باشد اینکه تخت جمشید یه بنای نیمه کاره هست! اما بقیه گفته هاشو بنداز تو سطل آشغال و درشو ببند که خدایی نکرده سزایت نکنه!…کتیبه بیستون کتیبه حقوق بشر کتیبه اردشیر بابکان نقاشی شاپور اول که به دستور او به افتخار زندانی شدن والرین امپراطور روم در جریان جنگ های ایران و روم که در جایی در نقش رستم حک شده و البته بسیاری از نماد ها و سمبل های دگر…به هر حال آدمی که نسبت به این همه حقیقت و واقعیت چشم پوشی کند آیا میتواند در حد متفکر و فیلسوف تاریخ و …باشد؟!!!!
وققتون سر این یارو تلف نکنید برید از نوشته های دکتر امیرحسین خنجی یا دکتر رضا مرادی غیاثابادی استفاده کنید تا یه چیزی یاد بگیرید این پورپیرار ارزش نداره که وقت میزارید واسش
شماها حتی مقدمات نقد را نمی دانید و به جای اینکه ادعاهای علمی این شخص را نقد کنید، سعی میکنید با توهین و فحاشی مخاطبتان را تحریک کنید، شما شخصیت پورپیرار را نقد میکنید نه نظراتش را.
اقای پور پیرار چرا با اسم جعلی کامنت میزاری?!
کسی که اخرین مدرک تحصیلیش دیپلمه جای نقد بیشتری نداره
در من اقای پورپیرار اگه شاهنامه و دیوان حافظ و گلستان بوستان سعدی فیه ما فیه مولوی و… کار دست یهوده پس خیلی الاغی که یهودستیزی میکنی چون یهودی که انقد کارش درسته که این همه کتاب فوقالعاده نوشته داده به ما پس باید بخاطر مغزش ما بنده اون بشیم نه دشمنش!!!
راستی اقای دیپلمه شهامت داشته باش با اسم واقعیت کامنت بزار اقای دیوانه عشق شهرت
آیا دانشمند بودن فقط با داشتن مدرک حاصل می شود پس بسیاری از دانشمندان ایرانی هیچ مالی نیستند
توصیه میکنم یه سر به این وبلاگ بزنید.http://s3yoosef.blogfa.com/
تو این وبلاگ کاملا به تمام ادعاهای پورپیرار جواب داده شده
با سلام ، خیلی جالبه که قوم یهود رو توطئه های اونها رو ساده بگیرم، این قوم همون هایی هستند که با برنامه ریزی 30 ساله الان در صدد این هستند که بگن قران تحریف شده . می تونید داستان قران صنعا رو در این مورد بررسی کنیم. خیلی دور نریم همین برنامه ریزی فرهنگی شون که برای ما کردن. از طریق کانال های ماهواره ای و این تغیر فرهنگ . ببخشید این سخن رو به میان میارم اما دور نریم همین 10 سال پیش شاید گرم مزاج ترین همسر هم حاضر به برخی عمل ها در رابطه جنسی نبود اما الان از کمترین سنین که دختران رابطه ای رو با پسری برقرار می کنن با لذت تمام اون عمل رو انجام میدن. کجایید دوستان تا بفهمید که این داستان سره دراز دارد.
خوب این چه ربطی به نظر این یارو پورپیرار داره که میگه ایران 2 هزار سال خالی از سکنه بود?!!! یهود کثیفه درست ولی اگه بخوایم به گفته ایشون اعتقاد داشته باشیم که یهود میشه بهترین و خردمندترین دولت دنیا! میدونی چرا?!!? چون مغز بزرگی داشته که واسه ما ایرانی نشسته شاهنامه و گلستان و دیوان شمس و شیرین و فرهاد و دیوان حاغظ نوشته و وقت گذاشته واسمون تخت جمشید و پل خواجو و این همه اثار باستانی درست کرده!!
خود متنی که جنابعالی نوشتی پرداختن به حاشبه بود به جای اصل مطلب.
سطح توهین هایی که به ایشان نسبت داده شده واقعا تاسف بار است.
ایشان در زمینه تاریخ فرضیاتی را بیان و سعی در اثبات آنها دارد. کجای کتابهای روش علمی توهین و ناسزا گفتن یکی از روش های رد فرضیات معرفی شده است؟؟
در نقدهایی هم که نسبت به آثار پورپیرا خوانده ام جدا از توهین و فحش که وِیژگی مشترک همه این نوشته ها است. به قول خودتان همواره به جای پرداختن به اصل مطلب به حاشیه پرداخته اند.
جناب گنجه ای خوشحالم که وبلاگتان «خواننده» بسیار دارد.
مقابله با جریان پورپیراریسم و پدیده هایی نظیر آن، نیازمند بسط دانش، چه در سطح عموم و چه در سطح تخصصی، است. تنش های قومی و گرایش های جدایی خواه نیز، بیشترین اتکای خود را بر بخش ناآگاه تر و «تاریخ ناخوانده تر» جامعه ایرانی دارند.
تحصیل شخص شما در رشته فرهنگ و زبان های باستانی، به شما افق دیدی بخشیده که بسیاری از مردم ما از آن نحرومند. از این که دانش خود را با دیگران قسمت می کنید شخصا از شما سپاسگزاری می کنم.
منتظر دیگر نوشته های شما هستم.
خیلی ممنونم فخرالدین عزیز،
شما لطف دارید
باسلام خدمت شما فقط خواستم یادآور بشوم که آقای پیرپیرار یک اریک فون دنیکن دیگر در عرصه تاریخ و باستانشناسی است و برای فروش کتابهایش دکان دونبش خوبی بازکرده
ضمنا من به نوشته های ایشان نیم نگاهی بطور گذرا داشتم و حساسیتی به درست و غلط بودن آن نداشتم ولی وقتی شدت توهین ها و فحش و ناسزاها(به معنی واقعی کلمه) را از داخل و خارج به ایشان دیدم گفتم اگر مخالفان ایشان میتوانستند با وجه علمی پاسخ بدهند به چنین رویکردهایی دست نمی انداختند و این بود که کمی بیشتر مطالب ایشان را دنبال کردم و اتفاقا این توهینهایی که شما به آقای پورپیرار نسبت میهید در مطالب ایشان با این شذتی که شما گفتید نبود هر چند لحن ایشان با اعتراض شدید و البته گاهی توهین به برخی تاریخنگان همراه بود اما هرگز نمیتوان آنها را با لحن مخالفان ایشان مقایسه کرد که هیچ حریمی را مراعات نکرده اند و حتی وقتی در صدد پاسخگویی علمی بر می آمدند سخن از “مشتی خاک بر دهان” بود . بهر حال وقتی این برخوردهای متعصبانه و توهین آمیز را دیدم در نوشته هایب ایشان مطالعه بیشتری کردم و نه از موضع قضاوت ( که تخصصی ندارم) بلکه از موضع یک فردی که اطلاعات عمومی در این زمینه ها دارد سوالاتی برایم ایجاد شد که برخی را در نوشته برخی مخالفان دیدم ولی برخی مخالفت ها با ایشان را نوعی دست و پا زدن دریافت کردم و سوال من همچنان باقی ماند . بهر حال مهم نوع برخورد و نقد کسی است که هر چند به غلط مطالبی را بیان میکند که این موضوع از جانب عموم مخالفان ایشان هرگز مراعات نشده و نمیشود .
هم در بین موافقان آقای پورپیرار و هم در میان مخالفان ایشان آدم فحاش و حرمت نشناس زیاد پیدا می شود.
این را در نظر داشته باشید که مقوله ایران باستان، هم به خاطر سابقه تمسک حکومت پهلوی و هم به خاطر سیاست اکراه و طرد جمهوری اسلامی و هم در سایه تنشهای قومی/نژادی که هر روز پر رنگتر میشوند، یکی از موضوعات داغ امروز ایران به حساب می آید و مثل همه موضوعات داغ دیگر باب فحاشی و ناسزاگویی در آن باز است.
حالا این که بگوییم من به خاطر فحاشی دوستان پورپیرار فهمیدم که نادرست میگوید یا به خاطر فحاشی دشمنانش فهمیدم که درست میگوید، به نظر من بیشتر ناشی از نادیده گرفتن آن التهاب است، یا شاید نادیده گرفتن جو عمومی فضای اینترنت فارسی که خودتان بهتر میدانید فضای چندان مودب و متینی نیست.
آن قسمتی هم که درباره لحن ایشان نوشته ام برای روشن کردن ذهن کسانی است که فکر میکنند نوشته های پورپیرار هم از جنس نوشته های علمی و آکادمیک در زمینه های مربوطه است.
سلام
آیا در نقد و بررسی شما ، آقای پورپیرار یک حرف درست دارد ؟
آیا ممکن است نقدی از جانب ایشان نسبت به تاریخ گذشته ایران وجود داشته باشد که جعلی نبوده و درست باشد؟ یا اینکه معتقدید هرآنچه ایشان گفته و تاریخنگاران بر خلاف آن باورمند بوده اند غلط و کلا نادرست است ؟
سلام،
نگاه کردن به بحث از این موضع که هر قسمت از حقیقت نزد کسی است و هیچ کس حق کامل یا باطل کامل نیست و هر کسی حتما یک حرف درست هم دارد، مال وقتی است که شما قائل به این باشید که دو طرف دعوا حسن نیت دارند و به دنبال حقیقت گشته اند و فقط به قسمتی از آن رسیده اند.
در مورد ناصر پورپیرار من این حسن نیت و حقیقت جویی را در نوشته های ایشان نمیبینم. خصوصا که خیلی موارد جعل و تلبیس در آنها زیاد است.
سلام
شخصی سوال جدید مطرح کرده و سند آورده و صاحبان نظریه قدیمی نارحت شدن و دفاع میکنند.
هر چند مذهب از تاریخ جدا نیست ولی نه تاریخ میتونه مذهب را زیر سوال ببره نه مذهب تاریخ را بلکه مکمل هم هستند.
مدتی است که اینجا را میخوانم و متوجه شدم بیشتر بحث مذهبی(عقیدتی) میکنید نا باستان شناسی و مقصر اصلی کسی نیست جز نویسنده این صفحه. گویی او ناخواسته یا خواسته سنگی در چاه انداخته و مدام بر شور در آوردن آن سنگ دامن میزند. در برسی یک نظریه احوالات نظریه دهنده مهم نیست ولی در اینجا بیشتر استناد بر کیفیت ظاهری و باطنی نظریه پردازان شده تا سوالات مطرح شده آنان.
فقط و فقط اگر یگ سوال کلیدی از این نظریه پرداز در اینجا مطرح میشد و دوستان علاقه مند به جمع آوری منابع جهت رد با قبول آن اقدام میکردند این صفحه علمی تر میشد.
بطور مثال : آیا تخت جمشید یک بنای نیمه کاره است؟
طرح این دست سوالات ساده شده میتواند پاسخ دهنده قصه پرداز را از محقق جدا کرده و ما را به روشن کردن حقایق نزدیک کند.
با تشکر
«گویی او ناخواسته یا خواسته سنگی در چاه انداخته و مدام بر شور در آوردن آن سنگ دامن میزند»
آقای علی گنجی طرح سوال شما به شکلی مطرح شده که گویی کاری با تاریخ ایران ندارید مشکل شما تاریخ زندگی و روحیه پورپیرا و دیگران است. شاید من اشتباه کردم و این صفحه جهت برسی شخصیت افراد است نه برسی نظرات ایشان در مورد تاریخ. شما سوال کردید “ناصر پورپیرار چه میگوید؟” ولی در ادامه بحث را به “ناصر پورپیرار کیست؟” کشیده اید. و دیگران هم شما را همراهی میکنند. حرف من در اینجا نه ناصر پورپیرار نه تاریخ نویسان غربی نه خود تاریخ است ایراد من روش شما در مطرح کردن سوال و پی گیری آن است که نشان از انداختن سنگ در چاه دارد.
امیدوارم از دست من ناراحت نشوید. من به امید افزایش دانسته های خود به اینجا آمدم.
کجای بحث به «ناصر پورپیرار کیست؟» کشیده شده؟
من توصیه ای به همه دوستان میکنم. من مدت ها با هخامنش چیان یابهتر است بگوییم خاخام منش چیان بحث کرده ام ولی اینان چنان غرق در توهمات خود هستند که کمترین نگاه جدیدی به این قوم را بر نمی تابند و آن را حتی گناهی کبیره تر از کفر می دانند. هرچه هم دم های خروس که از لباسشان بیرون زده نشانشان بدهیم تا قسم حضرت عباس نخورند فایده ای ندارد. پس به همه دوستان پیشنهاد می کنم که آب در هاون نکوبند و خود را خسته نکنند. فقط زمان است که حقیقت را آشکار خواهد کرد.
پاسخ کوتاه: آری تخت جمشید یک بنای نیمه کاره است
پاسخ مشروح: جناجه در تمامی تواریخ آمده است ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول (کبیر) آغاز گردید و پس از ایشان هر یک از پادشاهان بعدی به فراخورد ذوق و سلیقه یا احساس ضرورت بر اساس مقتضیات زمان یا نیازهای جدید بخشی بر آن افزودند.
صرف اثبات این امر که بخشهایی از تخت جمشید نیمه کاره بوده دلیلی بر جعل تاریخی آن نیست.
در زمان خود ما اگر سری به موزه آستان قدس یا سایر بقاع متبرکه مشهور بزنید و در تاریحچه آنها نجسس و تفحص کنید، عکسهایی در آرشیو میبینید که مربوط به سنوات قبل و احداث بنای اولیه آنها بوده و هر از چند گاهی تعمیرات یا تغییراتی را در آنها ایجاد شده.
بنا کعبه چندیبن بار تجدید شده مثلاً به علت سیل بخشی از آن خراب شده و یا در جنگی بخشی دیگر از آن سوخته و تخریب گردیده.
در هر صورت نیمه کارزه بودن یک بخش از ساختمان تخت جمشید را دلیلی بر انکار آن نمیدانم.
از اینکه از حدود نزاکت هم خارج نگردیده اید سپاسگزارم
مرتضی مرادی – ایرانشهر
اسناد و مدارک آنقدر واضحند که جای هیچ جدلی باقی نمیگذارد
مثلا وقتی میبینید که به یک اسفینکس قطعه سنگی اضافه شده یا گلی(گیاه) سنگتراشی نشده نمیتوانید بگویید گذر زمان اینگونه اش ساخته و بلافاصله باید بگویید این اثر نیمه تمام است و اگر نیمه تمام است چگونه هخامنشیان در آن جشن میگرفتند و اصلا چگونه اسکندر حمله کرده؟ حال برای شما مثلی میزنم اگر یک منجم به شمابگوید دو خورشید در منظومه شمسی داریم آیا شما میگویید خب او منجم است و او متخصص این کار است پس درست میگوید؟؟؟؟؟!!!!!!! اسناد پورپیرار بی اعتبار بودن مدرک تمام باستان شناسان و تاریخدانان را ثابت میکند اگر مخالف من هستید مناظره میکنیم البته اطلاعات شخصی بنده تنها از روی مدارک پورپیرار بدست نیامده !
مهندس جان،
مثلی که زدی رو باید یه کم اصلاح کنی.
الان قضیه اینه که یکی مدعی شده همه منجم ها آلت دست یهودن و کلا قضیه چرخیدن زمین به دور خورشید توطئه یهوده برای سرپوش گذاشتن روی فاجعه پوریم!
«اسناد» پورپیرار هم هیچ چیز رو ثابت نمیکنه غیر از بی اعتباری خودش و بی سوادی طرفدارانش.
مثال هایی که زدید رو قبلا مفصل جواب دادن. یه زحمتی بکشید و جستجویی توی اینترنت بکنید.
اطلاعات شخصی تون رو هم (اون قسمتی که از مدارک پورپیرار به دست نیومده) بد نیست توی وبلاگتون بنویسید. شاید کسی حوصله داشته باشه و به شون جواب بده.
دوست عزیز، بیدار کردن کسی که خواب باشد آسان است، مشکل آنجاست که بخواهیم کسی را بیدار کنیم که خودش را به خواب زده باشد.
متاسفانه خیلی از « متوهمان باستان پرست » که با دیدن این همه شواهد آشکار که شما اشاره کردید، حقیقت را باور نمی کنند، درست مثل کسانی هستند که خود را به خواب زده اند. ( یا شاید بدتر از آن تحت تاثیر خواب آوری قوی هستند که دیگران برایشان تجویز کرده اند و در رویای شیرینی به سر می برند که ایشان را خوش آمده و دوست ندارند که بیدار شوند تا این رویای شیرین قطع شود ).
نه عباس جان،
من که قبلا خدمت شما عرض کردم.
مشکل این است که بعضی کسانی که حوصله خواندن یک مقاله را هم ندارند، به خودشان اجازه میدهند کل باستان شناسی و تاریخ و زبان شناسی را زیر سوال ببرند و یکی را آلت دست یهود بشمارند یکی را متوهم باستان پرست بنامند.
اگر امثال شما برای حرفی که می زنید ارزش قائل بودید و در حد سواد و مطالعه تان اظهار نظر میکردید بهتر بود.
ببخشید جناب پروفسور. شما که کلاً در « مطالعه » غوطه ورید، کمی به ما هم « سواد » یاد بدهید تا از این « جهل مرکب » خارج شویم. هرچند گفته اند که: آنکس که نداند، و نداند که نداند/// در جهل مرکب ابد الدهر بماند. ولی من یکی لا اقل « می دانم که نمی دانم ».
***
اگر من شاعر بودم، مضمون زیر را هم به آن شعر معروف اضافه می کردم:
آنکس که«نداند و نخواهد که بداند»///همیشه دیگران را نادان بنامد///و « اسب غرور و نخوت » بدواند.
فعلا به عنوان قدم اول پیشنهاد میکنم (یعنی پیشنهادم را تکرار میکنم) مجموعه مقالات ایران شناسی بی دروغ پورپیرار را مطالعه کنید و بفرمایید حرفهایی که در کامنت اولتان نوشته بودید به نظرتان درست است یا غلط؟
اگر حوصله/وقتش را ندارید خواندن مقدمه آن مجموعه هم قبول است
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
منظورتون رو متوجه نشدم
اتفاقا برعکس.
پورپیرار مثل منجمی است که میگوید زمین گرد نیست.
دلیلش هم این است که تمام تلسکوپها و ماهواره ها و در کل تمام علم فیزیک توطئه ی یهود هست.
اینکه هر چه در تورات وتلمود خواندیم راست است اساسا باطل است زیرا درانها می خوانم یعقوب با خدا کشنی گرفت واو را شکست داد پس این هم راست است حادثه پوریم واصل ماجرای کشتار به شورش های بعد از مرگ داریوش بزرگ بر می گردد نام ایشتار ایستر استر یا ستاره اساسا برگرفته از ایشتار خدای بابلی است پس اگر هم چنین شخصیتی باشد بابلی است نه یهودی بابلیان شورش کردند واین شورش بر خشاریا شاه چنان گران امد که نام یابل را از جلوی نام سلطنت حذف کرد ودیگر خود را تنها شاه پارس وماد نامید یهودیان که دوست دارند بگویند خلقت آدم وجهان هم کار ما بود گفتند ما کردیم اینها الانش که قوم هون را هم یهودی کردند سیاهپوستان آفریقایی را هم یهودی کردند چند نفرند که اون موقع بودند کدام اقتصاد داشتند که از سرزمین اسلاو شمشیر زن بیاورند ؟کوروش تنها 40 هزار شمیر زن پارسی داشت دها هزار سوار مادی وارمنی وپارتی او را همراهی می کردند تهیه آذوقه وعلیق این ارتش چگونه از عهده یهودیان که در اسارت بابلیان بودند بر آمد اینکه کوروش یهودیان را آزاد کرد برای این بود که آنها در بابل برده بودند وک.وروش فرمان لغو برده داری داد واین برای همه بود نه برای یهودیان یهودیان تا چند قرن قبل از فقیر ترین مردم بودند ورشد اقتصادیشان به مدد دلارهای بدون پشتوانه آمریکایی است مه گذشته شان در باب پارسی نبودن تمدن قبل از کوروش – آریایی ها از ابتدا در ایران ساکن بودند که قبل از کوروش به لبنان – سوریه – شمال آفریقا مهاجرت کردند هروودوت که مطمینا یهودی نبود تاکید می کند مردم صور در لبنان از خلیج فارس آمده اند حمله کامبیزیا پسر کوروش که برخی او را به عربی کمبو جیه می نامند در راستای توسعه تمدن ایرانی در مصر ودفاع از ایرانیان شمال آفریقا در برابر سیاهان بود تمدن اول مصر را سیاهان سودانی ساختند ایرانی در قالب بر بر ها تلاش کردند وارد مصر شوند ونها یتا کامبیزیا ان را انجام دادند همچنین بخش اعظم ژن آناتولی نیز ایرانی است وتنها 12 درصد خون تورکی دارد اشاره اش به حافظ از کج غهمی او از می است که فرصتی برای توضیح آن نیست
سکه های یه دوره ی تاریخی بهترین سند برای اثبات یه حقیقته…..ما هزارتا سکه داریم از تاریخ قبل اسلام….اصلا گاهی ذهنمو مشغول میکنه….ناصرپورپیرار فقط لیسانس ادبیات داره! یعنی سوادش در حد یه معلم دبیرستانیم نیست! پس کسی که اینقدر سواد پاپین داشته باشه چطور جرات میکند که تمدن 450 ساله عظیم ساسانیان رو دروغ قلمداد کند؟!…عیوان مدائن و طاق کسری یه دلیل منطقی برای حذف ادعا های پوچ ناصر پورپیرار کذاب هست!….من خودم لیسانس سکه شناسی دارم و تا حدی نسبتا کم قادر به خودن خط میخی هستم…..خطوط بکار رفته در طاق کسری و دیگر آثار بجای مانده از ساسانیان کاملا کتاب بیپایه و اساس اسلام شمشیر که عین یه رمان تخلیلی خسته کننده هست رو از بین میبره…..هرچند طرفدارانش از روی تعصب قادر به فهم این موضوع نیستند!…تو یکی دیگر از ادعا های مهر داریوش اول نقش بسته بر روی نقش رستم رو کاملا جعلی دونسته! چرا؟ چون این آقا لیسانس اعتقاد دارند که بر روی این مهر درخت نخل کشیده شده و باتوجه به اینکه«در استان فارس نخل نمیروید» به همین جهت جعلی! اما مورخین محترم ما درپاسخ به این کذاب میگوید که:اولا هخامنشیان چندید پایتخت داشتند و تخت جمشید فقط یکی از اونا بود! مثلا شوش یکی از پایتخت های اونا بود! و شهر شوش سرشار از نخل و درخت خرماست! ثانیا استان فارس یکی از هفت منطقه عمده تولید خرماست! لابد این کذاب میخواد بر اقتصاد کشور نیر دخلات کند! کمی هم که گذشت این مرد ابله خودش رو پیغمبر معرفی میکند!
در ضمن فتوای آیت الله طباطبایی در مبنی بر اینکه کورش کبیر همان ذولقرنین هست نیز یه سند دیگه محسوب میشه….هنوز بین اینکه کورش ذوالقرنین بوده یا اسنکدر مقدونی اختلاف نظر هست! ولی باتوجه به وحشی گری های اسکندر که بیرحمانه شهر ها را نابود میکرد و با توجه به پیام آیات استخراج شده از قرآن کریم که دقیقا مبنی بر شخصیت کورش دارد شکی نیست که کورش همان ذولقرنین باشد!
ببخشید جناب سکه شنانس، سوالی داشتم از شما. در مورد تمام سکه های به اصطلاح «اشکانی» – ظاهراً این اشکانیان باید دشمن یونانیان می بوده اند و آن هارا از ایران بیرون کرده باشند – که روی همگی آن ها با خط و زبان «یونانی!!!» کلماتی از قبیل « دوستدار یونان » و « به یاد یونان » نوشته شده و نام و تصویر الهه های هلنی – یونانی وجود دارد، چه توضیحی دارید؟
در ضمن شما که کمی « خط میخی » بلدید، آیا از « هزوارش » ها هم سر در می آورید؟ مثلاً میدانید کلمه ای که در میان کروشه گذاشته ام چیست؟ [ ملکا ربا ].*
ضمناً، شما که آقای پورپیرار را بی سواد می دانید، لیسانستان را از کدام دانشگاه گرفته اید که « ایوان مدائن » را « عیوان مدائن » نوشته اید؟ شاید این هم « هزوارش » باشد.
—————————————
*- توضیح می دهم که بنا بر کشف باستان شناسان! و زبان شناسان! در زمان اشکانیان، کلماتی به خط و زبان آرامی می نوشته اند ولی به زبان پهلوی می خوانده اند!!!. مثلاً می نوشتند « ملکا ربا » و می خواندند « شاه بزرگ » !!!!!!!. و به آن « هزوارش » می گفته اند!!! ( جالب نیست؟ آن امپراطوری ای که در کتاب های باستان شناسان و باستان پرستان، شرق و غرب را به هم دوخته، از خود یک خط و زبان مشخص ندارد و مجبور است از چنین روش منحصر به فردی برای کتابت استفاده کند. البته هر عقل سلیمی می داند که این روش هم اختراع این « مستشرقین » غربی است تا بتوانند خلاء تاریخی را که وارونه کرده اند، پر کنند ).
باز هم از خداوند می خواهم که منِ بی سواد زیر دیپلم را به راه راست هدایت فرماید.
می بینم که جلوی «باستان شناسان» و «زبان شناسان» علامت تعجب گذاشته اید و بعد هم فرموده اید هر عقل سلیمی میداند که چنین و چنان،
جسارتا یادآوری میکنم در اولین کامنت تان اینجا مدعی بودید که من حرفهای پورپیرار را تحریف کرده ام و قصد افشاگری داشتید و خلاصه خیلی توپ تان پر بود. قرار شد نیم نگاهی به مقالات ایشان بیندازید و در قضاوت تان تجدید نظر کنید. نمیدانم زحمتش را کشیدید یا نه ولی در مورد باستان شناسان و زبان شناسان و عقل های سلیم هم اگر کمی مطالعه کنید مساله تان حل می شود.
من که عرض کردم، بی سوادم و زیر دیپلم. ولی من بی سوادِ زیر دیپلم، سوالاتی طرح کرده ام که انتظار دارم، دانشمندان و علمای دارای مدارک فوق دانشگاهی، جوابم را بدهند. البته جوابی قانع کننده، نه جواب هایی از قبیل « هزوارش » ها که نخ نما شده اند.
بهتر است آدمهای بی سواد و زیر دیپلم به جای این که از دانشمندان و علمای دارای مدارک فوق دانشگاهی طلبکار باشند، سعی کنند با مطالعه بیشتر سطح سواد خودشان را بالا ببرند.
حالا شما سوالتان را مطرح کنید و بفرمایید چه منابعی را مطالعه کرده اید که به جواب نرسیده اید. شاید من بتوانم منبع بهتری معرفی کنم.
من خودم زمانی خیلی تند تر و دو آتشه تر از شما و همفکرانتان بودم و در توهم « باستان پرستانه » ای به سر می بردم که هخامنشیان را مبداء تاریخ ایران – و بلکه جهان – می دانستم. در این موضوع کتاب ها ی زیادی را خوانده بودم. کتبی از قبیل « کوروش بزرگ »ِ آلبر شاندوز و سلسله کتاب های « هزاره های گم شده » نوشته ی پرویز رجبی و خیلی کتاب ها و مقالات دیگر که برای من حکم « کتب مقدس » را داشتند. ولی از وقتی که با سوالات مطروحه ی جدید، روبرو شدم و با هدف یافتن « پاسخی دندان شکن » به این « شبهات » بسیاری از همان کتاب ها را بازخوانی کردم، با تناقضات و از آن بدتر « تحمیق » هایی روبرو شدم که بر من گران آمد و پی به واقعیتی بردم که متاسفانه « تلخ است ولی حقیقت دارد. »
نمیدانم. شاید گرفتاری من این است که، چون من بی سوادم و زیرِ دیپلم، زیاد فکر می کنم، از « راحت الحلقوم » خوشم نمی آید و هر چیزی را که می خوانم تحلیل می کنم.
من و همفکرانم در توهم باستان پرستانه به سر نمیبریم و هخامنشیان را هم مبداء تاریخ ایران نمیدانیم! شما اگر زمانی چنین بوده اید مشکل خودتان است.
کتابهایی هم که اسم بردید کتابهای عامیانه ای هستند که پیش اهل فن ارزش و اعتبار چندانی ندارند و نمیدانم چرا برای شما حکم «کتب مقدس» را داشته اند.
این که زیاد فکر میکنید و از راحت الحلقوم خوشتان نمی آید و هر چیزی را که میخوانید تحلیل میکنید روحیه خوبی است. ولی تعجب میکنم اگر کسی با چنین روحیه ای نتواند تناقضهای فاحش نوشته های ناصر پورپیرار را ببیند. حدس میزنم شاید نسبت به افراطهایی که در گذشته کرده اید احساس بدی دارید و میخواهید با تفریط جبرانش کنید.
پیشنهاد میکنم به عنوان تمرین تفکر تحلیلی/انتقادی، مستند طوفان نوح «استاد» را ببینید و تحلیل کنید از نظر قدرت استدلال و دقت علمی در چه سطحی است؟
من تعجب می کنم از شما که کتاب هایی که در این زمینه جزء کتب « درخشان » هستند را « عامیانه » می دانید. اگر این کتب عامیانه اند و من هم عامی – البته خودم معتقدم که از وقتی دیگر چون شمایان « روشنفکر » نیستم، بهتر است همان « عامی » باشم – لطفاً کتبی را که آقایان « خاص » مطالعه می کنند معرفی کنید. مگر نه این است که همه ی این کتاب ها در یک چیز خلاصه می شوند، آن هم « عظمت!!! هخامنشیان » و یا « تمدن درخشان !!! ایران پیش از اسلام ».
در ضمن سری هم به کتب کنت، شارپ، اشمیت، سفرنامه ی مادام دیولافوا و سفرنامه ی نیبور و … دهها کتاب دیگر نوشته ی « اساتید باستان شناسی » خارجی و داخلی، در این زمینه بزنید تا ببینید که همه ی آنها فرق چندانی با هم ندارند، جز در نام نویسندگان و شیوه ی نگارششان.
با این حساب، باز هم خوشحالی خود را از اینکه « عامی » هستم و « خاص » نیستم، ابراز می کنم.
هر کتابی مخاطبی دارد. کتابی که برای مخاطب عام نوشته میشود قرار نیست دقت یک کتاب آکادمیک را داشته باشد.
کسی هم که کتاب فارسی باستان کنت را کنار سفرنامه مادام دیولافوا میگذارد از مرحله پرت است (حالا لابد توی کامنت بعدی افتخار میکنید به این که از مرحله پرتید!)
البته شما مشکلتان این است که اهل مطالعه نیستید. حتی ناصر پورپیرار را هم درست نخوانده اید و گرنه اصلا چنین بحث درازی در نمیگرفت.
خداوند مرا به راه راست هدایت فرماید.
آقاي اميرخان تاريخ علم نجوم نيست كه روابط پيچيده رياضي و انتيگرال و نظريه اجسام بزرگ و … نياز داشته باشه اگر كسي كتاب هاي سكه شناسي كه شما خوندين رو بخونه سوادش در حد شما هست حالا چه دانشگاه رفته باشه چه نرفته باشه!! ذهن پرسشگر مي خواهد و حوصله دنبال دليل گشتن. آقايان دانشگاهي كه گفته هاي اين نويسنده را در حد جواب نمي بينند از خود نمي پرسيده اند كه چرا فلان نقش تخت جمشيد ناقص است!! حالا هم كه اين نقش ها رو شده سياهي لشكر جلو مي فرستند كه گفته هايشان عذر بدرتر از گناه است!!
دو دليل براي اشاره نشدن به اين نقوش مي توان يافت :
1- يا نمي دانسته كه چنين نقوشي وجود دارد (كه همان طور كه گفتم عذر بدتر از گناه است باعث مي شود تاريخ هايي كه نوشته اند تا حد كتاب هاي رمان مفرح پايين بيايد.و همچنين مدرك هاي دانشگاهيشان كه اتفاقا به خاطر همين مدرك ها ديگران را در حد جواب نمي بينند كاغذ پاره اي بيش نباشد.)
2- حالت دوم اين است كه مي دانسته اند و مخفي كرده اند (كه بايد جست كه چه چيز را مخفي مي كنند و همين طور ديگر اسم استاد گذاشتن روي آنها ظلم به علم و معلم و متعلم است. شايد اسم شياد برازنده باشد.)
امین جان،
اشکال کارتان همین است که مقوله باستان شناسی و علوم مرتبط با آن را دست کم گرفته اید. خیلی ها اشتباه شما را می کنند و اتفاقا استاد مورد علاقه تان روی این قضیه حساب کرده است و خیلی از نوشته هایش به قصد گمراه کردن خواننده کم اطلاع تنظیم شده اند (توی مقاله بالا قسمت شگرد: کم اطلاعی مخاطب فرضی را یک بار دیگر بخوانید)
در مورد تخت جمشید هم ناقص بودن بعضی از نقش ها چیزی نیست که از چشم کسی پوشیده مانده باشد یا جناب پورپیرار کشف کرده باشند. برای فهمیدن دلیلش هم باید زحمت بکشید و آشنایی مختصری با مجموعه تخت جمشید پیدا کنید (در حد خواندن کتاب دکتر حسین زاده از مجموعه از ایران چه میدانم کفایت میکند) و بعد توجه کنید که نقشهای مورد نظر در کدام بناهای تخت جمشید قرار گرفته اند و مربوط به چه دوره ای هستند.
بعد هم من معمولا به دوستداران استاد توصیه میکنم مستند توفان نوح ایشان را هم ببینند تا بدانند از نظر سطح سواد و قدرت استدلال با چه جور آدمی طرف هستند.
آقای گنجه ای اتفاقا همانطور هم که در کامنتم گفتم باستان شناسی به «مطالعه و ذهن پرسشگر» نیاز دارد پس من آن را دست کم نگرفتم و اتفاقا اساتید دانشگاهی خیلی آن را دست کم گرفته و در حد داستان نویسی (آن هم به صورت کپی برداری از نویسندگان غربی) پایین آورده اند. در ضمن حالا که یک نفر باب میل شما حرف نزده مدرک دانشگاهی مهم شده !!! یک نگاه هم به بیوگرافی آقای سامی پاسارگاد شناس بیندازید. آخه مدرک دانشگاهی که یک ساختمان نیمه کاره را طعمه حریق می کند به چه دردی می خورد!! و یا مثلا به ساختمانی که در آن کارگران مشغول کارند آریوبرزن می فرستد تا از سقوط آن به دست یونانی ها جلوگیری نماید. آقای گنجه ای شتر سواری دولا دولا نمیشه !! اگر قبول کنیم که تخت جمشید در هنگام حمله اسکندر در حال به قول شما تعمیر و توسعه بوده دیگه باید فاتحه امپراطوری عظیم هخامنشیان رو خوند آخه امپراطوری که یک ساختمان رو بعد از دویست سال نتونه به اسلوب مشخص و به آخر برسونه دیگه چه عظمتی !!!!!
در مورد توفان نوح هم من این فیلم رو دیده ام و فعلا قبول نکرده ام خوب که چی !! مگه قراره هر کسی که یه حرف منطقی گفت همه حرفاش منطقی باشه!!! اصول کار باید این باشه که وقتی کسی یه منطقی رو ارائه کرد به عقل خودمون رجوع کنیم و ببینیم که آیا امکان داره یا نداره و اگر دانشمون کم باشه و نتونیم جواب بدیم باید موکول به آینده اش کنیم تا دانشمون بیشتر بشه. حداقل من اینجوری عمل می کنم . مثلا وقتی می شنوم داریوش کانال سوئز رو ساخته اول به این فکر می کنم که به چه دردش می خورده که این همه سرمایه مادی و انسانی رو آنجا خرج کرده(توی نیروی دریایی سرباز بودم یکی از افسر های کادری همچین ادعایی کرد همین سوال رو پرسیدم رفت چند روزی مطالعه کرد بعد اومد گفت برای سهولت حمله به مصر !!) ولی اگر بعضی ها همین رو برای اولین بار بشنوند فوراً میرن همه جا جار می زنند که وای داریوش برای اولین بار کانال سوئز رو ساخته و با اینکار فکر می کنند که دانش تاریخیشان را به رخ دیگران کشیده اند!!
این که توصیه کردم مستند توفان نوح را ببینید برای این است که بدانید با کسی طرف هستید که یک پارچ آب دستش میگیرد و روی نقشه برجسته ترکیه میریزد و می گوید بفرمایید! این هم اثبات محل وقوع طوفان نوح!
در مورد ایران باستان هم سطح منطق و استدلال ایشان همین است و کلا وسط کشیدن پای یهود و پوریم و جعل و این حرفها هم برای این است که کسی از ایشان نپرسد چرا این همه آدمهای معتبر آکادمی نظرشان چیز دیگری است.
این که شما ذهن پرسشگر دارید و اهل مطالعه هستید و به عقلتان رجوع می کنید خیلی خوب است. برای همین توصیه کردم یک مطالعه اولیه درباره مجموعه تخت جمشید و تاریخچه اش داشته باشید تا صحبت کردن درباره ادعاهای استاد آسانتر باشد.
در مورد اساتید دانشگاهی هم اگر میخواهید قضاوت کنید باید مقاله های آکادمیک شان را بخوانید نه کتابهایی که برای مخاطب عام نوشته اند. اتفاقا بد نیست اگر گزارش کاوش یکی از محوطه های باستانی یا مقاله های چالشی درباره ترجمه یکی از کتیبه های باستانی را بخوانید و ببینید با چه دقت و وسواسی درباره موضوع بحث می کنند و با چه حزم و احتیاطی نتیجه گیری می کنند.
سلام
به عرض می رسانم: داریوش کانال سویز را بعد از فتح مصر کند و در تاریخ ثبت گردیده که قبل از ایشان یکی از فراعنه در حدود هزار سال قبل چنین کاری را کرده بود و داریوش با تاسی به ایشان این کار را تکرار کردند که باقی ماند
ولی چرا به بیراهه می رویم؟
آیا بنایی با قدمت 200 و اندی سال واقعاً به علت طرح توسعه یا هر علت دیگری بخشهای نیمه کاره داشته باشد نباید به دست یک فردی مانند اسکندر به آتش کشیده شود؟
آیا زندگی خود اسکندر مورد مطالعه قرار گرفته تا عقده های چندین هزار ساله ی تحقیر توسط یونان و چند صد ساله توسط ایرانیان را در مقدونیه درک کنیم؟
آیا عدم همراهی و همفکری یاران و سرداران اسکندر پس از مرگ او را مورد مطالعه و علت یابی قرار داده اید؟
در پاسخ به عزیزی که در چند بند بالاتر نظر داده بودند: آیا اشکانیان که تحت تاثیر هلنیسم و تلفیق آیین میتراییسم با آن بوده اند حتماً باید خط اختراع کنند؟
خط آرامی – بابلی – فنیقی – میخی پارسی (اختراع داریوش کبیر) کفایت امور را میکرد و در ثانی آیا هر حکومتی باید تمامی بنیادها را از نو بنا کند؟
چرا به انکار عظمت خویش نشسته ایم؟ آیا همین که تمام دنیا بر علیه افتخارات ما قیام کرده اند کفایت نمیکند؟ امروز را در حال باختنیم و چه وقیحانه رد پای دیروز خود را هم به دست خویش پاک میکنیم!!
به جای بحث بر سر هیچ بیاییم واقعیات را با تحقیق و تجسس دریابیم و بر پایه ی گذشته سنگ بنای عظمت فردایمان را پایه گذار شویم.
باشد؛ دیروزمان را یهود ساخته است؛ امروزمان را که خودمان میتوانیم بسازیم.
اصلاً فکر کنیم آنقدر عاقل شده ایم که از تاریخ تولدمان به قبل را منکر گردیم؛ از امروزمان به بعد را با همدلی و ایمان بسازیم.
این بحثهای دشمن شاد کن را شما را به تمام مقدساتی که هر کدام عقیده داریم و در پس چهره و ژست روشنفکری میپرستیم کنار گذاشته و تنها به تقدس خاک پاک ایران و مرزهای جغرافیایی احساس برادری کنیم، سیلک کاشان و تپه مارلیک و شهرسوخته و زیگورات شوش و تخت جمشید شیراز را دروغ پنداریم؛ ولی به خدایی که هر کس به هر نام میخواهد بخواندش، آبرو و عزت من و تو و ما یکی است. چرا باید مفاخر و تاریخ و بزرگان خود را به تاراج دهیم و تقبیح کنیم؟ باشد این کار را هم انجام دهیم. ولی گشنگی من دروغ نیست . فساد اجباری دختر همسایه از زور فقر دروغ نیست . دلار دو هزار تومانی دروغ نیست . آتش زدن فردای من و فرزندانم را نمیتوانم دروغ بدانم. از بین رفتن سرمایه های خدا داد زیر زمینی که ثروت فرزندانم است را نمیتوانم نبینم.
این حرفها به کجا ختم خواهد شد؟
فرض که کوروش و داریوش را هم از من گرفتید، فردایم که مبهم است؛ امروز که ناامیدم؛ بیرحمانه نیست که کاخ تخیلات دیروز من را هم ویرانه سازند؟ آنهم به دست هم وطنم که به بودنش افتخار میکنم؟
آیا تو هموطن من نیستی؟
کاری نکنیم که فردا شرمنده ی امروز خود گردیم.
ذوالقرنین شخصیتی موهوم و اساطیری نیست و اصولا باید در بین شخصیتهای موجود تاریخی مورد جست و جو قرار گیرد.احتمالاتی که از سوی محققین مطرح شده اند شامل اسکندر مقدونی – شی هوانگ دی – منذر بن مائ السما – صلیب بن همال حمیری – تبع القرن و کوروش می باشند.دلائل احتمال تطابق ذوالقرنین با کورو ش در تفسیر گرانمایه المیزان با دلائل منطقی مورد بحث قرار گرفته است.
توصيه مي كنم كتاب دوازده قرن سكوت رو مطالعه كنيد اگه هم گيرتون اومد مستند تخت گاه اقاي پورپيرار/خلاصه انچه كه به من رسيد با تعصب فراواني دارم اينه كه اگه قراره افتخار كنيم به تمدن بيش از 10000هزارساله بايد افتخار كرد كه شكي در ان نيست/پورپيرارم ممكنه گفته هش قابل نقد باشه ولي كاملا به نظرم منطقي مياد اون بخش از حرفاش مبني بر نيمه تمام بودن تخت جمشيد ودرامتدادش عدم حكومتش بدين شكلي كه با اون اشنا هستيم/متعصفانه اكثر مورخان تاريخ باستان بيگانه ويهودي اند
متقابلا توصیه میکنم مجموعه «ایران شناسی بی دروغ» و «اسلام و شمشیر» ایشون رو مطالعه کنید!
کمتر دیدم طرفدارای ایشون آثار گرانقدرشون رو مطالعه کرده باشن
با سلام به همگي- آقاي پورپيرار شخصيه كه از لحاظ تاريخي واقعا با سواده تا اونجايي كه تا چند سال قبل خيلي از مورخان ايراني(حتي كساني كه الان مخالف ايشون هستند) براي نوشتن مقالات و كتب خود از ايشون كمك مي گرفتن سعي كنيماز روي عقل و منطق رفتاركنيم ضمنا آقاي پورپيرار ايران رو يه كشور چند هزارساله ميدونه نه پانصد ساله اما چون آريايي نميدونه خيلي ها ناراحت ميشن
اما مطلبی در مورد بابل:پس از مرگ بخت النصر در 562 سال پیش از میلاد بابل گرفتار جنگهای داخلی شد و در 539 پیش از میلاد توسط کورش فتح گردید.در سال 331 پیش از میلاد این شهر توسط اسکندر مقدونی فتح شد. اسکندر قصد داشت بابل را پایتخت شرقی امپراطوری خود کند اما مرگ زود هنگام او مانع این کار شد. حکومتهای بعدی نه تنها به آبادانی بابل بی اعتنا بودند بلکه از مصالح ساختمانهای این شهر برای ساختن شهرهای جدید استفاده کردند.در نتیجه بابل رو به ویرانی گذاشت.
بنده به رویدادمامه نبوبید مراجعه کرده و هیچ اشاره ای به سوزاندن شهر اوپیس با ساکنینش را در آن ندیدم.
http://ghiasabadi.com/ruydadnameh.html
چرا اشاره شده (سال هفدهم)
خود آقای غیاث آبادی که به سایتش لینک داده اید هم مقاله ای درباره این واقعه دارد که همانجا لینکش پیدا میشود.
اگر هم اشاره شده باشد باز هم دلیلی بر خونخوار بودن کورش و همتراز بودن او با چنگیز و هیتلر و … نیست.
توجه شما را به آیات 85 و 86سوره کهف جلب می کنم:
ذوالقرنین به مغرب رسید جائیکه خورشید را چنین یافت که در چشمه آبگیره ای غروب می کند و آنجا قومی را یافت که ما به ذوالقرنین دستور دادیم که تو در باره این قوم یا قهر و عذاب یا لطف و رحمت به جای آر.
ذوالقرنین گفت اما هر کس ستم کرده او را به کیفر خواهم رسانید و سپس هم که بسوی خدا باز گردد خدا اورا به عذابی سخت گرفتار خواهد کرد.
البته من بطور یقین نمی گویم که ذوالقرنین مورد اشاره در قرآن به طور صددرصد همان کورش است اما در بین شخصیتهای تاریخی کورش موجه ترین گزینه است.
شماره آیات 86 و 87می باشد که ضمن عذر خواهی تصحیح می کنم.
دوست عزیز. این دلایلی که شما می آورید، بیشتر از اینکه بتواند کوروش را ذوالقرنین کند، مرا ذوالقرنین ( یعنی صاحب دو شاخ ) کرد.
همیشه و در همه ی اساطیر و افسانه ها و داستان هایی که مادر بزرگم در کودکی برایم تعریف کرده فقط یک نفر به نام اسکندر، ذوالقرنین بود.
حال عده ای در پی جعل تاریخ باستانی ایران، قصد جعل آیات و روایات قرآنی را دارند تا از « بابا کوروششان » برای خود چهره ای مذهبی هم بسازند که نامش در قرآن آمده، چیزی است که با کمی تفکر، می توان به ریشه ها و چرائی اش پی برد.
والسلام.
من هم طرفدار ذوالقرنین بودن کوروش نیستم و به نظرم درست نمی آید ولی شاهد مثال آوردن از داستانهای مادر بزرگ هم دیگر از آن کارهاست!
اگر با حرف ابوالکلام آزاد موافق نیستید قاعدتا باید دلیلی بیاورید که چرا عمو اسکندر شما بیشتر از بابا کوروش آنها با شخصیت ذوالقرنین در قرآن تطبیق دارد.
اولاً اسکندر عموی من نیست. که او هم جهانسوزی بود در زمره ی دیگران. ثانیاً من با ذوالقرنین بودن اسکندر هم مخالفم. اگر دقت کرده باشید گفته ام «در همه ی اساطیر و افسانه ها و داستان ها اسکندر را ذوالقرنین معرفی می کرده اند. »
همه ی حرف من این است که: چرا عده ای قصد دارند برای شخصیتی که در طول قرن ها – در باور های عامه ی مردم و حتی برخی خواص – هویتی داشته، هویتی دیگر با 180 درجه اختلاف بتراشند؟
سوال دیگر این است که چرا همین مردم در طول قرون متمادی، شخصی به نام کوروش نمی شناخته اند؟ تابتوانند ذوالقرنین را به او بچسبانند و متوسل به اسکندر نشوند.
مادر بزرگ من هم فکر میکرد که زمین صاف است و خورشید دورش میگردد. کلا نه فقط در زمینه تاریخ و باستانشناسی، در همه زمینه ها تصویری که ما از دنیا داریم با تصویری که چند نسل قبل داشتند زمین تا آسمان فرق میکند. به این دلیل که ما به خاطر پیشرفتهای علمی به منابعی دسترسی داریم که قدیمی ها نداشتند
درباره تاریخ باستان هم همینطور است. قبلا معتبرترین منابع اطلاعاتی ما درباره دنیای دو-سه هزار سال قبل، در شرق عهد عتیق بود و در غرب روایات یونانی. هر کس هم که در شرق تاریخ مینوشت سعی میکرد شخصیتهای تاریخی اش را با فرزندان آدم در روایات توراتی تطبیق بدهد.
حالا، به لطف کشفیات باستان شناسی، آن دو منبعی جزو منابع نادقیق و آمیخته به افسانه به حساب می آیند و این که کسی بیاید و بگوید که تا حالا درباره فلان قضیه تاریخی اشتباه میکرده ایم و از این به بعد با تکیه بر فلان کشف باستانی باید یک جور دیگری نگاه کنیم، اتفاقی است که مکرر افتاده و منحصر به ذوالقرنین نیست.
کار ابوالکلام آزاد هم چنین تلاشی است. یعنی استدلال میکند با توجه به فلان و بهمان اثر باستانی، کوروش بیشتر به ذوالقرنین شبیه است تا اسکندر. غیر از او مرحوم کامبوزیا هم جزوه ای دارد که میگوید ذوالقرنین نه اسکندر است و نه کوروش بلکه فلان پادشاه است در چین.
نقل قول:
« درباره تاریخ باستان هم همینطور است. قبلا معتبرترین منابع اطلاعاتی ما درباره دنیای دو-سه هزار سال قبل، در شرق عهد عتیق بود و در غرب روایات یونانی. هر کس هم که در شرق تاریخ مینوشت سعی میکرد شخصیتهای تاریخی اش را با فرزندان آدم در روایات توراتی تطبیق بدهد.
حالا، به لطف کشفیات باستان شناسی، آن دو منبعی جزو منابع نادقیق و آمیخته به افسانه به حساب می آیند و این که کسی بیاید و بگوید که تا حالا درباره فلان قضیه تاریخی اشتباه میکرده ایم و از این به بعد با تکیه بر فلان کشف باستانی باید یک جور دیگری نگاه کنیم، اتفاقی است که مکرر افتاده… »
***
دقیقاً با همین منطق است که باید به دیدگاه های جدید در مورد تاریخ ایران باستان توجه شود و به سوالاتی که در این مورد، با استناد به کشفیات باستان شناسی، از جمله تمدن های جیرفت و سیلک و … مطرح می شوند، پاسخ داد. نه اینکه با حمله به مطرح کننده ی این سوالات، غوغا و هیاهو به راه انداخت تا اصل مطلب گم شود.
***
خدا مرا به راه راست هدایت فرماید.
قبول
در مورد این که بحثی نیست.
اسكندر يك همجنس باز بود.پس او نمى تواند ذوالقرنينى باشد كه در قران كريم ذكر شده٠
محققینی چون ابوالکلام آزاد آیا یهودی بوده اند؟یا بزرگان و دانشمندان و علامه هائی از کشور ماکه احتمال ذوالقرنین بودن کورش را داده اند؟باستان شناسان بعضا یهودی که در مورد تاریخ کشور ما تحقیق کرده اند نیز چهره هائی سرشناس و اسم و رسم دار از ملیتهای گوناگون بوده اند که عملاهدایت یافتگی آنها از یک مرکز یت مثلا یهودی یا صهیونیستی منتفی است.
مقایسه فتح آزادیبخش کورش با امثال هیتلر مقایسه صحیحی نیست.زندگینامه کورش در تاریخ با آیات قرآنی در مورد ذوالقرنین تشابه قریبی دارد که از چشم مفسران بزرگی به دور نمانده است.
اما در پاسخ به پرسشی که از من شده است عرض می کنم که من ضد صهیونیسم هستم نه ضد یهود زیرا این دو واژه الزاما با هم مطابقت ندارند.
نه دوست عزیز؛ ابوالکلام آزاد یهودی نبود. همانطور که فروغی و پیرنیا و کسروی و … هم یهودی نبودند. ولی تشخیص حرکت این سه نفر آخر را که نام بردم در جهت « اهداف ماسونی » نیاز به علم غیب ندارد. وقتی این بزرگواران اینگونه بوده اند؛ آیا خیلی عجیب است که چند « سر شناس یهودی اروپائی » را که در یک برهه ی مشخص زمانی با هدفی معین وارد این سرزمین شده اند و تحقیقات همه ی آن ها هم در ادامه ی هم بوده و بدون کمترین اختلاف نظری در موضوع تاریخ ایران؛ غالباً نظرات هم را تائید کرده اند و کار همدیگر را ادامه دادند، از یک مرکزیت فکری بدانیم؟
متاسفانه؛ در مورد کوروش و « فتح آزادی بخش!!! » او نیز، معلومات شما در حد همان هائی است که آن « یهودیان سر شناس » نگاشته اند. به عنوان نمونه، یکی از بشر دوستی های کوروش! را از « رویدادنامه ی نبونید »، برایتان نقل به مضمون می کنم.
چون محاصره ی شهر « اوپیس » طولانی شده بود ( و لابد کوروش به علت مقاومت شدید این شهر برای تسخیرش متحمل زحمات زیادی شده بوده)، پس از تسخیر شهر دستور داد که شهر را با ساکنینش و هر آنچه در آن بود بسوزانند. برای خواندن متن اصلی می توانید به « رویدادنامه ی نبونید » مراجعه کنید.
این فقط یک نمونه از « بشر دوستی » !!! این « بنیان گذار حقوق بشر !!! » است. ایشان بشر دوستی های دیگری هم داشته اند، از قبیل زنده سوزی اسرا و نشاندن کسانی که در برابر او مقاومت کرده بودند بر سرنیزه های داغ.
می بینید؟ با چند جمله میتوان از « جرج بوش » هم « مدافع آزادی » ساخت و به « اوباما » هم « جایزه ی صلح نوبل » داد.
توی محیطهای آکادمیک دین و مذهب و گرایش سیاسی افراد اهمیتی نداره.
در باستانشناسی و تاریخ هم مثل پرشکی و زبان شناسی و فیزیک، دانشمندای بزرگی از همه قوم و دین و ملتی پیدا میشه. حالا همونقدر که یهودی بودن چامسکی توی نظریه گرامر زایشی تاثیر داره، یهودی بودن مادر هرتسفلد هم میتونه توی نتیجه حفاری های تخت جمشید تاثیر داشته باشه. یا نتیجه تحقیقات ایرانشناسی کمونیستها (که خدا رو هم قبول نداشتن چه برسه به موسی و عیسی و محمد) هم خیلی فرق بنیادی با تحقیقات بقیه نداره.
نکته دیگه اینه که ایرانشناسی توی همون بستر آکادمیکی رشد کرده که بقیه رشته های باستانشناسی و تاریخ رشد کرده ن. یعنی مثلا مصرشناسها رو هم سرشماری کنید کم و بیش به همون نسبت یهودی پیدا میکنید که جاهای دیگه. دلبخواهی نیست که هر چیزی رو خوشتون اومد قبول کنید و هر چیزی که نه بگید توطئه یهوده. مثلا نمیشه گاهشمار نبونید رو به عنوان یه سند اصیل قبول کنید و منشور کوروش رو که همون موزه بریتانیا کشف کرده و اصالتش رو تایید کرده زیر سوال ببرید.
اصولا البته این که هر چیزی رو که خوشمون نمیاد بندازیم گردن توطئه های یهود چیز جدیدی نیست. مخصوصا بعد از تشکیل کشور اسرائیل و زیر سایه حادتر شدن دشمنی گروههای عربی/اسلامی با دولت یهود/صهیونیست، تئوری توطئه «همه ش کار صهیونیستاس» خیلی شاخ و برگ پیدا کرده و به یه جاهای عجیب و غریبی کشیده شده.
این وسط هنر ناصر پورپیرار این بوده که یه انگیزه تراشیده برای توطئه یهود در جعل تاریخ و تمدن ایران. یعنی میگه یهود چه جعلها کردن و چه تاریخها تراشیدن برای این که جنایاتشون رو در نسل کشی «پوریم» بپوشونن. نمیدونم شاید هم راست میگه ولی من اگه جای یهود بودم به جای این همه زحمت کشیدن فقط اون دو صفحه مربوط به پوریم رو از توی کتاب مقدس پاره میکردم مینداختم دور!
(راستی شما اون مقاله ها که قرار بود بخونی خوندی عباس جان؟)
دوست عزیز ( اگر به عنوان دوست قبولم داشته باشید )، من همانطور به رویدادنامه ی نبونید نگاه می کنم که به استوانه ی کوروش. همه ی حرف من این است که بین جنگجویان تاریخ؛ از کوروش گرفته تا جورج بوش، هیچ فرق اساسی ای وجود ندارد. همه ی آن ها در پی جنگ هایی که منجر به ریختن خون های زیادی شده، سرزمین هائی را اشغال کرده اند و سپس در بیانیه ای از خود به تعریف و تمجید پرداخته اند. گاهی چون « هورم هوب » فرعون زمان سینوهه، جنگ خود را « مقدس » نامیده اند و گاهی مثل جورج بوش تحت عنوان « بسط دموکراسی » جنگ به راه انداخته اند. ولی در نفس عمل، فرقی با هم ندارند و « خونریز » اند.
ولی با یک نگاه دقیق – حد اقل در همین اتفاقات عصر خودمان – می بینیم که « یهود » پشت همه ی این جریانات بوده. البته منظور من از « یهود » همان است که امروزه تحت عنوان « صهیونیسم » می شناسیمش. اگر اطلاع ندارید بد نیست بدانید که در همان « انقلاب کمونیستی روسیه » هم – که شما مثالی از تاریخ نگاری کمونیست های خدانشناس آوردید- رد پای یهود دیده می شود. هیچ می دانستید که « لنین » خود از یک خانواده ی متعصب یهودی بوده؟
دقیقا همینجای این منطق می لنگه که فکر میکنید هر جا یه یهودی دیدید یعنی پای «یهود» در کاره. البته بگذریم که اون مارکس بود که یهودی زاده بود نه لنین. ربط دادن یهودی زادگی مارکس به انقلاب اکتبر بیشتر داستان پردازیه. یهود اینجا هم مرغ عروسی و عزاس. چون از اونور هم یه عده متهمش میکنن نازی های آلمان رو یهود سر کار آورد تا چنین و چنان بشه از جمله روسیه کمونیست زمینگیر بشه.
در مورد مقایسه ای که بین کوروش و جورج بوش کردید، اصولا هر کسی رو باید با زمان خودش و شرایط خودش مقایسه کرد. یعنی کوروش رو باید با پادشاهای بابل و آشور مقایسه کنید. اون زمان رسم بوده وقتی شاهی جایی رو تسخیر میکرده اولین کارش از بین بردن آثار هویت اون قوم بوده. عبادتگاهها، ساختمونهای مهم، آثار هنری که هویت خاصی داشتن و امثال اینا. این کار نه تنها بد حساب نمیشده بلکه شاه مربوطه بهش افتخار هم میکرده و در موردش غلو هم میکرده. یعنی شما فتحنامه های بابل و آشور رو ببینید یه عدد و رقمهایی درباره تعداد کشته ها و یه جزئیاتی درباره حدت تخریبها ذکر شده که اصلا به نظر واقعی نمیاد. سبک تورات هم توی توصیف پیروزی های قوم یهود کاملا تحت تاثیر همین سنت بابلیه. حالا توی اون فضا کوروش اولین کسیه که از این روال غالب پیروی نکرده و منشور کوروش اولین نمونه شناخته شده ایه که شاه فاتح رسما به ملت مغلوب اجازه داده هویت فرهنگی خودشون رو حفظ کنن.
نه دوست عزیز، لنین هم یهودی زاده بود. من خودم می دانستم که مارکس هم یهودی زاده بود؛ ولی دقیقاً چون ربطی به انقلاب روسیه نداشت – به قول دکتر شریعتی: اگر لنین مارکسیست بود، پس مارکس، مارکسیست نبود – اسمش را نیاوردم.
ضمناً، جنایت، جنایت است. فرقی هم نمی کند که این جنایت با محو آثار مذهبی و فرهنگی یک قوم همراه باشد، یا به قول استوانه ی کوروش، با احترام به فرهنگ قوم مغلوب. تاکید می کنم « به قول استوانه ی کوروش » چون بعد از کوروش، هیچ اثری از تمدن بابل، عیلام ولیدی در تاریخ دیده نشده. پس معلوم می شود که کوروش – و هخامنشیان به طور عام – تمام مظاهر این تمدن ها را از بین برده اند.
***
در پایان، حق با شماست؛ بهتر است تا « آن مقاله هائی را که فرموده اید » نخوانده ام، از بحث با شما اجتناب کنم.
چقدر هم عادلانه ایشون رو نقد کردید!
من واقعاً تحت تأثیر منطق شما قرار گرفتم!
حتماً. ولی اول بگویید چرا در کامنت قبلی، زیر آخرین پاسخ شما، دگمه ی پاسخ دادن نیست؟
هاها، حتما با خودت فکر کردی به خاطر اینه که میترسم یه جوابی بدی که «دستم رو بشه»!
نه عزیزم این جزو تنظیمات قالب وبلاگه که بیشتر از پنج تا کامنت تو در تو رو اجازه نمیده
پس فعلا بهت جواب نمیدم چون نمی خوام کامنتم زیاد از اول صفحه دور بشه. اینطوری احتمال اینکه افراد بیشتری بخوننش و بیشتر دستت رو بشه زیاد تره. جوابتو یکی دو روز بعد می دم.
اول بگویم که می دانم این نوشته ی مرا منتشر نخواهید کرد، چون دستتان را رو می کند.
و اما بعد:
جناب آقای علی گنجه ای؛ نویسنده ی این مطلب، حرفش را با یک دروغ بزرگ شروع کرده و سپس بر اساس آن دروغ بزرگ، می خواهد شخصیت و نظرات آقای پورپیرار را رد کند.
نگاهی به مطلع سخنان ایشان:
«اصل مطلب
اصل حرف پورپیرار این است که هخامنشیان یک قوم اسلاو بودند که به توطئهی یهود به ایران و بینالنهرین آمدند و [تمام (تاکید میکنم تمام) ساکنان بومی ایران و بینالنهرین را کشتند و بعد هم برگشتند به پشت کوههای قفقاز!]
[به علاوه میگوید که بعد از این قتل عامی که عرض شد، هیچ کس توی ایران زندگی نمیکرده (گفتم که همه کشته شده بودند) تا همین پانصد سال پیش] که مهاجران عرب و آفریقایی از اطراف به ایران کنونی مهاجرت کردند و بدون اینکه از قبل همدیگر را بشناسند یا با هم خویشاوندی داشته باشند، ملتی را ساختند که میشود ایرانیهای امروزی!»
در مطلب بالا قسمت هایی که داخل علامت [] قرار داده ام؛ کاملاً دروغ اند و پورپیرار اصلاً چنین ادعایی نکرده. درست است که به نظر ایشان، هخامنشیان مهاجمینی مزدور یهود بوده اند – که این ادعا را با دلایلی بسیار منطقی بیان می کند – ولی هرگز ادعا نکرده که « همه ی مردم ایران را کشتند » بلکه با نشان دادن اتفاقات تاریخی ای چون « پوریم »، و اتفاقاتی دیگر از این دست، سعی در نشان دادن جنایات هخامنشیان و یهود در ایران دارد. البته ایشان معتقد است که: «هخامنشیان تمدن های باستانی منطقه، از جمله تمدن بابِل و عیلام را نابود کرده اند» که این ادعایی دور از ذهن نیست و بر خلاف گفته ی نویسنده ی [محترم] این گفتار، «از بین بردن تمدن»، هرگز به معنای «کشتنِ همه ( تکرار می کنم: همه )» نیست.
سخن کوتاه این که ناصر پورپیرار، پنجره ای جدید به روی تاریخ باستانی سرزمینمان گشوده، به دور از جعلیات و توهمات. که این امر خوش آیند خیلی ها «که از این راه نان می خورند» نیست. همچنین کسانی که در «استحمار» مردم یدی طولانی دارند.
***
اگر منتشرش کنید خیلی تعجب خواهم کرد
نوشته های آقای پورپیرار را نخوانده اید. اشکالی هم ندارد. من هم از بابت وقتی که برای خواندنشان گذاشتم پشیمانم.
به هر حال اگر حوصله و وقت اضافی داشتید مجموعه ایران شناسی بدون دروغ ایشان را بخوانید و بعد قضاوت کنید خلاصه ای که من ارائه کرده ام راست است یا به قول شما «دروغ بزرگ»
نوشته هایش را خوانده ام و دارم می خوانمم. هرگز چنین چیزی که شما گفته اید وجود ندارد. تکرار می کنم پور پیرار گفته که هخامنشیان تمدن های ماقبل خودشان را نابود کرده اند. هرگز نگفته که همه ی مردم را کشته اند.
احیانا در حین خوندن نوشته های ایشون به پاراگرافهایی شبیه به این برخورد نکردید: «در این مباحث جدید که با عنوان «ایران شناسی بدون دروغ» عرضه می شود، مقصود رسیدن به این پذیرش نهایی است، که از اجرای پروژه ی پلید پوریم تا طلوع اسلام، آثار حضور مجرد آدمی، و از پی اسلام تا ظهور صفویه، نشانه ای از حضور قدرتمند و نوساز و تولیدگر انسان در جغرافیای ایران دیده نمی شود.»؟
این جمله را هم به رای خودتان تفسیر می کنید. خیلی خوب شد که این پارا گراف را نوشتید. قضاوت اش با دیگرانی که می خوانند یا خواهند خواند. فقط این را بگویم که به نظر می رسد این هم شگرد شما در کوبیدن پورپیرار است: تحریف گفته های او و القای آنچه که خود می خواهید بر خواننده.
شما مجموعه ایران شناسی بی دروغ رو بخون یه خلاصه بهتر ارائه کن ببینم چیکار میکنی.
ولی قبلش بگو «آثار حضور مجرد آدمی … در جغرافیای ایران دیده نمی شود» رو چی معنی میکنی که تفسیر به رای من نباشه؟
آقای گنجه ای کسی ادعای سرشماری افراد در دوره بعد از هخامنشیان نکرده که حالا شما یک نفر پیدا کرده باشید و سرشماری غلط شود. منظور این است که تعداد نفوس آن قدر کم بوده که چیزی برای عرضه به تاریخ نداشته اند. در دوران های نزدیک به صفویان مردمان جان به در برده از پوریم و همچینین مهاجران احتمالی در قلعه های بالای کوه زندگی می کرده اند(که نشانه های آن زیاد است)
اگر در مورد ناصر پورپیرار حرف میزنیم، چرا ایشان دقیقا ادعای سرشماری دارند. مقدمه مجموعه مقالات ایراشناسی بی دروغ را ببینید.
من یه سوال ساده دارم از این آقای پور پیرار و اون اینکه طبق ادعای ایشون در واقعه پوریم که ایشون اونو نسل کشی مینامه و استنادش هم کتاب استر یهودیان است چیزی حدود 75000 نفر قتل عام میشه .
حالا سوال من اینه که آیا تمدنی که ایشون میگن بدین ترتیب از بین میره تنها 75000 جمعیت داشته؟ آیا پذیرفتنیه؟
سوال دیگه اینکه بر فرض که 75000 نفر قتل عام شدن… چه اصراری یهود داره که بعد از 2000 سال این قتل عام رو پنهان کنه اونم به این روش. ما یادمون نمیاد دیشب شام چی خوردیم حالا 2000 سال پیش یه قتل عامی شده حالا مگه کسی اینو فهمیده که اینا بخوان اونو با این همه زحمت کتمان کنن؟؟؟
چرا در هیچ جای دیگه ما چنین واقعه رو نمیبینیم؟؟ مثلا” کتب رومی .
و مهمتر اینکه ایشون ادعا میکنه تمدن ایرانی تنها از 500 سال پیش به این طرف ایجاد شده . ینی قتل عام تیمور ترک کشک بود؟؟؟؟ قتل عام مغول کشک بود؟؟؟؟ قتل عام حکام بنی اومیه نسبت به ایرانی ها کشک بود؟؟؟ اینهمه کتب تاریخی رومی و عربی که این قتل عامها رو نوشتن دروغه؟؟؟
تنها جواب من به اون عده که از آقای پور پیرار حمایت میکنن اینه که اکثر اشیائی که در مکانهای حفاری شده بدست میاد با استفاده از آزمایشات ” کربن 14 ” سن یابی میشه و سن دقیق اون و اینکه مربوط به چه دوره ای هست رو بدست میارن. این روش بر خلاف سن یابی بروش نسبی میباشه که بر اساس تقدم و تاخر اشیا تعیین سن میشه.
بر این اساس و تعیین سنس که بر روی سکه های ایران باستان صورت گرفته جای هیچ گونه شک و شبهه نسبت به پادشاهی هخامنشین و مابقی باقی نمیمونه.
من از آقای پ حمایت نمیکنم ولی حرف شما هم نادرسته. آزمایش کربن چهارده فقط بر روی اشیائی ممکنه که منشا جانوری/گیاهی داشته باشن و برای سکه و سنگ قابل استفاده نیست.
چقدر در مورد دقت کربن 14 میدونی که چنین محکم بهش استناد میکنی. خدایا به من صبر بده. من نمیدونم چی میگین این کربن 14 منو اینجا کشید اما پی این چیزا رو که گفتین رو میگیرم خوشم اومده
سلام
بله به دلیل حفظ حرمت علم باید بگیم که آزمایش کربن 14 برای مواردیست با منشا سلولزی و برای سایر موارد از روشهای مقایسه ای و انطباقی تاریخی استفاده میشه. البته پورپیرار بی ارزش تر از آنست که جواب یاوه هاش رو بدیم اما متاسفانه عده ای با جهل پذیرفتن اراجیفش رو
کسی هست که بتونه با نظر من مخالف باشه؟
اول از همه یه گلایه کلی بکنم تا دلم خنک بشه ! چه پور پیرار و چه منتقدان (بخونید تشنه به خون ها) هردو طرف ، توی بسیاری از نظراتشون بجای اینکه از گفته هاشون دفاع بکنن ، چنان صحبت میکنن که انگار دارن درباره مسئله غیر علمی و چیزی شبیه مناظرات طایفه ای نظر میدن. یعنی کلا دارن به هم بد و بیراه میگن مخصوصا طرف منتقد( البته بگم که من طرف هیچ کدوم نیستم).من موندم چرا دوطرف دارن طوری درباره عقایدشون حرف می زنن که انگار توی اون زمان خودشون حضور داشتن و همه چیزو به عینه و با چشم خودشون دیدن! مگر نه اینکه این موضوع باید در قالب علمی مطرح و بحث بشه؟ حالا شاید بگید این موضوع اصلا به طور علمی مطرح نشده و جواب من اینه که دقیقا همین طور هم هست .یعنی بحث واقعا علمی پیش نرفته و در پی اون علمی و فنی هم نقد نشده !
کی اصلا میتونه یه واقعیت تاریخی رو به طور شفاف بیان کنه ؟ درسته قرار هم نیست کسی واضح بیان کنه! اما متاسفانه طرف مخالف ( ونه منتقد) هر چند هم عضو جامعه علمی بودند ، چنان نقد های (بخوانید مخالفت) همراه با دشنام و لعن کردند که آدم یاد نظریه مرکز جهان نبودن زمین و اثبات پر مشقت اون میوفته! یعنی افراد با دیدن این مخالفت ها فکر میکنن که : نکنه طرف داره عین واقعیتو میگه !
این طرف منتقدین بود ، از طرف دیگه خود جناب پورپیرار هم چنان بر روی برخی نظراتشون پافشاری میکنن که انگار دارن درباره ننه بابای خودشون که دیروز با هم آبگوشت خوردن بحث میکنن ، حالا خوبه خودشون هی میگن باید درباره اون واقعه مربوط به یحودیان بحث بشه تا بقیه موارد جای بحث داشته باشن! یعنی ایشون دقیقا دارن روی دیواری راه می رن که هنوز ساخته نشده!(خوب به این چیزی که گفتم دقت کنید ) حالا با این وضعیت طوری درباره شاهنامه حرف می زنن که انگار از نظر خودشون کاملا مطمئن هستن! و این به عقیده خیلی ها میشه توهین به تاریخ !
ایشون میگن چطور شده که هفت هزار سال پیش آنچنان ظروفی ساخته شده که هزار سال پیش بشر نمی تونسته مثل اونو درست کنه! من میگم چطور شده که ما در هنگام تاریخ اسلام ایرانی باشکوه داشتیم و از خیلی از کشور های غربی پیشرفته بودیم حالا توی عصر حاضر تقریبا جهان سومی هستیم! (البته نظر شخصیم اینه که ایران در حال حاضر داره باسرعت چشمگیری پیشرفت می کنه) ببینید من توهین نکردم پرسش علمی کردم !
خودتون بیشتر از من راجع به یحود و فراماسونری وتک چشم و اینا می دونید و اینکه میشه درباره این ها بحث علمی-تاریخی کرد منظورم اینه که هردو طرف واقعا نظرهایی دارند که نمیشه ساده از کنارشون گذشت ! بویژه طرف منتقد-مخالف که واقعا حرف هایی میزنند که سال ها و شاید قرن ها دربارش تحقیق شده ، همچنین بعضی از نظرات پورپیرار هم قابل تامل هست.به فرض اینکه اصلا پورپیرار از طرف مقامی یا نهادی یا هرکس و گروهی این ادعا هارو میکنه و هدف لایه های نفوذ کننده به جامعه کنونی و آینده (به این حرفم هم خودتون بیشتر فکر کنید)هست ، نکاتی هست که نمیشه به سادگی از اونها گذشت و شاید اصلا با تایید بعضی از ادعاها بشه طور دیگه ای نتیجه گرفت که آقای پور پیرار به اشتباه یا به عمد و یا حتی به درست از اون نتیجه گرفتن.در آخر اینکه دوستان من این بحث رو غیر علمی نکنید تا دستاویزی برای تمسخر خودمون درست نکرده باشیم. حتی اگه بحث از نظر شما غیر علمی هست و اصلا به عقیده شما این موضوع برای استهزای تاریخ ایران مطرح شده ، خواهش میکنم به بزرگواری خودتون با اون علمی برخورد کنید تا اگه حتی این هم یک توطئه فرهنگی بیگانگان باشه(احتمال این هم هست)،به هر حال ما باید نشون بدیم که ایرانی ها متمدن هستند و این باعث غرورشون نمیشه بلکه شان و منزلتشون بیشتر میشه!
با سلام من آدم تعصبی نیستم نه درباره ترک بودنم و نه ایرانی بودنم سی دی های آقای پورپیرارم دیدم که ایشون با حوصله و بدون بی حرمتی تکرار میکنم تا جاییکه من حرفای ایشون و مخالفاشونو خوندم هر چی بی احترامی بوده از طرف مخالفا بوده..به بررسی تک تک اجزا تخت جمشد پرداختن و میگن من دارم اینارو میبینم نه مثل شما و بقیه که میگین من اینارو خوندم..بهرحال من اطلاعات تاریخی خوبی ندارم ولی از مخالفانشون دلایل قابل قبولی نشنیدم ما ایرانیا همیشه یک اعتماد بنفس کاذبی داشتیم که باعث عقب موندنمون شده تازه استاد ایرانیها رو بی تمدن نمیدونن و یک سوال مظرح میکنن :مردمی که چهار پنج هزار سال پیش سفالهایی به اون زیبایی و هنرمندی اونهم با چرخ ساختن چرا سفالهای هزاروپونصد سال پیششون اونقدر پیش پا افتادست؟ چرا؟ شما جوابشو میدونین؟؟!
میدونید این حرف مثل چی میمونه؟ مثل اینه که یکی یه کاسه ملامین چینی امروزی نشونتون بده، بگه چطور ممکنه ملتی که 2000 سال پیش یه همچون ظروف با کیفیتی میساختن حالا به یه همچین سطحی رسیده باشن؟
مساله اینه که اون کاسه کاربرد خودشو داره و اون ظروف هم کاربرد خودشون. و چیزی که برای استفاده دم دستی ساخته شده رو نباید با چیزی که برای کاخ یه شاه ساخته میشده مقایسه کرد و ساخته شدن کاسه ملامین نشونه پایین اومدن سطح هنر و تکنولوژی چین نیست. وقتی میخواهید سطح هنر دو دوره رو با هم مقایسه کنید باید نقاط اوجشون رو با هم مقایسه کنید.
شاهکارهای هنر هخامنشی رو هم اگه با شاهکارهای هنری هر دوره ای قبل از خودش مقایسه کنید میبینید که پسرفتی در کار نبوده، هیچ، هنر هم از نظر تکنیک هم از نظر زیبایی شناسی پیشرفت داشته.
این جور مغلطه ها شگرد آقای پورپیراره و اگه حوصله ش رو داشته باشید و نقدهاشون رو بخونید نمونه هاش رو زیاد میبینید.
خوشبختانه در تخت جمشید که قبله ی هخامنش پرستان ایران است، ما حتی یک خط و منحنی کوچک هم نمی بینیم که بر آن بتوانیم نام « هنر خامنشی » بگذاریم. من نمیدانم شما این هنر را از کجا در آورده اید؟ تمام حجاری ها و جلوه های هنری که در تخت جمشید دیده می شوند، همه کار دست مللی است که مغلوب خونریزی هخامنشیان شده اند؛ ملتهایی چون عیلامیان و بابلیان و… که پس از استیلای هخامنشیان دیگر در تاریخ سر بر نیاوردند. تمام هنر هخامنشیان، انهدام تمدن های ماقبلشان و ساختن بناهایی نا مناسب با اقلیم منطقه؛ بر ویرانه های آن تمدن ها بوده.
« این است ماهیت امپراطوری ای برخون و خونریز »
شما اون مقاله ها که قرار بود بخونی خوندی؟
به وقتش.
فقط می خوام یه نصیحتی بهت بکنم. وبلاگ خوبی داری. من از کلیتش خوشم میاد. با هم اختلاف عقیده داریم؟ خوب داشته باشیم؛ این که چیز بدی نیست. فقط لطف کن و اگه می خوای بحثی بکنی، منطقی و علمی بحث کن. یا تو منو قانع می کنی، یا من تورو، یا اینکه بحثمون به نتیجه ای نمیرسه و هر دو مون رو عقاید خودمون می مونیم.
برادرانه بهت می گم: از تخریب و تمسخر طرف مقابل؛ چیزی عادت نمیشه.
آقاي گنجه اي اتفاقا دارين قضيه رو سر و ته عرض مي فرماييد!! مگر شهر سوخته يا تپه حسنلو يا تپه هاي مارليك مركز كدام امپراتوري بوده اند كه در آن ها ظروف طلايي كشف شده است؟!! احتمالا اطلاق كشور به آنها خطا بايد باشد ولي وجود اين ظروف نشانگر وجود طبقات مختلف از تاجران و زرگران و كشاورزان و … است كه طبقاتي از اين مردم نياز به چنين ظرفي براي تفاخر پيدا كرده اند. ولي آيا از همين 500 سال پيش مي شود چيزي به اين ارزش هنري و فني پيدا كرد. و در مورد هنر هخامنشي يك مثال مي آورم تا بي باري آن امپراطوري عظيم الشان و انسان دوست و هنر دوست را مشخص كند. گفته مي شود در هگمتانه آثاري هخامنشي پيدا شده كه يك ظرف طلايي هم جزء آن است و روي آن خشايار شاه نوشته “اين ظرف مال من است”. آخر كدام پادشاهي از ديدن يك ظرف طلايي خوشحال مي شود و مثل نديد بديد ها روي آن اعلاميه حضور مي دهد. مسبلمااين ظرف جعلي است ولي علت جعل چيزي نيست جز خالي بودن دست باستان شناسان از هنر هخامنشي و در ضمن كشاندن اين امپراطوري به شهر همدان.
روی ظرف ننوشته «این ظرف مال من است»! نوشته «خشایارشا شاه بزرگ». نوشتن اسم شاه روی همه جا و همه چیز از جمله روی ظروف، رسمی نیست که خاص ایران باستان باشد. در همه تمدنها بوده. چه باستانی، چه تاریخی، چه معاصر.
ظرفهای طلا و کشفیات ارزشمند باستان شناسی هم معمولا از مرکز امپراطوری ها به دست نیامده اند. بیشتر این اشیاء مربوط به تمدنهایی هستند که رسم داشته اند همراه مرده جواهرات و ظروف و وسایلش را هم دفن کنند (مثل مارلیک و شهر سوخته) یا جاهایی که به خاطر حوادث ناگهانی (زلزله، حریق و …) زیر آوار مانده اند (مثل حسنلو). یا مواردی که کسی عمدا دارایی هایش را دفن کرده و فرصت برداشتنشان را پیدا نکرده. خزانه های شناخته شده و تزئینات گرانبهای کاخها معمولا هنگام سقوط امپراطوری غارت میشده اند و زیر خاک منتظر باستان شناسان نمیمانده اند.
مقایسه ای که بین مارلیک با 500 سال پیش کرده اید هم بی ربط است. در دوره پس از اسلام هنرهای سازگار با اسلام رشد کرده اند (خطاطی، معماری، کاشیکاری و …) و آنها که با اسلام سازگاری نداشته اند در حاشیه مانده اند (موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی و …) مثلا شما نقش برجسته های قاجاری را مقایسه کنید با نقش برجسته های ساسانی و هخامنشی و ببینید چقدر تفاوت دارند. در مقابل هنر خطاطی را ببینید که چه بی وقفه بالیده و رشد کرده و به چه تعالی رسیده.
از کدوم کاخ حرف می زنید!! از تخت جمشید!! تخت جمشید رو که به خاطر تعمیرات به دست کارگران سپرده اید !! درهاش کنده شده بوده اند تا باب میل داریوش سوم شوند! غارت کردن کاخی که در نداره و شاهش توی چادر منتظر کامل شدن کاخ هست مگه کاری داره !! در کامنت قبلی هم گفتم نمیشه ادعاهای بزرگ در مورد هخامنشیان (مخصوصادر مورد هنرش) کرد و بعد برای پوشاندن نصفه کاره ماندن تخت جمشید به تعمیرات آن متوسل شد و بعد دوباره کاخ در حال تعمیر را غارت کرد و سوزاند.!!!!!!
در مورد کاشی کاری های قاجاری هم باید بگم که من همینطوری 500 سال را نگفته ام زیرا از 500 سال پیش به این طرف واردات همه چیز از کشور های دور امکان پذیر شده است حتی هنر!! ولی باز یک مثال می آورم سلطانیه که بزرگترین گنبد گلی دنیاست تنها و تنها اثر سلجوقیان است !! آخه شهر سلطانیه همین الانش چی هست که در هفصد سال پیش پایتخت یک سلسله ای با فتوحاتی مانند بغداد و ترکیه و … باشه !! در ضمن یه نگاهی هم به سفال های بعد از اسلام بیندازید تا ببینید که چقدر از لحاظ هنری پایین تر از دوره قبل از هخامنشیان است.
من کلا یک نکته را در مورد آقای پورپیرار و طرفدارانشان نمیفهمم. شما معتقدید یک دوره 2000 ساله از تاریخ ایران جعلی و ساخته یهود است. بعد هم کل باستان شناسانی که نظری غیر از این دارند را متهم میکنید به این که یا یهودی بوده اند یا عامل یهود بوده اند یا از روی دست یهود رونویسی کرده اند. بعد چطور است که به یافته های همین باستان شناسان معلوم الحال در مارلیک و شهر سوخته و حسنلو استناد می کنید؟
مثلا مدیر پروژه حفاری مارلیک مرحوم دکتر نگهبان بوده و جام مارلیک را هم خودش کشف کرده. اگر دکتر نگهبان عامل یهود برای تحریف تاریخ ایران باستان در راستای سرپوش گذاشتن بر جنایت پوریم بوده، چرا آثار مارلیک را هم مثل آن معبد عیلامی مورد ادعای پورپیرار نابود نکرده؟ اگر هم نبوده، با چه دلیلی کاوش های همین آدم در بیشاپور و فیروزآباد و استخر را بی اعتبار و جعلی میدانید؟
در مورد تخت جمشید هم باز عرض میکنم اگر زحمت بکشید و نقش های ناقصی که میفرمایید را روی نقشه تخت جمشید علامت بزنید بعد هم رجوعی کنید به یک کتاب مناسب که کلیاتی درباره تخت جمشید و روال تاریخی تکمیلش توضیح داده باشد، مشکلتان حل می شود.
من خیلی درباره سلجوقیان و سلطانیه نمیدانم. اگر هم معتقدید جعلی هستند با اهلش بحث کنید. در مورد وارداتی بودن هنر صفوی هم نمیتوانم با شما موافق باشم چون خیلی از نمونه های هنر صفوی نمونه های منحصر به فردی هستند که در کشورهای همسایه نظیر ندارند. نگاه کنید به مجموعه مقالات مربوط به نمایشگاه مشترک موزه بریتانیا با سازمان میراث فرهنگی درباره هنر صفوی
ممنون میشم نظر بنده رو بی سانسور بگذارید متشکرم.بنده تا حدودی جواب رومیدانم.همه میدونن که قدمت این سرزمین بیش از۲۵۰۰ سال است.و ایران کنونی که ما در حال مشاهده ان هستیم با اونچه که بوده بسیار زیاد متفاوت است.بابلیها و آشوریها دارای تمدن خاص خودشون بودن و هخامنشیها که بنده اعتقادی به تحریفات تاریخی که راجع به این سلسله به این شکل که مطرح میشه ندارم. و هر اونچه که به عنوان تمدن نام برده میشود بازماندهای تمدن بابلیها و آشوریها و سومریهاست.که چنان قتل عام شدن که هرگز نامی از انها برده نمیشه ودربست تمدن اونهارو به نام هخامنش میزنند.و جالبه که حتی اگر بخوایم پور پیرانو رد بکنیم بازهم غیره قبل انکار که به راحتی و بدون دید نژاد پرستی و توهم گرایی در مستنداتشون میتونیم بفهمیم بله جعلیات تاریخی هم به خورد ما دادند و چون واسه ما شیرین است میپذیریم.کاش نقطه همینجا ختم میشد مشکل این حاشیه هایست که به شخص کوروش میدن.مثلا کوروش اولین پرورش دهنده ماهی بوده.کوروش اولین زن دریا نبرد را به دنیا شناسوند کوروش بهمان ……
بد تراز همه اینها اینکه بعدازحمله اسکندر،یهود،عرب،مغول،عثمانیها،افغان،و بدتراز آن این آخریها که هیکس حاضر نیست راجبهش صحبت کنه تجاوز این انگلیسها به خاطره پیدایش نفت به جنوب و بیشتر مسجد سلیمان که بنده از بزرگترانم زیاد شنیدم و روسها به شمال به اسم حمایت از کمونیست واختلات نژادی که بین خود اقوام انجام شده بعضی ازخواب زدها سر سختانه میگن ما ایرانیها آریایی هستیم.
ژن نژاد آریایی وجود دارد،به شکل کمرنگ ولی هرگز هرگز هرگز ایرانیهای کنونی آریایی نیستند.بلکه ترکیبی از ژنهای اقوام مختلفی هستند که ایرانی نامیده میشه.باورتان نمیشود من در یک مستند علمی مشاهده کردم که با گرفتن آزمایش و تحقیقات میشه کاملا فهمید که دارای چه نژادهای هستین.بعضی ازبازیگرهای هالیوود این آزمایش را انجام دادند و مصاحبه هم دادند به صورت زنده.البته هزینهای بالای دارد.ولی دانشگاه لندن توسط یک دکتر ایرانی این کارو انجام داده و بیش از ۲۳۰۰ نفرو تست ژن واسشون انجام داده و آمار نشون داده ژن آریایی وجود نداره فقط اشتراک بالایی بین ژنهای این ۲۳۰۰ نفر بوده.یعنی اقوام ایرانی که امروز در آن زندگی میکنیم ترک،فارس،کرد،عرب، بلوچ، هستند همه دارای مشترکات ژنی هستند.حالا یک عده از پور پیران ناراحت هستنند که چرا نمیگی ایرانیها ارجینال آریایی هستند.
تخت جمشید – اشکانیان – …در رابطه با مسائل امروز خاور میانه و جهان چندان موضوعیتی ندارند و هدف از مطرح کردن این مسائل شروعی است برای حرکت گام به گام و مسخ فکری تدریجی و حساب شده جوانان و کشاندن آنان به سوی وادی پوچی و سرگشتگی است.
آنچه امروز در مورد مسائل منطقه ای و جهانی نمود و موضوعیتی واضح دارد نقش بدون تردید مکتب ملت ایران در ایجاد تحولات عمیق و بنیادین در سطح منطقه و جهان است و عوامل سر سپرده جهانخواران با حرکتی آرام اما موذیانه قصد رسیدن به انکار اصالت مکتب تشیع و آماده کردن زمینه برای تجزیه ایران و ایجاد خاورمیانه ای جدید را دارندکه در آن ایران مستقل و مقتدر برای همیشه از صفحه تاریخ محو شده و کشور جعلی صهیونیستی جای آنرا خواهد گرفت.
با عرض سلام و ادب
دوست عزیز تحولات منطقه پارسال شکل گرفت
این صحبت ها از حدود 8 سال پیش بوده ربطی به تجزیه ایران و نابودی اسلام نداره کسی نمخواد ایران تجزیه بشه و هدف من و امثال من این نیست درسته نه در بسیج و نه در هیچ گروهی که در منافع مثبت و یا خدای نکرده منفی باشه شرکت نمیکنم اما خود را ایرانی میدانم چه در دل و چه در عقل اسلام و خدارا دوست دارم و یک مسلمان شیعه اثنی عشعری هستم این گدشته است که فرهنگ و این فرهنگ است که آینده را میسازد اهمیت گذشته میتواند باعث حرکت در میان توده های مردم شود مثل انقلاب امام که بر پایه عقاید مردم پیروز گشت حالا اگر مردم میگفتند گذشته که عقاید ما بر آن استوار است اهمیت ندارد و باید به نون شب و کسب درامد در آینده فکر کنیم آیا تغییری چنان در کشور پدید می آمد که شما الآن نگران از بین رفتن آن هستی؟
با سلام متقابل
تحولات منطقه سال پیش صورت گرفت اما وقوع آنها از سالها پیش قابل پیش بینی بود.
اشاره کردید شیعه اثنی عشری هستید.اینرا انکار نمی کنم اما توجه کنید افرادی نظیر مسعود رجوی نیز شیعه اثنی عشری هستند و حتی دم از دین می زنند اما مثل روز روشن است با کشور خود چه می کنند(البته اشاره من به شما نیست).شما که شیعه هستید چرا به اظهارات مرادتان در مورد جانشینی امام علی (ع) بعد از وفات پیامبر اکرم واکنشی نشان نمی دهید؟همچنین در مورد انکار سلمان فارسی که که حتی مسلمانان اهل تسنن به او احترام می گذارند چرا سکوت می کنید؟
امام راحل بر پایه عقاید مردم پیروز گشت اما شارحین و مبلغین این عقاید در طول قرنها چه کسانی بودند؟آیا شیخ صدوق-شیخ مفید – شیخ طوسی- شیخ کلینی – شهید اول – شهید ثانی – سید رضی -علامه حلی -…عمر و حتی جان بر سرتبیین و نشر این عقاید کذاشتند؟این علمای جلیل القدر در چه زمان و چه مکانی می زیستند؟
در مورد تخت جمشید و کلا تاریخ ایران باستان صحبتی نمی کنم چون اصولا مدافع آن نیستم اما بر پایه نتایج تحقیقات دانشمندان معتبر ایرانی و غیر ایرانی بر وجود سلسله ها و تمدنهای پیش از اسلام در این سرزمین اعتقاد کامل دارماما آنها را(به استثنای کوروش) تقدیس نمی کنم.
در مورد فرهنگ که آنرا زمینه ساز و بستر آینده می نامید اصل مطلب درست است اما مسئله در مورد نحوه برخورد با مطلب و اهداف پنهان در پس پرده این سناریو است.وقتی یک جریان فکری به مخاخر بزرگ و جهانی یک ملت که نام و نشان آنها را براحتی در اکناف جهان می توان یافت حمله کرده و آنها را نفی می کند چگونه می تواند مدعی ساختن فرهنگ برای آینده باشد؟تفکری که آشکارا بر ضد فرهنگ – ملیت – و مذهب یک ملت حرکت می کند چگونه ادعای خدا دوستی – فرهنگ پروری – میهندوستی- … دارد؟
روش این جریان فکری در عمل مشابهتهائی با حرکت و اقدامات توماس ادوارد لورنس (لورنس عربستان) دارد که سرانجام منجر به فرو پاشی – اضمحلال و تجزیه امپراطوری عثمانی شد.
عنوان ساختگی دکترا نخواهد توانست عقاید مردود این فرد فاقد مدرک دانشگاهی را نجات دهد چون اصولا مشکل نظریات او سستی و بی پایگی آنهاست.ضمنا مخالفانش عمدتا متعلق به قشر روشنفکر و فرهیخته جامعه هستندکه معمولا مدارک معتبر و بالای دانشگاهی( و نه مدارک و عنوانهای جعلی و ساختگی) دارند.
مدارکی از دانشگاه آکسفورد؟
آیا ایشان جدیدا این مدارک را گرفته اند؟ضمنا توصیه می کنم زود تحریک و احساساتی نشده و به میهندوستان و عاشقان این مرز و بوم اینگونه حمله نکنید و آنها را هخامنشی پرست خطاب نکنید.بنده خود نسبت به عملکرد شاهان بعد از کورش و انحراف آنان از مرام آزادیبخش و انسانی کورش انتقاد دارم.
اما متاسفانه احساسات امثال شماست که بازیچه امیال دشمنان این مرز و بوم شده است.
نه دوست عزیز، این شما هستید که نه تنها احساساتتان بازیچه ی امیال دشمنان این مرز و بوم شده؛ بلکه همان دشمنان این مرز وبوم، احساسات شما را شکل داده اند و از شخصیتی جنایتکار و ویرانگر چون کوروش، برای شما « مدافع حقوق بشر » تراشیده اند. همانگونه که امروزه به امثال اوباما « جایزه ی صلح نوبل » را می دهند.
تمام مفاخری هم که شما از آنان نام می برید، همه یا وابسته به بنگاه های تبلیغاتی « ماسونی » بوده اند( امثال فروغی و پیر نیا). یا هیچکدام به طور مستقل به تحقیق در مورد تاریخ ایران باستان نپرداخته اند. و غالب نوشته هایشان هم « ذیلی بر تحقیقات مستشرقین و لشگر باستان شناسان غربیِ عمدتاً یهودی » ای بوده که همگی در 150 سال اخیر، با هدفی معین وارد این مرز و بوم شده اند.
من هیچ اشاره ای به امثال فروغی و پیر نیا نکرده ام .منظور من از مفاخر امثال حافظ و سعدی و فردوسی وخیام ومولانا و…و همچنین دانشمندان بزرگ این سرزمین بوده است.
مقایسه کورش و اوباما قیاس مع افارق است زیرا اوباما فردی وابسته و غیر مستقل است اما کورش به گواهی تاریخ انسانی خود ساخته با سرگذشتی شگفت بوده است. اهانت به او و سایر مفاخر این سرزمین نشانه دانش و آگاهی و خردمندی نیست.گواهی حقوق بشر کورش – منشور اوست که مورد قبول و تصدیق وجدانهای بیدار و آگاه بشری در سرتاسر جهان است.
اگر شما منشور منسوب به کوروش را دلیلی بر مدافع حقوق بشر بودن او می دانید، که جرج بوش و هیتلر و چنگیز و همه ی فاتحان و خونخواران دیگر هم در نوشته هائی از خود تعریف و تمجید کرده اند. یاسا ی چنگیز را خوانده اید؟ یا نبرد من هیتلر را؟ آیا با متن سخنرانی های جرج بوش در پیش و یا بعد از حمله به عراق و افغانستان، آشنا هستید؟
دوست عزیز، هر فاتحی پس از حمله و اشغال هر سرزمینی در بیانیه ای از خود تعریف و تمجید کرده. که کوروش هم از این امر مستثناء نبوده.
می توانید متن « رویدادنانمه ی نبونید » را بخوانید تا ببینید که کوروش – که به گفته ی هرودوت، آسیا را از سکنه خالی کرد – چه بر سر مردم اوپیس آورد.
سلام
من مدتی قبل با این موضوع آشنا شدم در مورد آن تحقیق کردم و حتی به مجموعه تخت جمشید رفتم و عکس هایی گرفتم، استر خواندم و….حالا فکر میکنم بتوانم با استفاده از دانسته های خود تا حدودی با دکتر پورپیرار موافقت نمایم
جدا از صحبت های دکتر پورپیرار در حد نتایج خودم میتوانم بگویم که تخت جمشید بنای نیمه کارست من در قالب 3 اسلاید شو مستند این موضوع را ثابت میکنم
چند سوال فنی برای دوستانی روشن فکر:
1.چرا سکه های اشکانیان خدایان و نگارش یونانی دارند؟
2.چرا ادبیات که نشانه زندگی متمدنانه است درباره هخامنشیان وجود ندارد(بدون در نظر گرفتن اوستا که مربوط به زردشتیان است)
فعلا تا همینجا
بقیه برای بعدا خوشحال میشم جوابگو باشید.
سلام.تمدن اشکانیان بعد از حکومت یونانیان بر ایران بوجود آمده است.
اصلا یه نکته بسیار ساده که حرفهای آقای پور پیرارو ضایع میکنه اینه که آقا شما که میگید یهود اینقدر زرنگ که کل مردم ایرانو کشت و هیچ خبری هم نشد،تونست 500 سال پیش اینهمه بنا رو بسازه و اینقد مدرک سازی بکنه آخو مرد حسابی تو چه جوری فهمیدی تقلب کردن؟
در ضمن از نظر من هدف این فرد دقیقا طبق اون قسمتی که حاشیه به جای متن نامیدینش دقیقا مذهب رو هدف گرفته.
چون جوری که شما گفتید این آقا میاد و به اصطلاح برای دفاع از اسلام خیلی قسمتهارو بیان میکنه طبق قانون خودتون افرادی که دروغ بودن ادعاها رو بفهمن با اسلام مشکل پیدا میکنن.
در ضمن با مبرا شدن یهود از این ادعاهای دروغین باعث میشه که هر حرف راست دیگر در مورد یهودیان نیز در ذهن مردم نرود و آنرا خود به خود انکار کنن
من عرض کردم
چیکار دکتر پورپیرار و اسلام دارم اصلا اسلام چه ربطی داره به بحث ما این موضوع سال ها قبل از حتی ظهور مسیح رخ داده 621 سال بعد از آن که مسیحی آمد اسلامی ظاهر شد. بدون توجه به حرف های دکتر و بدون در نظر گرفتن اسلام سوال میکنم
چرا پارسه ما ناکامل از آب در آمد؟
ایمیل تون را بدهید تا برای شما اسلاید های خود را که مستند هستند بفرستم.
همه بحث ما بعد از رسیدن به این موضوع آغاز میگردد
که چرا چه کسانی چه مدارکی و…
همه بعداز اثبات ناکاملی تختجمشید.
سلام سعید
لطقا برای من ارسال فرمایید
با تشکر kamran40_karaj yahoo com
به ادعای ناتمام بودن تخت جمشید و نیز ساختمان خزانه تخت جمشید پاسخهای مستدلی از سوی بعضی از محققین از جمله مهندس یاغش کاظمی داده شده است.
در ضمن در خصوص آنچه از سوی این فرد مطرح شده باید گفت تخت جمشید تنها گوشه کوچکی از ادعاهای اوست.او تاریخ ایران را با دلائل سست و غیر منطقی و حتی مضحک بمدت دو هزار سال شخم زده تا بگوید بذر تمدن در ایران چند قرن پیش از سوی مهاجرینی از جنوب کاشته شده است و آنچه مهمتر از این ادعاست نتایج اجتناب ناپذیری است که از ادعا های او ناشی میشودکه به برخی از آنها اشاره کرده ام.یکی از آنها چگونگی اعتقاد مردم ایران به مذهب تشیع است که با ادعای خالی از سکنه بودن ایران در طول دو هزار سال -عملا وجود علمای بزرگ شیعه که در دوران سکوت تمدنی ادعائی او در ایران زندگی می کرده اند زیر سوال می رود و تشیع نه بعنوان حقیقت ناب مکتب اسلام بلکه بعنوان مذهبی سیاسی که از جانب صفویه رسمیت یافته است مطرح می گردد. البته او که دستاوردهای تمدن ایران را ساخته یهود می داند در خصوص این مسئله سخن صریحی نگفته و از توضیح آن بطرزی ماهرانه طفره رفته است.
یه سوال درباره:
ادعای ناتمام بودن تخت جمشید توسط ایشان مطرح شده و تخریب بنای خشتی در منطقه خزانه کنونی که با عکس و مستندات ارائه میکنه چه جوابی داره؟ اگه توضیح بدین خیلی ممنون میشم.
سیامک جان ممنون از توضیحت.
به این لینک نگاه کنید:
http://asha.blogsky.com/1390/03/14/post-168
فضل الله موحد که توی متن به اسمش اشاره شده، مقاله هایی نوشته با همون ادعاهای پورپیرار ولی بدون اشاره به اسمش
در این سایت هم پاسخهای مستند و قوی به ادعاهای بی بنیان او داده شده:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/keyvanppb1.htm
http://asha.blogsky.com/1390/03/14/post-168
نویسنده سایت کمی بالاتر این لینکو گذاشتن که به ادعای سر ستونها پاسخ داده.چه ملی گرا باشید چه مذهبی چه ملی مذهبی آقای پور پیرار را آدمی غیر موجه میابید.
حتی اگر هیچ کدام نیز نباشید دلایل وی با عقل سالم در تضاد است
مطلب دیگری که باید به آن اشاره کرد اینستکه در سخنان این فرقه از کلمه یهود استفاده می شود نه صهیونیسم که خود این مسئله جای اگر و امای زیادی دارد.
بعنوان مثال اگر تعدادی از باستان شناسانی که در مورد تاریخ ایران تحقیق کرده اند یهودی بوده باشند کدام مدرک و سند موجود است که آنها تمایلات صهیونیستی داشته اند؟همین سوال در مورد شخصی که صد شخصیت تاثیر گذار جهان را مطرح کرده نیز صادق است.مگر شخصیت اول فهرست او پیابر اکرم (ص) نمی باشد؟اگر لیست او اشکالاتی داشته باشد (که مسلما دارد) آیا باید فهرست او بطور عالمانه نقد شود و یا اینکه توسط فرقه ای نوظهور به زشت ترین شکل ممکن مورد حمله قرار گیرد؟
آیا در فهرست تفرقه افکنی این فرقه علاوه بر تفرقه بین فارس و ترک- عرب و عجم – شیعه و سنی باید تقابل بین مسلمانان و یهود آزاده و غیر صهیونیست جهان را هم اضافه کرد؟
محض اطلاع شما؛ صهیونیست ها بیشتر «سنت گرایان افراطی» یهود اند.
اگر شما آنطور که می گوئید ضد یهود هستید چرا به جای استناد به آیات قرآنی در مورد غلبه ایرانیان بر رومیان و بالعکس – ذو القرنین – مجوس …به مطالب کتاب عهد عتیق استناد می کنید؟شما چگونه ضد یهودی هستید که سلمان فارسی را نفی کرده اما به پوریم استناد می کنید؟
شما اول بفرمائید که تا قبل از «ابوالکلام آزاد» (هندی!!!) چه کسی ادعا ی «ذوالقرنین» بودن «کوروش» را داشته. در همه ی متون مذهبی و تاریخی قبل از آن «اسکندر» را «ذوالقرنین» می دانستند.
ثانیاً؛ من «ضد یهود» نیستم ولی معتقدم که «رد پای یهود» در همه ی اتفاقات تاریخی خاور میانه – که مهد تمدن بوده – و اتفاقات تاریخ معاصر جهان، به خوبی روشن است. و همیشه این قوم، با قدرتمندان ( به عبارت دیگر ابر قدرتان )ِ هر عصر روابط خوبی داشته اند و حتی با سرمایه گذاری های مادی – یکی از خصائص این قوم؛ ثروتمند بودن آنان و در اختیار داشتن بنگاه های مالی است – سعی در پیشبرد اهداف خود، با اجیر کردن قدرت های بزرگِ هر عصر داشته اند.
از هخامنشیان بگیرید تا رومیانِ فاتح فلسطین در زمان مسیح و آمریکا در عصر حاضر. و جالب اینکه همیشه این اتحاد های شوم بر علیه اکثریت مردم و تمدن های بومیِ خاور میانه بوده است.
ایشان و همچنین محققین و دانشمندان دیگر بدنبال ایشان با دلائل کاملا منطقی احتمال ذواقرنین بودن اسکندر را زیر سوال برده اند.همچنین حفاری های دهه های اخیر و رازگشائی از کتیبه های پاسارگاد و تخت جمشید و شوش و… پرده از راز های بسیاری برداشت.
در ضمن اکثر آنچه که می گوئید گفته های بی سند و مدرک و تنها در حد احتمالات است که با آنها به هیچ عنوان نمی شود تاریخ سازی برای یک کشور آنهم در این وسعت را اثبات کرد.
اما یک حرفتان کاملا درست است . شما ضد یهود نیستید. من از اول چنین اعتقادی داشتم که خوشبختانه خودتان هم صراحتا به آن اذعان کردید.
همه ی بحث من این است که محققینی !!! چون ایشان و همفکرانشان، از کدام منبع فکری تغذیه می شوند و با چه هدفی؛ حقایق تاریخی را وارونه می کنند؟
در ضمن آنچه که من در مورد « رد پای یهود » عرض کردم؛ به هیچ وجه احتمالات نیست. حقایق مسلم است که از عصر باستان تا عصر حاضر فقط در فرم تغییر یافته و محتوا همان است.
بله درست فرمودید، من نه « ضد یهود »ام و نه « ضد هر انسان دیگری ». بلکه من مخالف « برتری طلبی انسانها » هستم. من با اینکه قومی خود را « قوم برگزیده ی خداوند » بخواند؛ و با این توجیه به خود حق هر اقدامی را در رسیدن به « آقائی جهان » بدهد، مخالفم.
راستی یک سوال: آیا شما « ضد یهود » هستید؟
سلام
به عنوان یک باستان شناس عرض میکنم: اولا که مطالعات مربوط به دوره های پیش از اسلام در دوره معاصر جدی شد. حتی کاوشها و کشفیات هم برای دوره معاصره پس طبیعیست که محققین معاصر به این مسائل توجه کرده باشن.
ضمنا بعد از اینکه ابوالکلام نظر دادن، علامه طباطبایی با خوندن اون و علم فقهی و قرآنی خود، نظر او رو تایید کردند. البته نگفتن 100% بلکه گفتن به احتمال زیاد. گویا شما این کتاب و تفسیر علامه رو در مورد سوره کهف نخوندید. بهتره مطالعه کنید و بعد مباحثه چون دارید مغالطه میکنید.
هرگز قرآن از یک یاغی و جانی تمجید نمیکنه که از اسکندر بکنه. بسیاری از مسائل بتدریج صحت و سقم خودشون رو با بررسیها نشون میدن.
اتفاقا بر خلاف نظر شما که یک نظر غیرعلمی است، علم تاریخ و علم باستان شناسی نشون میده که یهود هرگز در طول تاریخ قدرت نداشته و هرگز نتونسته کاری بکنه که مطرح باشه. اوج قدرت اونها زمان حضرت علی بود و اون 3 طایفه یهودی خیبر و بنی قینقاع و اون یکی رو فراموش کردم که در برابر عظمت اسلام کم آوردن و محو شدن. قدرت امروزه اونها هم به خاطر خیانت اعراب و سکوت و عدم وحدت مسلمین هست
سوال دیگری که بجد در مورد او مطرح می شود اینستکه چگونه ممکن است کسی از وحدت مسلمانان دم زده و تاریخ هزاران ساله ایران را در تقابل با وحدت مسلمانان قلمداد کند اما نام خودش معادل تنش و تفرقه در بین آحاد ملت مسلمان باشد؟کسی که نظراتش شعله ور کننده آتش اختلافات قومی در بین ملت خویش است چطور دم از وحدتی بسیار فراگیرتر در سطح امت اسلامی می زند؟
در اینجا یکی از سوالات پیشین را با وضوح بیشتری مطرح می کنم. اگر حکومت صفویه بعد از دو هزار سال سکوت تمدنی در ایران تشکیل شده و تشیع را بعنوان مذهب رسمی کشور اعلام کرده است پس اساس تشکیل این مذهب در ایران چگونه بوده است؟اگر ایران فاقد سکنه بوده که مسلما هیچ دانشمند و عالمی نیز در بیابانهای بی سکنه زندگی نمی کند پس راز تاسیس مذهب شیعه در ایران چیست؟آیا این مسئله جای تامل جدی ندارد و آیا نویسنده کتابهای موسوم به دوازده قرن سکوت نباید پاسخی روشن – صریح و قانع کننده به این موضوع بدهد؟
به عبارت دقیق تر فقه شیعه را آیا علمائی نوشته اند که ناگهان در زمان حکومت صفویه ظاهر شده اند؟نام این علماچیست و آثار آنها کدام است؟همچنین مگر ادعا نشده که ریشه ایرانیان از مهاجرین عرب و آفریقائی است؟مگر مذهب اعراب و مسلمانان آفریقا تسنن نیست؟آیا این مسئله عجیب نیست؟
شر و ور نوشتی. از یهودیا پول می گیری هر چی ضد یهوده هست رو راست و ریس کنی . سر تاسر نوشته ات فحش به این بنده خدا بود.
معلومه که یه ککی توی کلات هست که این جوری به پر و پاش پیچیدی .
به همین دلیل نوشته ات برای من یکی که کلا فاقد ارزشه .
از لحن صحبت كردنت معلومه يه آدم بي سوادي پس اصولا نظرت اهميتي نداره البته براي خودت محترمه!!!!!
سلام آقا سجاد ممکنه در مورد پای ستونهای نو تراش تخت جمشید و همچنین عکسهایی که جناب آقای دکتر به استناد آورده اند توضیح منطقی بدید و بعد سواد یک شخص رو به تمسخر بگیرید؟؟؟ البته من لحن صحبت آقا محمد رو تایید نمیکنم ولی از شما که آدم با سوادی هستید بعیده.
پورپیرار حالا اومدی باز با یه اسم دیگه کامنت گذاشتی بنده خدا?
امان از دست تو شغال شیطون کوچولو!
در واقع اهل مطالعه و اهل اندیشه کمتر فریب اینگونه داستانسرائیها را می خورند و در واقع حرکت منسجم و هماهنگ و سازمان یافته عده قلیلی طرفدار ن.پ.پ.در فضای سایبری برای تحریک آنی احساسات آندسته از جوانانی استکه در زمینه مسائل تاریخی مطالعات اندکی دارند.البته این گروه از جوانان هم به جای اینکه زود تحریک و احساسی شوند بهتر است راجع به موضوع عمیقتر فکر کنند .مخصوصا شرایط حال حاضر جهان و منطقه را دقیقا مد نظر قرار داده و ببینند از انکار تاریخ کهن ایران بواقع چه کسانی نفع می برند؟بعنوان مثال اهانت به کورش که احتمالات منطقی برای تطابق او با ذوالقرنین وجود دارد آیا در حال حاضر به نفع صهیونیسم است یا به ضرر آن؟همچنین تشکیک در روایات صدر اسلام که بطور ماهرانه ای مسئله امامت حضرت علی (ع)و ریشه تشیع را نشانه گرفته است به نفع چه کسانی است؟آیا این مسئله به منزله تشکیک در صحت و اصالت اعتقادات ملتی نیست که در عصر حاضر منشا تحولات مهمی در سطح منطقه و جهان با تمسک به مذهب تشیع شده اند؟
مطلب مهمی که او باید به آن پاسخ دهد اینستکه چرا او علیرغم انکار سلسله های هخامنشیان- اشکانیان و ساسانیان – منکر شخص کورش نشده است؟در حالیکه آثار بجا مانده از کورش کمتر از آثار بجا مانده از داریوش- خشایارشا- و همچنین شاهان ساسانی است.او با همان استدلالات نخ نما می توانست براحتی منکر وجود کورش شود اما او به کورش نیاز داشته تا ضمن زدن اتهام نسل کشی به او سکوت تمدنی ادعائی خود را توجیه کند.البته برای توجیه نسل کشی ادعائی او احتمالا راه های دیگری نیز وجود داشته است اما نام و عنوان ذوالقرنین ظاهرا برای او بسیار آزاردهنده بوده که او خواسته از اینراه با یک تیر دو نشان بزند. هم سکوت تمدنی ساختگی خود را اثبات کند و هم کورش را که جزو صد شخصیت تاثیر گذار تاریخ و از خوشنام ترین چهره های تاریخی ایران است بدنام کند.
البته او باید در پیشگاه ملت بزرگ ایران به سوالات دیگری نیز پاسخ دهد.
1-چرا تاریخ پانصد ساله ادعائی او برای ایران تقریبا معادل تاریخ ایالات متحده آمریکاست؟آیا این تشابه زمانی اتفاقی است ؟
2-چرا مهاجرین عرب تبار و آفریقائی تبار ادعائی او که حدود پانصد سال یپش به ایران آمدند و قائدتا باید سنی مذهب بوده باشد ناگهان دولتی شیعه مذهب را در ایران تاسیس کردند؟
3-نظر صریح و بی پرده او در مورد مذهب تشیع چیست؟اگر چه بنظر میرسد او بطور تلویحی و با ایما و اشاره به این مطلب پاسخ داده است که از دیدگاه اهل نظر پنهان نیست اما لازم است اگر جرات و جسارت آنرا دارد بدون پرده پوشی و با شهامت به این پرسش پاسخ دهد.
4-تناقضات او در بیان مسائل تاریخی بعنوان مثال رد وجود سلسله های تاریخی در یکجا و مثال و دلیل آوردن ازهمین سلسله ها در جای دیگر می تواند دلیلی بر این نکته باشد که اصولا مشکل اساسی او با تاریخ ایران نیست بلکه تاریخسوزی او وسیله ای برای مذهب سوزی است.
واقعا که خیلی با حالین. همه و همه فقط تکرار صدباره ی بهانه های قبلی. معلوم هم هست. از این دانشگاه که من هم افتخار!!! حضور تو اونا رو دارم،از این بهتر هم بیرون نمیاد.
جناب سیامک. به جای این درازنویسی ها یه کم زحمت بکش یادداشت های پورپیرارو بخون تا جواب سوالاتو بگیری.
جناب صاحب وبلاگ. شما هم یه بار برای امتحان از اساتید معظمتون بپرس مثلا این خط میخی و زبان اصطلاحا فارسی باستان رو چطور خوندن و معنا کردن(منطق خوندنش چیه،نه داستان خوندنش) تا همه چی برات روشن بشه.
حیف از ما که خیال میکنیم تو دانشگاه چه خبره. والله اگه من و دوستم کارشناسی ارشد تاریخ و زبانهای باستانیشم دیدیم، هیچی نیست! یه مشت کتابه. میری میخونی و تحقیق می کنی. آخه اینم مدرک میخواد؟!! که مثلا اگه پورپیرار نداشته باشه ایراد داشته باشه؟!!
اون لینکها هم که گذاشتین نگاه کردم. اگه به اینا میگین جواب که موندم به حرف مفت چی بگم.
خوش باشین.
اول درباره ادعای خالی از سکنه بودن ایران قبل از حمله اعراب اینکه اگر تو ایران کسی زندگی نمی کرده پس اعراب خواستن بیان ایران کیو مسلمون کنن؟دوم اینکه هرودوت که پدر تاریخه و با تعصب سعی در تحقیر هخامنشه داشته در خیلی مواقع قدرت آنها را ستایش کرده و گزنفون در کتاب کوروش نامه خیلی ا ز جبه های زندگی آنها را روشن کرده.گزنفون در قرن4 پیش از میلاد می زیسته و کتابش منبعی مستقیم است.آقای احسان که منتظر منابع دسته اول بودن به کتاب کوروش نامه مراجعه فرمایند.سوم اگر حکومت پارتها و ساسانیان دروغی بوده و به فرض تاریخشان را یهودان نوشته اند تاریخ حکومت رومیان را چه کسی نوشته؟چون در منابع روم باستان از جنگهای ساسانیان بارومیان ازدواج شاهزادگان ساسانی با رومیان.مسائل سیاسی ارامنه و…پرداخته شده. چه کسانی تاریخ رومیان را نوشته اند؟حال منم پور پیرا می شم و ادعا می کنم وایکینگ ها ،یونانیان را در 300ق م قتل عام کرده اند.و افلاطون ارسطو وسقراط بقراط گرگیاس پروتاگوراس…را وایکینگهای دیروز و ساکسون های امروز ساخته اند تا این واقعیت تاریخی(!)پنهان بماند.مثل فردوسی حافظ سعدی… که یهودیها برایمان ساخته اند که تاریخ را گم کنیم اما یه دفعه اشتباهی سر از یه تاریخ پرشکوه در می آوریم
عدم پاسخ اساتید و باستان شناسان بزرگ به معنی عجز آنها نیست بلکه پاسخ آنها سکوت است که بهترین پاسخ در مقابل بی منطقی است.البته محققان زیادی پاسخهای متین و علمی برای رد این ادعاهای سست ارائه کرده اند.
در مورد تخت جمشید هم باید بگویم کسی قصد تصدیق تخت جمشید و هزینه های مادی و انسانی هنگفت مصرف شده برای ساخت آن در 2500 سال پیش را ندارد.نقد تخت جمشید و شاهان هخامنشی یک مسئله است و انکار وجود یا جعلی وانمود کردن آن مسئله دیگری.
بعبارت دقیق تر تخت جمشید مقدس نیست اما یک حقیقت تاریخی است که انکار آن آنهم با دلایل سست و ضعیف بیش از هر چیز دلالت بر ناآگاهی منکران – و یا انکاری هدایت شده و جهتدار در مسیر اغراضی خاص دارد.
سلام
دوستان عزیز بعد از چند سال یک محقق درست حسابی از کشورمان پیدا شده و دارد بعضی از واقعیتهای تاریخی را بیان میکند که به مذاق عده ای خوش نمیاید . اگر کتابهای اقای پور پیرار را خوانده باشید اکثر دلایلشان منطقی و قابل قبول است . متاسفانه تاکنون در باره اثار تاریخی موجود در ایران هیچ ایرانی به صورت مستقل و دست اول تحقیقاتی ننموده است و محققان دست اول اکثرا اروپایی و یا غیر ایرانی بودند و هرطور که دلشان خواسته تاریخ را تحریف نموده اند .
حالا که یک محقق ایرانی میخواهددر حد توان تحقیقیاتی تقریبا دست اول ارائه دهد همه سعی در ترور شخصیت ایشان دارند .حتی اساتید و منتقدان نیز مانند مردم کوچه بازار به فحاشی و ناسزا گویی میپردازند واین برای جامعه علمی ایران عزیز باعث ننگ وخجلت است .
با فحش و توهین کاری درست نمیشود .و مطمئنا تمام توهین کنندگان به اقای پورپیرار کتابهای ایشان را نخوانده اند و تمامی منتقدان اقای پور پیرار از منابع دست چندم استفاده کرده اند که ارزش علمی بسیار پایینی دارد .
اگر نتیجه گیری های اقای پور پیرار خلاف واقع است پس چرا این همه باستان شناس و تاریخ دان و اساتید دانشگاه از جواب دهی علمی به ایشان عاجز مانده اند ؟
چرا این همه محققان و منتقدان توان ارائه ی پاسخ علمی با استناد به منابع علمی و تحقیقی ندارند ؟
چرا کسی اقدام به ازمایشهای نوین و علمی در مورد نظریات استاد پورپیرار مثلا در مورد طاق بستان یا مکعب زرتشت و… نمیکند ؟جون همه به ان نتیجه ای میرسن که استاد پور پیرار داده است .
اگر خواستید هرتوهینی به استاد گرانقدر و ارزشمند ایرانی و کاشف حقایق اقای پور پیرار بکنید ابتدا به خودتان زحمتی دهید و کتب ایشان را مطالعه کنید وسپس هرچه دلتان میخواهد بگویید . مطمئنا توهین نخواهید کرد .
میهن دوستی اقای پورپیرار بسیار بسیار بیشتر از تحریف کنندگان تاریخ این سرزمین زیباست .
سلام.من دانشجوی باستانشناسی دانشگاه تهران هستم .من سر این مسئله با اساتید بحث کردم.در مورد ناقص بودن تخت جمشید پاسخ این بودکه تخت جمشید بخش های الحاقی زیادی داشت و شاهان هخامنشی مصمم به توسعه آن بودند.غیر منطقی است که به خاطر ساخت محوطه ای الحاقی از سکونت در منطقه ای بیش از مساحت هزار متر صرف نظر کرد در ضمن طی بررسی های دکتر سرفراز در نتیجه سالیابی و تعیین قدمت آثار بر اساس اصول باستان سنجی قدمت بیش از 2000سال برای تخت جمشید ثابت شده است.این را علم امروزثابت می کند نه کتابهایی که سالها پیش طبق نظر پورپیرار یهودیان برایمان نوشته اند
در مورد آتش سوزی و نبود آثار اول اینکه همه متخصصان به اتفاق اتشسوزی اعتقادی ندارند دوم اینکه این مسئله نه قابل اثبات نه قابل انکار.چرااز چیزی که نمی دانیم نتیجه گیری ضد یا موافق بگیریم؟
با سلام
اگر شما سی دی پور پیرار را دیده باشید متوجه می شین که فقت حرف های این فرد در حد نظریه هست خودش هم اینو میگه حالا با این کاری ندارم ولی تو همون سیدی چند تا دلیل مبنا بر نیمه تمام بودن تخت جمشید بیان میکنه که اگه بذقت نگاه کنین قانع کننده هست یعنی از نظریه بودن گذشته چون دلایل علمی داره و سازمان مهندسی ایران هم تایید کرده یعنی می خوام بگم که جدای از این که بغیه حرف های ایشونو قبول ندارم این یکی راسته اگر این طور نیست فقت یکی از دلایل ایشونو در خصوص نیمه ماندن تخت جمشید با دلیل تکذیب کنید
به اون سی.دی خیلی ها جواب دادن. اگه بگردید پیدا میکنید.
کلا کسایی که حرفهای پورپیرار توی اون سی.دی به نظرشون خیلی محکم و مستدل میاد، فکر میکنن یه کسی، مثلا داریوش، اول اومده تخت جمشید رو از سر تا ته ساخته، بعد خودش و بچه هاش رفتن توش نشستن زندگی کرده ن و …. بعد که یه چیزهای تکمیل نشده ای میبینن (مثل اون دروازه گاو شکل) خیلی براشون عجیبه و جا میخورن و ذهنشون آمادگی داره که هر حرفی رو قبول کنه.
اینو باید در نظر داشته باشید که تخت جمشید هم مثل کم و بیش همه بناهای باستانی دیگه به تدریج ساخته شده و در تمام مدت حیاتش در حال ساخت و ساز بوده، ساختمونهای جدید بهش اضافه شده ن، ساختمونهای قدیمیترش ترمیم شدن یا کاربریشون تغییر پیدا کرده و در یه مورد هم زمان خشایارشا معماری مجموعه اساسا تغییر کرده و ورودی اصلی که قبلا ضلع شرقی بوده به ضلع جنوبی (ورودی فعلی) منتقل شده.
سلام
علی آقا من یک مطالعهی اندکی به کارهای آقای پورپیرار و مخالفینشون داشتهام. به نظرم متنتون بیطرف نبود و تهاجمی بود.
با تشکر
بی طرف؟
نمیدونم خودم هم خیلی ادعای بی طرفی ندارم. من به طور مشخص مخالف نظرات ایشون هستم.
خیلی ها پیدا شدند که سفر به ماه را انکار کردند و زیر سوال بردند.و چند ها مدرک و سند برای خودشان جور کردند ولی کاری از پیش نبردند.اصالت سازه های باستانی ایران همانگونه اثبات شد که قدمت فسیل و استخوان یک پتروداکتیل را کشف کردند. پور پیرار نزد ایرانی یک انسان بی وجدان است و بد نیست بدانیم رژیم اسلامی این اواخر پی برد این فرد چه مهره ی با ارزشی ست برای ضربه زدن به ایرانیگری هر چند میخواهند مثل میوه ای آب او را بگیرند و تفاله اش را دور بیندازند یعنی از باستانستیزی او سود میبرند و به سایر گفته هایش لعنت میفرستند.بیشتر طرفدارانش را میتوان از بین آخوندها و عوامل رژِیم اسلامی جستجو کرد و جرگه ای خرد گم کرده که دنبال هو می روند تا بلکه جمعی پیدا شود و بادی به غبغب انداخته ،خودشان را با نام این ناایرانی مطرح کنند که بله ما هم چیزی در چنته داریم. هر نقطه از دنیا که پا بگذاریم نام تمدن ایرانی درخشش دارد و نه این روزگاری که در آن به سر میبریم…..اندوها
اگر يهوديان انقدر قدرت وعلم ودانشمندوشاعرومعمار داشتند كه يك تاريخ جعلي قوي ومستحكم براي ايران بخاطر يك اشتبا درست كنند چرا براي قوم خودشان اين كار را نكردن كه الان داعيه سروري وبزرگي رابكنند
آقاي مهندس سلام
اميدوارم خوب باشي
من نميخوام شبهه بسازم فقط كنجكاوم مهندس برق هستم تاسيس نيروگاه شغلمه همه شهراي ايرانو ديدم زندگي كردم 70 درصد روستاها رو هم ديدم و زيارت كردم دقت و ظرافتيكه در ساختن و تراشيدن ستونها يا مجسمه هاي روي ديوارهاي تخت جمشيد من رو دچار حيرت كرده اون زونها به چه وسيله اي اينارو ميكردن؟اگه بگي ممنونت ميشم
از اينكه يه شخصي اينكار رو ميكنه ناراحت نيستم از اين ناخرسندم چرا بايد بستر چنين اعمالي در اين جامعه حاضر باشه و بعضيها در جهل مركب غوطه ور باشن كه چنين افرادي با استفاده از نا آگاهي ايشان اسب مراد رو زين كنند عده اي دگر هم در پي ايشان بتازند البته مسير حركت مردم به سمت آگاهي است و در نهاايت راه اين زمين مناسب رويش چنين گياهاني خشكيده خواهد شد.از عدم آگاهي جامعه همه ميتونن سوئ استفاده كنند پس بهترين راه آگاه كردن جامعه از واقعيت ها دور كردن از جهل است.
استاد بزرگ پورپیرار نظرات جالبی هم در مورد امام علی دارن که در ردشون چیزایی نوشتن
بررسي اسناد پوريم شناسي پورپيرار
( قسمت بيست و چهارم)
در منطق، اجتماع ضدین محال است، یعنی از دیدگاه منطقی نمی توان تصور کرد که یک چیز هم سیاه باشد و هم سفید. یا یک چیز در یک آن، هم در حال حرکت باشد و هم در حال سکون. اما تجربه ثابت کرده است از نظر آقای ناصر پورپیرار اجتماع نقیضین دیگر محال نیست !!!!! زیرا یافتن رد پایی از رعایت این اصل منطقی در سخنان متنوع و متعدد او به معجزه می ماند.
وی در حالی به صراحت اعلام می دارد که هیچ اعتقاد و اطمینانی به روایات موجود در خصوص حوادث دو قرن اولیه اسلام ندارد که این روایات تنها منابعی هستند که دربر گیرنده رخدادهای مهمی همچون : نبردهای پیامبر، واقعه غدیر خم ، ماجرای سقیفه، شهادت امام علی در مسجد کوفه، قتل عثمان ، قتل عمر بن خطاب ، واقعه کربلا ، جنگهای سپاه اسلام با سرزمین های اطراف و … می باشند و خود وی نیز بجز مراجعه به روایات مذکور ، هیچ راه و چاره دیگری برای اثبات اصل وقوع این حوادث نمی شناسد. پس وی یا مجبور است همه این حوادث را که به قول وی 250 سال پس از وقوع ، بصورت مکتوب و منظوم در آمده اند، سراپا دروغ و جعل بپندارد!!! و یا منبع کاملا معتبر و مکتوبی متعلق به دو قرن نخست پس از ظهور اسلام معرفی نماید که این حوادث را به شرح مورد نظر وی گزارش نموده باشد. البته با عنایت به این نکته که قرآن کریم نیز هرگز نمی تواند رافع کامل نیاز او در شرح این ماجرا های تاریخی باشد. زیرا در قرآن یا به این حوادث با ذکر عنوان و جزئیات دقیق اشاره ای نشده است ( و پورپیرار نیز چون قائل به شان نزول و همچنین تفسیر و تاویل آیات نیست قادر به تطبیق ظاهر آیات با باطن مورد نظر نیست ) یا اینکه اصولا “حوادث مذکور پس ازدرگذشت پیامبر رخ داده اند وطبعا ” امکان ذکرشان در قرآن فراهم نبوده است.
” پس اينك از چه بگويم ؛ هنگامي كه تقريباً بر هيچ نقل و روايتي دربارة دو قرن اولية اسلام اعتماد نيست و اوراق تاريخ صدر اسلام ، لااقل 250 سال پس از حوادث آن مكتوب و منظم شده است ؟! … ( ناصر پورپیرار- پلی بر گذشته 2 )
” روايت است كه رسول خدا در بازگشت از حجه الوداع و در محل غدير ، در حضور جمعي كه تا قريب يكصد و پنجاه هزار شماره كرده اند ؛ داماد خود ، امام علي را به جانشيني برگزيد . هريك از اين اعداد را بگيريم ؛ شمارة تمامي خاصان و مقربان و اصحاب و مهاجر و انصار و گروندگان نخست به اسلام مي شود ؛ كه قدر همركابي و همراهي با پيامبر در آخرين زيارت خانة خدا را داشته اند . ”
” در اين باره كه چگونه اين جمع گزيده ، فقط دو ماه بعد ، كه حداكثر فاصلة تجمع غدير تا درگذشت پيامبر است ؛ توصية رسول خدا را فراموش كرده ؛ به سقيفه گردن گذارده اند ؛ شايد بتوان گفت كه جمع عظيم مؤمنان حاضر در موعظة غدير از سخنان پيامبر خدا برداشت بعدي شيعيان را نداشته اند و آن پيام و توصيه را حكم جانشيني امام علي نگرفته اند ” ( ناصر پورپیرار – پلی بر گذشته 2 )
– آری اجتماع نقیضین از نظر پورپیرار دیگر محال نیست زیرا که او از یک طرف می گوید:
تقريباً بر هيچ نقل و روايتي دربارة دو قرن اولية اسلام اعتماد نيست.
ولی درکمال تعجب ازطرف دیگربا استناد به همین روایات مربوط به دو قرن اولیه اسلام : شماره تمامی خاصان و مقربان و اصحاب و مهاجر و انصار و گروندگان نخست به اسلام را قریب یکصد هزار نفری می گیرد که در حجه الوداع حضور داشتند!!!!!
جای سئوال دارد که وی بر اساس چه مستنداتی بغیر ازهمین روایات موجود در باره دو قرن نخست اسلام به آماردقیق یاران و خاصان پیامبر دست یافته است که در ادامه مطلب خود در کتاب پلی بر گذشته 2 به تطبیق این آمار با آمار حاضرین در حجه الوداع پرداخته و عدم پیروی جمع یاران و اصحاب و… پیامبر از دستورات ایشان در این سفر را نشانه جعلی بودن موضوع امامت و جانشینی بر می شمرد ؟!!!
– وی در حالی به ماجرای سقیفه اشاره می کند که جز با قبول روایات مربوط به دو قرن اولیه اسلام هیچ راه دیگری برای اثبات اصالت وقوع چنین نشستی پس از رحلت پیامبر (ص ) ندارد. او یا باید بر مبنای گزاره اول خود دال بر غیر قابل اعتماد بودن کلیه روایات مربوط به دو قرن نخست اسلام، ماجرای سقیفه را نیز روایتی غیر واقعی و ساختگی قلمداد کند و یا با نقض آن گزاره، وقوع چنین ماجرایی را به استناد همین روایات مربوط به دو قرن اولیه اسلام بپذیرد. در صورت برگزیدن هر یک از این گزینه ها، وی ناقض بخشی از سخنان خویش است.
– او به حوادث دو ماه بعد ازواقعه غدیر اشاره می کند، اما اشاره ای به منبع و ماخذ مورد اعتماد خود برای بازگویی این حوادث نمی کند. به راستی اخبار این حوادث چگونه به ناصر پورپیرار منتقل شده است ؟!! از طریق روایات ؟!!! و یا از طریق مکتوبات بجای مانده از صدر اسلام؟!! بدیهی است او قادر به انتخاب هیچیک از این دو گزینه نیست زیرا که قبلا به صراحت تمام، کلیه روایات مربوط به دو قرن نخست اسلام را دروغین خوانده و از طرف دیگر نیز وجود هرگونه کتاب یا مکتوبات تا پیش از آغاز قرن چهارم هجری قمری را یا بطور کامل ساختگی و یا مظنون به جعل معرفی کرده است.
” تمام ادعاهای وجود کتاب در جهان اسلام تا پیش از آغاز قرن چهارم یکسره جعل و در زمره ی تلقینات ابن ندیمی است و احتمالا اشراف ندارند که خط عرب تا پایان قرن سوم اقتدار و استحکام و امکان کتاب نویسی را تا آن حد نداشته است که نخستین قرآن های مدون و محکم و به صورت کتاب را تنها از اواخر قرن چهارم هجری سراغ کرده ایم و احتمالا هنوز به این یقین نرسیده اند که هیچ مکتوب پیش از قرن چهارم هجری را نمی توان بدون کارشناسی ناقدانه و بدون ظن جعل، به فهرست فرهنگ اسلامی وارد کرد، ” ( ناصر پورپیرار – اسلام و شمشیر 3 )
پس ملاک ما در شناخت همه چیز اسلام، از جمله جنگ های آغازین آن و به خصوص ستیزه هایی که در آن ها شمشیر را به دست مبارک پیامبر رحمت و واسطه ی ابلاغ آیات الهی می سپارند، قرآن است و بس. زیرا که گفته ام زمان بیان شرح های موجود و مکتوب بر حوادث صدر اسلام، لااقل ۳۰۰ سال از بروز آن ها دورتر است و نه تنها این شروح، در غالب موارد، قابل اعتنای عقل و مورد تایید قرآن نیستند، بل شخص این شرح آوران را هم نمی شناسیم ( پورپیرار / اسلام و شمشیر 6 )
این سخنان پورپیرار در حالی است که قرآن کریم در آیات خود به قلم و آنچه می نگارد قسم می خورد. براستی اگر در زمان جاهلیت عرب، قلم و موضوع نوشتن با قلم امری ناشناخته بود، چرا قرآن کریم به چیزی که برای آن مردم نامفهوم و مکنون بود قسم یاد می کند؟
– كلمه كتاب نیز در قرآن کریم، حدود دويست و پنجاه و پنج مورد بكار رفته است كه در موارد بسياري، منظور از آن ، قطعا قرآن كريم است. كتاب در اصل لغت بمعني گرد هم آوردن است و هر نبشتهاي را از آن جهت كتاب مينامند، که حروف و كلمات در آن گرد هم آمدهاند، و قرآن را هم بدين جهت كتاب ناميدهاند كه انواع آيات و قصص و احكام در آن گرد هم آمده است.
بعنوان نمونه این آيه قابل اشاره است كه در آن كلمه كتاب بمعنای گرد هم آمده و منظور از آن، قرآن كريم ميباشد چنانكه گويد: «الرتِلْكَ اياتُ الكتابِ و قرآنٌ مُبین ( سوره حجر، 1و2 ). ” ترجمه : این است آیات كتاب و قرآن مبین .
– ناصر پورپیرار در حالی کلیه روایات مربوط به دو قرن اول اسلام را جعلی و دروغین می پندارد که در نوشته های خود به دفعات مکرر بر اساس همین روایات به تاریخنگاری و تفسیر و تاویل وقایع دو قرن اولیه اسلام پرداخته است و آدمی را به یاد مثل معروف رطب خورده چگونه منع رطب کند می اندازد. بعنوان مثال وی در کتاب پلي بر گذشتۀ 2 چنین می نویسد:
” پس از شكست لشكريان اسلام در هر دو جبهة شمال و غرب و از سال 114 هجري ، دوران افول بني اميه آغاز مي شود و آنگاه در همان زمان پايگاه ديگري در شرق ، وظيفة كامل نابودي امويان را به عهده مي گيرد و آن ظهور شعوبيه در خراسان و تبديل آن خطه به مركزي براي تجمع عباسيان است ! ”
به راستی او بر اساس چه مدرک و منبعی غیر از روایات مربوط به دو قرن نخست اسلام و کتب و نوشته های مورخینی که همگی آنانرا جعلی می پندارد، توانسته است به صحت وجود و وقوع موارد ادعایی ذکر شده ذیل پی ببرد :
1- شکست لشکریان اسلام در دو جبهه شمال و غرب
2-شروع دوران افول بنی امیه از سال 114 هجری
3-ایجاد پایگاهی در شرق برای نابودی کامل امویان ( ظهور شعوبیه )
4- تبدیل خراسان به خطه مرکزی تجمع عباسیان ( البته در نظر داشته باشید که از طرف دیگر ایشان وجود هر گونه تشکیلات انسانی و حکومتی و بالاتر از آن وجود هرگونه جنبنده ای را درسرزمین ایران تا قرنها پس از ظهور اسلام ، بدلیل وقوع قتل عام پوریم منکر شده است !!!)
اطلاق کلمه سوخته به شهر سوخته بدلیل رنگ خاک این شهر است نه بعلت و قوع آتش سوزی .دلیل واقعی از میان رفتن این شهر بدرستی معلوم نیست.اما وقوع آتش سوزی در تخت جمشید از سوی باستان شناسان و دانشمندان معتبری تایید شده است.آیا اطلاق آتش سوزی به شهر سوخته و نسبت دادن آن به هخامنشیان آیا تاییدی بر جعل های آگاهانه تاریخی که توسط نویسنده وبلاگ به آنها اشاره شده نمی باشد؟
همچنین از یکسو وجود امپراطوری به نام هخامنشی انکار می شود و از سوی دیگر به شکست خوردن و از بین رفتن تمدنهای قدیمی بین النهرین – عیلامی …توسط هخامنشیان اشاره می شود. اگر به فرض چنین چیزی را بپذیریم (تنها به فرض) در آنصورت هخامنشیان بدون یک مرکزیت قوی و سازمان یافته و بعبارتی بدون یک ساختار حکومتی قوی چکونه قادر به چنین کاری بوده اند؟آیا این یک تناقض آشکار نیست؟و آیا خود منکران امپراطوری هخامنشی با این ادعای خود عملا و جود چنین امپراطوری را تایید نمی کنند؟
همچنین در مورد بیان حافظ و سعدی و دیگر شاعران نیز باید گفت نثر گلستان سعدی کاملا مشخص است که یک نثر امروزی نیست و مربوط به دوران حیات سعدی است.حافظ نیز به زبان رایج زمان خود شعر گفته نه به زبان و لهجه محلی خویش.اصولا شخصیتهائی در ابعاد و اندازه های سعدی و حافظ معمولا آثار خود را به لهجه و گویش محلی خود به نگارش نمی آورند.
در مورد ملا عمر هم باید بگویم که او با تخریب مجسمه های تاریخی بودا در بامیان با تاریخ افغانستان همان کرد که عده ای در ایران با تاریخ ایران می کنند البته او با تظاهر به قشریگری و در طی اقدامی سخت اینکار را کرد اما در ایران عده ای با ادعای روشنفکری و در تلاشی نرم و حساب شده اینکار را میکنند که در واقع هر دوی اینها دو روی یک سکه اند .
سخنانیکه تنها احساسات را نشانه گرفته و تنها نظرات عده ای را که معلوم نیست حقیقتا کیستند – منتقل می کند (اگر مستندات واقعی و حقیقی برای آنها ارائه نشود ) نشانه یک جنگ روانی حساب شده و آگاهانه است که در جهت تهی کردن نسل جوان از ریشه و هویت خود می کوشد.
شما کامنت مرا پاک کردید یا اتفاق دیگری افتاده ؟
دوست عزیز متاسفانه پرخاشگری رخ بنمود و جوابتان تند شد…در این جور مواقع من دیگر حرفی ندارم … این متن را اینجا نوشتم چون امکان نگارش عادی کامنت دیگر نیست … موفق باشید .
آنکه راکه خواب است میتوان بیدار کرد ولی آنکس که خودرا به خواب زده هیچگاه نمی توان
در مورد تخت جمشید که بحث اصلی است … تقریبا تمام بنای تاریخ ایران بر ستونهای تخت جمشید و اتفاقات و پادشاهان آن ساخته شده است که اگر تنها یکی از این ستونها بلرزد این کاخ فرو خواهد ریخت … مثلا اگر بدانیم که این کاخ هیچگاه ساخته نشده پس نتیجه می گیریم که هیچگاه پادشاهانی سلسله وار در آن حکومت نکرده اند و چون جای دیگری برا ی استقرارآنها سراغ نداریم پس یکسره یک امپراطوری ناپدید می شود …( کاخ شوش و مشهد مادر سلیمان یا پاسارگاد بماند برای بعد )
در ابتدای تحقیقات آقای پور پیرار ( می دانم این نام شما را ناراحت می کند , ببخشید ولی تحمل کنید ) ایشان دو گروه را خود شخصا به تخت جمشید بردند ( با هزینه شخصی ) گروه اول کارشناسانی از سوی جامعه مهندسین که از طرف اداره تاریخ معاصر درخواست به اعزام شده بود و دیگرگروه جمعی از کارشناسان آتش نشانی که به گفته خودشان می توانستند وقوع یک آتش سوزی در یک محل را تا چند هزار سال پیش ببینند و تایید کنند و یا آنکه بگویند چنین اتفاقی هیچگاه نبوده … قصد از دعوت گروه اول کارشناسی کل بنا از نظر اتمام کار معماری هر سایت در زمان خودش بوده است … طبق نامه کارشناسان محترم جامعه مهندسین ( که همه سردر پیش تخصصشان فرو می آوریم چون ایرانی هستند و زنده و هیچ نسبتی با آقای پورپیرار ندارند و اصلا نمی دانستند که برای چه این کار را می کنند و فقط نظر کارشناسی در مورد اتمام مراحل ساخت در زمان ساخت بنا را می دادند ) هیچکدام از قسمتهای این ساختمان ( تخت جمشید ) در زمان خودش به پایان نرسیده و قابل سکونت و یا استفاده نبوده است (!) من از آقای پورپیرار خواستم که نامه را برایم ایمیل کند که احتمالا تا چند ساعت دیگر به دستم خواهد رسید … اگر به من بگویید چگونه می توانم آنرا در دید همگان بگذارم ممنون خواهم شد …سوال : اگر ساخته نشده چگونه آتش گرفته و ای همه افسانه در باره پادشاهان خشایارشا به بعد که در این ساختمان بوده اند ( نمی دانیم زنگی می کردند یا چکار دیگری )و اسکندرو و دنباله او و اشکانیان که آنها رانابود کردندو وووو از کجا آمده ؟…
گروه دوم ( که نامه آنان را نیز از آقای پورپیرار درخواست کرده ام و هر وقت بگویید چگونه در معرض دید بگذارم این کار را خواهم کرد ) گفتند که این ساختمان هیچگاه آتش نگرفته نه حالا و نه 2500 سال پیش … برای این گروه شرح داده شد که گفته شده از حرارت آتش این ساختمان باران طلا از پرده های زربفت می باریده و لوحهای گلی در زیرزمین آن تبدیل به آجر شده (!) جوابشان خنده ای بیش نبود.
آیا شما نمونه ای از این نوع تحقیق سراغ دارید … یا چیزی مشابه با آن … آیا تا بحال فیلهای مستند اروپایی را دیده اید – هر تصویر ی که نشان می دهند همراه با توضیح علمی آن تصویر است – اما مستند های ایرانی درباره تخت جمشید و امثال آن مملو از اشعار بی سروته و به به و چه چه ما چه بودیم و از این حرفهاست … آیا شده شما یک با ر ببینید که یک باستانشناس بایک هنرمند خبره درباره تختجمشید و هنر بکاررفته در آن مشورت کرده اند که به آنها گفته شود در این ساختمان حتی به اندازه یک خط راست هنر ایرانی وجود ندارد و کاملا مشابه امپراطوریهای اطراف پیش از خود است و حتی ناقص تر بی روحتر و بی هویت تر …مقایسه ساده این هنر با هنر قبل از آن در تمدنهای قبل از هخامنشیان نشان میدهد که این هنر فرمایشی دیکته شده و تنها در جهت امیال شاه بوده است که به نظر می رسد هنرمند و صنعتگر تنها بعنوان برده در ساخت این ساختمان کار می کردند … هیچ شی هنری در تخت جمشیدو کلا هنر هخامنشی یافت نمی شود که نشانه انسانیت و مردمی داشته باشد ( چه قبل از آن بوده , همان تمدنهایی که به طور ناگهانی بعد از ظهور هخامنشیان ناپدید شده اند و کم کم شهرهای سوخته شده با پسته هایی از کشته از گوشه و کنار این کشور پدیدار می شود مانند شهر سوخته , حسنلو , املش ووووو…)و آثار بسیار زیبایی از تمدنهای قبل پیدا شده که نشانهای تمدن و انسانیت و آزادی بیان در آن هویداست ( در آثار تخت جمشید نیست این را من می گویم که یک هنرمند مستقل هستم نه وابسته به دولت و می دانم قیمت فروش اثر هنری به حکومت که باید منطبق بر سلیقه آن حکومت باشد چه قیمتی دارد: آزادی بیان که تنها سرمایه هنرمند است و اگر آن را نداشته باشد برده است فرقی هم نمی کند چه دولت و یا حکومتی آمریکا باشد یا ایران ؛ جدید باشد یا قدیم )… لطفا طبق درخواست قبلی با ذکر منبع کتاب , فصل , بخش , صفحه و یا منبع میدانی همراه با عکس و توضیح…
ممنون
در مورد این که چه کسانی بناهای هخامنشی (از جمله تخت جمشید) را ساختند رجوع کنید به کتیبه داریوش در کاخ زمستانی اش در شوش (کتیبه DSf)
در مورد سطح هنر هخامنشی و مقایسه اش با هنر همسایه ها مطلب زیاد نوشته شده است. دم دست ترینشان فصلی از کتاب خانم هاید ماری کخ است به نام «از زبان داریوش» که همین آقای پورپیرار ویراستاری کرده. من کارشناس هنری نیستم ولی تا بحال ندیده ام کسی با شما موافق باشد. خوب است مقاله ای مقایسه ای بنویسید و جایی منتشر کنید.
در مورد این که هنرمند و صنعتگر برده بوده اند یا نبوده اند رجوع کنید به ترجمه اسناد خزانه و باروی تخت جمشید. اولی از کامرون و دومی از ارفعی.
جامعه مهندسین و اداره تاریخ معاصر هم نمیدانم کجاست. اگر توی گزارششان اسم و رسم و آدرس تماسشان را گذاشته باشند میشود تحقیق کرد که آدمهای معتبری هستند یا نه.
در مورد دلیل ویرانی تخت جمشید هم همه متفق القول نیستند. خیلی از باستانشناسان بزرگ از جمله عبدالمجید ارفعی و ریچارد فرای معتقدند دلیلش چیز دیگری بوده.
جامعه مهندسین تشکلی معتبر است که تمامی مهندسین سازه و معمارمجوز کاری خود را از این تشکل دریافت می کنند و اگر تاکنون سروکارتان با ساخت و ساز افتاده باشد معماران و مهندسین ناظر باید مهر تایید خود را از این تشکل گرفته باشند در غیر اینصورت نقشه آنها مورد تایید شهرداری قرار نمی گیرد . این تشکل کارشناسان بسیار خبرهای دارد که در صورت درخواست از آنها برای تشخیص موضوع کمک می گیرد . یک بنا اگر تاریخی هم باشد دارای ویژگیهای دیگری است که متخصصان آن رشته می توانند آنرا بهتر تحلیل کنند : مانند متخصصین شهرسازی . معماران . حتی متخصصین کشت و زرع و حتی کمترین مثل بنده که بیش از 20 سال است در زمینه هنر این کشور تحقیق کردم تا بتوانم جواب دانشجویانم را که از من می پرسند این فرهنگ غنی ایران کهن کجاست ؟ آیا همین چند نقش برجسته است ؟ را بتوانم جواب دهم ساختمان سنگی که در ایران هیچ پیشینه ای ندارد و بعد از آن نیز دیگر چیزی شبیه آن ساخته نشده است چون اصولا این نوع ساختمان به درداقلیم ایران نمیخورد که در زمستان سنگ سرد است و در تابستان سنگ روی آتش .کتاب خانم کخ را سالها پیش خواندم و جز داستانسرایی بدون منبع قابل دیدن چیزی ندیدم … هیچ بخش این کتاب به هنر هخامنشیان نمی پردازد تنها داستانهایی است در باره روابط مالی داریوش با کارکنان دربار و ساتراپی ها ؛ چه خیاط چه کارگرو غیره که چند گالن شراب و چند تا بزو چقدر دانه گندم یا جو می گرفته اند . که بر روی همان خستهای گلی در حرارت آتش سوختن تخت جمشید تبدیل به آجر شده نوشته شده است .
متاسفانه حتی نماد فروهر که تمام ساختمان تخت جمشید در کنار شاه ترسیم شده کپی بدون تغییر یک الهه بین النهرینی است که به نماد زردشت تبدیل شده است .
اینجور که توضیح داده اید احتمالا منظورتان از جامعه مهندسین «سازمان نظام مهندسی» باشد. خوب است. نامه را که آقای پورپیرار برایتان فرستاد از دبیرخانه سازمان در موردش استعلام کنید.
کتاب خانم کخ کتاب اطلاعات عمومی است و برای مخاطب عام نوشته شده است. نکته جالبش این است که ویراستارش همین استاد عزیز شما است که مقدمه ی خواندنی ای هم به عنوان ویراستار اول کتاب نوشته است.
بعد هم شما که مدرس دانشگاه هستید و 20 سال تحقیق کرده اید و چنین و چنان، چرا یکی دو لینک به مقالات آموزنده تان نمیدهید که ما هم با شخصیت علمی تان بیشتر آشنا شویم.
با سلام … ممنون از راهنمایی در مورد کتابها البته من تنهاکتاب Field Archaeology: An Introduction را نخوانده ام که کتابهای مشابه آنرا مطالعه و در باب کشفیات آثار باستانی اندکی آشنایی دارم و دوستان بسیاری نیز دارم که در این رشته دارای درجه دکترا و یا دانشجویان این فیلد می باشند در بسیاری از موارد با آنان مشورت می کنم و راهنمایی می گیرم …و در بارهه کتابهای تطبیقی شاهنامه نیز مطالعات زیادی داشته ام … متاسفانه در غالب کتابهای شاهنامه مطلبی در مورد مرجه تطبیق کتاب ذکر نمی شود ( لااقل این دو کتابی که من دارم فاقد این مطلب است و دیباچه کتاب تنها به مدح نویسند ه کتاب که آن هم بی سند است می گذرد )… من در کتاب تاریخ ایران نوشته _ ن,و پیگولوسکایا – باکوبوسکی – پطرو شفسکی و استراویوا و بلنیتسکی _ که 5 باستانشناس و محقق جامعه شناس روسی هستند مطلبی را دیدم که جای بیان دارد … در چند صفحه اول این کتاب تا پایان شاهنشاهی خشایارشاه شما می توانید داستانی تقریبا سروته دار را دنبال کنید ولی بلافاصله بعد از آن و از شروع شاهنشاهی اردشیر اول داستان به شکلی شگفت انگیز مغشوش می شود و شما با انبوهی اسامی روبرو می شوید که مانند شعبده بازان برای گیج کردن بیننده در فضای کتاب پخش می شوند …تمامی بخش اول کتاب تا پادشاهی خشایارشاه عینا از کتاب خانم کج نسخه برداری شده است ( مو به مو با خلاصه ای ضعیف )… این یک رسم عمومی است که در مورد کورش داریوش اول و کمی هم خشایار شاه مطلب به اندازه کافی وجود دارد از لوح گرفته تا قسمتهایی از کاخ که سخاوتمندانه به یکی از این سه پادشاه حواله می دهند … جالب اینجاست که هیچکدام از این پادشاهان حاضر نبودند در کاخ پدر ( که حاضر و آماده است زندگی کنند) و همیشه سعی می کردند کاخی بسازند که به عمرشان قد ندهد و به پسر برسد( که البته او هم استفاده نمی کرد) … البته در ادامه این بحث سوال اساسی را مطرح خواهم کرد که در صورت داشتن جواب من دیگر به این بحث پایان خواهم داد ..ولی نکته اصلی در این کتاب که من در باره حافظ و سعدی می خواهم بپرسم این است در ابتدای بخش دو از این کتاب با مطلب بسیار جالبی برخورد کردم ( کتاب تاریخ ایران فصل سوم -بخش دوم صفحه 137 )که بطور خلاصه گفته شده که ایرانیان تا قرن سوم ( معادل نهم میلادی )اصلا از زبان فارسی استفاده نمی کردند … سوال – این زبان چگونه در عرض 100 سال به وجود آمد ؟ آیا معادل این تولد زبانی در دنیای امروز وجود دارد یعنی زبانی داشته باشیم که تنها 100 سال است که به آن گویش می شود و با آن شاهنامه بنویسند !و این شاهنامه که با این زبان نوشته شده کاملا منطبق با لهجه تهرانی امروزی باشد که به وسیله یک طوسی نوشته شده است و تقریبا در آن در این 1000 سال هیچ تغییری صورت نگرفته باشد … آیا ما نشانه ای از این زبان قبل از ورود اسلام به ایران داریم یانه ؟بعد یک شیرازی به نام حافظ بطور شگفت انگیزی با همان لهجه 300 سال پیش از خودش که در طوس استفاده می شده دوباره شعر بگوید ……!!!
من که یک تهرانی هستم ( و فارس ) لهجه محله ها را از هم تشخیص می دهم حتی اگر نوشته باشد . آنهم در دنیای امروز که هرکس سعی می کند با لهجه شهر خودش مطلب بنویسد و به آن افتخار کند … در این روزگار با تلویزیون و اینترنت و تلفن و نشر و فلان و فلان … در آن روزگاه این تطابق لهجه چگونه تعریفم می شود…
جناب آقای گنجه ای … بار دیگر از راهنمائیتان در مورد کتابها ممنون هستم ولی لطفا این بار با بیان نکته و صفحه از آن کتاب مرا راهنمایی کنید … در غیر اینصورت تصور بر این خواهد شدکه می خواهید با معرفی 5 کتاب قطور طرفتان را پی نخود سیاه بفرستید …
گفتار یک مقوله است و نوشتار یک مقوله دیگر.
شما میتوانید لهجه رشتی را خیلی راحت از لهجه اصفهانی تشخیص دهید اما اگر دو متن فارسی کتابی داشته باشید که یکی را یک رشتی نوشته باشد و یکی را یک اصفهانی چطور؟
نوشتار به طور کلی محافظه کار است و به سنت قبل از خودش پایبند است. یعنی وقتی برای یک گفتار خط ابداع میشده، کلمه ها با گویش همان زمانِ ابداع ثبت میشده اند ولی با گذشت زمان که تلفظ واژه ها تغییر میکرده نگارش واژه ها به همان شکل باقی می مانده. اکثر دشواری هایی که در درس املاء داریم به خاطر همین محافظه کاری نوشتار است که باعث میشود کلمه ها «املای تاریخی» داشته باشند. مثلا بنویسیم خواهر و بخوانیم خاهر. یا بنویسیم knight و بخوانیم naayt.
از طرف دیگر نوشتار در انحصار طبقه باسواد بوده و سواد مثل امروز عمومیت نداشته. باسوادها بوده اند که بر اساس سنت نوشتاری یک فرهنگ تصمیم میگرفته اند که به چه زبان/لهجه ای بنویسند و این زبان/لهجه لزوما زبان/لهجه گفتارشان نبوده است. مثلا در اروپا تا قرن هفدهم تقریبا همه باسوادها به لاتین مینوشته اند و میخوانده اند اما به فرانسه و اسپانیولی و انگلیسی و ایتالیایی و زبانهای دیگر صحبت میکرده اند.
این که خوانده اید که ایرانیان تا قرن سوم اصلا از زبان فارسی استفاده نمیکرده اند، منظور این بوده که در دو قرن اول بعد از اسلام نوشته ای به زبان فارسی پیدا نشده، نه اینکه مردم فارسی صحبت نمیکرده اند. و گرنه فارسی دری شباهت تام و تمامی با پهلوی ساسانی دارد.
دیگر این که در تمام زبانهایی که گستره جغرافیایی یا تنوع گویش زیادی دارند، آثار مهم ادبی به یک زبان/لهجه معیار نوشته می شده است. مثلا در ایتالیا شاید یک ناپلی گفتار یک سیسیلی را نفهمد ولی آثار کلاسیک ادبی به ایتالیایی معیار نوشته شده اند که همان زبان دانته است و اصولا زبان نوشتار است نه گفتار. در مورد فارسی هم زبان معیار فارسی دری است و آثاری که ماندگار شده اند و در تمام قلمرو زبان فارسی خوانده و استنساخ شده اند به فارسی دری اند. وگرنه خیلی از شاعران و ادبای ایرانی از جمله سعدی و فردوسی شعرهای به زبان/لهجه محلی هم دارند.
اشتباه دیگری که میکنید این است که میفرمایید شاهنامه به زبانی نوشته شده که با لهجه تهرانی امروزی کاملا منطبق است. خیر اینطور نیست. فارسی دری، هم از نظر آوایی و هم از نظر واژگانی با فارسی تهرانی فرق دارد و بیشتر شبیه فارسی ای است که در افغانستان و تاجیکستان صحبت میشود. کلا اگر شعر کلاسیک فارسی را بخواهید با لهجه تهرانی بخوانید خیلی جاها میبینید که وزن و قافیه شعر جور در نمی آید. بگذریم از این که معنی خیلی واژه ها را هم باید در لغتنامه پیدا کنید.
سوال این بود آیا اثری از فارسی قبل از قرن سوم وجود دارد و این زبان از کجا پدیدار گشته ؟
در مورد لهجه لطفا مقایسه کنید با شعرهای با باطاهر عریان که تماما همراه با لهجه محلی است. آیا در شعرهای فردوسی و حافظ چنین چیزی دیده می شود ؟.
این زبان از جایی پدیدار نگشته، یعنی اصولا زبان چیز پدیدار شدنی ای نیست. قبل از اسلام به خط پهلوی ساسانی و قبلتر از آن به خط پارتی نوشته میشده، بعد از اسلام هم به خط فعلی. یک دوره تقریبا دویست ساله بعد از حمله اعراب هست که اثر جدی مکتوبی به فارسی نداریم. مرحوم زرین کوب در مورد این دویست سال و جوانه های زایش ادبی زبان فارسی بعد از اسلام کتابی نوشته به اسم دو قرن سکوت.
اگر دستگاه فکری پورپیرار را قبول داشته باشید که قاعدتا بابا طاهر عریان هم جزو جعلیات یهود است چون قرن پنجم هجری ایرانی در کار نبوده که همدانی داشته باشد و بابا طاهر عریانی شعر بگوید. اما از شوخی گذشته بابا طاهر عریان بین شاعران کلاسیک ایران یک جور استثناء است. شاعران دیگر هم بعضا شعر به زبان یا لهجه محلی شان دارند (حافظ را مطمئن نیستم ولی از سعدی و فردوسی چیزهایی در تذکره ها نقل شده) ولی دیوان شان به فارسی دری است.
در مورد تاریخ زندگی باباطاهر عریان حرف بسیار است اما شاعرانی چون سعدی حافظ و فردوسی شعر با لهچه محلی ندارند و لی شاعرانی چون شهریار ( معاصر ) دارند که خیلی این کارعجیبی نیست …. اگر نگفته باشند عجیب است .مولانا هم شعر به چند زبان دارد ولی نمی دانیم این شخص که بوده و در چه زمانی می زیسته .
در رابطه با حافظ نکته جالبی است که برای زنگ تفریح عرض می کنم … جدیدا که برنامه های کامپیوتری شعر آمده می توان تعداد کلمات در یک دیوان را جستجو کرد …حافظ که شهرتش از حفظ قران است در تمام دیوانش یک بار از کلمه قران یا محمد (ص ) استفاده نکرده است . ولی تا دلتان بخواها راجب به مسیحیت و دیر و غیره شعر گفته است (!)… به راحتی میتوانید این آزمایش حافظ شناسی را انجام دهید جالب اینجاست که من در هیچ تحلیل و یا کتاب حافظ شناسی این مطلب را ندیده بودم حتما این کاررا بکنید .
چه عرض کنم. لااقل یک بیت دارد که میگوید عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت. منظورش از «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت» هم این جور که میگویند فلان خاخام یهودی نبوده!
حافظ را عرض کردم که مطمئن نیستم شعری به زبان محلی داشته باشد. در مورد سعدی و فردوسی زحمتی به خودتان بدهید و سرکی به کتابخانه بزنید یا سوالی از کسی بپرسید ضرر ندارد
علم ژنتیک و بررسیهای DNA قادر ایست سرنخ های علمی و غیر قابل انکار در مورد منشا ما ایرانیها بدست بدهد.این علم قادر است تفاوت ژنتیک نزاد آریائی را از نژاد سامی افتراق دهد.
جناب آقای گنجی … من یک پیشنهاد دارم … آنهایی که با نظرات این آقا آشنا هستند و کسانی که به ایشان اشکال می گیرند در این بلاگ گفتگو کنند ولی از همه خواهش کنید که مطالب بر اساس مرجع درست و واقعی که در دسترس بوده و یا اگر میدانی است عکس واضح و با توضیح باشد …. بدون پرخاشگری ( چه پرخاشگری نشانه ضعف است وهنگامی که منطق نباشد پرخاشگری حاضر می شود ) … بدون القاب زشت مثل اینکه شما بیسوادید و از این چیزها … فقط دوستان مطلب قصه وار تعریف نکنند و حتما منبع داشته باشد … البته دوستان می دانند که بسیاری از مطالبی که در سایتهای اینترنتی وجود دارد بی پایه است و منظور از منبع کتاب فالان ؛ صفحه فلان نوشته فلانی و یا این اثر تاریخی که در این شهر و منطقه با عکس باشد … مطالب بدون منبع تذکر داده شود تا خواننده مهمان دچار اشتباه نشود …
گفتی «پرخاشگری» و کردی کبابم!
اصولا به این نتیجه رسیده ام که وبلاگستان جای خوبی برای بحثهای جدی و محکم و مستدل نیست. یعنی توی موضوعات مورد مناقشه بیشتر کسانی که می آیند و کامنتی میگذارند هدفشان فقط پرخاشگری است و عموما به خودشان اینقدر زحمت نمیدهند که متن را بخوانند. حتی شده که کسی آمده اینجا و فکر کرده من طرفدار پورپیرار ام و در رد پورپیرار به من بد و بیراه گفته.
دوست عزیز آقای گنجی …
من فقط یک مورد را عرض می کنم که شما در متن بشکلی کاملا تحریف شده بیان کرده اید … در مورد حافظ تا آنجا که من در دست نوشته ها بلاگ های ایشان مطالعه کرده ام ( اگر به یادم باشد در کتاب دوم ایران شناسی بدون دروغ ) ایشان یکسره وجود حافظ را منکر نمی شود بلکه تعلق این شاعر به قرن هفتم را زیر سوال می برد ( زیر سوال بردن کار بدی نیست . خیلی وقتها اینکار خوب هم هست چون به کنه مطلب بیشتر پی می بریم ) ایشان با استفاده از چند بیت شعر و وجود چند کلمه جدید در این ابیات می گوید یا این شعرها نو است و یا شاعر همین اواخر این شعرها را گفته ( البته از این اواخر 100 یا 150 سال پیش است ) گو اینکه قدیمی ترین کتاب حافظ تنها 80 بیت است .حال آیا این شخص ( حافظ ) آیا وجودی واقعی داشته یا نه جای بحث دارد …( راستش را بخواهی ما و هیچ کس درست نمی داند شخصی به اسم ملا عمر در افغانستان در حال حاضر وجود دارد یا ساخته دست حکومت طالبان است چه رسد به قرن 7 ) به هر حال در مورد شاهنامه نیز بحث ( تنها بحث نه اثبات ) بر سر اینست که این کتاب تنها 4 نسخه قدیمی دارد که همگی از 870 هجری عقب تر نمی روند که جملگی این چهار نسخه با یکدیگر متفاوت است و نظایر آن …
دوست عزیز این یک بحث علمی است در باره تاریخ و ما سوال داریم که چگونه است که ادعا می شود خط حضرت علی در موزه رضا عباسی نگداری می شود ( در صورتیکه می دانیم در زمان علی ع نوشتن رواج چندانی نداشته ) ولی از قرن چهارم ( زمان زیستن فردوسی ) یک خط از شاهنامه – دقت کنید شاهنامه نه دفترچه خاطرات باقی نمانده است … گو اینکه همین چهار شاهنامه باقیمانده – بانامهای باسنقری – بریتانیا – روس و بیزانس هیچکدام در ایران یافت نشده (!) یا فردوسی ایرانی نیست یا کتاب در ایران ساخته نشده .
ولی آقای پورپیرار هیچگاه یکهو نمی پرد وسط و بگوید که حافظ و فردوسی نبوده اند … این مسائل باید پاسخ دادهه شوند نه اینکه روی آنها خاک بریزیم تا کسی آنها را نبیند و هزاران سوال دیگر …
البته بعد از _ تنها بعداز _ مطرح شدن این سوالات از طرف ایشان من جواب هایی بسیار ضعیف دیده ام که حتی خواندن آنها مرا بی حوصله می کند … مثلا تاراج آثار باستانی ایران از طرف غربی ها_ همانهایی که گفتید بد نیستند و من هم نگفتم بدند گفتم اشتباه کرده اند _ یا حمله مغول و غیره ولی شما که باستان شناسید می دانید که اگر شی باستانی در جای خودش نباشد بی ارزش است و باید شناسنامه دار باشد یعنی به وسیله کی و کجا یافت شده و غیره … اگر هر کس هر چه دلش خواست به قدیم منصوب کند همین می شود که الان شده …امپاطوریهای بی اثر و دعایای بی خانه بی حمام بی مدرسه و بی آبانبار و غیره …
راستش را بخواهید من دوستی داشتم _ خوشبختانه دیگر نمی دانم کجاست _ که آثار باستانی جعل می کرد مثل سنگ قبر های قدیمی و با ترفندی که نمی خواهم بگویم که دیگران یاد بگیرند( ترفند بسیار زیبایی بود) به موزه ها می فروخت … همین حالا چند تا از این اشیا در موزه های معروف ماست که بر اساس آنها حکومتی قدیمی پایه گذاری شده و یا حداقل به اثبات رسیده … بحث در عین حال که طولانی است بسیار ساده است … هر چه را می گوییم با آثار کامل باشد … اگر می گوییم این امپراطوری باید آثار کاخ – مسجد – مدرسه – ضرابخانه – سکه – حمام – خانه – دیگ – قابلمه – مغازه – راه – کاروانسرا – وووو وجود داشته باشد … بر مبنای یک یا دو اثر که آنهم مشکوک و بدون گزارش باستانشناسی است نمی توان یک امپراطوری بنا کرد … متاسفانه کتابهای تاریخ ما سراسر از این نوع حکومتهاست که تنها بر اساس چند سکه ساخته شده است که حتی روی آنها کلمات فارسی , پهلوی و یا از این چیزها که می گویند نیست …
بهر حال حافظ و فردوسی فارسی شعر گفته اند ولی سکه هایشان عربی است … این دو شاعر بزرگوار ( که من شعرهایشان را دوست دارم مهم هم نیست جدیدند یا قدیمی ) باید به لهجه های خودشان شعر بگویند نه به لهجه تهرانی که تنها 100 سال است رواج دارد … این سوالاتی است که این آقا ( که البته ایشان هم اشتباهات بسیاری دارند و من با همه گفته هایشان لااقل تا زمانی که به خود من ثابت نشده ایمان ندارم ) می پرسند … سوالاتی که سالهاست در سر ماست ولی هر که پرسید به تمام این القابی که در نظرات دوستان می بینید ملقب شد … پرسیدن عیب نیست دوستان عزیز … ندانستن عیب است …
در مورد حافظ حرف پورپیرار را درست نقل کرده ام و توضیحی که شما داده اید هم تایید حرف من است. پورپیرار میگوید در قرن هشتم هجری فلات ایران به کل خالی از سکنه بوده و دیوان حافظ را یهود برای انحراف افکار مسلمین در همین چند قرن اخیر جعل کرده است.
در مورد باستانشناسی و مسائلی که یک باستانشناس با آن سر و کار دارد و چگونگی تحلیل دستاوردهای کاوش، بد نیست کتاب Field Archaeology: An Introduction را بخوانید. اگر دسترسی ندارید، کتابهای خوب زیادی در این زمینه هست و قاعدتا کتابخانه دانشگاهتان هم چندتایی را داشته باشد. نکته اصلی این است که معمولا باستانشناس با «کاخ – مسجد – مدرسه – ضرابخانه – سکه – حمام – خانه – دیگ – قابلمه – مغازه – راه – کاروانسرا» سر و کار ندارد و مجبور است از چیزهایی که همراه مردگان دفن شده اند یا زباله هایی که کنار خانه ها خاک شده است یک دوره باستانی را تحلیل کند. مثلا نگاه کنید به تحلیلهای مربوط به Stonehenge. در مورد ایران، باستانشناسان خیلی خوش شانس بوده اند که هم کتیبه دیده اند هم سکه هم گِل نوشته های مالی/اداری هم ساختمان هم شهر هم راه هم نقل قولهای مفصل در متون تاریخی تمدنهای دیگر.
اشیاء باستانی و تاریخی هم مثل همه چیزهای با ارزش دیگر، برای جاعلین خیلی وسوسه کننده اند و شیء باستانی هم وجود دارد. ولی اگر دوست سابقتان جاعل اسکناس بود میتوانستید نتیجه بگیرید اسکناس کلا یک چیز جعلی است؟ جعل مثل دروغ است که زیر سایه ی راستی زندگی میکند و جاعل وقتی شانس موفقیت دارد که جعلش را خیلی شبیه به اشیائی بسازد که در حفریات علمی باستانی به دست آمده اند. حدود دو سال پیش یک باند جعل عتیقه در اروپا گرفتار شدند که اعضایش استادان باستانشناسی سوئیسی بودند و بعد از این قضیه چند موزه معتبر اروپایی تصمیم گرفتند بعضی آثار را از ویترینشان در بیاورند یا یک اتیکت زیرشان بچسبانند که Recent Forgery اما عمده آثاری که در موزه های معتبر وجود دارد، گزارش حفاری دارند و جزئیات عملیات کاوشی که منجر به یافتنشان شده مستند شده است.
در مورد سایتهای باستانی ایران و خلاصه کاوشهای باستانشناسی نگاه کنید به کتاب مرحوم دکتر عزت الله نگهبان به اسم «مروری بر پنجاه سال باستانشناسی ایران»
در مورد نسخ خطی و چگونگی اعتبار سنجی آنها مرحوم فروغی یک گزارش خیلی مختصر دارد در مقدمه کلیات سعدی که تصحیح کرده. دکتر خالقی مطلق هم یک مقاله مفصل دارد در مقدمه شاهنامه تطبیقی اش (این مقاله خودش در حد یک کتاب است) فکر میکنم اگر نگاهی به این دو مقاله بیندازید جواب همه سوالهایتان را درباره این موضوع بگیرید.
دوست عزیز آقای محمد …
1- آقای پور پیرار معمارند اونهم از اون قدیمیاش که جای استاد استادان شماست … و همیشه خودشان می گویند که من از طریق تحلیل معماری تخت جمشید متوجه مطب بحث خود شده است .
2- هر کس که نظری داشت را تکه تکه نمی کنند و یا انتشاراتش را نمی بندند … در جزایر آدم خورها شاید !
3- الحمدالله ما در دنیای تمدن زندگی می کنیم و همه می توانند انگلیسی حرف بزنند و بنویسند و سایت داشته باشند . آیا این نشانه بی سوادی است .
4- ایشان مجوز نمی گیرند بلکه کتابهایشان را ریسو گرافی می کنند و در قوانین نشر برای چاپ لازم نیست که کتاب مجوز داشته باشد بلکه برای پخش نیاز به مجوز است .
5- از این به بعد هم اگر خواست بره دانشگاه می زنیم قلم پاشو سه تیکه می کنیم … فقط شما لب ترکن …
6 – آیا شما درخانه ای نیمه کاره زندگی می کنید که شاه زندگی کند ( اگر خانه شاه بوده ) یا در ساختمان نیمه کاره مهمانهای خارجی دعوت می کنید که با شکوه جلال برای شما هدیه بیاورند . همه ما می دانیم که ساختمان نیمه کاره است ولی اینطور که می گن نیست …
7- من هم که حرفهای ایشون رو ترجیح می دم ( نمی پرستم ولی به واقعیت نزدیکتر می بینم ) غضو هیئت علمی دانشگاه هستم همون دلقکی که بهت درس می ده و شماها از زیر یک تمرین سادش با هزار کلک در می ری و با گریه ازش نمره می گیری.نه دوره کارشناسی … دوره ارشد…
اخه دوست عزیز ایشون علاوه بر این نیز ادعا دارند که کلا همه شاعران و نوسندگان و همه بزرگان گذشته ایران دروغی بیش نبوده و همه ساخته دست یهود دونسته….مسئله اینجاست…واسه همین که نمیشه حرفاشو قبول کرد چون واقعا همه بزرگان تاریخ گشذشته ایران با کتب و حرفای ایشون رفته زیر سوال…شمایی که تحصیل کرده ای اصلا چنین حرفایی که میزنی دوره….خب اخه جواب منو بده و منو راحت کن….چرا آقای پورپیرار ادعا دارند که ایران قبل حمله اعراب خالی از سکنه بوده؟!…..در حالی که اگه به کتب معتبر تر رجوع کنیم میبینیم که پس از سکشت اخرین پادشاه ساسانی از اعراب عرب ها وارد ایران میشند….اون یه سلسله ی 500 ساله رو دروغ دونسته!….خب به این چی میگید؟!
دوستان عزیز … من بیشتر کتابهای آقای پور پیرار رو خوندم … حرفاش به نظر من از حرفهای باستانشاناسانن کلاسیک قابل قبول تر است به چند دلیل …
_ باستانشناسان ما محقق میدانی نیستند و تنها از روی نوشته های با ستانشناسان اروپایی کپی برداری می کنند … تنها کافی است دوستان یک بار کتابها را بخوانند و تشریف ببرند در سایتهای باستانی و این بار نه به چشم یک ایرانی با غیرت بلکه با چشم یک محقق واقعی به آن آثار نگاه کنند ( اصلا لازم نیست فیلم رو هم نگاه کنید …) .
– دوستانی که در این بلاگ نظر داده اند ( بیشترشان )کاملا معلوم است در این زمینه ( چه آثار باستانشناسی کلاسیک و چه نظرات پور پیرار ) مطالعه ای ندارند ( چه مخالف و چه موافق )… حتی جناب آقای گنجه ای هیچ یک از نظرات آقای پور پیرار را بیان نکرده و تنها با ایجاد شانتاژ قصد تخریب آقای پور پیرار را دارد .
-آقای پور پیرار شما را دعوت به تفکر و دیدن دوباره می کند ولی متاسفانه دوستان باستان شناس کلاسیک تنها شما را به سوی کتابهایی که در اشتباهات فاحش بی نظریند سوق می دهند و از هر گونه تفکر نهی می کنند ( عدم اعتماد به خودی ها _ خارجی ها بهتر می فهمن و با آزمایش کربن 14 که تا حالا هیچکدوم از دوستان باستانشناس خودشون انجام ندادن همه چی رو می فهمن … خدایی اگه کسی این آزمایش رو خودش انجام داده بگه )
_ دوستان باستانشناس همیشه بر اساس چیزهایی که هنوز یافت نشده و یا بقول خودشان در حمله های اتمی مغول و عرب تخریب شده تاریخ رو می نویسند و بیشتر اوقات تنها بر اساس یک سکه و یا متنی مربوط به 2000 سال پیش یک شاه و یک امپراطوری خلق می کنند ولی آقای پور پیرار می گوید خوب حالاکه دلایل کافی نیست پس چیزی نیست ,هر وقت دلیل کافی بود ماهم می گیم هست .
متاسفانه حقیقت تلخ است ولی حقیقت است و باید پذیرفت … و این جز با تحقیق میدانی بدست نمی آید … کتابهای خارجی را کناری بگذارید( البته برای تحقیق خوب است ولی نه برای پرستیدن ) و آستینها را بالا بزنید … اشمیت و پوپ و غیره هم آدمهایی بودند مثل ما …
دوست خوب آقای گنجی … امیدوارم از این به بعد از طرف شما مطالبی را بخوانم که در آن مطالعه کتابهای آقای پورپیرار دیده شود … آنچه که شما نوشته اید به من گفت یا نخوانده ای (!) یا اگر خوانده ای داری مغرضانه مطالب را برای منفعت شخصی تغییر داده ای
قبلا از غلطهای املایی و دستوری خودم پوزش می خواهم … من بیشتر هنرمندم تا نویسنده
عضوهیئت علمی دانشگاه و مدرس هنر
1- توی این متن دقیقا نظرات آقای پورپیرار را به نقل از سایتشان خلاصه و نقل کرده ام. اگر موردی میبینید که با نوشته های ایشان تطابق ندارد ذکر کنید. گو اینکه بعد از نوشته شدن این متن آقای پورپیرار نظراتشان را شرح و بسط بیشتری دادند و به ترکها و تاریخ و زبانشان هم اظهار لطفی کردند. بد نیست اگر شما یا یکی دیگر از دوستداران ایشان زحمتی بکشید و خلاصه ای از این نظرات را جایی منتشر کنید.
2- کدام باستانشناسی را سراغ دارید که محقق میدانی نباشد و صرفا بر اساس کتابهای دیگران نظر بدهد؟ بد نیست چند نفر را اسم ببرید که ما هم اسمشان را شنیده باشیم.
3- غربی بودن گناه نیست. غربی ها بنیانگذار دانش باستانشناسی بوده اند و شالوده دانسته های ما از همه تمدنهای باستانی بر پایه تحقیقات غربی هاست. این که چشممان را ببندیم و بگوییم همه دروغ میگویند و همه نوکر صهیونیسم اند و این حرفها، دقیقا همان «شانتاژ»ی است که شما میفرمایید.
آنطور که مشخص است تلاشی کاملا حرفه ای و سازمان یافته جهت القای بی ریشه بودن و بی هویت بودن ایرانی در جریان است.آنان که به بدیهی ترین مسائل تاریخی و همچنین مفاخر این سرزمین اهانت می کنند پاسخهای داده شده به این اهانتها را فحاشی قلمداد می کنند و حاضر نیستند قدری به خود زحمت داده و کتابهای بزرگان ایرانی و خارجی را در این زمینه مطالعه کنند.تنها پاسخی هم که دارند ارائه آدرس چند سایت اینترنتی است که در آنها به جای مسائل و بحث های منطقی بازی با احساسات و تحریک بعضی از جوانان نمود واضحی دارد.بهر حال این غائله در نهایت به نفع ملت کهن و ریشه دار ایران (ملتی متشکل از همه اقوام ایرانی اعم از ترک و فارس کرد و بلوچ و…) خمتم شده و این ملت سرفراز بیش از پیش به ریشه و اهمیت تاریخی خود پی خواهد برد.
اقا ناصر پور پیرار دروغ میگه این چی؟
http://www.spiegel.de/international/world/0,1518,566027,00.html
چطور میشه یه نفر هم این مقاله اشپیگل به نظرش درست بیاد هم حرفهای ناصر پورپیرار؟
مقاله ای که اشاره کردین تاریخ ایران رو زیر سوال نمیبره و مثلا نمیگه که همه ش جعلیات یهوده و از این حرفها. توی بحثش هم دائما به منابع مکتوب یونانی ارجاع میده که پورپیرار همه ش رو از دم جعلی میدونه.
حرفش اینه که منشور کوروش نماد حقوق بشر نبوده و انگیزه کوروش از نوشتن اون متن یه مانور سیاسی بوده نه مثلا اعتقاد به آزادی مذاهب و اینها.
در مورد این مقاله همون زمان انتشارش خیلی بحث شد، ایراد اصلی که بهش گرفتن این بود که چرا یه شخصیت تاریخی رو با معیارهای امروزی قضاوت کرده و توی زمانی که اولین کار یه پادشاه بعد از تسخیر یه کشور، خراب کردن معابد اون کشور بوده، همین که کوروش (ولو با انگیزه سیاسی) همچین کاری نکرده خودش یه نقطه عطف تاریخیه
به نظر می رسد دوستان به جای جواب دادن دوست دارن فحاشی کنن به هر حال پور پیرار چه مسلمان باشد چه یهودی چه توده ای چه کمونسیت یک سلسله مباحثی را مطرح کرده که دوستان هیچ کدام بصورت علمی پاسخ نداده اند و اگر جوابی هست جواب در حد فحاشی به نوسینده بوده کاش کمی سعه صدر به خرج دهیم نه اینکه به نویسنده بتازیم
آنها که تاریخ ایران را جعلی میدانند بد نیست تاریخ ایران را در نوشته های مورخین منتقد ایران جستجو کنند تا ببینند که آنها حتی در انتقادها و دشمنیهایشان بسیار منصف تر و با شرافت تر از بعضی ایرانی نماها هستند.
انکار یا تحریف تاریخ ایران از آنسوی آبها هدایت می شود.نه تخت جمشید جعلی است و نه تاریخ ایران.امروز پیشرفتهای ملت بزرگ ایران که چشم ملتها را دارد به سوی خود جلب می کند مسلما در همراهی با تمدن و تاریخ کهن ایران زمین شکوه و جلوه ای مضاعف می یابد و همین مسئله باعث استخدام مزدورانی در جهت انکار گذشته با شکوه و عظمت ایران شده است.
چرا دست از تعصب بر نمی دارین تا حقایق جلوی چشمانتان آشکار گردد
شما می توانید سخنان منطقی را حمل بر تعصب کنید.ما باکی نداریم ودر راه دفاع از میهن عزیزمان هر تهمت و افترائی را به جان می خریم .متاسفانه این شما هستید که اسیر اوهام بعضی افراد بی منطق شده اید.دیر یازود پرده از چهره چنین افرادی بر خواهد افتاد . امیدوارم قبل از آنروز پی به اشتباهتان برده باشید.
وقتی قبل از انقلاب جشنهای دوهزار وپانصد ساله برگزار می شد کسی تاریخ ایران را ساخته یهود قلمداد نمی کرد.البته در آن زمان کسی با مسلمانان بوسنی و کرواسی و همچنین بانوان محجبه اروپائی کاری نداشت.اما امروز شرایط کاملا متفاوت است.هر جا احتمال به قدرت رسیدن مسلمانان باشد بلافاصله در نطفه خفه می شود چه با دخالت نظامی و چه از راه های دیگر.مسئله ایران نیز مثل روز روشن است و دائم اسیر انواع ترفندها و فتنه هاست.فتنه اخیر این آقا هم با توجه به شواهد و قرائن ملموس از این فتنه هاست که اهدافی آشکار و پنهان را دنبال می کند .آیا هیچ به این موضوع توجه کرده ایم که تشدید حملات به تاریخ و فرهنگ و هویت ایرانی از نظر زمانی با انکار هلوکاست از سوی مسئولین ایران مقارن می باشد؟همچنین به تشدید فعالیتها جهت ایجاد تفرقه میان قو میتها و در نتیجه آسیب رساندن به وحدت ملی توجهی کرده ایم؟به نظر من هدف نهائی آنها حتی بالاتر از این حرف هاست.هدف آنها ایجاد خاورمیانه جدید با شرائط و افکاری نو و مسخ شده است. خاور میانه ای که در آن ملتی تاریخی و با هویت در مرکزیت آن وجود نداشته باشد که بتوانند براحتی منابع آنرا به یغما ببرند.
البته به این نکته نیز باید توجه کردکه گاهی خودمان ندانسته به طرح چنین افکاری در جامعه کمک می کنیم. وقتی در پایتخت کشورمان علنا نسبت به بعضی از هم میهنانمان اهانت می شود در واقع خودمان ندانسته آتش زیر خاکستری ایجاد می کنیم که تنها به یک جرقه بند است.
تـــــــــــوجه توجه:اونایی که طرفداران پورپیرار هستند متاسفانه خودشون خرافاتی هستند و مارو هم اهل خرافات میدونند اما ما هم باید در مقابل چیین احمقایی پاسخی بدهیم موضوع رو علمی بیان میکنیم من الان چندتا از ادعاهاشو مینویسم و ببینیم واقعا کی خرافاتیه؟ادعاهای پورپیرار نسبت به تاریخنگاری کنونی ایران از پرداختن به واقعه پوریم که در کتاب استر یهودیان بدان اشاره شده است شروع میشود. وی ادعا میکند که پس از پوریم، سرزمین ایران تهی از سکنه میشود.
وی مدعی است که این نسل کشی یهودیان پس از پایان پوریم، موجب پیدایش دوران طولانی بیش از ۲۰۰۰ هزار ساله سکوت تمدنی و تولیدی در ایران (و ۱۲۰۰ ساله در سراسر منطقهٔ خاور میانه) میشود.
پورپیرار ادعا نموده که از تا قرون اولیه اسلامی هیچ آثار قانع کننده ای از نشانه وجود حیاتی متمدن در سرزمین ایران یافت نشده است.
وی معتقد است که ابنیه کنونی موسوم به پاسارگاد تنها در چند دهه اخیر ساخته شده است.
به ادعای وی هر آنچه را که به اشکانیان نسبت میدهند یا مربوط به دولت تبعیدی کوچک یونان کهن است یا جعل جدید است.
او فردوسی و شاهنامه همچنین حافظ و دیوان حافظ را «جعلی» مینامند و منکر امامت علی است.
وی در یکی از کتابهایش مدعی شدهاست که محمد، علی را به جانشینی انتخاب نکرده و این از حکمت پیامبر بودهاست! یعنی مدتی که بگذره این مرد خودش رو پیامبرم معرفی میکنه این خط این نشون!…یه جا هم گفته بود اصلا جنگی بین امام علی و معاویه رخ نداد! وای….بهتره نگیم اما اونایی که طرفدار این مرد خرافاتی هستند میخوام نشون بدم که دارن از کی حمایت میکنند……..مخصوصا کسانی چون الیاس و احسان….نمیدونم چگونه چنین ادعاهایی رو میتونند قبول کنند….بشنوید بقیه رو….
یکی از مهمترین ویژگیهای نوشتاری ناصر پورپیرار وجود تناقضهای آشکار و عدم همخوانی نوشتار وی با اسناد و منابع تاریخی است. وی در کتاب برآمدن اسلام، بخش دوم: بررسی اسناد ص ۲۶۹، مدعی میشود که «توطئه مشترک یهود و کلیسا و زمینداران عرب حریص خراسان و ‘بقایای ساسانیان’» باعث فروپاشی بنی امیه شده است؛ و مدتی بعد، ادعا میکند که اصلا ساسانیان وجود خارجی نداشتهاند! در جایی مدعی است که منظور آیه ۱۰۳ سوره نحل، سلمان فارسی است و در جایی دیگر وجود سلمان فارسی را منکر شده و آن را ساخته یهود میداند! در جایی اسکندر مقدونی را به خاطر بر انداختن پادشاهی هخامنشیان میستاید و در جای دیگر منکر بروز جنگ بین هخامنشیان و اسکندر مقدونی شده و مدعی است که یهودیان داستان این جنگ را ساختهاند تا پوریم پنهان بماند و کسی نفهمد که ایران خالی از سکنه بوده است! از این نمونه، در نوشتار او بسیار است.
محمد تقی عطایی و علی اکبر وحدتی دو تن از منتقدین وی، معتقدند ادعای پورپیرار مبنی بر موهوم خواندن هویت تاریخی ایران و نسبت دادن آن به جعل و تحریف یهودیان، از مباحث دیرینه تبلیغات پان عربی است. بله شما هم ببیاید از یه دیوانه حمایت کنید و بعدش ما رو اهل خرافات بدویند…….خاک تو سرتون……حق چنین ملتی اینکه سوارش بشند…میگند گالیله(زمین شناس) که اثبات کرده بود زمین به دور خورشید میگرده اهل کشورش انو مرتد قلم داد کرده بودند(کسانی چون شما و طرفداری پورپیرار نمونه بارز اینگونه افراد) واسه همین تصمیم میگیرند که اونو زنده زنده تو آتیش بسوزونند یکی میگه:گالیله تو قهرمان ما بودی…..چرا باید تو رو دار بزنند گالیه میگه: وای به اون ملتی که بدون رهبر نتونه حرفشو بزنه و حقشو بگه….بله!
عزیزم فکر کنم دوزاری شما دیر میفته یا اونا رو کامل نخوندی یا از اصلاً نفهمیدی که اون چی میگه
آقا یا خانوم فلانی عزیز اینا رو که من نگفته ام؟! اینا رو جناب پور پیرار و حامیانش میگند….فکر کنم دوگرانی شما هم دیر میفته باید خوب روغن مالی کنی تا خوب بفهمی و چون واقعا خرافاتی داری عمل میکنی و نیاز داری که روغن مالی شی!
در ثانی مگه همه اینا رو که نوشتم ادعاهای پورپیرار نیست؟! مگه اینا رو پورپیرار و حامیانش نمیگند؟!…اخه جناب چون پاسخی ندارین(که اصلانم نخواهید داشت) واسه همینه که نمیتونید جواب بدین!
نظرات نویسنده این مقاله در مورد پورپیرار کذب محض هم نباشه البته که خیلی جانبدارانه است.اونایی که 12قرن سکوت رو خوندن میفهمن من چی میگم.
احتمالا شما سايت/وبلاگ پورپيرار رو نخونديد. اين نوشته خلاصه مقالات وبلاگشه كه خيلى بعد از كتاب ١٢ قرن سكوت نوشته شده.
جناب گنجه ای متاسفانه یا بلکه خوبختانه!ایشان حداقل قد شما هم مایه علمی نداشته اند که وبلاگشون برا عموم قابل دسترسی باشه وفیلتر نشه!!!
باعث تاسفه. البته فكر نميكنم اين روزها فيلتر بودن يه سايت مانع جدى براى دسترسى باشه. بد نيست يه نگاه بندازيد و بعد اظهار نظر كنيد.
به علاوه يه مدت بعد از اين كه من اين مطلب رو نوشتم ايشون سلسله مقالاتى هم در مورد تركها نوشتن. خوب ميشه اگه شما زحمت خلاصه كردنش رو بكشيد
خدا پدرومادر شمارو بیامرزد لطفامارا برانجام عمل خلاف قانون تشویق نکنین.نوشته هاشودارم.
مشتی خاک بر دهان پورپیرار ! زنده باد ایران و ایرانی
ننگ و نفرین و نفرت بر آن ایرانی که بوسه بر دست بیگانه زند !
ملت ایران یعنی تمام کردها , لرها , آذری ها, گیلکها , مازنی ها ,خراسانیها, سیستانیها , خوزستانیها, اصفهانیها, یزدیها, سمنانیها و و همه اونهایی که در چهار گوشه این خاک کهن نسل در نسل هزاران ساله که با هم زندگی میکنند و این کلمه فارس یا همون پارس نام یکی از طوائف آریایی بوده که ابتدا یونانیها در دوهزار و پانصد سال پیش و سپس باستانشناسان در سده اخیر ! بکار بردند که الان به همه مردم ایران اطلاق میشه نه به اونهایی که در تهران یا استان فارس زندگی میکنند یا مردمی که به فارسی ( زبان فارسی فعلی هم ترکیبی است از زبانهای پارسی کهن با ترکی و عربی و مغولی و روسی و یونانی… و بسیار واژگان از زبانهای دیگر ) تکلم میکنند!! بنابراین مردم آذربایجان ( آتروپاتن هخامنشی یا آذرپایگان ساسانی ) ترک نیستند ! بلکه ایرانیهای آذربایجانی هستند که زبان و فرهنگ و موسیقیشون رو اقوام ( ترک=چادرنشین بیابانگرد ) آق قویلونها و قره قویلونها و بعد صفویها بدلیل حضور درازمدت سیاسی و نظامی در آنجا برگرداندند وگرنه هیچیک از اقوام ایرانی نژادشون تغییر نکرده مگر بخشهایی از جمعیت مردم ساکن در سرزمینهای شرقی و شمالی ایران که به همان دلیل توطئه های استعماری ( روسیه و انگلستان ) در زمان سلسله وطن بر باد ده قاجاریه ! طی معاهدات ننگین از مام وطن جدا شده و شامل کشورهای افغانستان و تاجیکستان فعلی میباشند که تا کمتر از دو سده پیش جزو خراسان بزرگ بودند ! و در زمان حمله مغول جمعیتشون به دلیل کشتارها و قتل عامهای مغولها نابود شد.
خواب دیدی خیره
ناصر پورپیرار یک شونیست وابسته به محافل استعماری است و البته که ایشان هیچگاه در محافل دانشجویی صحبت نکرده و نمیکند چرا چون قطعا در دانشگاه جایی برای افرادی مانند ایشان نیست .
اما درمورد اینکه آیا نظریات ایشون مورد حتی یک التفات کوچک از سوی حتی یک نفر از اساتید دانشگاههای معتبر قرار گرفته باشد نیز به جد میتوان گفت که ایشون از تمام مراجع علمی و فرهنگی مطرود و تنها جایی که توانسته عرض اندام کند در محافل وابسته به جریان تجزیه طلب وابسته به الهامعلی اف در آذربایجان است که اگر نیم نگاهی به سرنوشت سلف خود یعنی پیشه وری بیندازد قطعا خواهد دریافت که : ای مگس عرصه یسمرغ نه جولانگه توست … عرض خود میبری و زحمت….
اما ملت ایران یعنی تمام کردها , لرها , آذری ها, گیلکها , مازنی ها ,خراسانیها, سیستانیها , خوزستانیها, اصفهانیها, یزدیها, سمنانیها و و همه اونهایی که در چهار گوشه این خاک کهن نسل در نسل هزاران ساله که با هم زندگی میکنند و این کلمه فارس یا همون پارس نام یکی از طوائف آریایی بوده که ابتدا یونانیها در دوهزار و پانصد سال پیش و سپس باستانشناسان در سده اخیر ! بکار بردند که الان به همه مردم ایران اطلاق میشه نه به اونهایی که در تهران یا استان فارس زندگی میکنند یا مردمی که به فارسی ( زبان فارسی فعلی هم ترکیبی است از زبانهای پارسی کهن با ترکی و عربی و مغولی و روسی و یونانی… و بسیار واژگان از زبانهای دیگر ) تکلم میکنند!! بنابراین مردم آذربایجان ( آتروپاتن هخامنشی یا آذرپایگان ساسانی ) ترک نیستند ! بلکه ایرانیهای آذربایجانی هستند که زبان و فرهنگ و موسیقیشون رو اقوام ( ترک=چادرنشین بیابانگرد ) آق قویلونها و قره قویلونها و بعد صفویها بدلیل حضور درازمدت سیاسی و نظامی در آنجا برگرداندند وگرنه هیچیک از اقوام ایرانی نژادشون تغییر نکرده مگر بخشهایی از جمعیت مردم ساکن در سرزمینهای شرقی و شمالی ایران که به همان دلیل توطئه های استعماری ( روسیه و انگلستان ) در زمان سلسله وطن بر باد ده قاجاریه ! طی معاهدات ننگین از مام وطن جدا شده و شامل کشورهای افغانستان و تاجیکستان فعلی میباشند که تا کمتر از دو سده پیش جزو خراسان بزرگ بودند ! و در زمان حمله مغول جمعیتشون به دلیل کشتارها و قتل عامهای مغولها نابود شد.
دو دو تا هم میشه 5 تا(این یهود ها حدود 3000 سال واسه ما تحمیل کردند که دودوتا میشه 4 تا ولی 5 تا میشه) این حرفی رو که گفتم کردوم یک از شما قبول میکنه………بیخود تو حرف یه مردی که سطح سوادش پایین تر از سطح سواد یه داشن اموز پنجم ابتدایی است رو تایید نکید ببخشید طرفدارای این پیرار حتی حوصله سرچ کردن یه دونه موضوع تاریخی تو نت رو ندارند!!!
سلام.من فکرمیکنم قبل ازرد هردیدگاهی باید بیطرفانه نگاه کرد وازسوگیری ارزشی دورشد.من سی دی تخت جمشیدآقای پورپیرارو دیدم.ایشون دلایل محکمی رودر مورد ناقص بودن تخت جمشید ارائه میده که باید به اونها جواب داد.ایشون درجاهایی اغراق هم میکنن ولی همش که اشتباه حرف نمیزنن. لطفا اخلاق نقدرو رعایت کنید.سپاسگذارم.
aghaie soleyman manam daghighan hamin soalo porsidam ke takhte jamshid chera naghese vali kasi hanuz javabi behem nadade
دوست عزیز جناب سلیمان ! ناصر پورپیرار میخواهد نظر علمی تائید شده بزرگترین باستانشناسان دنیا یعنی افرادی مانند دیولافو و اومستد و گیرشمن و و و رو بر مبنای یک طرح ذهنی رد کنه ؟! ایشون حتی سری به تخت جمشید ( پارسه ) نزده تا ببینه که کاخهای پارسه اصولا بر چه طرح و معیاری قرار دارند.
ناصر پورپیرار حتی به این فکرنکرده که مدارک باستانی و تاریخی یونانیان و مصری ها و هندیها و بابلیها و وووو که در هزاران سند گردآوری شده رو ببینه یا حداقل گنجینه ها و آثار فلزی مانند سکه ها و ظروف و لوحها و میلیونها اثر دیگه نظیر کاخهای دیگری که در آن دوره ساخته شده رو ببینه یا اصلا سری به همین اینترنت بزنه و میلیونها مطلب و تحقیق علمی دانشگاهی رو بطور سری سری نگاهی بندازه تا بیش از این خودشو و مردم ناآگاه رو بیشتر به اشتباه نندازه !
بهتره شما هم بجای ناصر پورپیرار به سراغ منابع مستند و علمی در اقصی نقاط دانشگاههای معتبر تاریخ و باستانشناسی دنیا برید تا ببینید که اونها چی چیزهای شگفت انگیزی برای شما بازگو خواهند نمود.
متاسفم برای این اقا
خدا شفاش بده
منم دعا می کنم خدا به شما ادمهای افسانه پرست یه عقل درست وحسابی بده که قدرت درک واقعیت داشته باشین
ببینم اخه تو میگی به ما افسانه پرست تو افسانه پرستی یا ما؟…………بابا الیاس کمی عقل داشته باش تو یه چیزی رو قبول میکنی که حتی اگه به یه کودک پیش دبستنی هم بگی خنده اش میگیره………هر چی بلا اومد به سر این ملت به همین خاطره: ندانستن و نغهمیدن و قبول کردنن یه چیز بدون جست و جوی حقیقت!!!
سلام لطفا وقتی پور پیرا را نقد میکنید اول با خودتون صادق باشید و بی تعصب به تفکرات ناسیونالیستی به سوالاتش با ادب پاسخ بدهید یکی از سوالات که هنوز برام بی پاسخ مونده اینه که چرا ما توی افراد پیرمون اسم اصیل شاهنامه ای نداریم افراد بالای 80-85 ساله؟ مگر نه اینکه ما ایرانیها عاشقان سینه چاک شاهنامه و شاه نامه خوانی هستیم پس کو اسامی ایرانی مثل مهرداد هرمز ایرج ؟
اگر دقت کنیم ناههای اصیل ایرانی و شاهنامه ای در ایران کم نیستند اما بافت دینی – مذهبی و اعتقادی ملت ایران است که اولویت در نامگذاریها را به نامهای مذهبی و دینی مانند نامهای امامان و پیامبران و پیشوایان دینی داده است.
دوست عزيز من سلام بع از حمله اسلام عزيز و حاكميت بني اميه بر سرزمين ما مجازات گفت و گوي به زبان فارسي گردن زدن بوده .عمرب ن خطاب طناب 1.5 متر در دست گرفته در كوفه و گفته :اگر ايراني ديديد كه قدش بيش از اين هست كردنش بزنيد.روز 17 مهر سال 16 يا 17 قمري وقتي تيسفون سقوط كرد كسي از مردان زنده نماند كتابه سوختند و پس از آن نيز اسامي ايمه و اماما كه مقدس شمرده ميشدند جاي اسامي شاهنامه را گرفتند.
همايون جان ميان اسلام و عربيت فرق زيادي وجود داره/در نظر اسلام ملاك برتري اطاعت خداست(حجرات)مردم ايران به خوبي فرق اسلام اموي رو بااسلام علوي درك كردند/ائمه اطهار بيش ترين ضربه رو از اعراب ديدند و همين عمر بن خطاب و بني اميه در درجه اول دشمن اونها محسوب مي شدند/در كتاب امام حسين و ايران كه نويسندش اروپاييه خوندم كه امام علي فارسي پهلوي بلد بوده واز مخالفان لشكر كشي به ايران
همايون جان ميان اسلام و عربيت فرق زيادي وجود داره/در نظر اسلام ملاك برتري اطاعت خداست(حجرات)مردم ايران به خوبي فرق اسلام اموي رو بااسلام علوي درك كردند/ائمه اطهار بيش ترين ضربه رو از اعراب ديدند و همين عمر بن خطاب و بني اميه در درجه اول دشمن اونها محسوب مي شدند/در كتاب امام حسين و ايران كه نويسندش اروپاييه خوندم كه امام علي فارسي پهلوي ميدانست واز مخالفان لشكر كشي به ايران
معمولا میبینم کسایی که به دفاع از پورپیرار اینجا کامنت میذارن خیلی با نظراتش آشنایی ندارن.
طبق نظر آقای پورپیرار (مجموعه اسلام و شمشیر رو بخونید) زمان ظهور اسلام ایران کلا خالی از سکنه بوده و امپراطوری ساسانی وجود نداشته که بخواد توسط اعراب مسلمان فتح بشه یا نشه.
اقای به اصطلاح کارشناس معماری قبل از اظهار نظر بهتره کتابهای پورپیرار رو بخونی وبعد نظر بدی.معماری هخامنشی یک تقلید بسیار ناشیانه از معماری با شکوه بین النهرین است و من به عنوان یک کارشناس ارشد معماری تاکیید می کنم که هخامنشیان از نظر معماری هییییییییچ حرفی برای گفتن نداشتن.
اقای به اصطلاح کارشناس ارشد معماری !!!!!! شما اصلا میدونید که اصول معماری یعنی چه ؟ چگونه بشر متمدن تونست طرحهای کاملتری از بناها رو بسازه ؟ هخامنشیان بر تمام جهان متمدن آنروز حکومت میکردند و طبیعی است که از بسیاری از صنعتگران و هنرمندان و معماران ملل دیگر برای طراحی و ساخت بناهاشون استفاده کنند و بدین علت در بناهای معماری هخامنشی عناصری از یونان مصر و دیگر ملل مشاهد میشه اما این اصلا نمیتونه ارزش کار اونها رو کم کنه بلکه خیلی بیشتر به ارزشش اضافه میکنه … میپرسید چرا ؟ چون این توان رو داشتند که بجای تقلید یک سبک تکراری و فاقد روح بارها حتی در دوران 220 ساله حکمرانیشون به طراحی ها و اجراهای مختلفی دست پیدا کنند .. سبک سازه های تخت جمشید ( پارسه ) ترکیبی است از تمام آثار هنری جهان یعنی در زمان خودش تا کنون بینظیر بوده و کسی نتونسته همچین چیزی رو تکرار کنه !
اما در مورد اینکه چرا بناهای تخت جمشید بعد از 3220 سال تموم نشده بوده ! شما که میفرمائید معمار هستید نمیدونید کههر بنایی آنهم با آن عظمت و بزرگی سالها وقت برای تکمیل داشته و وقتی به اتمام میرسیده شاهنشاه بعدی طرح و نقشه کاخ جدیدی رو برای خودش میریخته و این طراحی ها به درازای تاریخ هخامنشی قابل رصد و پیگیری است .. نمونه بارزش آرامگاههای شاهنشاهان هخامنشی که کاملا این رو مستند به شما نشون میده… پس به جای اینهم تهمت زنی بهتراست به فکر سربلندی آن باشید نه اینکه بخاطر یک زبان مهاجم و مهمان که هیچ ارتباطی با اصل ژنتیک و نژادی شما آذریها نداره خودتون رو اسیر امیال افراد سرسپرده به استعمار روس و انگلیس بنمائید.
تاریخ 2330 سال درست
باهات موافقم بابک
پاسخهای کودکانه ؟؟؟؟؟؟///
سلام من مطالب و نظرات همه عزيزان رو خوندم ولي هنوز يك سوال مونده كه كسي جواب نميده اونم اين كه تخت جمشيد چرا ناقصه؟چرا پادشاهاي بزرگ هخامنشي وقت نكردن حداقل نصفشو كامل كنن؟ ويه انتقاد دوستانه به نويسنده:وقتي يه سوال رو نميتونين جواب بدين لطفا سوال كننده رو بي سوادوبي اطلاعات خطاب نكنين.شما كه اينجوري خوب بلدين نقد كنين پس با سوادترينين پس اگه ميتونين جواب بدين نه اينكه به جاهاي ديگه حواله كنين.
دوست عزیز به این خاطر که دیگه کسی نمونده بود که اونا بهشون حکومت کنن
الیاس تو با کدوم سند میگی که دیگه هیچکی نبوده که اونجا حکومت کنه؟ مگه 3000 سال پیش بودی؟؟؟
اقاي سجاد مگه شما بودي اون زمان؟
دوست عزیز پاسخ سوالتانرا در همین سایت دوستان داده اند اما به طور خلاصه تخت جمشید مجموعه ای بوده که همیشه کاخها و تالارهای جدیدی به آن اضافه می شده است بنابر این هیچگاه نمی توانسته بطور کامل و یکجا تکمیل شده باشد. چرا ئی آنرا نمی دانم و اینکه اصولا چه لزومی به اینکارو اینهمه مخارج بوده را هم دقیقا نمی دانم . اما بهر حال تخت جمشید بعنوان برترین نماد ایران باستان یک حقیقت مسلم و غیر قابل انکار است . توضیحات مفصل در این زمینه را می توانید براحتی در کتابهای نویسندگان معتبر پیدا کنید.
هیچ میدانید کلمه پور پیرار یعنی چه؟
این کلمه دو بخشی از ریشه کلمه “پورو”(ریشه کلمه پوری
(חג)פורים م!) و پیرار ظاهرا فارسی ، ساخته شده است ولی پیرار تحریف شده از ریشه מאמין, חסיד عبری و به معنای هوادار / معتقد درست شده یعنی پوریم دوست !و اگر دقت کنید ایشان اگرچه ظاهرا فارسی صحبت می کنند ولی در اصل از طوایف عرب- یهودی هایی هستند که در جریان صدراسلام هویت خود را از دست داده اند و اینک هرجا به نفع یهود باشد بعلت ریشه یهودی خود آن را می گویند تا رو در روی اسلام بیایستند و هر جا که بتوانند به تاریخ ایران می تازند که عربیت خود را ارضا کنند. راستی نظر ایشان در مورد مورخان عرب که شاپور دوم را ذوالاکتاف نامیده اند چیست؟
حتما چون اعراب را به ردیف به اسارت حرکت میداده او هم یهودی زاده بوده است!
اعتماد به نفس از سر نادانی و خیانت عجب کارهایی می کند.
زیاد هم بی مورد نگفته ، این آقای ناصر پور پیرار
تاریخ ایران با زنگ زدن قسمت های جعلی تخت جمشید زیر سوال رفت !!
با وجود هزینه های گزاف شاهنشاهان پهلوی برای تاريخسازی ، تخت جمشيد، در اثر استفاده از مصالح بي كيفيت در قسمتهاي جعلي تخت جمشيد، اين بناي نيمه ساخته يوناني دچار زنگ زدگي گرديد. قسمتهاي الحاقي به بنايي كه در دو هزار و پانصد سال از بين نرفته بود، هشتاد سال هم نتوانستند دوام بياورند. اين ضايعه بزرگ را به تمامي باستانپرستان و مرتجعان تسليت عرض ميكنم!
عکس هم دارم ولی نمیشه اینجا گذاشت.
عکس ها را می توانید در خبرگزاری مهر ببنید !
——-
اشکال نداره ، ضد زنگ می زنند و رنگش می کنند. تا 80 سال دیگه خدا بزرگه !!!!
فرو ریختن قسمتهای بازسازی شده یک بنای تاریخی دلیل بر جعلی بودن آن بنا نیست.این اتفاق مخصوص تخت جمشید هم نیست و در هر بنای تاریخی دیگری می تواند رخ دهد. ضمنا تنها قسمتهائی از تخت جمشید مانند تختگاه نیمه ساز بوده و کاخهای آپادانا – تچرا – دروازه ملل …نیمه کاره نبوده بلکه مورد استفاده بوده اند.
راستی یادم رفت این رو هم اضافه کنم که در غار آجانتا تصویر بزرگی از خسرو پرویز و ملکه وی شیرین وجود دارد که هم با کتیبه موجود و هم با روش های تاریخ یابی مثل c14 قدمت آن تایید می شود . البته اگر از طرف آقای پورپیرار ادعا نشود که نخست وزیر دولت اسراییل برای پر کردن اوقات فراغت خود این تصویر را کشیده است
دوستان عزیز من دانشجوی باستان شناسی هستم و الان دارم در مقطع دکتری در دانشگاه میسور تحصیل می کنم . موضوع تز من هم تاثیر هنر هخامنشی بر هنر سلسله مایوریان در هند است . موضوع این آقای پور پیرار اونقدر مسخره است که اگر کسی کوچکترین اطلاعاتی در مورد باستان شناسی داشته باشد فقط به وی خواهد خندید . دلایل و توجیهات بچه گانه ای که ایشان ارایه می دهد تنها می تواند افرادی را تحت تاثیر قرار دهد که از باستان شناسی هیج اطلاعی ندارند . فکر می کنم ایشان فراموش کردند برای سرزمین هند و تاثیر هنر هخامنشی بر آن فکری بکنند . فقط برای شما مثال می زنم که در سایت پاتالی پوترا که مربوط به دوره آشوکا (قرن 3 قبل از میلاد ) و سلسه گوپتا در قرن 4 میلادی ستون های مشابه پاسارگاد و پرسپولیس کشف شده که به همراه مستندات علمی و کتیبه های موجود از هنر هخامنشی سود برده اند . البته اگر این آقای ناصر خان بعدها نگویند که این مدارک در هند هم جعلی بوده و ساخت یهودیان است .
سلام احسان………کامنتت رو خودنم……..جالبه……….اخه میدونی جالبترش اینجاست که هیچگونه سندی واسه اثبات حرفاش نداره این ناصر خان وقتی هم میپرسی این همه کتاب تاریخی میگه: یهود ها حدود 3000 سال با تاریخ ایران بازی کرده اند……….من هیچ اطلاعی راجع به باستان شناسی ندارم اما به قول شما خنده ام مگیره وقتی ادعا های پیرار رو میخونم!!!!
پورپیرار دروغگو و نادان و ناآگاه نیست بلکه تنها عامل سرویسهای امنیتی کشورهای استعماری است که به قصد تجزیه بخشهایی از خاک وطن به این تبلیغات شوم و مسمون روی آورده است.
سلام خوب به نوسینده این مطلب بگوید پورپیرار راست می گوید و چرا شما می گوید دروغ می گوید شما اگر کتاب خطی و یا فقط یک داشنمند قبل از اسلام دارید رو کنید و ما را به حقیقت نزدیک کنید این شاعران و دانشمندان مانند سعدی و حافظ و عمر خیام و … و یا دانشمندانی مثل ابوعلی سینا همه بعد از ورود اسلام بوده است.
نویسنده این مطلب منم!
پورپیرار میگوید که سعدی و حافظ و عمرخیام و ابوعلی سینا هم وجود نداشته اند و جزو جعلیات یهود اند! به نظر شما راست میگوید؟
الان احساس میکنید به حقیقت نزدیکتر شده اید؟
کتاب هخامنشیان و اشکانیانش را خوانده ام انصافا مستند است نقل های نادرست شما از تفکرات ایشان اساس نقدتان را خدشه دار می کند لطفا کتاب هایش را بخوانید ادرس غلط ندهید درست نقد کنید
نقل های نادرست من؟ کدامشان؟
باسلام،به نظر من اینگونه نفد و یا به نوعی تخریب ناصر پور پیراصحیح نیست،منتقدین، این محقق را به جرم توهین یا لحن تند به برخی از مورخین یا قسمتی از تاریخ محکوم می کنند در حالی که خودشان همان کار رابه نوعی دیگر تکرار میکنند.من تنها کتاب اسلام وشمشیر این محقق را خوانده ام و معتقدم سطح علمی بالایی دارند و به نکات مهمی در مورد تفسیر قران اشاره دارند.
به نطر من آدم درمورد هرچیزی میخواد صحبت کنه اول باید علم اونو داشته باشه.
آیا این آدم علوم حوزوی تفسیر میدونه؟
آیا منطق و فلسفه و کلام و علم حدیث و علم رجال خونده تا مفسر خوبی باشه؟
برای تفسیر باید 30 سال شبانه روزمطالعه داشت عزیز من.
برو از آخوندها بپرس بهت توضیح میدن.
وآیا شما از تفسیر قران چیزی میدونی که بتونی اظهار نظر درستی داشته باشی؟
ناصر پورپیرار جنین دیدگاهی داره شما جرا فحش میدین.واقعیتهای تاریخ را باید دانست.
واقعیت یادروغ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام………موضوع بهتری نداشتیم؟
پورپیرار گفته که هخامنشیان از ترکان خزر بودهاند.که از نظر زبانشناسی میشه متوجه شد که راست میگن:هاخامنیش(آغا منیش)آغا + مصدر منیش ترکی
چاپار = چاپ (دویدن اسب در ترکی)+ار (پسوند فاعلی)
کوروش=گوروش (نعره وفریاد سهمگین)
و کلمات دیگر
بهنام جون ببین من اگه بگم که پرواز میکنم تو قبول میکنی؟؟؟ حتما که نه……یا بگم بهنام برو خودتو از طبقه 5 بنداز زمین میکنی؟؟؟؟ ها؟؟؟ پس دوست گلم سعی کن هر حرفی رو قبول نکن ……..ثانیا زمانی که کوروش ظهور میکنه 3 تا قوم اصلی تو ایران بودند: پارسیان(هخامنشیان) که این کلمه فارس همونی پارسه ………پارتیان(اشکانیان) و ماد ها و قومی به اسم ترک اصلا نبوده ظاهرا میگن ترک ها بیابان گردانی بودند که اونم تو اواسط دوره ی ساسانیان گرد هم میان که فاقد وحدت سیاسی بوده اند……….و این کلامات رو خودت ساختی و یا از ااقای پورپیرار شنیدی……اقای پورپیرار تو کتاباش یا به نفغ عرب ها سخن گفته یا به نفع ترک ها……خب اقا پیرار هخامنشیان رو قومی خونخوار و تمدن برانداز گفته و از طرفی هم ادعا میکنه کوروش یهودی بوده و تو هم میگی اقای پورپیرار میگه کوروش ترک بوده….. چیزی جالب اینجاست که اقا پیرار چندتا ادعا داره؟ یه جا میگه کوروش ترک بوده و یه جا هم میگه کوروش یهودی بوده…..ثانیا قوم کوروش قوم پارسی یا پرثو هست نه اسلاو ….اسلاو ها قومی بودند تو اروپا که تا زمان جنگ های سلیبی فاقد وحدت سیاسی بودند………من با اطلاعات اندکی که راجع به تاریخ دارم اینقدر به کم سوادی و ادعا های مزخرف ایشون پی میبرم……….و اگه هم دقت کنیم باز میگم تو کتاباش یا از ترک ها گفته یا از عرب ها…….اینا همشون علت دارند چون ما مطالعه علمی نداریم و زود هرکی هرچی میگه باور میکنیم……..منظور مطالعه علمی تاریخ و ادبیات و از این چیزا نمیگم منظور فیزیک و شیمی و زیست شناسی ……..شاید بگی چه ربطی به این داره……..ولی خیلی ربط داره چون کسی که مطالعه زیادی درباره شیمی و فیزیک و زیست داشته باشه و با توجه به این که چنین علومی هیچ چیز رو همینطوری و بدون سند و دلیل نمیگن در نتیجه ذهن طرفی که با چنین علومی ارتباط داره ذهنی متفکر میشه و هرچی رو هم قبول نمیکه……..کلا ببخشید که اینو میگم ما ایرونی ها خصلتمون همینه از این گوش و از این زبون هر نوع استفاده رو میکنیم……… تهمت زدند گوش دادن به چیزای مزخرف و قبول کردنش………ولی وقتی میخوای در مورد علم و شیمی و از اینجور چیزا حرف بزنی به جای اینکه گوش بدن و یه چیزی هم بفهمن فورا میگن تو قوت داری؟ تو حوصله داری؟ عجب!!!!
مشکل اینجاست که به شنیده ها بسنده میکنن و دنبال تحقیق نیستن.
حتا حال یه جستجوی ساده تو اینترنت رو ندارن.
tork ha mad nistan yani aslan ariyayi nistan balke sumerand ino mituni az katibe hayi ke ja mundan bebini yani ba hamun zabuni ke besiyar nazdike torkiye emruzist az unjayi ham ke sumer ha ghabl az ariyayi ha tu in mantaghe zendegi mikardand unaro varede ghaziye nakon
هاهاهاها
دستتون درد نکنه که تکلیف زبون سومری رو مشخص کردید.
تا حالا دانشمندای زبان شناس فکر میکردن سومری یه زبون ایزوله هستش و ارتباط فامیلی بین اون و بقیه گروههای زبانی پیدا نکرده بودن. حالا به لطف تحقیقات شما مشخص شد که سومری ها هم ترک بودن و … چی؟ زبونشون بسیار نزدیک ترکی امروزی است؟ جدا؟
اگه واقعا یهودی ها اینقدر توانایی دارن و خط میخی و غیره و اینهمه کتیبه رو جعل کردند،واقعا لیاقت سروری دنیا رو دارن. به نظرم ناصر پور پیرار،یه […] هست،و هر کی اینقدر احمق هست، که با چارتا کلمه خودشو گول میزنه حقش هست که … خطابش کنند.تازه من زبونم گیلکی هست و همین کلمه چاپار تو زبون ما چاربدار هست، به معنی نگهدارنده و هدایت کننده اسب و اینکلمه خیلی به چاپار نزدیکه .راجع به کلمات کوروش و هخامنش هم میتونم معادل گیلکی بسازم،البته به سبک پور پیرار و پیروانش،ولی چون اینجور ساخت و سازه ها حاصل یک ذهن بیمار و روانی میتونه باشه،شرمنده من معذورم.این کار رو فقط ناصر پور پیرار و طرفدارانش میتونن بکنن.بهنام جان شما هم بیشتر فکر کن مخصوصا راجع به چاپار.
قربون حرفات بهنام شنیده بودی کلمه بیماری اجتماعی یا بیماری فرهنگی………..همینو میگند دیگه اخه چون کمبود داره بعضی ادم ها فقط دنبال اینند که خودشون رو هر جور که شده مطرح کنند……….واقعا به قول شما این یهود ها یعنی انقدر وقت داشتند که 3000 سال با تاریخ ایران بازی کردند؟ ولی متاسفانه مدیر این سایت بدون اینکه بفمه من چی میگم میگه: من نوشته هاتون خوندم اصلا به موضوع ربط نداشت ؟!
یه نوشابهبا. کن برا گیل مرد
نوشابه باز کنم؟!
سلام اقا طاهر باز حرف رو پیچوندیش……..اولا یهود یه دین بوده که از مصر منشا گرفته ………و ادیان قبل اسلام اینا بودند:زردشتی پرستش اناهیتا مانویان مزدکیان مسیحیت و چند تا مورد دیگه والا ما که ندیدیم بیان و بگن دین یهود؟! چون حضرت موسی در زمان رامسس دوم ظهور کرده بود و دین یهود خیلی دین کهنه ای بوده………ثانیا دین کوروش زدشتی بود چون زردشت پیامبر ایران باستان بوده…….ثالثا گفتم بازم میگم هیچ میدونید که بعد از حضرت موسی چقدر پیامبر با انواع دین ظهور کرده اند؟ در ارمنسان یونان و روم باستان حضرت عیسی ظهور میکنه و دین مسیحیت رو رواج میده……..در عربستان حضرت محمد ……..در ایران مزدک زدشت و در عراق و شام حضرت ابراهیم و این مناطق هریک طرفدار یه دین خاصی بودند ولی شما و اقای پروپیرار ادعا میکنید که آن زمان تا زمان ظهور پیغمبر دین یهود دین رسمی دنیا بوده…..و بعدش میایید و ببخشید اینو میگم درس اخلاق میدی و میگی برو به قران مراجعه کن اخه مومن اگه خودت حتی یه دفعه روی قران رو باز کرده بودی متوجه موضوع میشدی میفهمیدی که تا زمان ظهور پیامبر علاوه بر دین یهود دین مسیح م بوده……..حتی دین اسلام که حضرت ابراهیم این دین رو تقریبا رواج داده بوده اون زمان………پس این یه اشکال…….خب حالا بر فرض کوروش یه قاتل بوده اصلا یه وحشی بود……….خب ولی هرچی بود بود ولی اون پادشاه یه سرزمینی به اسم ایران بود……حالا به خوب و بد بودنش کاری نداریم……..فقط میدونیم که اون یه امپراتوری رو تاسیس میکنه که قسمت های عظیمی از اسیا و جنوب اروپا و شمال افریقا رو تسخیر میکنه……..در ثانی یعنی به گفته ی شما یهودیان انقدر وقت داشتند که اومده اند حدود 3000 سال کتاب های تاریخی و سکه ها و مدارک و نمیدونم اینا رو نوشته اند؟اگه گفته های تو درست باشه چرا واسه ایران این کار رو کرده اند؟ پس چرا به جای دیگه نه؟
سلام.کمی در مورد یهود بگم.اولا یهود دین نیست و یک نژاده(دلایل:ادیان آسمانی برای دینشون مبلغ دارن واونو تبلیغ میکنن ولی یهود دینش رو تبلیغ نمیکنه و کسی که مادرش یهودی نباشه حتی اگه پدرش یهودی باشه یهودی محسوب نمیشه. بعد اینکه قرآن هر جایی خواسته از دین یهود حرف بزنه گفته ((الذین هادوا))و تعبیراتی از این دست ولی اون جایی که میخواد از نژاد یهود بگه میگه یهود).
اگه کسی خودش رو مسلمان بدونه و کمی(تاکید میکنم ((کمی)))این رو که حرف قرآن حرف خداست و حرف خدا غلط بردار نیست و اینکه خدا از ما بیشتر میفهمه رو قبول میکنه پس کمی از منطق قرآنی و یهود شناسی قرآنی بگم…
1-قرآن دشمن ترین دشمنان مارو با چند تا تاکید ادبی یهود خطاب میکنه((لَتَجِدَنَّ أشدّ الناس عداوة للذین آمنوا الیهود))(آگاه باشید(3تاکید)دشمن ترین(تاکید)دشمنان برای کسانی که ایمان آورده اند یهود است)
در ضمن در مورد خیانت های یهود:((لا تضال تطلع خائنة منهم))(ای پیغمبر لحظه ای بر تو نمیگذرد مگر اینکه خیانتی از آنها ببینی)و خیلی آیات دیگه و همینقدر بسه که نزدیک به یک ششم آیات این کتاب الهی در مورد یهوده و این برای صاحبان عقل میتونه جای اندکی تأمل باشه.
من ادعایی نمیکنم که کوروش یا هر کس دیگه ای بد بوده یا نه چون نه سوادش رو دارم و نه تخصصش رو ولی قرآن گاهی منو به شک وا میداره.
با تشکر از شما ،
در اینکه پورپیرار در نوشتار خود اشتباهات زیادی را مرتکب شده است و در نوشته هایش بسیار به پانترکیست ها و پان عربیست ها خدمت کرده است ، هیچ شکی نیست . ولی نوع نقد شما ، لحن صحبت شما نیز اصلا جالب نیست . بهتر بگویم شما که از لحن پورپیرار انتقاد می کنید ، می بایست لحن خودتان بهتر از او باشد .
ملک الشعرای بهار = جرثومه فرهنگ
جرثومه به معنای ریشه است ، همان طور که گفته می شود : جرثومه فساد ، یعنی ریشه فساد ، اصطلاح جرثومه فرهنگ نیز به معنای ریشه و بنیان فرهنگ می باشد .
موفق باشید
حرفتان در مورد معنای لغتنامه ای «جرثومه» صحیح است منتها در ادبیات نوشتاری امروزی، خصوصا در لحن کیهانی، این لغت به تنهایی به معنای «ریشه فساد» به کار میرود. بد نیست با یک جستجوی ساده چند مورد بکار گیری این کلمه را در نوشته های امروزی ببینید.
منظور پورپیرار هم از «جرثومه فرهنگی» خطاب کردن ملک الشعرای بهار، احترام گذاشتن به او نبوده این واژه را به معنای مصطلح در ادبیات سیاسی معاصر به کار برده است.
به علاوه، بحث اصلا این نیست که انگیزه پورپیرار چه بوده یا چه کسانی از نوشته هایش منتفع یا متضرر شده اند.
مساله این است که او دانسته و با اطلاع کافی، سعی در جعل حقیقت و قبولاندن مطالب خلاف واقعیت به مخاطبان ناآگاهش دارد و در این راه از هیچ تقلب و مغالطه و تلبیسی ابا ندارد.
به نظرم حساب پورپیرار با حساب کسی که دنبال حقیقت است اما اشتباهاتی (ولو مکرر یا جدی) مرتکب میشود خیلی فرق دارد
سلام
هدف پور پیرا ایجاد اتحاد میان جهان اسلامه تا بیشتر از اینها دیگه از تفرقه ضربه نخورند وربطی به عرب پرستی و فارس پرستی نداره
هاهاها
دستش درد نكنه
واقعا اين جهان اسلام كه من ميبينم فقط ناصر پورپيرار ميتونه متحدش كنه!
یعنی دروغ بگو و با تاریخ یه کشور بازی کن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میبینید چقدر راحت امرو مشتبه کرده این آقای پورپیرار؟
هیچکس از نبود رابطه بین کوروش و یهودیت حرف نمیزنه و اینو یه امر اثبات شده میدونن و فقط به خوبی یا بدی یهود میپردازند که در صورت اثبات بدی یهود خود بخود کوروش کبیر هم زیر سوال میره.
میبینید چقدر راحته؟
خب اقا محمد من چندتا از کامنت هاتو خودم جالب بود نظراتت اخه تو یکی از کتب ادبی اروپاییان اومده که خشایارشا(یکی از پادشاهان قدرتمند هخامنشی) به یکی از دختران زیبای یهودی عاشق میشه که به خاطر عشقش تمام قوم یهودی رو که زندانی کرده بود ازاد میکنه این ناصر هم با این برداشت که خشایارشا این کار رو کرده کلا قوم هخامنشی رو یه قوم یهود میدونه……….
شما میتونید سخرانی اقای دکتر فایقی پور ببنید.اون کتابی هم که شما می گید اسمش کتاب استر است.که مقبره استر در شهر همدانه.ضمنا اسم بزرگترین سازمان زنان صهیونیسم دنیا استر است
اصلا کلمه هخامنشی ریشه در یهود دارد مانند خاخام و … اصلا کلمه بومی نیست
پیشنهاد میکنم بیشتر راجع به زبان ایران مطالعه داشته باشید.
نشریه امردادو بخونید یا یه سر به این سایت بزنید:
http://www.amordadnews.com
فقط کافی است مستندات ایشان را نگاه کنید و مقداری از تعصب و پان فارسیسم را کنار بگذارید تا واقیت را دریابید
اگر به تخت جمشید بروید در می یابید همه جعلی بوده است.
من کارشناس معماریم.
درمورد باستانشناسی و تاریخ و دین زرتشت هم مطالعات فراوونی داشتم.
این آقا تو یه فیلم دقایق زیادی سعی در اثبات نیمه کاره بودن تخت جمشید میکنه در حالیکه اگه سبک شناسی ایران از پیرنیا رو میخوند میفهمید که همه ی دنیا میدونن تختجمشید نیمه کارست و نیازی به اثبات نیست.
بنای تخت جمشید 250 سال ازشروع ساختش میگذشت که توسط اسکندر گجستک آتش گرفت.
شما اگردستورساختشوداده بودید250سال صبرمیکردیدتاتموم شه؟
یااینکه یه قسمتشو کامل میکردید و ازش استفاده میکردیدوکار ساختو ادامه میدادید؟
درضمن آقای پورپیرال هیچ سواد دانشگاهی نداره و جالب اینکه راجع به معماری، باستانشناسی، زبانشناسی،دین و خیلی چیزای دیگه (بصورت تخصصی) صحبت میکنه و داعیه هم داره.
خنده داره اما ای کاش2تاکتاب راجع به معماری خونده بود تااین حرفای خنده دارو نزنه.
برای معمارا حرفای ایشون دلقک گونست و باعث خنده ی فراوونه.
اما دلم میسوزه برای کسایی که هیچ سردرنمیارنوهمه طنزای این آقاروباورمیکنن.
امادرآخرپیشنهادمیکنم یه سری به سایت انتشارات این آقابزنن.
سایت به 2 زبون فارسی و انگلیسی.
فروش کتابهابصورت اینترنتی به داخل و خارج کشور.
ومهمترازهمه داشتن انتشارات برای چنین شخصی که بهترین راه برای انتشار محملاتشه.
واینکه چه راحت مجوزانتشار میگیره.
واینکه چه راحت به همه دانشگاههابرای سخنرانی دعوت میشه.
بهتره یکم فکرکنیم.
aghaye aziz age intore pas chera hich asari az atish sukhtegi ruye bana ha baghi namunde?chera ta bad az un kamel nashod yani chera ta alan naghese munde ?kashi kari nashode pelhaye vurudiyam naghese hata?chera tarikh be in ke eskandar chera unjaro atish zade natuneste javabe ghane konande bede?age shoma edea mikonin kurosh adam bude pas chera tumrut ana ba un fezahat koshto in jomlaro goft?:ye omr khune mardomo khordi sareto gozashtam tu tashte khune khodet bokhor sir shi????! fonte farsi nadashtam sharmande
من یه کارشناس ساختمان هستم
در ساخت یک بنا حریم هایی برای توسعه آتی اون بنا در نظر گرفته می شه این امر به زمان های خیلی قدیم هم بر میگرده . یعنی محوطه گستردهایی آماده میشه و بعد در محدوده ای در اون شروع به ساخت میشه . در ساخت اینگونه بنا ها معمولا پادشاهان بر اساس نیاز های زمان خودشون به توسعه ساختمان های موجود میپردازن که در تخت جمشید وحتی خیلی از بنا های دیگر این مشهود هست ودر بعضی از دز هاو قلعه های ایران پس از گذشت هزار سال ترمیم یا ساخت جدید دراون ها صورت گرفته هست…/
ضمنا ما از تخت جمشید در سازمان نظام مهندسی به عنوان یک شاه کار مهندسی یاد می کنیم که حاصل هزاران ساعت کاری از اساتنید ودانشجویان این رشته چه ایرانی و چه غیر ایرانی هست.و این صحبتی که در مورد برخی از مهندسان سازمان نظام مهدسی میشه کذب هست…
1- او تمام تاريخ ايران را دروغين دانسته و همه را ساخته يهود ميداند.
2- تخت جمشيد پايتخت فرهنگي هخامنشيان نبوده و يک زيگورات ايلامي است.
3- پاسارگاد وجود خارجي نداشته و با مصالح يک مسجد ساخته شده است.
4- کوروش بزرگ که حتي دشمنانش در ستايش او قلم فرسايي کردهاند، خونخوار بوده تمدن برانداز!
5- داريوش در استخدام کامل يهود بوده است.
6- چيزي به نام زبان فارسي باستان و فارسي میانه و فارسي وجود خارجي نداشته و زبان فارسي توسط يهود ساخته شده است!
7- هخامنشيان تمام مردم خاورميانه را در پوريم کشتند و ايران و کل خاور ميانه از زمان داريوش تا دورانم صفوي خالي از سکنه بوده است!
8- هر آنچه در مورد کتابهاي پيش و پس اسلام گفته مي شود دروغ است زيرا در ايران کسي نبوده که کتاب بنويسد.
9- سلمان فارسي ساخته يهود است!
10- فردوسي، حافظ، مولوي، عطار، سعدي، و تمام شعراي ايران دروغين هستند چون تا زمان صفويه کسي در ايران نبوده که کتاب بنويسد.
11- تمام دانشمندان ايراني دروغين و ساخته ي يهود هستند!
12- فکر کنم تا همين جا متوجه شده ايد که حرفهاي او پايين تر از سطح دانش يک دانش آموز پنجم ابتدايي است.
اقا طاهر اگه به این سوالم جواب بدی دیگه منم قبول میکنم:ایا کسی را که شخصیت های تاریخی ایران و شاعران سیعه مثل فردوسی رو قلابی و ساخته دست یهود دانسته را دوست داری؟ ایا کسی که به رسما به سرزمینت توحین کرده رو دوست داری؟
جناب اقای سجاد
با سلام
1-من بارها اعلام کردم که سخنان آقای پورپیرار را نه تایید و نه رد میکنم پس اینقدر اینجانب را طرفدار ایشان تلقی نکنید لطفاً. ایشان ممکن است موضوعی را درست یا غلط عنوان کنند این به خودشان مربوط است. ولی باید واقع بین باشیم.
2-من بارها تاکید کردم که مهمترین و صحیح ترین ملاک تشخیص درست از غلط در مرحله اول قرآن کریم یعنی همان وحی الهی است که در آن هیچ شک و تردیدی نیست. پس اگر میخواهد به اطلاعات کاملاً درستی دست پیدا کنید و یا در تحلیل خود دچار اشتباه نشوید از قرآن کریم یاری بجویید.
3- من تعصبی نسبت به موضوعات تاریخی عنوان شده از طرف کارشناسان ندارم چون ممکن است درست یا غلط باشد اگر در آینده با مدارک غیر قابل انکار اثبات کردند که مثلاً هخامنشی ها که مایه افتخار ایرانیان هستند کاملاً دروغ بوده اند و یا قومی خونریز و بَرَبر صفت بوده اند آیا جنابعالی به عنوان یک ایرانی بی هویت و یا سرافکنده خواهید بود؟ بعضی از ایرانیان آنقدر دل بسته گذشته قبل از اسلامشان هستند که اگر چنین اتفاقی بیفتد احتمالاً می نشینند و زار زار گریه میکنند که وا اَسفا حیثیت ایرانی آریایی ما لکه دار شد متاسفانه تعداد قابل توجهی از ما ایرانیان به شدت و دیوانه وار دل بسته تاریخی شده ایم که جای بحث و شک دارد. حقیقت این است که نظرات و اطلاعات تاریخی ارائه شده از طرف بسیاری از مستشرقین و تاریخ نگاران خارجی و غربی خیلی هم صادقانه نبوده است و این همان پاشنه آشیل برخی از ایرانیان است که میتواند به وقت خودش از طرف دشمن مورد سواستفاده قرارگیرد که یقیناً در آینده مورد سواستفاده قرار خواهد گرفت شک نکنید.
4- اگر جنابعالی بررسی کردید و دیدید که منبع اصلی و بی واسطه بسیاری از اطلاعات تاریخی، افرادی می باشند که عضو فراماسونری و یا وابسته به آن و یا جیره خوار یهود و یا کشورهای وابسته به یهود بوده اند و به استناد قرآن کریم، یهود دشمن ترین مردم به شما می باشد پس عقل حکم میکند که اگر موضوعات تاریخی عنوان شده از طرف آنها را رد نمی کنید و لی لااقل به دیده شک و ترید به آنها نگاه کنید. پس پیشنهاد میکنم نه تنها موضوعات تاریخی که بسیاری از زمینه های دیگر مانند مسائل سیاسی را هم از دیدگاه قرآن کریم و دشمنی یهود مجدداً بررسی کنید. ببیند نظر قرآن کریم در این مورد چیست تا رستگار شوید.
موفق باشید
یا به قول یکی از دوست هامون پس قران چی؟ که به جنگ های ایران و روم اشاره میکنه……لابد اقای پورپیرار قران رو هم تحریف شده میدونه…….این فیلم رو هم که میگی همش تحریف شده هست……همش مونتاژ و از اینجور غلط ها……اصلا جنباب طاهر که حرفای یه بیسواد رو تقلید میکنی و میگی……هیچ میدونی که کوروش پدرش کی بوده؟ مادرش کی بود؟ از کدومس خانواده اومده به دنیا؟ من جواب همه ی اینا رو میدونم…..واینو هم میدونم که کوروش یه ایرانی الاصل بووووووووود………کوروش نوه ی اخرین پادشاه ماد(اژدحاک) بود که دولت ماد رو از بین میبره و هخامنشی رو ایجاد میکنه…….اما حتما شما میگید اقا اگه کوروش نوه اژدحاک مادی بود پس چرا دولت ماد رو از بین برد؟ چون پدرش از قوم طایفه بود و به توجه به نفرتی که ملت ایران از حکومت ماد داشتند تصمیم میگیره که نام دولتش رو هخامنشی بذاره……..ثانیا کوروش وقتی داشته بابل و مصر رو فتح میکرده تمامی برده ها رو آزاد میکنه……و خطاب به مردم میکنه و میگه:ای مردم من هیچ اجباری به شما نمیکنم شما هر دینی که دارید از اون پیروی کنید هرچند که دین من زرتشت بوده…….پس این پادشاه عادل چه جوری میتونه یه ملت یه سرزمین رو کشت و کشتار کنه و از بین ببره؟ اقا قبول شما میگید که کوروش یه یهودی بود و ملت ایرون رو به کلی نابود میکنه جواب سلام منو اقا طاهر اگه یک جرعت داری بده پس چرا کوروش مردم مصر یا بابل و یونان رو در اون زمان از بین نمبره و ملت ایران رو از بین میبره؟ یا جواب این سوال اگه کوروش ملت ایران رو به کلی از بین برده بود پس انقوت به یه سرزمین خالی از جمعیت حکومت میکرده دیگه……..یا منظور اقا پور پیرار اینکه که کوروش یه فرد خیلی ظالم بوده!!!!ثانیا با توجه به اسناد دین رایج در ایران قبل اسلام اینا بودند:زرتشتی مسیحی مزدکیان و مانویان و نیز دین بودایی……ولی هیچ اشاره ای به دین یهود در ایران نشده……….پس شما با چه سندی میگی که یهنودیان یه هو وارد صحنه میشن نمیدونم به ایران میان و استقلال ما رو از بین میبرند!!! یا این قضیه 150 سال………اقا ما بعد از اسلام در زمان سامانیان(نه ساسانیان)هزار نفر تاریخ نویس داشته ایم…….یا فردوسی!!! مگه فردوسی 150 سال قبل میزیسته که تو شاهنامه در باب سوم درباره تاریخ هخامنشیان اشکانیان و ساسانیان مطلب نوشته؟ عقل هست منطق هست……. این اقا پیرار یعنی انقدر سواد داره که تو کل دنیا تمام مورخین کوروش یه ایرانی میدونند ولی این قبول نمیکنه!!!! پس کنید بابا
جناب آقای سجاد
با سلام
من به دستورات و بیانات خداوند باری تعالی شک ندارم
خداوند در قرآن میفرماید”لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ” پس پیشنهاد میکنم یهود را دست کم نگیرید. کسی که دشمن قدرتمند را دست کم بگیرد یا دشمن را دوست بداند هرچه به سرش آید حق است.
طاهر جون……اولا هیچ میدونی که اسم تو نام کدام سردار ایرانی بوده به احتمال قوی نتونی جواب بدی……..ثانیا تو پاسخ اصلی منو ندادی و حرف رو پیچوندی!!!!……..من اصلا نمیخوام به باور و اعتقادات کسی توحین کنم چون نظر هرکی خیلی محترم و با ارزش هست……..ولی اصلا سخنان اقای پورپیرار با عقل جور در نمیاد من تمامی ادعا های اقای پور پیرار رو در بالا نوشتم(اخرین پستم) نمیدونم خوندی یا نه کاملا بیسوادانه هست……. ولی به هر حال من فقط از خدا میخوام که به راه راست هدایت شی و دست از لجبازی برداری و بالاخره باورت بشه………موفق و پیروز باشید!!!
توهین صحیح است نه توحین
سلام پورپیرار یک کذاب است تنها سند او اشاره ای در کتاب تورات ارمیای نبی است اگر ادعاهای او درست باشد قبری که در مشهد است مقبره امام رضا نیست و ما بیخود برای زیارت به مشهد می رویم.نمی شود که یک نفر بیاید و بدون سند گذشته ایران حتی پس از اسلام را به لجن بکشد.در مورد اکاذسب پور پیرار بیشتر تحقیق کنید و نقد هایی را که به محمل های او در اینترنت می شود را بخوانید.در اخر هم درود می فرستم به کوروش کبیر.
با سلام
در خصوص سلمان ادعایی لطفا این سوالات را کسی پاسخ دهد:
1-سلمانی که از دست شاهان ایران دررقته بود و آنهمه اخلاقیات حسنه و آگاهی داشت چرا به جای هندوستان سرسبز و روم مهد تمدن (ظاهرا) به عربستان برهوت رفت؟
2- چطور در سن 60 سالگی که به عربستان رفته بود سریع زبان عرب را یاد گرفت و در مشورت یا پیامبر مشکل زبانی نداشت؟
3-ابوذر غفاری، میثم تمار و … از اهل بیت حساب نشدند اما این ایرانی اهل بیت پیامبر محسوب شده و حتی از پسر خوانده پیامبر هم به او نزدیکتر شده است؟
4-در جنگ خندق حضرت علی و پیامبر و دیگر صحابه با آنهمه حدت ذهن از پیشنهاد حفر خندق عاجز بودند و سلمان به آنها پیشنهاد حفر خندق میدهد. ایشان در کدام جنگ و یا از کدام جنگ این تجربه را آموخته بودند؟
5-مگر احزاب چقدر به مسلمانان فرصت داده بودند تا اینها امکان حفر خندق با امکانات آنروز را داشته باشند؟ آیا فاصله تصمیم احزاب تا حمله آنها بیش از سه ماه طول کشید و آیا در این مدت امکان حفر پنان خندقی میسر بود؟
6- در مدینه ای که آب برای خوردن به سختی پیدا میشود و همه اعراب به گرد یک چشمه یا چاه حلقه میزنند این خندق را چگونه با آب پر کردند؟
7-قبر آقایان بابک خرمدین و ابومسلم خراسانی با آن همه شجاعت و دلاوری و از جان گذشتگی که برای مردم ایران کردند کجاست؟ در حالیکه برای قاتل عمر مقبره ای در ایران وجود دارد چرا برای این سرداران نامی مقبره ای در ایران وجود ندارد؟
لطفا این سوالات را پاسخ دهید و در یک محیط انسانی و ایرانی آنهم با آن فرهنگ حقوق بشری و دیرینه فحاشی کار بدی است.
1- دلش خواسته! مثل شما که با این همه فضل و معرفت، همه سایتهای معتبر اینترنتی را ول کرده اید و آمده اید برای این نوشته های بی خواننده کامنت گذاشته اید.
2- انگار چندان هم بی مشکل نبوده. نگاه کنید به تفسیر آیه 103 سوره نحل
3- آنها خودشان ایل و عشیره و قوم و قبیله داشته اند و سلمان نداشته.
4- متاسفانه سلمان وبلاگ نمینوشته و ما خیلی از جزئیات را در موردش نمیدانیم.
5- با یک مهندس عمران مشورت کنید
6- با آب پر کردند؟ جایی چنین چیزی شنیده اید؟
7- اطلاعی ندارم. قبر ابولولو در کاشان هم تا جایی که میدانم خیلی مستند نیست و چند وقت پیش توسط شورای تقریب مذاهب اسلام بسته شد.
واقعا كه بيكاريد يا جيبتون از جايي پرپوله.قبلا بدبخت بوديم ياخوشبخت الان رو بچسب واگه ميتوني درست كن
منم با حرفهاي محمد كه تاريخ 20 بهمن 89 نظراتشو گذاشته موافقم. من خودم قبل از مطالعه كتابهاي آقاي پورپيرار علاقه خاصي به دوران امپراتوري ايران داشتم اما پس از ديدن از نزديك تخت جمشيد و اشاراتي كه ايشون تو چندين سي دي در مورد ناتموم بودن هيچ كدام از كاخها و تالارها و اينكه اصلا امپراتوري هخامنش فرصت جلوس بر تخت پادشاهي در اين مكان را نداشته است براي من اثبات شد. بهتر همه با خودمون رو راست باشيم و تعصبات الكي رو كنار بزاريم.
زنده باد حقيقت
اتفاقا نطریات ناصربناکننده همچین هم بد نیست چون پان ترکها با آب و تاب به حرفاش استناد می کنن.از طرفی پان ترکها میگن بابک خرمدین ترک بود و میجنگیده تا زبان ترکی رو گسترش بده!وقتی بهشون میگی از نظر استاد!!!!!پورپیرار اصلا بابک وجود نداشته و قلعه اش زمان قاجار ساخته شده خونشون به جوش میاد و هیچی نمیتونن بگن غیر از فحش دادن به ایران
پس بنا به گفته های آقای پور پیرار قرآن حتما جعلی می باشد و بسیاری از احادیث زیرا در قرآن به جنگ ایران و روم صحبت شده همچنین در مورد ذوالقرنین که هر کسی را در نظر بگیریم به تاریخ ایران وابسته می شود . پس هدف ایشون تا جایی که بنده از سوابق ایشان اطلاع دارم و در یک فیلمی که در سفر به مشهد و ابراز نظرشون در جمعی دارم اسلام هم یک جعل یهودی می باشد. باید توجه کرد که ایشون قبلا از ردههای بسیار بالا بخش فرهنگی حزب توده بوده اند. و گرایش های ایشون کاملا مشخص است و هر کسی که مقداری از صحبت های این آدم را بشنود با کمی اطلاعات به راحتی به خیلی از صحبت های بی ربط ایشون پی می برد نحوه بیان و ادعا های ایشون که جای خود دارد . . .
راستی دوستان لطفا به کتاب خانم آندره مری کخ (دوستان همه او را می شناسند ، ضمن یاد آوری ، یکی از بزرگان شرق شناسی معاصر آلمانی) که ویراستار این کتاب از جالبی روزگار خود آقای پور پیرار می باشد و چندین صفحه در وصف کتاب و نویسنده کتاب و درست بودن آن در ابتدا ترجه کتاب قلم زده اند یک مطالعه ای داشته باشند تا آفتاب پرستی و رنگ به رنگ شدن این آدم کمی بهتر مشخص بشود . اسم کتاب : از زبان داریوش .(در مورد مستندات و واقعیات رفتاری و وجودی تخت جمشید و هخامنشیان بر اساس آخحرین یافته های باستان شناسی و در مورد شکوه و بی نظیر بودن آن می باشد. مطالعه این کتاب خالی از لطف نیست.)
من چهار جلد از 8 جلد کتاب آقای پور پیرار را خوانده ام و با کتابهایی که ایشان اشره میکنند تا اندازه ای آشنا بودم.
1- به هوش و ذکاوت آقای پور پیرار هزاران بار آفرین میگویم.
2-حتما در آینده ای نه چندان دور همه اهل تاریخ و علم به آشنایی با ایشان و یا حتی داشتن عکس و امضایی از ایشان افتخار خواهند کرد. نظریه ایشان بی نظیر است.
3-ایشان خیلی راحت گفتند که هرکس یک پاراگراف از کتابهایم را با مدرک رد کند. خوشحال میشود چرا بجای رد ادعای ایشان، به ایشان فحش میدهند و سایتش را فیلتر میکنند و اجازه انتشار نمیدهند.
اگر کسی به این حرفهای بنده باور ندارد فقط سی الی چهل صفحه از کتاب بررسی اسناد قسمت دوم بخش ابومسلم خراسانی را بخواند و خودش قضاوت کند. نیاز به هیچ تخصص خاصی هم ندارد فقط کمی عقل سالم و انصاف لازم دارد.
گویا شما خواب تشریف داشتید و نوشتار نویسنده ی محترم را در رد اراجیف این مرد نخواندید؟ نه؟!!!!!!!!
آقای dara
سلام
پس از بگو مگو های متعدد و طولانی، خدا راشکر بالاخره شما سند ارائه نمودید: 1- برای هخامنشی ها اشعاری از شاهنامه فردوسی 2- برای کلمه آریایی اشارهای در اوستا و وندیداد . همه این اسناد قابل بررسی هستند و بررسی این اسناد بحث بسیار مهم و زیبایی می باشد اما شاید زیاد به صلاح نباشد که در مورد این اسناد با شما بحث کنم چون:
1- شما گفتید: ” ایران برای من بعد از خدا از هر چیزی مهمتر است.” بنده در مقابل فقط و فقط یک سوال مطرح کردم که ” مگر میشود به خداوند عشق ورزید و به پیامبرانش عشق نورزید؟” و شما در جواب (متن پاک شده ای) مرا “گستاخ” خطاب می کنید.
2- سوال مهم : من هرگز به اعتقادات شما توهین نکردم ولی شما قرآن ما مسمانان را “تازی نامه” خطاب کردید. اگر اسم dara در فرهنگ افرادی معنایی بد و زشت داشته باشد و یا معنایی خفیف کننده شخصیت شما داشته باشد آیا صحیح است که من شما را با آن معنا خطاب کنم؟
3- من فقط مدرکی از شما خواستم ولی شما من را ” از درک عاجز” خطاب کردید. و بعد هم بجای پوزش خواهی میگویید ” اینکه بنده گفتم ” دوست عزیز ، یا شما نوشته های منو نمی خونین یا از درکش عاجزین ! ” ، کاملا به جا گفته شده” !!!!!
4- من به صراحت گفتم که “نظرات پور پیرار را نه تایید و نه رد میکنم” و اگر مطلبی میگویم نظرات شخصی خود من است حال اگر برخی مطالب من اتفاقاً با مطالب پورپیرار یکی شده شما باید به من بگویید” آخه چرا طوطی وار جمله ی این آدم رو تکرار می کنی ؟” و ……..و ……..
عالمیان ببینند : این است کلام یک آریایی.
خدا را شکر که من اول شیعه بعد ایرانی هستم.
خدا را شکر که در دین ما منع شده که به ادیان و اعقادات دیگران توهین کنیم.
خدا را شکر که من مرجعی به نام قرآن کریم را برای دستورات خداوند دارم و تا آنجا که بتوانم به دستورات خداوند مراجعه میکنم و از خداوند اطاعت می کنم ، و در دستورات خداوند تفکر و تعمق می کنم که خداوند در قرآن کریم بارها فرموده است (افلاتعقلون) اما سوال این است که ” آیا باید تمامی دستورات خداوند با عقل ناقص انسانی تطابق داشته باشد؟ ” قطعاً خیر بنابراین من با تفکر و تعقل، اطاعت محض میکنم حتی اگر با عقل من هم تطابق نداشته باشد. درست هم همین است چون خداوند عقل کل است و می تواند دستوراتی داشته باشد که با عقل ناقص انسانی مطابقت نداشته باشد. و نمی گویم خدایی که من می پرستم باید این طوری یا باید آن طوری باشد، بدون اینکه خداوند خودش را این چنین معرفی کرده باشد. چون خداوند مالک است و همه مخلوقات مملوک او و مالک آنطور که بخواهد مُلک داری می کند. هیچ کسی بی گناه نیست خداوند گناهان ما را ببخشاید اما وای به حال کسی که در آخر عمر، خداوند پرده های حقیقت را برایش کنار زند و متوجه شود که عمری، اصلیترین و مهمترین موضوع یعنی مسیر را کلاً اشتباه پیموده است و با تاسف بسیار اینکه وقت برگشت و جبران هم ندارد. البته شاید این صحبتها برای برخی جوانان زیاد مهم و قابل توجه نیست.
در پایان : خداوندا ما را بصیرت عطا فرما تا پس از عمری در روز آخر پشیمان اشتباه بودن مسیر زندگی خودمان نباشیم.
وقت بخیر
جناب طاهری
سلام
1- شما از بحث علمی حرف می زنین ! در حالی که فنی که در بحث به کار می برید از نوع « مجادله » ست ! و اما « مجادله » چه وقت استعمال می شود ؟
” فن مجادله در بحث ، در خصوص افرادی به کار می رود که غیر از تعداد خاصی از متون یا منابع یا ریفرنس ، سایر متون یا منابع یا ریفرنس ها را رد کرده و شما برای قانع کردن آنها باید فقط و فقط از متون یا منابع یا ریفرنس هایی که مورد قبول ایشان است استفاده کنید ! ”
اتفاقا استاد شما ( آقای بناکننده یا پورپیرار ! ) هم از همین روش در بحث هایشان استفاده می کنند ! یعنی وقتی پاسخ مطالب مطروحه از سوی ایشان را می دهید ، بلافاصله می گویند : « اینها ساخته ی یهود است ! من این منابع را قبول ندارم ! صد و پنجاه دلیل دارم که این منابع یهود ساخته است ! » بگذریم از اینکه هرگز حتی یک دلیل هم مطرح نمی کنند ! و فقط جعل می کنند ! ( حداقل بنده که رشته ی تخصصیم معماری ست خوب میدانم ایشان در مستند تختگاه هیچکس چقدر جاعلی و عوام فریبی کرده اند ! ) .
اما آقای طاهری اگر شما اهل علم و بحث علمی بودین ، تا حالا مسلمون نمی موندین ! چون علم ، هیچ دینی رو به این شکل تایید نمی کنه ! اصلا دین و علم سر یه سفره بند نمیشن ! کلیسا ، کنیسه و مسجد از علم بیزارن ! دین یعنی سفسطه ، یعنی مغلطه ، یعنی خرافات ، یعنی تعصب کورکورانه ! که نتیجه ش تو تاریخ اسلام ، یهود و مسیح به وضوح قابل دیدنه ! اگه شما فقط یک دونه کتاب علمی در خصوص علم تاریخ رو ورق زده بودین ! الان بنده این همه وقت برای قانع کردن شما صرف نمی کردم !
2- تمامی گفتار شما در این مدت دور این سه کلمه می چرخد : آریا – 150 سال – اسلام !
وقتی بنده « اسلام » و مشتقاتش « مسلمانی ، محمد ، قرآن و … » را زیر سوال بردم ، شما به این جمله بسنده کردید :
« از ابتدایی که اینجانب فقط یک سوال مطرح کردم تا حال مطالب بسیاری از طرف جناب آقای مطرح شده به نظر میرسد ارتباطی با سوال اینجانب نداشته باشد اما همگی آنها جوابهای محکمی دارد که باید در فرصت دیگری به آن پرداخته شود – ۸ دی ۸۹ ساعت ۸:۴۸ ق.ظ » !
و البته دیگه از کلمه ی « اسلام » و مشتقاتش استفاده نکردین ! بگذریم از اینکه شما هرگز پاسخی ” محکم ” به گفته های بنده در خصوص دینی که نسبت به آن تعصبی خاص دارید ، ندادید ! اما به هر حال از کلمه ی ” اسلام ” و مشتقاتش دست کشیدید !
اما « 150 سال » ! جناب ، شما و همه ی همفکران شما ، تنها ریفرنستان آقای بناکننده ( پورپیرار ! ) ست ! و اما این آقا هم عبارت « 150 سال » را 10 سال پیش یعنی سال 1379 استعمال کرده که با این حساب باید الان بشود « 160 سال » ! پس یه کم به روز کنید خودتونو !
3- شما در پاسخ به بنده گفتید :
« شما گفتید که به فلان کتابها مراجعه کنم که آنها نیز هیچگونه سند قبل از ۱۵۰ سال گذشته غیر خط میخی و غیر ساسانی نداشته اند یا من ندیده ام – ۹ دی ۸۹ ساعت ۴:۵۹ ب.ظ »
جناب ! شما اگر به این کتابها مراجعه کرده بودین قطعا می دیدین ! به کتاب ” تخت جمشید ” نوشته ی زنده یاد پروفسور شاپور شهبازی ، بخش هخامنشیان ، اگه سر بزنین قطعا از جهالت بیرون میاین !
4- شما در پاسخ به بنده گفتید :
« بعد هم داد آریایی هخامنشی کورش کبیر و داریوش کبیر سر میدهید – ۹ دی ۸۹ ساعت ۴:۵۹ ب.ظ »
جناب ! بنده کی تو بحث با شما گفتم ” آریایی هخامنشی کورش کبیر و داریوش کبیر ” ؟ چرا حرف تو دهن من میذارین ؟ به نظر شما من حق ندارم بگم « شما یا نوشته های منو نمی خونین یا از درکش عاجزین » ؟
5- شما در پاسخ به بنده گفتید :
« واقعیت این است که تا آنجا که من میدانم ایرانیان در طول تاریخ قبل از ۱۵۰ سال گذشته با نامهایی مانند “آریایی هخامنشی کورش و داریوش” آشنایی نداشته اند. شما اگر تمامی ایرانیان مردم کوچه و بازار و حتی دانشمندان و بزرگان ۱۵۰ گذشته به قبل را زنده کنید و از آنها در مورد این اسامی سوال کنید به احتمال قریب به یقین:
* حتی یک نفر را نخواهید یافت که بداند آریایی یعنی چه؟ و بداند تبارش آریایی بوده است.
*حتی یک نفر را هم نخواهید یافت که هخامنشیان را بشناسد.
* حتی یک نفر را نخواهید یافت که بداند پاسارگاد کجاست. – ۹ دی ۸۹ ساعت ۴:۵۹ ب.ظ »
جالبه ! اینا عین جملاتی ست که آقای بناکننده ( پورپیرار ) تو کتابهاشون ، تو وبلاگشون و تو مستندهای ویدئوییشون میارن ! جناب ! یه کم از خودت حرف بزن ! آخه چرا طوطی وار جمله ی این آدم رو تکرار می کنی ؟ اگه سوالی تو ذهنته ، خوب از زبون خودت بپرس ! چرا با زبون این آدم می پرسی ؟
اصلا بگو ببینم ، شما چند نفر از مردم کوچه و بازار یا دانشمندان و یا بزرگان پیش از 150 سال قبل رو زنده کردین یا روحشونو احضار کردین که مدعی هستین ” به احتمال قریب به یقین ” حتی یک نفرشون نمیدونه آریایی یعنی چه یا هخامنشیان رو نمیشناسه یا نمی دونه پاسارگاد کجاست ؟
اما پاسخ : ” هخامنشیان ” نام خانوادگیه ! اما هخامنشیان مدعی بودن که از قوم پارس و از نژاد آریایین ! و به همین خاطر بیگانگان به کشور ایران ، پارس یا فارس می گفتن ! غربی ها هنوز هم که هنوزه به کشور ما می گن ” Persia ” و اعراب هم به ما می گفتن و می گن ” فارس” حتی پیغمبرتونم اینو استعمال کرده ! اما در مورد “پاسارگاد” باید بگم که این کلمه تغییر یافته ی “پارسه گرد” است ! که معنیش میشه “شهر پارسه” یا “شهر فارس” ! از این قبیل اصطلاحات تو کشور ما هنوزم استفاده می شه ، مثل “سوسنگرد” ، “دارابگرد” و … ساسانیان همیشه سعی داشتن خودشونو به هخامنشیان وصل کنن و جدشون ساسان رو از خانواده ی هخامنشی می دونستن ! در مورد کوروش و داریوش ، باید بگم اگه شما شاهنامه ی فردوسی رو خونده باشین ، بخشی داره که به نبرد ” دارا ” و اسکندر می پردازه ! که این “دارا” همون داریوش سومه ! ( دارا مخفف داریوشه – و داریوش ، امروزیه ” داریهوش” است که معنیش هست ” دارای فر و هوش” ) و اما کوروش ، بارها تورات به اون پرداخته واسمش بارها در تورات اومده و قطعا یهودیان فلات ایران بارها از کوروش در بین ایرانیان حرف زده اند . البته شما و دوستانتون که از مریدان پورپیرار هستین مطلقا تورات رو قبول ندارین ! بگذریم از اینکه مدام تو گفته هاتون به بخش استر تورات استناد می کنین !
5- شما در پاسخ بنده گفتین : « ولی با این سند ارائه ندادن ایرانی ها, آن روز را می بینم و آن روز دیر نیست که عاقبت, تاریخی که یهود به کمک تمامی امکانات گسترده و سرمایه نامشروع خود به دروغ سر هم بندی کرده و باعث تفاخر شده است را در جلو چشم جهانیان از بین میبرد و مفتضح میکند و بعد به گریه کودکانه ایرانیان بر سر خرابه های باستانی میخندند. و بعد دوباره به دنبال علم کردن هویتی دیگر برای ایرانیان و سایر اقوام بشر میروند. و این کار را تا ابد ادامه میدهند. »
جناب ! مگه شما پیشگویید که این قدر با اطمینان از آینده ی ایرانیان حرف می زنین ؟ و شما رو چه حسابی از نامشروع بودن سرمایه ی یهودیان حرف می زنین ؟ آها ! نکنه اونا باید بیان به آیت ا… های شما خمس و زکات بدن تا اونا فتوا بدن که ثروتشون حلال یا مشروعه ؟ اصلا شما بر چه اساسی معتقدین که یهودیا تاریخ ایران و جهان رو ساختن ؟ نکنه حرفهای پورپیرار رو تکرار می کنی ؟ اگه اینکارو می کنی باید بگم که خود این آدم هم هنوز یک دونه سند نیاورده ! تنها سندش بخش استر توراته که مال همین یهودیای جاعله ! جالب اینجاست که این آدم همه ی استر رو قبول نداره فقط بخشهایی رو که به کارش میاد رو قبول داره !
6- اون چیزی که شما مدام تکرار میکنین که کلمه ی آریا قبل از 150 سال پیش وجود نداشته و یا ترجمه ی کتیبه های ساسانی رو رد می کنین ( البته شما حرفهای پورپیرار رو تکرار می کنین ! ) در مورد کلمه ی آریا نیست ! بلکه در مورد معنی این کلمه و مورد استعمال این کلمه است ! این کلمه وجود داشته اما براش کاربری درستی نداشتن و نمی دونستن به چه چیزی آریا گفته می شه !
در اواخر سده ی ۱۸ شناسای دو شاخه ی زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد ، دانشمندان به شباهت تام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبانها دارای یک نیای مشترک هستند .
در سده ی نوزدهم ، پس از آنکه زبانشناسان زبانهای هندوایرانی و اروپایی را همریشه یافتند ، برخی از اروپاییان واژه ی آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن میگوید به کار بردند . در سالهای پایانی سده ی نوزدهم و آغاز سده ی بیستم ، در آلمان و انگلیس ، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار میبردند . این کاربرد نو از این واژه ، پس از جنگ جهانی اول ، دستمایه ی گروههای نژادپرست آلمانی و بهویژه حزب نازی شد .
اما شاید هیچ کس بهتر از زرتشتیان که صاحبان امروزی زبان اوستایی هستن ، نتونن در مورد واژه ی “آریا” که در کتاب مقدس اونها ” اوستا ” اومده ، توضیح درستی ارائه بده . بنده قبلا هم خدمت شما عرض کردم که به موبدان زرتشت رجوع کنید تا اونها بصورت کامل در مورد این کلمه به شما توضیح بدن .
ایرانویج واژهایست فارسی برگرفته از واژهٔ اوستایی ایرییانم وَئِجه یا ایرییانم وَئِجو (Airyanəm Vaējah ٬ Airyanəm Vaējō) به معنی «سرزمین آریاییان » یا « بنگاه و پایگاه اصلی آریاییان »
این واژه در زبان پهلوی به «ایرانویج» تبدیل شده است . خود این واژه ایرانویج واژه مرکبی است که از دو جزء ترکیب یافته است. بخش نخست آن ایران و بخش دوم آن ویج است و «ویج» به معنی تخمه و نژاد است و در زبان فارسی بیج از این ریشه است . از اینرو ایرانویج به معنی نژاد و تخمه ایرانیهاست .
در فَرگَرد یکم وندیداد اوستا آمده :
نخستین سرزمین و کشور نیکی که من – اهوره مزدا – آفریدم ائیرییانَم وَئِجو بود
همونطور که گفته شد در زبان اوستایی، در فرگرد یکم وندیداد اوستا به صورت اَئیرییانم وَئِجو “Airiianəm vaēǰō” ( گستره آریاییهاً ) آمده و در یشت سیزدهم از مِهریشت ( دهمین یشت از یشتهای اوستا ) به صورت اَئیریو شایانا “Airyō šayana” ( خانمانهای آریایی ) آمده است .
در فارسی میانه به صورت اِرانشَهر “Ērānshahr” و در فارسی نو به صورت ایران است .
در زبان سانسکریت ، آریاورته “Āryāvarta” ( مسکن آریاییهاً ) سرزمینی باستانی در شمال هند بودهاست .
هرودوت مورخ قرن 5 پیش از میلاد ، گزنفون مورخ قرن 4 پیش از میلاد و بطلمیوس ، تو کتابهاشون واژه ی ” آریا ” رو استعمال کردن و اصلا مترجمان کتیبه های داریوش در بیستون و تخت جمشید ، بر اساس متون هرودوت ، این کتیبه ها رو خوندن ! و نوشته ی میخی واژه ی آریا رو تشخیص دادن !
حالا دوباره شما بیا بگو که یه ریفرنس که مربوط باشه به قبل از 150 سال پیش ( البته اگه از زبون پورپیرار حرف می زنی ، الان شده 160 سال ! ) بیار که توش واژه ی “آریا” اومده باشه !
7- اصلا فرض بر این که بنده هیچ چیزی نمی دونم ! این امر واضحیه که هر کلمه ای یه ریشه ای داره و یک معنی ای پشت خودش داره . خوب شما برو تحقیق کن این کلمه ی ” ایران ” یعنی چی ؟ همینجور الکی که نمیشه ما به یک منطقه برگردیم بگیم ایران ! اونم بیش از 13 قرنه که این کلمه درست به همین شکل نوشته و خوانده میشه !
8- شما هم اگه خیلی آدم منطقی و علمی ای هستین و طالب حقیقتین و میخواین حقیقت برای همه روشن بشه ، از قرآن و محمد و طیبه ی طاهره ش که بنده ازتون سوال پرسیدم یه کم دلیل و منطق واسه مون ردیف کنین تا ما گمراهان هم به این ریسمونی که شما ازش آویزونین ( اسلام ) چنگ بزنیم بلکه ما هم بهشتی شیم و از اون حوری هایی که پیغمبرتون بهتون وعده شو داده بهره مند شیم ! البته اول قرآن رو اثبات کنین بعد بهش استناد کنین !
9- آقای طاهری ! اونهایی که به این وب مراجعه می کنن هم نوشته های شما رو مطالعه می کنن و هم نوشته های منو ، اونها قضاوت خواهند کرد ! پرداختن بیش از این به این موضوع ، برای شما و امثال شما ، به دلایلی که در بالا آمد ، وقت تلف کردنه !
اهورمزدا این سرزمین پارس را از سپاه دشمن ، از بدسالی و از دیو دروغ ! محفوظ دارد !
جناب آقاي dara
با سلام
من هم نمي خواستم بيش از اين و با طرح سوالات خودم احوالات خاص شما را مکدر کنم. اما باز حيفم آمد اشاراتي نکنم:
1- شما گفتيد:« ايران يعني سرزمين آرياييان » با توجه به اينکه موضوع را ميخواهيم علمي بررسي کنيم آيا اين تعریف شخصی و ترجمان شما است یا بر اساس مستندي است؟
اگر عقيده شماست که عقيده شما محترم اما ميخواستيم موضوع را از دیدگاه علم تاریخ و مستندات بررسي و تحلیل کنيم. اگر بنا به سند ارائه ندادن باشد هر کس میتواند هر حرفی را مستند تاریخی کند!!!.
اما اگر این تعریف بر اساس مستندي است, ضروریست سند ارائه, کاملا تحليل و رفع ابهام شود. اگر این سند مربوط به 150 گذشته باشد که به دلایلی که خودتان هم میدانید مد نظر نیست. ولی اگر سند مربوط به 150 سال گذشته به قبل است این دقیقا همان چیزی است که به خیلی از سوالات و ابهامات پاسخ میدهد. چون به نظر اينجانب این موضوع از موضوعات بنيادين قوم شناسي و تاريخي ايرانيان و بسیار مهم است. ميدانيد اگر از نظر علمي اثبات شود که ايرانيان خود را من درآوردي آريايي خوانده اند, يعني چه؟ يعني اينکه موضوع محوري (قوم آيايي) از بين رفته است و تاريخ ايران باستان فعلي کاملاً زير سوال است.
شما گفتيد که به فلان کتابها مراجعه کنم که آنها نيز هيچگونه سند قبل از 150 سال گذشته غير خط ميخي و غير ساساني نداشته اند يا من نديده ام پس شما که آن کتابها را خوانده ايد و به موضوع مسلط هستيد لطفاً با ذکر صفحه, سند ارائه دهيد. که متاسفانه تا حال ارائه ننموده ايد. و به راحتي سوال بسيار مهم اينجانب را دور زده ايد. بعد هم داد آریایی هخامنشی کورش کبیر و داریوش کبیر سر ميدهيد و موضوعات ديگري مطرح ميکنيد. شما عليرغم اينکه ميگوييد جواب سوال را ميدانيداما هنوز جواب سوال اينجانب را با ذکر صفحه نداده ايد اما توقع ميکنيد جواب سوال هايتان داده شود!!!. من و شما ميتوانستيم بحثهاي بسيار جالبي داشته باشيم که متاسفانه نشد يا شما نخواستيد.
با توجه به مطالب فوق آیا تا کنون مطلب با سوال غیر منطقی از طرف اینجانب بیان شده است؟ و سوال این است که با این تفاسیر و بنا به گفته خودتان آیا من از درک عاجز هستم یا شما؟
2- واقعیت اين است که تا آنجا که من میدانم ايرانيان در طول تاريخ قبل از 150 سال گذشته با نامهايي مانند “آريايي هخامنشي کورش و داريوش” آشنايي نداشته اند. شما اگر تمامي ايرانيان مردم کوچه و بازار و حتي دانشمندان و بزرگان 150 گذشته به قبل را زنده کنید و از آنها در مورد اين اسامي سوال کنيد به احتمال قريب به يقين:
* حتي يک نفر را نخواهيد يافت که بداند آریایی یعنی چه؟ و بداند تبارش آريايي بوده است.
*حتي يک نفر را هم نخواهيد يافت که هخامنشيان را بشناسد.
* حتي يک نفر را نخواهيد يافت که بداند پاسارگاد کجاست.
واقعیت این است که يهود تحت عنوان تاریخ ايران باستان, لباسی سراسر دروغ و بدون بنیان علمی براي بسيار از ايرانيان (البته نه همه ايرانيان) دوخته و به زر و زور به تن ایشان پوشانده است و آنها در مقابل چشم جهانیان به شدت به این لباس تفاخر ميکنند و بسیار خوششان آمده است و از آن دل هم نميکنند چون فکر ميکنند در صورت از دست رفتن آن ديگر هيچ هويتي ندارند!!!.
ولي با این سند ارائه ندادن ایرانی ها, آن روز را می بینم و آن روز دیر نیست که عاقبت, تاريخي که يهود به کمک تمامي امکانات گسترده و سرمایه نامشروع خود به دروغ سر هم بندی کرده و باعث تفاخر شده است را در جلو چشم جهانیان از بين ميبرد و مفتضح میکند و بعد به گريه کودکانه ايرانيان بر سر خرابه هاي باستاني ميخندند. و بعد دوباره به دنبال علم کردن هویتی دیگر برای ایرانیان و سایر اقوام بشر میروند. و این کار را تا ابد ادامه میدهند.
وقت شما بخیر
جناب طاهری
سلام
بنده قصد پاسخگویی نداشتم اما لازم میدونم این چند خط رو براتون بنویسم :
1- اینکه بنده گفتم ” دوست عزیز ، یا شما نوشته های منو نمی خونین یا از درکش عاجزین ! ” ، کاملا به جا گفته شده به دلایلی که در زیر میارم :
a- شما در پاسختون به بنده نوشتین : « بنده میخواستم همین را بدانم که اینکه شما میگویید ایران تبدیل شده به “سرزمین آریائیان” اولین بار قبل از ۱۵۰ سال گذشته و یا بعد از ۱۵۰ سال گذشته بوده »
بنده هرگز در هیچ نوشته ای نگفتم « ایران تبدیل شده به سرزمین آریاییان » ! بلکه بنده گفتم « ایران یعنی سرزمین آریاییان » ! – این یعنی شما از درک نوشته های بنده عاجزین !
اما اون چیزی که تبدیل شده ، کلمه ی ” اییریه نخشتره ” ست که به مرور زمان به ” اییرینه ” … ” ایرانویچ ” … ” ایرانشهر ” … ” ایران ” ! کلمه ی ” آریا ” در واقع تلفظ امروزی کلمه ی ” اییریه ” در کلمه ی ” اییریه نخشتره ” ست !
b – شما در پاسختون به بنده ، خواستار سند شدین !
بنده در تاریخ 5 دی 1389 این عبارت رو در ابتدای حرفهام آوردم : « ریشه یابی کلمه ی آریا یا ایران بهتون پیشنهاد می کنم یه سری به کتاب های زنده یاد پروفسور علیرضا شاپور شهبازی بزنین » – این یعنی شما نوشته های منو نمی خونین !
2- شما در پاسختون این عبارت رو آوردین « از ابتدایی که اینجانب فقط یک سوال مطرح کردم تا حال مطالب بسیاری از طرف جناب آقای مطرح شده به نظر میرسد ارتباطی با سوال اینجانب نداشته باشد » – دوست عزیز بنده هرگز نه به عقاید شما و نه به عقاید هیچ کس دیگه ای ، هیچ کاری ندارم ، اما وقتی شما گستاخانه عقاید بنده رو که گفتم من ایران رو بعد از خدا از هرچیز دیگه ای بیشتر دوست دارم که در واقع اونو هم در راستای بیان عقاید مذهبی شما ، آورد م ، با عقاید خودتون مقایسه کردین و ردش کردین ، عقاید شما رو مورد نقد قرار دادم !
3- اما اگه شما پاسخ های محکمی برای مطالب مطرح شده در باره تازی نامه (قرآن ) و محمد و خدایی که اونها ازش اسم می برن داشتین ، حتما به ما هم بگین تا ما هم به این ریسمونی که شما ازش آویزونین ( اسلام ) چنگ بندازیم ! هر چند اونهایی که زیر نظر آیت … ها تو حوزه درس خونده بودن و به عنوان استاد دانشگاه !!! مدرس بنده بودن ، هرگز دلیل قانع کننده ای براش نداشتن و در نهایت به گفتن این جمله « کلاس جای مناسبی برای این بحث ها نیست ! » و کسر چند نمره از بنده ! بسنده کردن !
خیلی خوش گذشت ، دوست عزیز !
جناب گنجه ای
سلام
مث اینکه پاسخ بنده به آقای طاهری ، به صلاح نیست که رویت بشه !
هر طور راحتین !
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد
همه ی شبها و روزهای شما هم بخیر ، دوست عزیز !
جناب آقای dara
با سلام
1- از ابتدایی که اینجانب فقط یک سوال مطرح کردم تا حال مطالب بسیاری از طرف جناب آقای مطرح شده به نظر میرسد ارتباطی با سوال اینجانب نداشته باشد اما همگی آنها جوابهای محکمی دارد که باید در فرصت دیگری به آن پرداخته شود.اما چیزی که بخواهم بطور خلاصه خدمت شماعنوان نمایم این است که به نظر میرسد ” چه بسیارند انسانهایی که بر اساس سلایق, علایق و دلخواه خودش, خدایی را در ذهنش ساخته و پرداخته و مشغول پرستش هستند بدون آنکه به معرفی نامه و اظهارات خود خداوند توجه کنند!!!و میگویند خدایی که من میپرستم فلان طور است !!!بنظر میرسد این غربت خداوند است” بگذریم.
2-جنابعالی فرموده اید” یا شما نوشته های منو نمی خونین یا از درکش عاجزین ! بنده قصد توهین ندارم اما بارها عرض کردم که کلمه ی ” ایران ” به مرور زمان از ” اییریه نخشتره ” به ” اییرینه ” سپس به ” ایرانویچ ” و در ادامه ” ایرانشهر ” و از هزارسال پیش به ” ایران ” تبدیل شده و همه ی اینها یعنی ” سرزمین آریائیان ” !”
اولاً چرا ناراحت میشوید؟ مگر بنده توهینی به شما کرده ام که مرا عاجز از درک و خیلی چیز های دیگر خطاب میکنید. واقعاً باعث تاسف است.البته این موضوع وجه اینجانب را تخریب نمی کند و از شخصیت من نمی کاهد چون من کاملاً ادب را رعایت کردم اما شما را نمیدانم.
ثانیاً بنده میخواستم همین را بدانم که اینکه شما میگویید ایران تبدیل شده به “سرزمین آریائیان” اولین بار قبل از 150 سال گذشته و یا بعد از 150 سال گذشته بوده و بر اساس چه سندی که متاسفانه شما اطلاعات دقیقی ندادید. شما میتوانستید بجای این همه مطالب فرعی به اصل موضوع بپردازید و خیلی خلاصه و مختصر و در یک عبارت بفرمایید مثلاً “در فلان کتاب فلان فرد ذکر شده که فلان کتاب نوشته شده توسط فلان ایرانی در قرن مثلاً ششم هجری در صفحه فلان ایرانیان را آریایی خطاب کرده است” بنده هم به همین جواب ساده و مختصر اکتفا میکردم و از شما متشکر میشدم
یا میتوانستید بگویید تحقیق میکنم بعداً جواب میدهم
و یا با شجاعت بگویید “درست میگویی ما قبلاً خودمان را آریایی خطاب نکردیم و این موضوع ظرف 150 سال اخیر رخ داده است”
و یا با شجاعت بگویید نمیدانم که خود من هم بارها به راحتی همین کلمه را میگویم.
به همین سادگی.
جناب طاهری
سلام
1- جالبه ! آیا شما اونقدری که نسبت به تاریخ ایران دنبال سند و مدرک هستید ، نسبت به اسلام ، یهود ، مسیح و مبلغانش ( یا به قول شما شجره ی طیبه = پیامبران ) هم دنبال سند و مدرک گشته اید ؟ شما از قرآن اسم میبرید و این تنها ریفرنس شماست ! ریفرنسی که به شخصی که آن را تبلیغ می کند ارجاع داده می شود و جالب تر اینکه خود شخص مبلغ هم تنها ریفرنسش همان کتابیست که خود او آورده ! به نظر شما این منطقی ، عقلانی و علمیست ؟!
قرآن همان مطالبی را میگوید که کم و بیش عهد عتیق ( تورات ) و عهد جدید ( انجیل ) می گوید و البته قرآن مطالب مهمی را هم از گاتهای زرتشت ( البته به کمک استاد قهاری به نام روزبه ایرانی = سلمان ! ) در خود دارد که اتفاقا همین ها مهمترین بخشهایش هستند !
این پسرعموهای سامی نژاد ( عرب ! ) داعیه ی رسول خدا بودن را داشتند و شاهدانشان فقط خودشان و کتابهایشان هستند ! و تنها ریفرنس کتابهایشان هم خودشان هستند . بنده قصد توهین ندارم اما حکایت روباه و شاهدش شده یه جورایی !
بنده سوال دارم : خدایی که شما میپرستید چرا فقط از یک خانواده و قوم ، فرستاده برگزیده است ؟ بنده از شما میخواهم که فقط یک ( تاکید می کنیم فقط یک ) فرستاده که سامی نژاد ( عرب ! ) نباشد برای من با ریفرنس و دلیل ، نام ببرید ! فقط یک دونه ! تاکید می کنم فقط یک دونه ! بعد بنده بدون هیچ بحثی به ریسمانی که شما بدان آویزان هستید ( اسلام ) چنگ خواهم انداخت !
نه دوست عزیز ! نگرد نیست ، آخه گشتم نبود !
اما خدایی که من میپرستم هرگز نژادپرست نیست ! که فقط از یک قوم ( عرب ) فرستاده برگزیند ! بنده قبلا هم عرض کردم ، مگه اقوام هان ، هون ، اسپارت ، مایا ، وایکینگ ، انگلوساکسون ، فرانک ، گوت ، آریا ، سرخپوست و … آدم نبودند و نیستند و نیاز به هدایت نداشتند و ندارند که خدای شما از قوم آنها برایشان پیامبری برنینگیخت ؟
2- اما حقانیت قرآنی که شما از آن به عنوان کلام خدا اسم می برید :
A: تحدی قرآن – سوره ی ماده گوساله ، آیه ی 23 :
و اگر در آنچه بر بنده ی خویش نازل کردیم ، در تردید هستید ، سوره ای همانند آن بیاورید … و هرگاه چنین نکردید و هرگز نتوانید کرد ، پس بترسید از آتشی که برای کافران مهیا شده و … – قرآن در این آیه و همین طور در سوره ی یونس ، آیه ی 38 – سوره ی هود ، آیه ی 13 – سوره ی الاسرا ، آیه ی 88 – سوره ی الطور ، آیه ی 33و34 به صورتی مشابه ، تحدی میکند . خوب دوست عزیزی زحمت کشیده و قرآن را به مبارزه طلبیده ببینیم او چه می گوید :
a-آیه ی قرآنی ( یا به قول شما گفته ی خداوند ! ) : « سوره ی توبه ، آیه ی 123 : ای کسانی که ایمان آورده اید ، کافرانی که نزد شمایند را بکشید ! تا در شما درشتی و شدت را بیابند ! و بدانید که خدا با پرهیزکاران است ! »
و اما نمونه ای از یک آیه ی زمینی : « ای کسانی که ایمان آورده اید ، کافرانی که نزد شمایند را نکشید ! به آنها مهر ورزید ! تا در شما مهربانی و انسانیت را بیابند ! باشد که ایمان آورند و رستگار شوند ! و بدانید که خدا با مهرورزان است ! »
b-آیه ی قرآنی : « سوره ی مائده ، آیه ی 38 : و مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده اند ، دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ! ببرید ! و خداوند توانا و حکیم است ! »
آیه ی زمینی : دست هیچ کس را به هیچ دلیلی نبرید ! دزدها را از حکومت برکنار کنید ! علل دزدی و فساد را ریشه یابی و درمان کنید ! تا امنیت شغلی ایجاد شود و هر کس به اندازه ی نیازش از آفریده های خدا بهره برد ! تا ناچار به دزدی و فساد نشود که خداوند حکیم است و خیراندیشان را دوست دارد !
دوست عزیز ! خدایی که من و امثال من می پرستیم عقده ای و جلاد و آدمکش نیست که بخواد قدرتشو به رخ بکشه و از بندگانش بخواد که از ترس آتش جهنم ! و یا وعده ی حوری های ! بهشت و غذاهای خوشمزه ای که توش برای شکم و زیرشکمشون فراهمه ! آدم بکشن و یا دست و پاهاشونو قطع کنن ! خدایی که من میپرستم مهربان مطلقه و نیازی به ایجاد ترس و وحشت نداره !
B: سوره ی احزاب ، آیه ی 50 : « ای پیغمبر ! ما زنانی را که مهرشان را ادا کردی ، بر تو حلال کردیم ! و نیز کنیزانی را که خدا ! به غنیمت نصیب تو کرد ! و ملک تو شد ! … و نیز دختران عمو و دختران عمه و دختران دایی و دختران خاله ، آنها که با تو از وطن خویش هجرت کردند ! و نیز زن مومنه ای که خود را بدون قید و شرط و مهر به تو بخشد ! و رسول هم به نکاحش مایل باشد ! و این حکم فقط مخصوص توست ! و مومنان دیگر ! این زنان که همه را بر تو حلال کردیم ، بدین سبب بود که بر وجود تو در امر نکاح ، هیچ حرج و زحمتی نباشد ! و خدا را بر بندگان رحمت بسیار است ! »
و این طور بود که پیامبر شما 29 تا زن عقدی و صیغه ای داشت و با 7 زن دیگه هم قصد ازدواج داشته !
در بین همسران پیامبر شما ، این نام ها هم به چشم می خوره :
ریحانه دختر زید = از طایفه یهودی بنی نظیر ، همسر این زن در جریان قتل عام طایفه ی بنی نظیر کشته شد و محمد او را بعنوان سهم غنیمت جنگی خود ! تصاحب کرد و شب همان روزی که شوهرش را کشته بود ، به حجله برد !
ماریه ی قبطه دختر شمعون = از طرف پادشاه مصر به محمد هدیه داده شد ! او باعث نزول آیه ی اول سوره ی تحریم « ای پیغمبر برای چه آن را که خدا برای تو حلال کرده ، برای خوشنودی زنانت بر خود حرام کردی ! … » شد – روزی حفصه ، دختر عمر که او نیز همسر محمد بود ، محمد را با ماریه در حال آمیزش می بیند ! ( در این زمان ماریه برده ی ( کنیز ! ) محمد بود ) محمد برای راضی کردن حفصه ! ماریه را برخود حرام می کند تا اینکه این آیه نازل می شود !
صفیه دختر حی بن اخطب = دختری 17 ساله از طایفه ی یهودی بنی نظیر و همسر کنانه بن ربیع رئیس خیبر . همسر او زیر شکنجه جان سپرد و محمد شب همان روزی که شوهرش را مقتول کرده بود به حجله برد !
زینب دختر جحش = همسر پسرخوانده ی محمد ، زید بن حارث ! – روزی محمد برای ملاقات زید ( پسرخوانده اش ) به خانه ی او رفت ، زید در خانه نبود و محمد زینب ، همسر زید ، را در حال غسل کردن دید و عاشق او شد ، زید همسرش را طلاق داد و به پدرخوانده اش بخشید ! آیه ی 53 سوره ی احزاب به این خاطر نازل شده است !
جویره دختر حارث = از طایفه ی یهودی بنی مصطلق – در حمله ی سپاهیان محمد به قبیله ی مذکور ، اسیر شد و محمد او را صیغه کرد !
عایشه دختر ابوبکر = محمد عایشه را در حالی که 6 سال داشت ! صیغه کرد و در 9 سالگی در حالی که خود 53 سال داشت به عقد دائم خود در آورد و زمانی که محمد در سن 63 سالگی درگذشت ، عایشه هنوز 18سالش تمام نشده بود ! آیات 4 تا 10 سوره ی نور ، به خاطر عایشه نازل شد ! علتشو خودت برو بخون و بخند !
این بخشی از قرآنیه که شما بهش استناد میکنید ! آیا قادر متعال حرف دیگه ای نداشت بزنه که در مورد اعطای امتیاز به پیامبرش ( دختران و همسران و کنیزان زیبا ) ، تو قرآنش حرف زده ! قرآنی که محمد با ارجاع دادن به اون هر کاری می خواست می تونست بکنه ! اونم قرآنی که خود محمد آورده و مدعی که خدا بهش وحی کرده ! چطور بنده گستاخی نکنم و نگم که حکایت روباه و شاهدشه !
نه دوست عزیز ! خدایی که من می پرستم ، اجازه ی برده داری و کنیزداری رو به بندگانش نمی ده ! اجازه نمیده فرستاده ش هر چندتا که دلش خواست زن بگیره و این امتیاز هم فقط برای اون باشه ! خدایی که من می پرستم ، چنان شرمی رو در وجود من قرار داده که به یه دختر 6 یا 9 ساله ، اونم تو سن 53 سالگی فقط به عنوان دختر و یا نوه ام ، می تونم نگاه کنم نه به عنوان کسی که به زنی بگیرمش ! خدایی که من می پرستم وجدانی رو در من نهاده که نمی تونم به عروسم ( همسر پسرخوانده ام ) جز این فکر کنم تا چه رسد به اینکه با دیدن بدن لختش تنم بلرزه و بعد به زنی بگیرمش ! خدایی که من می پرستم هرگز از من نمی پذیره که همسر کسی رو که به دست من یا به دستور من به قتل رسیده ، اونم تو شب قتل همسرش ، به حجله ببرم ! اصلا خدایی که من می پرستم چنین رسولی رو برام نمیفرسته که اگه بفرسته ، اون خدا نیست !
آره ! این بخشی بود از قرآن و آورنده اش که شما سنگ اونو فرزندانشو به سینه می زنی و خدایی رو که اون معرفی کرده می پرستی ! – شما خدای خودتو بپرست ، من هم خدای خودمو می پرستم ! و اگر خدا واقعا یکتاست که هست ، پس دوست عزیز کمی بیشتر برای شناخت کسی که تو رو آفریده ، تحقیق کن !
3- با همه ی توضیحاتی که قبلا براتون دادم شما اصرار دارین که من کتاب یا نوشته ای رو معرفی کنم که قدمتش بیش از 150 سال باشه و توش کلمه ی ” آریا ” اومده باشه !
دوست عزیز ، یا شما نوشته های منو نمی خونین یا از درکش عاجزین ! بنده قصد توهین ندارم اما بارها عرض کردم که کلمه ی ” ایران ” به مرور زمان از ” اییریه نخشتره ” به ” اییرینه ” سپس به ” ایرانویچ ” و در ادامه ” ایرانشهر ” و از هزارسال پیش به ” ایران ” تبدیل شده و همه ی اینها یعنی ” سرزمین آریائیان ” ! آقا جون خیلی از کلمات به مرور زمان تغییر می کنن . کلمه ی ” آذربایجان ” رو قبلا براتون مثال زدم که از ” آتورپاتکان ” به ” آذرآبادگان ” در ادامه به ” آذربایگان ” و در نهایت به ” آذربایجان ” تبدیل شده ! اما اگه اینا رو متوجه نشدی ، کلمه ی ” داریوش ” رو برات مثال می زنم که در ابتدا ” داریهوش – daryahuvash ” به معنی ” دارای فر و هوش ” بوده که به مرور زمان به ” داریوش ” تبدیل شده . کلمه ی ” ایران ” هم تغییر کرده و امروز ما اینطور تلفظ می کنیمش ! حالا شما هی گیر بده که یه کتاب بیار که توش نوشته شده باشه ” آریا ” . اگه باز هم روشن نشدی بهت پیشنهاد می کنم حتما یه سر پیش یه موبد زرتشتی برو ! اونا دعاهاشونو به زبون پهلوی باستان و بصورت شعر می خونن . دعایی که اونها بصورت شعر می خونن از زمان زرتشت تا امروز دست نخورده مونده و از اصالت خاصی برخورداره . بهتره یه سر به یه موبد زرتشتی بزنی ، چون اونا خیلی قشنگتر از من می تونن در مورد آریا و ایران و تغییر این کلمات در گذر تاریخ ، برات توضیح بدن ! برای نمونه بنده آقای ” نیک دین ” ، موبد اعظم زرتشتیان اصفهان رو بهت پیشنهاد می کنم .
4- در پایان ازت می خوام بیشتر راجع به اسلام ، محمد ، علی ، حسن ، حسین ، عمر و …. تحقیق کنی . خصوصا در رابطه با نحوه ی ورود اسلام به ایران . و کشتار ایرانیان به دست همین امام علی و امام حسن و امام حسین شما ! ازت می خوام در رابطه با چگونگی مسلمان شدن ایرانیان ، چگونگی شیعه شده ایرانیان در عصر صفویه و به دست ترکان قزلباش و … بیشتر تحقیق کنی !
بنده فکر کنم در حد توانم با شما بحث کردم و دیگه حرفی ندارم و پاسخی به گفته های شما نخواهم داد ! و این چند جمله ای که در پایان میارم ، آخرین حرف های منه :
محمد پسر عبدا… : « شمشیر کلید بهشت و دوزخ است ! »
لرمونتوف : « این مرد [ محمد ] انتظار دارد از او بپذیریم ، که خداوند از دهان او سخن می گوید ! »
فرانسیس بیکن : « آنهایی که تا موقعی که خشکی می بینند ، فکر می کنند دریایی در عالم وجود ندارد ، کاشفین بدی هستند ! »
گوته : « اگر اسلام این است که ما می بینیم ، پس همه ی ما مسلمانیم ! »
اسکار وایلد : « کوشش برای اثبات مذهب ، در واقع ، تقلا برای مرگ آن است ! دانش ، بایگانی مرده های مذاهب است ! »
ناپلئون بناپارت : « دانش و تاریخ از یکسو ، و مذهب از دگرسو ، دشمنان قسم خورده ی یکدیگرند ! »
جرج برنارد شاو : « مذهب را همیشه می توان در علم مشاهده کرد ، ولی علم را هیچ گاه نمی توان در مذهب جستجو کرد ! »
ولتر : « هیچ کس حقایق مذهبی را به خوبی آنهایی که توش خردگرایی را از دست داده اند ، نمی فهمد ! »
همه ی شبها و روزهای شما دوست گرامی ، بخیر
با سلام خدمت دوستان عزیز
من علی از تبریز هستم و چون اطلاعات تاریخی ندارم نظری در مورد این حرفها نمیدم فقط یک چیز به نظرم مهم میاد و اون اینکه مثلا آمریکاجه قدمتی داره که الان به این حد ار علم رسیده؟
اصلا گیرم که تخت جمشیدی نبوده یا بوده جه فرقی به حال امروزمون داره؟
من می گم کاش به جای چسبیدن به گذشته حال را دریابیم
بهتره بتونیم امروزمون رو به رخ بکشیم نه گذشتمون رو
موفق باشید
جناب آقای dara
با سلام
1- بنده مطالبا آقای پور پیرار را نه تایید و نه تکذیب میکنم. بنده آخرتم را فدای ایرانی بودنم نمی کنم. که آخرت ابدی است و قومیت گذار. تعصب قومی هم ندارم که برترین مردم در نزد خدا با تقواترین مردم هستند. یک عرب با تقوی در نزد خداوند از یک آریایی بی تقوی برتر است.
2- خداوند در قرآن کریم از شجره طیبه نام برده که همان پیامبرانند پس نسبت داشتن آنها با یکدیگر چه مشکلی دارد؟ و بدیهی است و باید هم همگی دعوت به یک چیز کنند. اما به فراخور زمان خودشان.
3- جنابعالی فرموده اید ” بنده ایرانی ام و ایران برای من بعد از خدا از هر چیزی مهمتر است” مگر میشود به خداوند عشق ورزید و به پیامبرانش عشق نورزید که خداوند به همه مخلوقات دستور داده که پس از خودش والاترین مردم پیامبران و امامان هستند و باید از این بزرگواران اطاعت محض نمایند. خدا نکند که به بخاطر تعصبات قومی و دوری از سلسله پیامبران مغضوب خداوند شویم. و در آخرت خداوند بگوید من چیز دیگری خواستم و شما چیز دیگری.
4- جناب اقای dara از کتب نویسندگانی که نام برده اید متشکرم اما اینجانب هنوز منتظر اسم یک کتاب و یا نوشته ایرانی غیر خط میخی و ساسانی و قبل از 150 سال گذشته هستم که در آن کلمه آریایی ذکر شده باشد. اینجانب این موضوع را در نوشته هایتان ندیدم. خوشحال میشوم راهنمایی فرمایید.
[…]
ببخشید که متن کامنتتون رو پاک میکنم؛ لحنش یه کمی تند بود
خواهش دارم.
اگه باعث رنجش خاطر شده عذرخواهی می کنم.
متشکرم که برای روشن شدن حقیقت وقت می ذارید.
وقت عالی بخیر
موفق باشید
سلام جناب طاهری
1- برای ریشه یابی کلمه ی آریا یا ایران بهتون پیشنهاد می کنم یه سری به کتاب های زنده یاد پروفسور علیرضا شاپور شهبازی بزنین
2- هر کلمه ای بسته به گذر زمان تغییر می کنه . بنده عرض کردم ایران در زمان هخامنشیان ” اییرینه خشتره ” بعدها ” اییرینه ” سپس ” ایرانویچ ” در زمان ساسانیان ” ایرانشهر ” و از هزار سال پیش تا کنون ” ایران ” خوانده می شده ! مثلا کلمه ی آذربایجان در عصر هخامنشیان ” آتورپاتکان ” در زمان ساسانیان ” آذرآبادگان ” در ادامه ” آذربایگان ” و امروزه ” آذربایجان ” خوانده می شه و همه ی اینها یعنی محل نگهداری آتش !
3- در مورد نحوه ی خواندن خط میخی و یا عیلامی ، خواهش می کنم حرفهای آقای پورپیرار رو تو فیلم تختگاه هیچکس تکرار نکنین ! نخستین گزارش و ترجمان متن لوحهها توسط ایرانشناس بزرگ و متخصص زبانهای باستانی ایرانی ، یعنی جرج کامرون ( G. Cameron ) صورت گرفت . او دستاوردِ پژوهشِ ماندگارِ خود را در کتابی به نام ” لوحههای خزانه ی تختجمشید ” ( Persepolis Treasury Tablets ) در سال 1948 در شیکاگو منتشر کرد . کتابی که هیچگاه در کشور ایران ترجمه و منتشر نشد . پس از آن ریچارد هالوک ( R. T. Hollock ) همتای دیگرِ کامرون ، کار را بر روی حدود دو هزار لوحه ی به دست آمده از باروی تختجمشید ادامه داد و گزارش و ترجمان خود را در کتابِ گرانقدرِ ” لوحههای استحکامات تختجمشید” ( Persepolis Fortification Tablets ) در سال 1969 در شیکاگو منتشر ساخت و پس از آن نیز مقالههای متعددی در این زمینه در نشریات گوناگون به چاپ رساند . او در سال 1977 خبر از خوانش 4500 لوح دیگر را داد که پس از درگذشتِ او ، تکمیل و منتشر نشدند . – دکتر ” عبدالمجید ارفعی ” ، تنها مترجم ایرانیِ « فرمان کوروش بزرگ » از بابلی نو به پارسی است . ایشان در سال 1318 در بندرعباس به دنیا آمده و دانش آموخته ی زبان و ادبیّات فارسی است . او توانست در سال 1353 از پایان نامه ی خود با عنوان « زمینه هاى جغرافیاىِ فارس براساس گِل نبشته هاى تخت جمشید » در دانشگاه شیکاگو دفاع و درجه ی دکترای خود را از این دانشگاه اخذ کند . او تنها ایرانی ای است که در زبان های عیلامی و اکدی ( بابلی – آشوری ) تخصص و همچنین با زبان های سومری ، پارسی باستان ، اوستایی و پهلوی آشنایی دارد . ایشان شاگرد ریچارد هالوک بوده و تنها انسان زنده ایست که می تواند خطوط عیلامی را ترجه کند . ایشون این وعده را داده که به زودی بخش جدیدی از الواح عیلامی ترجمه شده را چاپ نماید.
4- دوست عزیز یا شما ایرانی هستید یا نیستید ( اصالتا ) ، اما بنده ایرانی ام و ایران برای من بعد از خدا از هر چیزی مهمتر است . اما محض اطلاع عالی عرض می کنم شما تا حالا چقدر در مورد دین اسلام ، پیامبرش ، و اهل بیتش ( به قول شما ائمه معصوم ) تحقیق کردید؟ نکنه شما هم از بدو تولد و سپس پای منبر آخوندها مسلمان شدید ؟ بنده قصد توهین ندارم ، فقط سوال می پرسم ! آیا می دانید در تمامی کتابهای آسمانی دین یهود ، مسیح و اسلام فقط از 87 پیامبر اسم برده شده که همه ی آنها از نژاد سامی یعنی عرب هستند ؟ و همه ی آنها با هم فامیلند ؟ جد محمد رسول ا… و موسی به همراه تمامی پیامبران یهود و حضرت مسیح ( که خود او هم یهودی زاده بوده )، ابراهیم خلیل ا… است . و همه ی اینها فرزندان سام پسر نوح که همه ی اعراب فرزند اویند ، می باشند . و جالب تر اینجاست که همه ی این پیامبران در منطقه ی خاورمیانه ظهور کرده اند ! بنده از شما به عنوان یک مسلمان شیعه سوال دارم : چرا خداوند متعال برای اقوام هان ( چینی ها ) ، اقوام هون ( ترک ها و مغول ها ) ، اقوام اسپارت ( یونانی ها) ، اقوام فرانک ( فرانسوی ها ) ، وایکینگ ها ( دانمارکی ها) ، انگلو ساکسون ها ( بریتانیایی ها )، اقوام مایا ( که 5000 سال پیش در آمریکای مرکزی می زیسته اند – مکزیکی ها)، سرخ پوستها ، و حتی آریاییها ( ایرانیان و هندیان و ژرمن ها و … ) حتی یک پیامبر ، تاکید می کنم حتی یک پیامبر نفرستاده است که نامش در کتابهای آسمانی یهود ، مسیح و اسلام آمده باشد ؟ و البته باید بدونین در هیچ یک از اقوام نامبرده شده هیچ پیامبری گزارش نشده است . البته زرتشت بزرگ هم در مورد پیامبر بودنش یعنی فرستاده ی خداوند بودنش هیچ قطعیتی وجود ندارد ! بودا و کنفسیوس و … که هرگز داعیه ی پیامبری نداشته اند !
دوست عزیز اگه قرآن ، عهد عتیق ( تورات ) و عهد جدید ( انجیل ) رو مطالعه کنین می بینین که این پسرعموها ( محمد ، موسی به همراه پیامبران یهود و جناب عیسی ) فقط حرفهای همدیگه رو به زبون زمونه ی خودشون تکرار می کردند و اگه قرآن یه کم باکلاستر ه واسه خاطر اینه که امضای یه موبد زرتشتی ( روزبه معروف به سلمان ) رو پشت خودش داره که گاتهای زرتشت بزرگ رو برگردان به عربی کرده به خورد شماها مسلمونا داده ! بیشتر مطالعه کن دوست عزیز ! کتاب ” قرآن سروده ای به سبک پارسی ” نوشته سیاوش اوستا رو بهتون توصیه می کنم !
5- در مورد فراماسونها ( که جناب عالی ازشون اسم می برین ) و یهود و عرب باید بگم برای من ایرانی سگ زرد برادر شغاله ! همه شون از یه کوزه آب می خورن !
6- و اینکه آیا می دونی پورپیرار رو کی تربیت کرد ؟ دستگاه اطلاعات جمهوری اسلامی اونو تربیت کرد (فلاحیان – سعید امامی – حسین شریعت مداری – عباس سلیمی نمین ) تا مردم ایران رو از گذشته ی پرشکوه خودشون دلسرد کنن تا بیشتر از ریسمون عربها ( اسلام ) آویزون بشن ! اما سگ تربیت شده ی دستگاه اطلاعات جمهوری اسلامی آخرش پاچه ی خودشونم گرفت و علی ، حسین و به کلی شیعه رو هم از الطاف خودش محروم نکرد . اگه امروز سایتاشو فیلتر کردن ، اگه اجازه ی چاپ به کتابهاش نمی دن به خاطر اینه که شیعه ، علی و بقیه دارودسته شو زیر سوال برده ! وگرنه تا زمانی که به هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان ( به کلی تبار ایرانی ) حمله می کرده که آقایون کیلویی بهش مجوز چاپ کتابهاشو می دادن ! آره این سگ تربیت شده نا فرمانی کرده پاچه ی خودشونو گرفته که حالا فیلترش می کنن آخه اگه علی و حسین و … نباشن این آقایون با کدوم چماق بر سر این مردم عرب زده ( مسلمان ) بکوبند ؟
خداوندا حقیقت را هر چه زودتر نمایان کن !
جناب آقای dara
با سلام
1- ابنجانب نمی گویم که مطالعات گسترده ای دارم اما کمی مطالعه دارم و سعی میکنم عموماً در مرحله اول از خودم چیزی نگویم بلکه بیشتر از آیات و روایات و در مرحله دوم از اساتید و متخصصین امر استناد کنم.ولی آنچه که اخیراً برخی متخصصین بی تعصب علوم تاریخ بعد از قرنها بیان داشته اند دال بر این است که کلمه ایرانی در کتب ذکر شده اما کلمه ای به نام “قوم آرایایی” در هیچ کتاب با توشته ای که ایرانیان نوشته باشند و یا خود را قوم آریایی معرفی کرده باشند ذکر نشده است و اینکه کلمه ایرانیان همان کلمه آریاییان است هم در هیچ کتابی که ایرانیان گفته باشد مشاهده نشده است. لذا به نام تمام ایرانیان, جداً از جنابعالی میخواهم و شما را به چالش می طلبم که حتی یک مورد و فقط یک مورد را از طرق سوال از اساتید و متخصصین و یا خود جنابعالی به اینجانب معرفی کنید. اما به احتمال قریب به یقین حتی یک مورد هم نخواهید یافت.
2-جنابعالی به ترجمه متون خط میخی و ساسانی استناد کرده اید لذا پیشنهاد میکنم کتبی که در خصوص نحوه رمز گشایی خطوط میخی و فردی را که این کار را انجام داده مطالعه کنید. به نظر برخی متخصصین و حتی فرد بی مطالعه ای مثل اینجانب هم این نوع رمز گشایی به این بی بنیادی و بی منطقی و من درآوردی واقعاً نو براست. مثلا گفته چون فلان کلمه تکرار شده پس به معنی “شاه شاهان” است. فکر میکنم حتی به نظر جنابعالی هم این روش رمز گشایی شک برنگیز است الیته همانطور که گفتم به نظر برخی متخصصین نحوه رمز گشایی کاملاً زیر سوال است و نمی شود به آن استناد کرد.پس کل ترجمه متن میخی زیر سوال است.
3-اینکه فراماسونری وابسته به یهود است, به خودی خود اطاله کلام است چون جزء بدیهیات است. اما اگر بپذیریم که فرقی مانند فرماسونرها, کابالا ها و شیطان پرستان همگی ساخته صهیونیزم هستند. و اگر بپذیریم که مسلمان هستیم و به قرآن کریم معتقد هستیم پس باید بپذیریم که یهود دشمن ترین مردم به مسلمانان هستند(رجوع شود به سوره مائه آیه 82). و باید یپذیریم که یهود همه چیز را تحریف مینماید (رجوع شود به آیه 46 سوره نساء). پس چرا باید دل خوش کنیم به تاریخی که یهود آنرا برای ما ساخته است.
4-در این عالم فقط و فقط ذات الهی, قرآن کریم و سخنان تحریف نشده معصومین (ع) با ثبات و قطعی و از هر گزندی به دور هستند و یک مسلمان باید فقط به همین ها دل بسته باشد حال اگر بعداً مثلاً مشخص شود که اصلاً چیزی به نام هخامنشی وجود نداشته, این موضوع برای کسی که فقط و فقط دلبسته خدا, قرآن و معصومین است چه تفاوتی میکند؟ هیچ. به نظر خداوند آیا مسلمان بودن اولاتر است یا آریایی بودن؟ کدام یک در آخرت بیشتر به شما کمک خواهد کرد؟
0طرفدارانش هم وی را «استاد بزرگ و دانشمند برجستهی ایران جناب آقای ناصر پورپیرار» خطاب میکنند و اگر هم نخواهند چنین عنوان مفصلی را بکار گیرند، از ذکر پیشوند استاد غفلت نمیکنند.)
salam shoma ke az lahne biadabaneie ostad purpirar miguid chera khodetun moadab neminevisin ? dare keshvare ma har kasi doktora begire ya tu daneshgah tadriz kone lafze ostad ro barash bekar mibaran doroste?
pas chera nabayad in lafzo ro baraie ostad purpirar bekar bord?dar haLI ke ishun ham ostad daneshgah budan ham nevisandeie anvaie ketabhaie elmi
مدرک دکترا؟ استاد دانشگاه؟ تا جایی که من خبر دارم آقای پورپیرار نه توی هیچ دانشگاهی درس خونده ن و نه توی هیچ دانشگاهی تدریس کرده ن.
pas dar vaghe hich etelaati az ostad pur pirar nadare behtare bishtar tahghigh konin
خوب پس خوبه شما به اطلاعاتمون اضافه کنید. ایشون در کدوم دانشگاه درس خونده ن و در کدوم دانشگاه درس داده ن؟
سلام جناب کیوان و جناب fantastic
بنده قبلا هم در پاسخ به بعضی از دوستان عرض کردم کمی تحمل کنین تا من کتابمو در خصوص فیلم تختگاه هیچکس چاپ کنم!
بنده کارشناسی معماری دارم و مطالعات تاریخی هم تا جایی که وقتم اجازه بده دارم. هیچ یک از گفتار این آدم در خصوص تخت جمشید ، پوریم و سایر مسائلی که تو فیلم تختگاه هیچکس مطرح می کنه درست نیست .من برای نوشتن کتابم ۳۲ بار فیلم تخت گاه هیچ کس رو دیدم!الان می تونم ادعا کنم ایشون به عمد داره دروغ میگه تا بتونه خودشه نشون بده!بسیاری از گفته هاش تو تخت گاه هیچ کس ، شیادیه محضه !جعل تاریخه!ایشون هیچ گونه تحصیلات دانشگاهی نداره اما با گستاخی تمام در مورد رشته های کاملا تخصصی مثل معماری ، سازه و باستانشناسی نظر میده و یه عده پان ترک و پان عرب پی حرفشو گرفتن و دارن از این فضا سواستفاده می کنن!باز هم تاکید میکنم به دوستانی که از دیدن مستند تختگاه هیچ کس که در مورد تخت جمشیده ، شوکه شدند، کمی صبر کنن تا من آزمون ارشدمو بدم ، بعدش کتابمو چاپ میکنم یا بصورت pdf در اختیار دوستان می ذارم تا خیالتون از بابت اینکه تخت جمشید ، درش جشن برگزار شده و اینکه بیش از ۹۷ درصدش ساخته شده و همه ی حرفهای دیگه ای که در موردش تو فیلم زده شده ، راحت شه .پس یه کم یعنی چند ماه صبر کنین!
برای نمونه می تونم چند تا از پاسخهامو بگم: ۱- اونجایی که دو تا پایه ستون رو نشون میده و معتقده که نباید هر دو تو تالار صدستون باشند … پاسخ: یکیش پایه ستونه و بالاییش بخشی از سرستونه!( و این از بی سوادی این آدمه که هر دو رو پایه ستون می دونه ! ) ۲- در مورد ستون کاخ داریوش … در اینجا مرمت ایناستیلوزی صورت گرفته یعنی عینا ستون سمت راست از ستون سمت چپ کپی برداری شده که در تمام آثار معماری جهان برای مرمت ، این کار انجام میشه و کاملا قانونیه! ( اما این آدم از عدم آگاهی شما داره سواستفاده می کنه و میخواد بهتون بقبولونه که اینجا شیادی و جعل صورت گرفته که مطلقا اینطور نیست ) ۳- تخت جمشید یک بنای سنگی نیست ! یک بنای خشتی ، گلی و آجریه با سازه ی سنگی [برای تالار آپادانا و صدستون] و با سازه ی چوبی [ برای خزانه و …]امروزه هم ساختمونهامونو همین طوری می سازیم . سازه ی ساختمان ها از اسکلت فولادی یا بتنیه اما دیواراش از آجره – تو تخت جمشید سقف رو با ستون های سنگی و یا چوبی نگه داشتن و دیواراشو با خشت و یا آجر ساختن ! 4-در مورد نقش برجسته ها که ناقصه و ایشون به همین دلیل معتقده که اصلا جشنی تو تخت جمشید برپا نشده!پاسخ: در دنیای باستان وقایع رو یا بصورت نقش برجسته و یا بصورت نقاشی ثبت می کردند.یعنی می بایست ابتدا یک واقعه ای رخ بده سپس نقش برجسته ش ساخته بشه ! اگه جشنی رخ نداده باشه پس چرا نقش برجسته ش ساخته شده !این مثل اینه که من یه عکسی یادگاری داشته باشم از واقعه ای که اتفاق نیوفتاده!حتی جامها و بعضی از هدایایی که ملل تابعه آوردن تو موزه ی تخت جمشید و ایران باستان موجوده!اما ایشون می خواد بقبولونه که اول باید نقش برجسته ها کامل می بوده بعد مهمونها می اومدن ! اما من می پرسم مگه حجارها کف دستشونو بو کرده بودن که هر کدوم از سران ملل تابع قراره چه هدیه ای بیارن که نقششو روی دیوار بکنن؟! اول بایستی جشن برپا می شده ، هدایا تقدیم می شده و سپس این اتفاق نقشش روی دیوار ثبت می شد ! 5- در مورد دیوارهایی که میگه اونا رو از بین بردن چون آثار عیلامیه … هیچ کدوم از این دیوارها از بین نرفته همهشون الان موجوده اما کوتاه و مرمتشون کردن چون در اثر برف و باران به کلی در حال نابودی بودند … ضمنا تمامی بناهای مطرح دنیای باستان ناتمام هستند.مثل آکروپولیس در آتن-معبد عظیم کارنک در مصر و …و این امریست کاملا طبیعی !چرا که بسیاری از آثار جهان قرنها طول می کشیده تا ساخته بشه اما در عین حال استقاده هم میشده .مثال امروزی برای این حرفم ، آرامگاه امام رضا (ع) در مشهد مقدس و خانه ی کعبه ست که همیشه در حال ساخت و گسترشه و در عین حال استفاده هم میشن … و اما یه مثال جالب : کلیسای ساگرافمیلیا ( کلیسای خانواده ی مقدس ) نماد شهر بارسلون اسپانیاست که یک قرن داره ساخته می شه،اما هنوز ناتمامه و استفاده هم میشه ! جالبه که در حالیکه ناتمامه نماد شهر بارسلونه !
بصورت مفصلتر به کتابم که بزودی منتشرش می کنم رجوع کنین.برای آگاهی بیشتر این شماره ی منه :۰۹۱۲۶۱۷۹۲۷۷
۰۹۳۸۸۶۱۲۹۱۶
سلام آقای طاهری
معلوم نبود اگه شما این سی دی منتشر شده از نهاد رهبری رو نمیدیدن هیچ وقت کلمه ی ” فراماسون ” رو تو کتاب دیگه ای می تونستین پیدا کنین یا نه؟!
اما شما چند تا از کتابهایی رو که از 2000 سال پیش تا حالا چاپ شده رو مطالعه کردین که این قدر با اطمینان از نبودن نام قوم آریا توش حرف می زنین؟!
بنده قصد توهین ندارم ، اما بعضی مسائل باید روشن بشه . اتفاقا گفتار و نوشتار آقای پورپیرار برای اونایی منطقیه که مطالعه و دانش کافی ندارن !
محض اطلاع عرض می کنم که اگه شما یه سری به شاهنامه ی حکیم الوالقاسم فردوسی زده باشی حتما کلمه ی ” ایران ” رو دیدی ! می دونی کلمه ی ” ایران ” که امروز جهانیان کشور ما رو با این نام میشناسن یعنی چه ؟
نام کشور ما تا سال 1919 ( اگه اشتباه نکنم ) در مجامع بین المللی پرشیا ( persia )بوده و از این سال به بعد به نام ایران تغییر کرده !
مردم ساکن در فلات ایران این کشور رو از زمان حضور آریاییان ایران می نامیدند ، اما با لحجه های گوناگون . کلمه ” ایران ” یعنی ” سرزمین آریاییان ” ! در زمان هخامنشیان ” ایران ” را ” اییرینخشتره ” ، بعدها ” اییرینه ” ، سپس ” ایرانویچ ” ، در زمان ساسانیان ” ایرانشهر ” و از حدود 1000 سال پیش و البته کمی بیشتر با نام ” ایران ” خوانده می شده . و همه ی این کلمه ها یعنی سرزمین آریاییان ! و اما داریوش بزرگ در کتیبه ی بیستون ( که آقای پورپیرار هم این رو قبول داره ) خودش و ایرانیان رو از تبار آریایی معرفی می کنه .
ایران همیشه ایران بوده و تا همیشه ایران یعنی سرزمین آریاییان باقی می مونه دوست عزیز! به شما پیشنهاد می کنم بیشتر مطالعه کنید تا این قدر راحت حرف هر کسی رو منطقی ندونید و باور نکنید ! در مورد فراماسونها هم کمی بیشتر مطالعه کنید تا ازتون سواستفاده نشه ! وقت عالی بخیر.
سلام
در مورد ترکا این پورپیری گفته زبونشون جعلیه!
کلی دلیل محکم هم آورده!
بزن زنگ و : […]
سالاریه این پورپیری
درود دوستان . من هم فیلمهای پورپیرار را دیدم ؛ ابتدا شوکه شدم چون واقعا به ایران با تمام وجودم عشق میورزم . بنظرم گذشته از اینکه گذشته ی خود ایشان پر از اما و اگر است و اینکه هدف ایشان از ذکر این مطالب آنهم نه در تجمعات علمی و محافل تخصصی و اهل فن چیست ؛ باید به دقت حرفش بررسی و با اساتید بزرگ و پرکار محترم تاریخ و باستان شناسان برجسته ی ایران عزیزمون به بحث گذاشته بشه و دقیقا موشکافی بشه . من مدتهاست که هرگز شتابزده هیچ حرفی رو نمی پذیرم . باید تحقیق و تفحص بشه ؛ خیلی زیاد . . . الکی که نیست 25 قرن رو با چهارتا حرف خام محکوم کنی . . . . تحقیق تحقیق تحقیق . پاینده ایران . . .
salam aghaie omid man ba shoma movafegham behtare dar morede harfi ya nazari ke mishnavim makhsusan elmi tahghigh konim bad ghabulesh konim,kari ke tu keshvare ma ziad marsum nist, bozorgane ma har harfi ro digaran az tarikhemun goftan ghabul kardano be taghlid az unha ketabhai neveshtan hala age ye nafar dorost ya ghalat edeai ro matrah mikone hame ba alayhesh maghale minevisano … , bedune inke aslan vagheiate edeasho bedunan ya darbarash tahghigh konan,
chera?
ki midune
nevisandeie in site ke lafze ostad ro ham baraie ostade daneshgahe ye keshvar ziad midune khodesh che rotbeie elmi dare ?
bastanshenase?
tarikh shenase?
motaleash dar che hade rajebe tarikh?
آقایونی که از پورپیرار انتقاد میکنن لطفا مستنداتسو خوب ببینن وبا واقعییات مواجه بشن بعد از روی تعصب نظر بدن
سلام
اگر بخواهید ار روی حس ناسیونالیستی تحیلی کنید اشتباه خواهید کرد اما سوال اساسی:
از 2000 سال پیش تا حدود 100سال پیش حتی یک کتاب یا خط از خود ایرانیان پیدا نمیکنید که “قوم آریایی” در آن نوشته شده باشد. چرا؟ مگر امکان دارد یک قوم تبار خود را نداند بعد که بررسی میکنیم میبینیم از حدود 100 سال گذشته (تقریباً اوایل دوران رضا خانی) کتاب چاپ میشود 6 جلد 6 جلد که در آن نوشته شده “قوم آریایی” بعد بررسی میکنیم که این اسم را چه کسی برای اولین بار گفته است میبینیم طرف خارجی است و با مستندات محکم فراماسون بوده است. خوب, این یعنی چی؟
salam, inhame paridan be ham dg faydei nadare chera az ruye taasobato afkare ghalat ghezavat mikonid, lotfan age dar morede chizi motaleeye khubi nadashtid, ghezavat nakonid, tarikh hamishe ye elm bude pas be in ghazie ba dide mosbat nega konid,age mikhayin dar morede naser pur pirar ghezavat konid hatman ketabo mostanadate ishuno bebinid be nazare man harfash kamelan manteghi miad. nazarate har kasi baaraye khodesh moheme, hich ghasdi nadaram ke be nazarate digaran tohin konam! lotfan faghat be ayande fek konin.
به نظر شما دلیل این همه حسادت و کینه ای که اقای پور پیرار در مورد تاریخ قبل از 500سال ایران داره چیه ودلیل مخالفت اقای ایکس با اثار تاریخی وتاریخ ایران به خصوص کوروش بزرگ وسخنرانی هتاک امیز ایشون در شیراز چیه به نطر شما اینا نباید دنبال یه مدرک تاریخی باشند به هر حال استادد تاریخه مهمتر از همه به فکر هویت ملیه ومدرک اینا هم اقای پورپیراره
کوروش تو نخواب که ملتت در خواب است ارامگهت غرقه به زیر آب است اینبار نه بیگانه که دشمن زخود است صد ننگ به ما که روح تو بیتاب است
با درود. من همفیلم تخت گاه هیچکس پورپیرار رودیدم. تخت جمشید هنوز یکقرن نست که کشف شده. به نظرمن هنوز آثارمهمتری از دوران هخامنشیان زیر خاک مونده.حیف که آمریکاییان و اروپاییان با توجه به سساست های جمهوری اسلامی دیگه علاقه ای بکار در ایران ندارندو گرنه با کشفیات جدید بهترمی تونستیم ادعا کنیم. ضمنا من خودم تخت جمشید رو بارها از نزدیک دیدم. این دفعه آخری که رفتم یکه خوردم. چون که بعضی از نقوش حکاکی شده در راه پله ورودی که ده سال پیش دیده بودم دیگه ازش اثری نبود. راستش به این حکومت در تخریب اثار شک کردم.مردم که ساعات خاصی بازدید میکنند ودر ساعاتی دیگر از کجا معلوم حکومت مسلمون ما دست به تخریب اونجا نزده باشه که حالا واسه آقا شده سوژه نمیه کاره؟؟؟ یکی جوابمنو بده چرا نقوشی که قبلا دیده بودم دیگه الان نیست؟؟
وقتی یهودیان با داشتن افتخاراتی چون آلبرت انیشتین ، نیوتن ، چارلی چاپلین ، هرودوت ، فروید ، کارل مارکس و… ایرانیها را مرکز فرهنگ و مدنیت معرفی می کنند آیا فکر نمی کنید کاسه ای زیر نیم کاسه هست؟؟ یهود برای تشکیل اسراییل بزرگ در جنگ خود با صاحبان اصلی و تاریخی خاورمیانه یعنی اعراب و ترکان نیاز به سرباز و مزدور دارد و چه کسی بهتر از هندو افغانی های فارس وکرد؟؟
دوست عزیز!از کی تا حالا ترکها صاحبان اصلی خاور میانه شدند؟اگه به حرفای پورپیرار اعتقاد داری که باید بگم ایشون ترکها رو ملتی که تاریخ ، فرهنگ و زبان نداشتند میشناسه!اما در مورد ترکها!جنابعالی میدونی رسم الخط ترکی استانبولی متعلق به سال 1919 است؟و با تلاش مصطفی کمال پاشا(آتاتورک) و توسط زبان شناسان فرانسوی اختراع شده؟و آیا میدونی در امپراتوری عثمانی زبان دربار فارسی بوده و زبان علمی عربی؟دوست عزیز زمانی که ایران نیمی از دنیای باستان رو در اختیار داشت ، ترکها در سرزمین مغولستان در حال شکار و زندگی زیر چادر و حملات وحشیانه به تمدن چین به سر می بردند!جایگاه واقعی ترکها شمال شرق آسیاست نه خاور میانه!
سلام.اگر شما آقایان یک دلیل برای وجود حکومت هخامنشیان دارید من 100 دلیل منطقی دیگر دارم اما از حرف های مستند این آقا هم نمی شود گذشت من امید وارم روزی ایشان را ببینم و جواب سوالاتم را از خودشان بگیرم فکر می کنم آن وقت بهتر بتوانم تصمیم بگیرم و اگر به این نتیجه برسم که درست است آن وقت یهودیان امروز هم باید جواب پس بدهند چرا که تا آنجا که من فهمیده ام این جشن تا به امروز برقرار است.
و از آن گذشته ما به هر حال ایرانی هستیمو از خصلت های ایرانی از قدیم الایام پذیرفتن عقاید درست ولو در برابر عقاید نیاکان خودمان است .غیر از این بود الان شیعه نبودیم
بلاخره چی شد؟ راست گفته یا دروغ؟ آخر یافتید یا نیافتید؟
قرار نیست هر ننه قمری صدها تن چرت و پرت و مهمل به اسم کتاب چاپ کنه، بشینیم بخونیم و کلی یا جزئی جواب بند بندش رو بدیم. این مرد مثلا استاد عمریه تو کار خودزنی فرهنگیه و چه تفاله غذا پس بده چه کتاب بنویسه. چون از سندها و تحقیقات اصولی هم استفاده نمیکنه، کتابی که زرین کوب سالیان دراز براش وقت می گذاره به اسم دو قرن سکوت رو او تو سه ماه به اسم ۱۲ قرن سکوت می نویسه….
پاسخ دادن
من که بیش از 90% حرفهای پورپیرار را منطقی دیدم . جز اسلاو بودن هخامنشیان. به نظر من اونها از هند به این منطقه اومده اند و وارث تمدنهای عیلامی و سومری شده اند
این ادم اصلا ارزش بحث کردن نداره برای مشغول ساختن یه سری ادم عامی و بی سواد یا بعضا کم سواد یه چیزای میگه که مرغ پخته هم خنده اش می گیره. به هر حال مطلتون برای کسانی که با این بمب خنده اشنا نیستند خوبه.راستی امدن منشورکوروش به سرزمین مادری مبارک
salam be nazaram shoma aval ye kalame az harfaie aghaie pur piraro bekhuni behtar mituni rajebesh nazar bedi mazeraT GHASDE TOHIN NADASHTAM
من خودم مستند ايشون رو در مورد تخت جمشيد ديدم و بلاور مي كنم . چون كاملا با عقل جور در مي آد . به نظر من كه نبايد احساسي برخورد كنيم . پيشنهد مي كنم شما هم ببينيد.
من هم متقابلا پیشنهاد میکنم مستند ایشون درباره طوفان نوح رو ببینید. اون هم کاملا با عقل جور در میاد 😉
BALE KAMELAN BA AGHL JUR DARMIAD AGHE BA TASOB BE GHAZIE NEGAH NAKONIM.
و اما دوستان عزیزی که با دیدن مستند تخت گاه هیچ کس شوکه شده اند !بنده کارشناسی معماری از دانشگاه تبریز دارم !به زودی کتابی با نام [ چیزی که هست ، هست ! ] رو منتشر خواهم کرد . تو این کتاب به تمامی شبهات موجود در این فیلم پاسخ داده شده ! پس نگران نباشید فقط کمی صبر کنین. برای نمونه می تونم چند تا از پاسخهامو بگم: 1- اونجایی که دو تا پایه ستون رو نشون میده و معتقد نباید هر دو تو تالار صدستون باشند … پاسخ: یکیش پایه ستونه و بالاییش بخشی از سرستونه! 2- در مورد ستون کاخ داریوش … در اینجا مرمت ایناستیلوزی صورت گرفته یعنی عینا ستون سمت راست از ستون سمت چپ کپی برداری شده که در تمام آثار معماری جهان برای مرمت ، این کار انجام میشه و کاملا قانونیه! 3- تخت جمشید یک بنای سنگی نیست ! یک بنای خشتی ، گلی و آجریه با سازه ی سنگی [برای تالار آپادانا و صدستون] و با سازه ی چوبی [ برای خزانه و …]4-در مورد نقش برجسته ها که ناقصه و ایشون به همین دلیل معتقده که اصلا جشنی تو تخت جمشید برپا نشده!پاسخ: در دنیای باستان وقایع رو یا بصورت نقش برجسته و یا بصورت نقاشی ثبت می کردند.یعنی می بایست ابتدا یک واقعه ای رخ بده سپس نقش برجسته ش ساخته بشه ! اگه جشنی رخ نداده باشه پس چرا نقش برجسته ش ساخته شده !این مثل اینه که من یه عکسی یادگاری داشته باشم از واقعه ای که اتفاق نیوفتاده!ضمنا تمامی بناهای مطرح دنیای باستان ناتمام هستند.مثل آکروپولیس در آتن-معبد عظیم کارنک در مصر و …و این امریست کاملا طبیعی !چرا که بسیاری از آثار جهان قرنها طول می کشیده تا ساخته بشه اما در عین حال استقاده هم میشده .مثال امروزی برای این حرفم ، مشهد مقدس و خانه ی کعبه ست که همیشه در حال ساخت و گسترشه و در عین حال استفاده هم میشن …
بصورت مفصلتر به کتابم که بزودی منتشرش می کنم رجوع کنین.برای آگاهی بیشتر این شماره ی منه :09126179277
09388612916
من فیلم پورپیرار رو در مورد تخت جمشید دیدم، وقتی میخواستم این فیلم رو ببینم، با توجه به خلاصه ی فیلم که از دوستم شنیده بودم انقدر عصبانی بودم که فقط میخواستم فیلم رو ببینم و ازش سوتی بگیرم ولی وقتی فیلم رو تا آخرش دیدم واقعن یکه خوردم.
چون همه ی تاریخ پرافتخارمون؟؟؟؟؟؟… رو تا حالا تو کتابهای مدرسه و غیره فقط خونده بودم و شنیده بودم ولی توی اون فیلم و نه عکس بطور مستند دیدم.
خواهشن شما هم به همون اندازه مستند جواب پورپیرار رو بدید.
بعداز فیلم و گشت و گذاری که تو اینترنت کردم به همون نتیجه ی پورپیرار رسیدم..
دوست من لطفا هنگامی که می خواهید در مورد تاریخ مطالعه کنید هیچ گاه اینترنت رو منبع اصلی خود قرار ندهید چرا نوشته های بزرگان شرق شناسی رو مثل پرفسور اندره مری کخ که یک شرق شناس شهیر معاصر آلمانی هست رو مطالعه نمی کنید که از جالبیماجرا ویراستار ترجمه کتاب از زبان کوروش ایشان خود آقای پور پیرار هست که تازه در چندین سال قبل به ایران دوباره مراجعه کرده بودند و سخنان تمجیدی ایشون از کتاب که در اول کتاب چاپ شده رو مطالعه نمی کنید . بعد در مورد این آدم بهتر می شه نظر داد
آره جون عمه ات
من اقای ناصر پورپیرار را نمیشناسم اما مجموعه ویدئوی او را در مورد تخت جمشید دیدم و فکر میکنم حق با اوست و مطابق معیارهای علمی بنای تخت جمشید نیمه کاره تمام شده است و بیش از بیست و پنج درصد ساخته نشده است و تاریخ ایران تماما تحریف شده است و بجای حمله و هجوم به شخصیت آقای ناصر پور پیرار که ضد شیه است یا ضد ایرانی است یا پان فلان است یا غیر به باورهای کودکانه خود نگاه کنیم که چرا چشم به حقایق تاریخی خود بسته ایم و تنها با تعصب های کورکورانه خودمان را اذیت میکنم چرا از خودتان سوال نمیکنید چرا آثار باستانی بیرون آمده از تخت جمشید در ایدان نیست و از همان روز نخست به امریکا برده شده است و کسی هم مشتاق این نیست که با ایران برگردانده شود چه چیزی در این وسط گم است یا میخواهند ما از آن مطلع و اگاه نباشیم من فکر میکنم خیلی از گفته های آقای ناصر به حق بوده اما متاسفانه خیلیها تاب و توان شنیدن حقایق را ندارند زنده باشید خدا نگهدار .
امیر آقای عزیز عکس و فیلم واقعا این روزها با این همه امکانات مونتاژ و تدوین سند است؟ می دانید که حتی دادگاه هم فیلم و نوار را مستند نمی شمارد؟ بهتر نبود بعد از دیدن فیلم پورپیرار از یک باستان شناس هم نظر بخواهید و به این سرعت قضاوت نکنید؟ آقای پورپیرار از همین راحت طلبی ما در تحقیق سوء استفاده می کند.
خانم مینا.واقعا درست گفتین.من وارد بحث تاریخی نمیشم اگرچه در این مورد هم تا حدی صاحب نظر هستم.این آقای پورپیرار دقیقا از تنبلی و ناآگاهی و فضای شک موجود در عصر پست مدرنیسم که ما توش زندگی می کنیم داره سواستفاده می کنه !من برای نوشتن کتابم 32 بار فیلم تخت گاه هیچ کس رو دیدم!الان می تونم ادعا کنم ایشون به عمد داره دروغ میگه تا بتونه خودشه نشون بده!بسیاری از گفته هاش تو تخت گاه هیچ کس ، شیادیه محضه !جعل تاریخه!ایشون هیچ گونه تحصیلات دانشگاهی نداره اما با گستاخی تمام در مورد رشته های کاملا تخصصی مثل معماری ، سازه و باستانشناسی نظر میده و یه عده پان ترک و پان عرب پی حرفشو گرفتن و دارن از این فضا سواستفاده می کنن!باز هم تاکید میکنم به دوستانی که از دیدن مستند تختگاه هیچ کس که در مورد تخت جمشیده ، شوکه شدند، کمی صبر کنن تا من آزمون ارشدمو بدم ، بعدش کتابمو چاپ میکنم یا بصورت pdf در اختیار دوستان می ذارم تا خیالتون از بابت اینکه تخت جمشید ، درش جشن برگزار شده و اینکه بیش از 97 درصدش ساخته شده و همه ی حرفهای دیگه ای که در موردش تو فیلم زده شده ، راحت شه .پس یه کم یعنی چند ماه صبر کنین!
بنظرم بجای اینهمه انگ زدن و به تمسخر گرفتن نوشته های پورپیرار با دلیل و برهان به پرسشها وموضو عات ایشان ازجمله پرسشهای ایشان در کتابهای 12 قرن سکوت به صورت مستند و نه به صورت داستان پاسخ داده شود.
ممنون از مطلب خوبت. من هم یه مطلبی در باره پورپیرار نوشتم خوشحال میشم بخونیدش
kash ye film alihe eddea haie oo misakhtand
سلام
اتفاقا بنظر من ایشان با بزرگ کردن وجه قضیه یهود قصد دارد تا یهودیان را تبرئه کند بقولی حکایت کسی است که با اتهام زنی با مستندات واهی قصد تخریب کسی را داشته باشد و در صورت اثبات واهی بودن اتهام قطع یقین این گروه یا فرد خودبخود در سایر موارد هم تبرئه خواهند شد ولو اینکه انجام داده باشند .
اما اینکه حکومت اسلامی با تاریخ باستان ایران مشکل داشته باشد بنظر من صحیح نیست بلکه با حکومت پادشاهانی که با ایجاد سیستم طبقاتی باعث عقب ماندگی مردم ایران در ادوار مختلف بودند مشکل دارند که بعضی از افراد که خود را تنها وارثان تاریخ ایران باستان میدانند با تسری آن به تاریخ باستانی ایران قصد و غرض خود را در پشت این سخنان مخفی میکنند .
اگر کسی هوس کند که در یک مقاله یا خطابه آتشین اعلام کند که اگر تا به حال ملت خیال میکردند ماست سفید بوده در اثر توطئه صهیونیزم جهان خوار همچین توهمی را در سر میپروراندند و از قضا ماست نه تنها سفید نیست بلکه کاملا مشکی ست وبعد شخص متشخصی همچون بنده این اظهارات را جدی بگیرد و نقدی حرفه ای بر آن بنگارد که با توجه به فلان دلیل ومدرک ماست مشکی نیست و ملت اشتباه نکرده اند !!!! این از نظر شما مضحکه خاص و عام شدن نیست !!!؟
من دو خواهش دارم : 1- نظر يا انتقاد خود را علمي بيان كنيد .تعصب خود را كنار بگذاريد تا بتوانيد نظر درست بدهيد .فحش و ناسزا گفتن در دراز مدت هميشه نتيجه عكس داشته است . زمان انتخابات رياست جمهوري خاتمي و ناطق نوري را مثال بياورم كه چگونه بدگويي هاي راست گرايان بصورت تبليغ مثبتي براي خاتمي در آمد پس اگر دليل قاطع داشته باشيد او را محكوم كنيد تا بازديد كنندگان را مفيد واقع شود.
2- اگركتابهاي ناصر را حداقل چند بار با دقت بخوانيد و بعد از آن نقد بنويسيد حتما نقد شما منطقي تر، متعادل و موثرتر خواهد بود هميشه نقد را از روي نقد نوشتن تقليد كور كورانه است .
چرا نوشته های بزرگان شرق شناسی رو مثل پرفسور اندره مری کخ که یک شرق شناس شهیر معاصر آلمانی هست رو مطالعه نمی کنید که از جالبی ماجرا ویراستار ترجمه کتاب از زبان کوروش ایشان خود آقای پور پیرار هست که تازه در چندین سال قبل به ایران دوباره مراجعه کرده بودند و سخنان تمجیدی ایشون از کتاب که در اول کتاب چاپ شده رو مطالعه نمی کنید . بعد در مورد این آدم بهتر می شه نظر داد
ببخشن اسم کتاب اشتباه شد : (از زبان داریوش )درست هست
این ناصر با اون سریال بهروز پیرپکاجکی نسبتی داره؟
آخه به لگد میگه لقد! لغد! لقط! یا شاید هم لغت!
ما که سواطمون اندازه این دویطورا نیست. خدا رو شکر…
motasefam baraie adamai mesle shoma ke bejaie fekr kardan ru neveshteie elmi donbale eshkale be estelahe shoma goftari ya neveshtari migardi
تجزیه طلب ها خواهشن قاطی بحث نشن،این یه بحث داخلیه
روش ومتد این استاد منگول تاریخ شناس تاثیر گذاری بر آدمهای ساده دلی ست که تا یک مطلب عجیب و غریب مطرح میشود دهانشان طاق باز میماند وبا شگفتی به خود میگویند : آری “مردی با سبیل های دراز آمده است تا در برابر همه استکباراتها و استعماراتهای عالم یکتنه بیاستد وچقدر هم معلومات وفضلومات در خرجینش جا سازی کرده است !!! باری او آمده است تا ما را از ظلمات وا رهاند !!!! وبر ماست که اورا یاری کنیم ! ” توجه داشته باشید که مثلا جناب هیتلر هم با استفاده از همین آدمها برای مدتی بر گرده جهانیان سوار گردیید وهمینطور جملگی دیکتاتوران و پست فطرتان عالم … اصولا امثال ناصر خان ها برای نجات اسلام از سراشیبی سقوط مذبوحانه علیه هر چیزی زر زری میکنند وپس از مدت کوتاهی در زباله دان فراموشی دفع میگردنند . قربان قدیمی ها بروم که چه زیبا فرموده اند : “دریا از دهان سگ نجس نمیشود “…(ببخشید اینرا قدیمی ها گفته اند بنده بی تقصیرم )
پور پیرار جاسوس بلغارستان بوده انکار هم نمی کند خداوند ایدان این سرزمین را از دست چپ ها و وطن فروشان نجات دهد
ما باید به فکر حال باشیم و تفکرات و عقاید درست خود را تقویت کنیم
حالا هخامنشی یا کوروشی وجود داشته یا نداشته مهم نیست مهم این است که در حال زندگی کنیم و دشمنان خود که همان صهیونیسم است بشناسیم و در پی مقابله با آنها برایم و کشور خود را آباد کنیم
سعی کنیم در همه علوم خودکفا شویم و عقاید دانشمندان خارجی را قبول نکنیم
مگر کتابهای اسلامی در مورد طب و نجوم و ریاضیات ….. کم است که ما همیشه از ترجمه های فرهنگ غرب استفاده می کنیم
افرادی چون ابن سینا و غیره در فرهنگ گذشته ما بوده اند
اونوقت اگه کسی بگه که ابن سینا وجود نداشته و کتابهای اسلامی در مورد طب و نجوم و ریاضیات هم همگی جعل یهود برای پوشاندن فاجعه پوریم بوده ن، شما چی میگین؟
عزیز من ابن سینا که مال بعد از ورود اسلام به ایران هستش. شما اگه تونستید یه دانشمند مربوط به زمان هخامنشی نام ببرید. متاسفانه کسانی که به ناصر پورپیرار نقد های جاعلانه می کنند نه کتاب های او را خواندهاند نه مستندهایش را دیده اند و فقط از روی تعصب نظر می دهند
برعکس، معمولا کسانی که از پورپیرار طرفداری میکنند نه کتابهای او را خوانده اند و نه مستند!هایش را دیده اند.
پورپیرار منکر تاریخ ایران بعد از اسلام هم هست. یعنی اصولا معتقد است زمان ظهور اسلام ایرانی وجود نداشته که مسلمانان به آن حمله کنند و …
در مورد ابن سینا هم از قول آقای پورپیرار بخوانید که: «… اگر تمام 138 یادداشت “ایران شناسی بدون دروغ” و چند یادداشت آتی را با دقت بخوانید به پاسخ سئوال های دیگر خود از جمله ساختگی بودن تمام اسامی فرهنگی از غزالی و بیرونی و ابن سینا تا رودکی و فردوسی و سعدی و حافظ خواهید رسید.»
اسکیلاس- دوره هخامنشی (زمان حکومت داریوش از سال 486- 521 ق.م.) دریا نورد و مکتشف و مهندس سازنده قنات
ستاسپ- دوره هخامنشی ( زمان حکومت خشایار شاه 2466-486 ق.م.) دریا نورد و مکتشف
بوبراندا-دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس
آرتاخه-دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس و سازنده کانال آتوس
استانس- دوره هخامنشی شیمیدان و استاد دموکریتوس
برازه- دوره ساسانی (زمان فرمانروائی اردشیر( 241-226 شیده- دوره ساسانی – سازنده کاخ خورنق
ابولؤلؤ(فیروز) – قاتل عمربن خطاب (خلیفه اعراب و متجاوز به ایران) – هنرمند ، صنعت کار و سازنده آسیاهای بادی
م) مهندس و احیا کننده شهر فیروز آباد
برانوش- دوره ساسانی- سازنده شادروان شوشتر
فرغان- دوره ساسانی- سازنده تاق کسرا
جهن برزین- دوره ساسانی – سازنده تخت
یه کم تاریخ بخونی یا حد اقل یه سرچ کنی میفهمی نادان
in asami ro ki gofte be shoma asareshun kojast?
ابن سینا چه ربطی دارد به ایران؟ زاده ترکستان است و تمتم کتابهایش هم عربی
آقا رضای عزیز امروز که همه دانشمندان ایرانی و جهانی به زبان انگلیسی مقاله و کتاب می نویسند، همه امریکایی یا انگلبسی هستند یا انگلیسی زبان علم و زبان بین المللی است؟
این نظر شما در باره نوشتن دانشمندان ایرانی به زبان عربی همین قدر سندیت دارد. گذشته از این که اگر امروز بخارا در ترکستان و بخش هایی از ایران قدیم در ازبکستان قرار گرفته است، چه ربطی به اصل ماجرا دارد؟ من نمی دانم این دشمنی با فرهنگ و زبان ایرانی چه دلیلی دارد؟ مثلا چرا همین ترکهای عزیز با عربها هیچ خصومتی ندارند؟ چرا روس ها را عزیز می دارند که سالیان سال سرزمین های ترک نشسین را اشغال کرده اند؟ چرا اینقدر از ایران و ایرانی همه می ترسند؟ از پان عربیسم احمقی مثل پورپیرار تا یهودیان و ترکها و همه کسانی که به این فرهنگ حمله می کنند.
وقتی کتابهای زیادی از دوران کودکی (در مدرسه)و نوجوانی و جوانی در باره ایران و تاریخ باشکوهش و پارس و ماد با آن نقشه جهانی از دوران پارس تا قاجار را می خواندم به خودم واجدادم افتخار می کردم و تاسف می خوردم که چرا امروز ایران کوچک و ضعیفی داریم این کتابها به من یاد داد که تاریخ را با احساسم درک کنم اما بعدها ابهامهای زیادی در این تاریخ و احساسم یافتم که جوابی نداشتم اما وقتی مطالب پور پیرار را خواندم در خودم شکستم چون همه خواندههای من مثل خودم فرو ریخت اما کم کم جوابها را یافتم. علم را علم پاسخ می دهد و احساس را احساس اما تاریخ ما ایران ما همان چیزی است که در فیلمهای هالیودی می سازند مانند فیلم 300 تا همیشه احساسی برخورد کنیم. بله پورپیرار درست می گوید متاسفانه یا خوشبختانه اما قضاوت در باره نوشته هایش و نه خودش باید با دید کلی باشد و نه جزیی در نوشته ها و شخصیت هر کسی که وارد شوید و جزئیات را ببینید حتما چیزی برای خرده گیری هست.
بلاخره چی شد؟ راست گفته یا دروغ؟ آخر یافتید یا نیافتید؟
قرار نیست هر ننه قمری صدها تن چرت و پرت و مهمل به اسم کتاب چاپ کنه، بشینیم بخونیم و کلی یا جزئی جواب بند بندش رو بدیم. این مرد مثلا استاد عمریه تو کار خودزنی فرهنگیه و چه تفاله غذا پس بده چه کتاب بنویسه. چون از سندها و تحقیقات اصولی هم استفاده نمیکنه، کتابی که زرین کوب سالیان دراز براش وقت می گذاره به اسم دو قرن سکوت رو او تو سه ماه به اسم 12 قرن سکوت می نویسه….
جناب اوختای،
یک عمر مردم آذربایجان و ملیت های دیگر این کشور به اشکال مختلف مثل لطیفه های تحقیرآمیز مورد توهین و سرکوب قرار گرفته اند. اما راه برخورد با آن، توهین و مقابله به مثل، آنهم با تکیه بر دروغ های یک شارلاتان کلاهبردار نیست.
به امید روزی که همه ما دست در دست هم در یک حکومت آزاد و فدرال به تمامی حقوق خود برسیم!
تجزیه طلب و پان شماهایید با این دیدگاههاتون.
شما روی جدتان هیتلر را سفید کردید ،،،،،،، البته اونها هم شما رو قبول ندارند . عقب مونده های مدفون شده در تاریخ به فکر ایجاد یک کشور ، ایران دموکراتیک باشید.
برای شما فاشیستها متاسفم.
به پور پیرار در لینک زیر پاسخ گسترده داشته شده است
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/main.htm
در این لینک پاسخهای زیر را میتوانید پیدا کنید
نقدی بر آثار ناصر پورپیرار
1. هزارههاى پرشكوه – اثر: داريوش کيانی
2. معرفی کتاب دوازده قرن شكوه – بخش یک
3. معرفی کتاب «اعتبار باستانشناختی آريا و پارس»
4. معرفی کتاب «کورش و بابل»
5. پاسخ به دروغگویی پورپیرار در مورد کاوشگری کعبه زرتشت
اثر: کیوان
پاسخ به دروغگویی پورپیرار در مورد کاوشگری کعبه زرتشت (PDF)
و اگر سرعت اینترنت شما کندتر است آن را در سه بخش پ-د-ف دخیره کنید و بخوانید:
بخش یک
بخش دو
بخش سه
6. پاسخ به ادعاهای بیبنیان ناصر پورپیرار در مورد کاوشگری تخت جمشید – اثر: کیوان
7. پژوهندگان روزگاران: اندر تاریخ بازخوانی و رمزگشایی خط میخی – اثر: کیوان – قالب: پی.دی.اف
8. پاسخ به ادعاهای بی بنیان ناصرپورپیرار در مورد پاسارگاد – اثر: داراب
9. پاسخی به واپسین ترکتازی مقلدان پورپیرار – داریوش کیانی
10. معرفی کتاب «اعتبار باستان شناختي آريا و پارس» –
11. بخشی از مقاله «محکمتر از سرب!» – اثر: داريوش کيانی
12. کارنامه ننگين ناصر پورپيرار – اثر: داريوش کيانی
13.چند مقاله ديگر در نقد پورپيرار – اثر: داريوش کيانی
14. زرتشت و پانعربيسم – اثر: داريوش کيانی
15. تاملی بر بنيان تاريخ نوشتههای ناصر پورپيرار – بخش ۱ – نویسنده: سورنا گيلانی
16. تاملی بر بنيان تاريخ نوشته های ناصر پورپيرار – بخش ۲ – نویسنده: سورنا گيلانی
17. تاملی بر بنيان تاريخ نوشته های ناصر پورپيرار – بخش ۳ – نویسنده: سورنا گيلانی
18. تاملی بر بنيان تاريخ نوشته های ناصر پورپيرار – بخش ۴ – نویسنده: سورنا گيلانی
19. تاملی بر بنيان تاريخ نوشته های ناصر پورپيرار – بخش ۵ – نویسنده: سورنا گيلانی
20. تاملی بر بنيان تاريخ نوشته های ناصر پورپيرار – بخش ۶ – نویسنده: سورنا گيلانی
21. پورپیراریسم و تاریخ و فرهنگ ایران – پاسخ به یکی از طرفداران پورپيرار
22. پاسخی به دروغهای پورپیرار در دانشگاه زنجان -آذرگشنسپ
23. پورپيرار و آهورا مزدا – گردآور: آرمان اولادقباد
24. پورپيرار و آرياييان – گردآور: آرمان اولادقباد
25. زرتشت-اوستا و پورپيرار – گردآور: آرمان اولادقباد
26. «مافیای تاریخ ایراننگاری» – محمدرضا قلیزاده (هفتهنامهی فرهیختگان، ۳۰ مرداد ۱۳۸۰، ص ۸)
27. تحریف تاریخ به دست بیگانگان و ج.ا.ا – اثر: جلال متینی در نقد پان تورکيسم و پان عربیسم
برای این آقای به اصطلاح ایرانی که در این نیز شک باید کرد تاسف میخورم جناب امروزه که دیگر عهد بوق نیست این همه علوم مختلف به کمک بشر آمده تا دیروز و امروز خود را بشناسد چرا شما ازین علوم بهره نمیبرید و در جهل خود غرق شده اید بهتره قلم خود را بشکنید جونکه نوشته های شما دیگر خریدار ندارد
درود.
در مورد «شگرد: حاشیه به جای متن» خواستم بگم که در واقع به این کار اصطلاحا میگن «مغلطهی پلوان پنبه»:
http://moghaletat.wordpress.com/2008/03/08/%d8%ad%d9%85%d9%84%d9%87-%d8%a8%d9%87-%d8%a2%d8%af%d9%85-%d9%be%d9%88%d8%b4%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%86/
آقا مرسی،
لینکت خیلی به دردم خورد
بدون شک روشنگری و دنبال حقایق بودن بدون رعایت ملاحضات قومی، گروهی،عقیدتی، اولین وظیفه و انگیزه هر محقق و منتقد تاریخی میباشد.اما لازمه یک محقق واقعی، تخصص، صداقت و حقیقت جویی ست. با اندکی تفحص در گذشته این شخص میتوان دید که او نه تنها دارای هیچکدام از این ویژه گی ها نیست بلکه تنها و تنها یک شارلاتان فرصت طلب است، که بدون هیچ تخصصی به صورت سفارشی, با سرهم کردن ادعا های بی پایه و در بسیاری موارد مسخره و اضافه کردن برخی نام ها در کنار آنان و همچنین نادیده گرفتن بسیاری شواهد و مدارک مستند، قصد در تحریف تاریخ کرده تا از این طریق به پول و شهرتی برسد.
ناصر بناکننده ، یکی از عناصر سابق حزب توده بوده که با نام جعلی ناصر پورپیرار و امضای مستعار ناریا از سال 1379 شروع به انتشار کتاب هایی بی پایه و اساس بر ضد تاریخ ایران نموده است.
وی که هیچگونه تخصصی درباره تاریخ و باستان شناسی ندارد، تنها با استناد به مورخینی که خودش آنها را عاملان یهود و کتابهایشان را جعلی و تحریف شده می داند، اقدام به یاوه سرایی و جعل بر ضد تاریخ کهن ایران زمین کرده.
این مردک که امروز به دلیل انکار بدیهیات تاریخ ایران و خدمت به دشمنان ایران (پان ترکیسم و پان عربیسم)، به ناصر پورپیرار معروف شده، کسی نیست جز ناصر بناکننده، از همکاران سابق حزب توده ایران که به دلیل کلاهبرداری از حزب توده اخراج و پس از انقلاب نیز به جرم جاسوسی برای بلوک شرق (ارتباط با مامورین سیاسی بلغارستان) دستگیر و مدتی را در زندان اوین به سر برد.
مجموعه کتابهای ضد ایرانی ناصر بناکننده (پورپیرار) که زیر نام تاملی در بنیان تاریخ ایران از سوی انتشارات خودش (کارنگ) به چاپ رسید پیش از حمله آمریکا به عراق، توسط حزب بعث خریداری و به زبان عربی ترجمه و در تیراژ گسترده منتشر شد. این کتاب که سراسر دروغ بافی علیه تاریخ ایران و بسیار توهین آمیز می باشد، از سوی جریانهای پان ترکیستی خارج از کشور نیز با استقبال روبرو شد و در باکو توسط حزب پان ترکیستی مساوات به زبان آذری ترجمه گردید.
ناصر بناکننده – پورپیرار به روایت نورالدین کیانوری
نورالدین کیانوری (دبیر کل حزب توده / حزب کمونیست)، در کتاب خاطرات نورالدین کیانوری (انتشارات اطلاعات ، تهران ، 1371) در صفحات 516 و 517 ناصر بناکننده (پورپیرار) را اینگونه معرفی می کند :
ناصر بناکننده، که پورپیرار امضا می کرد، پس از اخراجش از حزب در سال 1358 به علت خوردن پول حزب و کلاهبرداری از شرکایش در انتشارات نیل و بالاکشیدن حق التألیف آقای محمود اعتمادزاده (به آذین)، با نام مستعار ناریا به انتشار جزوههایی علیه حزب و بدگویی به شخص من، که دستور اخراج او را داده بودم پرداخت.
آشنایی من با بناکننده در آلمان صورت گرفت. او، حدود یک سال پیش از پیروزی انقلاب به برلین غربی آمد و به یاد ندارم به وسیله چه فردی تقاضای دیدار با ما را کرد. او در این دیدار ادعا کرد که با هوشنگ تیزابی همکاری داشته و وسایل چاپی را که هوشنگ با آن اولین جزوههای به سوی حزب را منتشر کرده در اختیار هوشنگ گذاشته است. خود او حروفچین چاپخانه بود و بعداً با شراکت دو نفر دیگر یک بنگاه انتشاراتی تأسیس کرده و با کلاهبرداری از همه ثروت قابل ملاحظهای اندوخته بود. او در این دیدار ادعا کرد که نقشهای برای ترور شاه دارد. او این نقشه را چنین شرح داد که خیال دارد زمینی در جاده نیاوران – که شاه معمولاً از آنجا با اتومبیل به کاخ ییلاقیاش میرود – خریداری کند و از آن زمین نقبی تا وسط خیابان حفر کند و در آنجا بمب نیرومندی کار بگذارد و هنگام عبور اتومبیل شاه از آن نقطه بمب را منفجر کند. او نظر مرا درباره این طرح خواست. اولین نتیجه گیری من درباره او این بود که یا دیوانه است و یا پرووکاتور. غیرعملی بودن این طرح را توضیح دادم و گفتم که به جای این نقشههای غیرعملی بهتر است که با امکاناتش به تکثیر نشریات حزب در ایران بپردازد. به این ترتیب اولین دیدار و آشنایی ما به پایان رسید.
پس از بازگشت به ایران و آغاز فعالیت حزب، بناکننده به دفتر حزب آمد و حاضر شد چاپ روزنامه مردم را در برابر پرداخت هزینه آن عهده دار شود. این کار به او محول شد. پس از چندی شعبه انتشارات حزب، که مسئول آن محمد پورهرمزان بود، به من گزارش داد که با تحقیق روشن شده که صورت هزینه چاپ روزنامه و کتب، که بناکننده ارائه میدهد، بسیار بیش از نرخ عادی است. به همین علت پورهرمزان خواست که از دادن انتشارات حزب به او خودداری کنم. من موافقت کردم. این تصمیم، بناکننده را سخت عصبانی کرد و من اطلاع یافتم که او به اتاق پورهرمزان – در دفتر حزب – رفته و به شکل توهین آمیزی با او صحبت می کند. من از اتاق خود در طبقه بالا به اتاق پورهرمزان در طبقه پایین رفتم و شاهد برخورد اوباشانه او شدم. بلافاصله مأمورین انتظامات حزب را خواستم و گفتم که او را از دفتر حزب بیرون کنند و دیگر راه ندهند. علیرغم این مسئله و علیرغم انتشار جزوات توسط او علیه حزب، آقای طبری به روابط «دوستانه» و «رفیقانه» خود با این فرد فاسد ادامه داد و با او مکاتباتی داشت که بعدا توسط بناکننده مورد سوءاستفاده قرار گرفت. ناصر بناکننده پس از مدتی به علت ارتباط با مأمورین سیاسی بلغارستان توسط جمهوری اسلامی دستگیر و به زندان اوین فرستاده شد. او در دادگاه انقلاب ادعا کرده بود که همیشه مخالف حزب بوده است! نمیدانم به چه مدت محکوم و کی آزاد شد.
ناصر پورپیرار زبانش ایرانی (پارسی) است، خودش از نژاد تورک است، راهش راه پیشه وری است، در آرزوی پاره پاره شدنِ کشور ایران است و در همین راه تلاش می کند. در داستانی که در باره توفان نوح نوشته و اسناد مثلا تاریخی آورده است شما یک دیوانه را می بینید تا یک نویسنده. او دیوانه است از دیدن این همه شکوه تاریخ ایران. در یکی از مقاله هایش قول داده بود که ثابت خواهد کرد که اصلا میان علی و معاویه جنگی درنگرفته، علی اصلا به عراق نرفته، جائی به نام کوفه در صدر اسلام وجوند نداشته و عراق به کلی خالی از سکنه بوده است و در سده های بعدی عربها رفته و نشسته اند. ولی او به این قولش وفا نکرد. شاید کسی یک چشم غره از بالا برای فرستاد که با ما کرباس مباش فقط درباره ایرانیان بنویس.
:))
کسی که رهرو اون مردک خائن، پیشهوری، باشه که دیگه تکلیفش معلومه.
پور پیرار هر چه گفته مستند و کاملا با تاریخ شناسی و باستان شناسی مطابقت دارد.نویسنده این متون با تحریف در گفته های پور پیرار قصد دارد او را فردی تناقض گو معرفی کند.
aga khoondam va hadafe shoma tamin shod yani ashena shodam. vali ey kash be ayande fekr konim na be gozashte. javabe in agaye poorpirar ham hamin bas ke hatta agar gozashtei nabood bad nabood yeki misakhtim ta baraye ayande komakemoon kone,
zende bashid
جهت اطلاعات بیشتر این ویدئو را نیز ببینید
سلام و خسته نباشید
مطلب جالبی بود و دلایل خوبی هم ارائه شده. به نظر من ما هیچ چیز مقدسی در دنیا نداریم. همه چیزها قابل نقدند و تاریخ ایران هم همینطور. خیلی خوشحالم که اراجیف پورپیرار منتشر شده و موجی از بیداری را در بین جوانانی که ایران و فرهنگ و تمدنش را دوست داشتند ولی این فقط سطحی بود به راه انداخته. همین نوشته این دوست نازنین را ببینید. با چه حوصله ای تناقضها را کشف کرده بعد دنبال مدرک رفته و بعد کار را به انجا رسانده که خود برود شیراز و عکس بگیرد. به این می گویند کار علمی. می دانم برای نوشتن همین مطلب کوتاه وقت زیادی گذاشته. از همین جا باید گفت که ادمی که زرتی چشمهایش را می بندد و در عرض دو سه سال چند جلد کتاب می ده بیرون می تونه تا چه حد سحی باشه. لطفا طرفداران کور و کرش (منظور فقط و فقط اون دسته از افرادی است که دربست همه اباطیل این بابا رو پذیرفتند) نگند که شاید مثلا این پورپیرار از 20 یا 30 سال پیش شروع کرده به نوشتن و در این دو سه سال منتشر کرده. دلیلی دارم که او به سرعت و در همین چند سال این اباطیل را به هم بافته. فقط کافی به مقدمه کتاب از زبان داریوش نگاه کنید و ببینید که این بابا چه ایران ایران راه انداخته. تاریخ انتشار اون را هم با تاریخ انتشار اولین جلد اباطیلش مقایسه کنید. حتما کسی که معتقد به این اباطیل از مثلا 30 سال پیش بوده نمی بایست در مقدمه کتاب از زبان داروش اون جوری ایران ایران کنه.
البته اگر از خود رفیقمون بپرسید که اینها چی تو مقدمه از زبان داریوش نوشته پاسخ خواهد داد این کار من نیست و و توطئه یهوده.
نکته دیگه اینکه تا حالا چند کتاب در نقد اباطیل پورپیرار چاپ شده که دو تا از اونها را باستان شناسان نوشته اند.
1- اعتبار باستان شناسی اریا و پارس (نقدی بر کتاب 12 قرن سکوت) نوشته محمد تقی عطائی و علی اکبر وحدتی
2- کورش و بابل
و یک کتاب ارزشمند دیگه از داریوش احمدی بنام 12 قرن شکوه
توصیه می کنم طرفداران و منتقدان رفیقمون حتما انا را ببیند.
asolan aghaye porpirar yek adam kinevars va zed farhang iran ast payad barasi kar va moshas kard keh doshmani ishan az koja nashi mishavad dilili nadarad va begooyeem choon keh ishan dar tehran motavaled shodehast fars ast ya inkeh aslan irani ast man tasavoram ineh keh rishatan irani nistan magar mishavad inhameh moostanadate tarikhi ra nadidegereft va inhameh jaliaye ijad kard beh har hal ishan dochare yek eshkalati hatan . beh nazare man harfhaeshan dar khore hich tavajohi nist
به نظر من آقای پور پیرا راست میگوید
البته حقیقت تلخ است.
بابا ما هم نوشته هاي پورپيرار را خوانده ايم. او كي همچي حرفهايي گفته!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه این ناصر خان آدمه که در موردش بحث کنیم ؟ لات بی سروپاس
هرچند مطالب آقای پورپیرا رو تماما نخودندم ولی شایدم بتونم در این زمینه مطالبی رو عرض کنم، نظر شخصبم اینه که تمامی نظریات یک شخص رو نباید بخاطر وجود برخی مطالب کذب، رد کرد، بعضی از مطالب ایشون شاید واقعا حقیقت داشته باشه ولی من نیز معتقدم بیشتر مطالب پورپیرا دنبال کردن یک خط مشی مشکوک و به نفع سیاست عده ای خاص نوشته شده (یهود ستیزی و عرب و اسلام شاد کنیش فوق العاده تابلو و بی مزه شده )!!!
بنده با نظر برخی دوستان که اساتید ایرانی نباید ساکت بشینن و در قبول و یا رد اون باید نظر بدن موافقم، چون ما هرچی هم در این مورد بحث کنیم باز حرفهامون جنبه علمی نداره.
بسیاری از گفته های پورپیرا و میشه گفت بنیان حرفهای پورپیرا بسیار خنده آور و همه ما رو یا داستان دایی جان ناپلئون میندازه، حالا ما باستان شناس نیستیم ولی واقع مسخره تر از این حرف وجود نداره که ملت یهود در طول تاریخ مثلا چند صد سال دارن یک برنامه رو دنبال میکنن، برامون تاریخ میسازن و … که جنایت پوریم رو بپوشونن !!!
گدون گوتوزی ورون…..
آقای پورپيرار عین حقیقت را میگوید و دستش هم درد نکند . آنهایی که ادعا دارند پورپیرار دروغ میگوید چه جوابی علمی به مستندات وی دارند و چرا صداو سیما جرات پخش چنين مستندی را ندارد؟ زنده باد پورپیرار . بنظر من کوروش صغیر هم نیست چه برسد به کبیر
باسلام خدمت دوستان
در مورد نیمه کار بودن تخت جمشید که به نظر میرسد در حال حاضر بزرگترین دلیل برای اثبات عدم حضور هخامنشیان به عنوان یک امپراتوری در ایران از سوی آقای پورپیرار و دوستاران ایشان مطرح می شود لازم میبینم چند نکته را ذکر کنم:
1- (ایشان در فیلم تخت گاه هیچکس اعلام کردند چون این بنا نیمه کاره میباشد پس هخامنشیان دارای مرکز حکومت یا همان پایتخت نبوده اند که این نشان دهنده عدم حضور دایمی آنها در ایران است) در جواب باید خدمت دوستان عرض کنم که اساسا الزام داشتن یک پایتخت خود ساخته توسط هخامنشیان برای حکومت در چیست؟ آیا بدون داشتن یک پایتخت خودی هخامنشیان نمی توانستند به حکومت خود ادامه دهند.به طور مثال شهرهای مهم آن زمان مانند بابل و شوش که بازمانده های همان تمدن های ممتاز خاورمیانه هستند چه مشکلی برای مرکزیت قرار گرفتند داشتند که هخامنشیان حتما به دنبال ساخت شهری یا کاخ هایی برای خود بودند.( لازم به توضیح است که از ذکر نام هگمتانه خودداری کردم به دلیل اینکه آقای پورپیرار و دوستانشان اساسا قایل به وجود مادها نیستند)همچنین لازم به توضیح است ذکر شده در کتاب استر که یگانه منبع قابل اعتماد آقای پورپیرار است گویا در شهر شوش رخ داده یا حداقل از آن شهر آغاز شده پس میبینیم که شوش به عنوان مرکز حکومت قرار داشته که شاه و خاندان سلطنتی در آنجا اقامت کرده بودند پس بر خلاف گفته های آقای پورپیرار هخامنشیان می توانستند شهری برای خود به عنوان مرکز حکومت انتخاب کنند و طبق گفته های آقای پورپیرار در همان فیلم به دلیل نداشتن مکانی مناسب چادر نشینی نکننند.
2- در جواب سوالی درباره ماجرای حمله اسکندر و آتش زدن احتمالی تخت جمشید که در آن فیلم از آقای پورپیرار میشود در عین بی پاسخ گذاشتن این سوال به ذکر ماجرای حمله خشایارشابه یونان میشود واین ماجرا را یک افسانه سرایی میداند و دلیل ایشان این است که پادشاهی که توانایی ساخت یک اتاق هم برای خود ندارد چگونه می تواند به یونان حمله کند. در جواب باید گفت به فرض صحت تمام گفته های ایشان در مورد چگونگی حمله کوروش به بابل و نبردهای پس از آن یعنی شورشهای آزادی خواهانه مردم سراسر خاورمیانه در زمان داریوش و انجام تمام و کمال پروژه!! پوریم که به استناد همان کتاب استر در زمان خشایارشا رخ داده و همگی این قضایا با پیروزی و تسلط هخامنشیان (اسلاو!!) همراه بوده می توانیم نتیجه بگیریم که خشایارشا با همان استعداد و قدرتی که از قبل و تا زمان او وجود داشته می توانسته به یونان لشگر کشی نماید. در ضمن جناب استاد با چه معیاری ساختن کاخ (همان اتاق)و ایجاد شهری جدید را دلیلی بر توانایی نظامی میداند. با فرض صحت ادعای ایشان مبنی بر عدم توانایی هخامنشیان برای حمله به یونان به دلایل فوق الذکر پس چگونه است که این دودمان بی عرضه که توانایی فراهم کردن مکانی برای خود ندارد توانسته است به اقداماتی همچون فتح بابل،سرکوب تمام شورشها در خاور میانه و جنایت!! پوریم دست بزند.
3- در جای دیگر ایشان بحث عدم وجود نشانه ها و نمادهایی از هخامنشیان را در سراسر قلمرو آنها مطرح میکند و روم را به عنوان نمونه ای از امپراتوری ذکر میکند که در گوشه و کنار قلمروشان میتوان آثاری دال بر حضور پررنگ آنها در آن مناطق یافت. در جواب به دو نکته می پردازم یکی اینکه بنده هم میخواهم امپراتوری روم را مانند ایشان به عنوان مدرک قرار دهم که اگر امپراتوری به نام روم وجود داشته که آثارش مانند معبد ،ورزشگاه و غیره در سراسر قلمروش حتی در قسمتی از بین النهرین و شام (البته به گفته استاد خالی از سکنه به دلیل پوریم ) به چشم میخورد آیا نمی توان به اسناد و مورخین همین امپراتوری که در کتابهایشان به دودمانهای اشکانی و ساسانی اشاره دارند استناد کرد یا همه آنها نیز آلت دست یهودیانی بودند که کشور و شهر هایشان مانند اورشلیم توسط همین امپراتوری اشغال شده است.
دوم:ایشان که تمام آثار مربوط به دوران هخامنشیان را ساخته و پرداخته مامورین یهودی در همین چند دهه اخیر میداند یا آنها را متعلق به تمدن های قبل میشمارد پس چطور تمنای ارایه مدرک میکند که در صورت وجود آثاری از دوره هخامنشیان مانند کتیبه متعلق به داریوش در مصر مبنی بر دستور حفر کانالی جهت ایجاد ارتباط بین مدیترانه و دریای سرخ مسلما آن را نیز غیر واقعی میشمارد.
در پایان امید دارم دوستان عزیز با هر مرام و طرز تفکر در مورد مسایلی این چنین مهم با دیدی عمیق تر به نتیجه گیری بپردازند.
اگه جواب بدی ممنون می شم. یا جواب رو بفرستی به میلم.
سلام
اقا جواب فیلم تخت گاه هیچکس رو کی داده؟
از کجا بگیریم؟
salam
az vaghti ke in film ro didam , fekram kheili kheili baz shode
va inke har harfi ro ghabol nakonam
کاش حس ناسیوناللیستی تان اجازه می داد کمی حقیقت را ببینید و کاش کمی دانش در وجودتان رخنه کند و کاش کمی صبر داشتید و بی پیش قضاوت نظرش را می خواندید . کاش نگاه های سیاسی دولتمردان ما اینگونه نبود تا شما به گمراهی نمی افتادید . و هزار کاش دیگر . وباز کاش اندکی ادب و شعور در شما بود. کاش می فهمیدید که بیان نظر با توهین بیان بی فرهنگی و بی اصالتی انسانهاست. این خود تاییدیست بر گفته های آن بیدار.
چون که دروغهای پور پیرار در اینجا نقد شده ما شدیم بی شعور و بی ادب. تحصیلات، دانش، آگاهیهای علمی و دروغهای کسی را نقد کردن نامش میشود ناسیونالیسم. پس بگذاریم هر بزرگی را که داریم قومهای بی ریشه بدزدند و آنهایی را که نمیتوانند، مانند فردوسی و کوروش، را از کتابهای تاریخ محو کنند و هیچ استدلالی بر خلاف نظر دزدان نکنیم چون جنابعالی از بی جوابی به ما انگ بی ادب میزنید. جنابعالی خبر ندارید که نگاه سیاستمدران ما هماهنگ با ضد ایرانیان پان باز مثل ترک و اعراب و استاد دروغینشان آقای شکنجه گر وزارت اطلاعات پور پیرار در جهت محو تاریخ ایران است. این مقاله دانش و روش این آقا را نقد کرده، جنابعالی به جای شعار دادن بفرمایید این مقاله را نقد کنید.
آقای ناصر پور پیرار حرفاتون خیلی خیلی مسخرست برو بمیر که تو یه ایرانی نیستی یه موجوده خود شیفته که نمیدونه چطوری ابراز وجودیت کنه تو آدم نیستی حیوانی که باید ببرنت باغ وحش
من تازه با نظریات این آقا آشنا شده ام و باید بگویم که با گفته های ایشان نه کاملاً مخالفم و نه کاملاً موافق .
در واقع در بعضی جاها( مثل قبول واقعیت تخت جمشید به عنوان یک سازه ی ناتمام ) با ایشان کاملاً موافقم . زیرا من نیز بعد ازاولین دیدارم از این مکان با شکوه، نا خودآگاه چنین حسی را داشتم و بعید میدانستم که این تخته سنگ ها ،بقایای شهری به عظمت پرس پولیس باشد.
البته به همان اندازه هم با نظریات دیگر ایشان مثل قضیه پوریم و انکار وجودی حافظ و…..مخالفم .ولی به نظر من هیچ مخالفت ویا موافقتی نباید مانع ازآن شود که ما خدای نا کرده با تعصبی کور، گوش و چشم خود را به روی واقعیت ها ببندیم .
خیلی بهتر می شد اگر تبادل نظرات ، در یک فضای علمی وبا حضور کارشناسان واساتید متخصص دراین رشته انجام گیردتا همه ی مردم شاهد روشن شدن حقایق باشند.
در انتها باید بگویم :
این که عده ای از کارشناسان و دانشمندان کشور، به عنوان کم ارزش بودن این نظریه ها از پاسخ گویی به آن ها شانه خالی کنند،اصلاً کار درستی نیست.
مردم همیشه از نخبگان خود خواستار رفع ابهامات و سایه روشن واقعیت های تاریخی کشورشان هستند.
به امید روزی که بیا موزیم به جای فحش دادن ، با هم صحبت کنیم.(البته غیر از شما )
بسیار به درک و شعور شما آفرین میگویم
این آقا زیاد سواد نداره (مثلا میگه فوندانسیون).ولی این دلیل نمی شه هر کسی که سوادش از اون کمتره راجع بهش نظر بده . بزارید ببینیم دانشمندان باستان شناس جوابی دارند یا نه!
شما داری؟
با سلام
اینکه نوشته های استاد پور پیرار خواننده ندارد خنده دار است اگر اسم پور پیرار رو search بکنید متوجه میشوید که بیشتر از خواننده منتقد دارد که شمار آنها هم کم نیست اگر این خواننده ها بدون مطالعه ردیه نوشته اند پس نوشته هایشان به درد عمه های محترمشان میخورد.واین دلیل بر اهمیت بسیار بالای نظریات استاد است
دوم اینکه با توجه به گسترش اینترنت و درصد مطالعه در کشور ما خوانندگان استاد بسیار قابل توجه است
سوم اینکه شما که انتظار ندارید مهملاتی که در طول بیشتر از400 سال در تاریخ وزبان و فرهنگ ما رخنه کرده است در مدت کوتاهی از میان برود با این همه گسترش حقایق پورپیراری بسیار چشمگیر است وامیدوارم نسل آینده با بهره گیری از این حقایق خط بطلانی به مزخرفات 400 ساله بکشد.
اینکه شخصی به هر عنوان تاملی در تاریخی می کند که برای ما نوشته اند واین تاریخ آنچنان شیرین و دلفریب است که شک کردن به آن هم گناهی نابخشودنی محسوب میشود. نشانگر حس حقیقت یابی و نپذیرفتن کور کورانه او از داده هاست و قابل تحسین است
زمانیکه به کتابها واسناد و مقالات ارائه شده این شخص مراجعه می کنیم مجموعه دقیق از یافته هایی را میبینیم که برای اولین بار عاری از تقلید و تکرار است اسناد ارایه شده آنقدر دقیق است که کمتر کسی جوابی درمقابل آن دارد و زمانی که میبینیم برخی از اساتید به اصطلاح باستان شناس و ایران شناس چیزی جز فحاشی در آستین ندارند و برخی پشت پرده های دروغ و تزویر از یک سو سر بر آستین حقیقتهای یافته شده توسط استاد پور پیرار میسایند وازسوی دیگر بر انتشار مهملات اسرار میکنند (مراجعه کنید به لینک http://www.naria.ir/download/html.aspx?number=100 ) انسان حقیقت جو نمی تواند بدون فکر در رد و یا قبول ان داده ها تنها به احساسات میهن پرستانه اکتفا کند
آشنایی با ادله های استاد پور پیرار با فحاشی و رد بی چون و چرا و مراجعه به منابع قدیم( که در آنها معمولا اسنادی برای نوشته ها ارایه نشده) ممکن نیست. برای پا گذاردن در این کار زار نیاز به دور انداختن تمام احساساتی است که معمولا مانع بزرگی در مقابل دریافتهای علمی است همه دوستان می دانند که تعصب کلمه ای منفور در جوامع علمی است پس سعی کنید برای دریافت حقایق تعصب را کنار بگذارید واگر وقتش را داشته باشید مطالعه کتابها یا سایت آقای پور پیرار تنها راه رد یا قبول آنهاست و اگر وقتش رو ندارید یا رگ تعصبتان بسیار کلفتتر از حد نرمال است فعلا به دیدن سی دی” تختگاه هیچکس” که در لینک http://www.naria.ir/view/8.aspx?id=402 قابل دانلود است اکتفا کنید
سعی کنید هیچ چیز را جز خدا و کلامش مقدس ندانید .که اگر چنین باشد دچار شرک شده اید یادتان نرود روزی گالیله به خاطر رد قانونی که به قول شما “همه دنیا بدان اعتقاد داشتند و جزو مقدسات بود” نزدیک بود ناهار اون روز کشیشهای قرون وسطایی بشه من تنها چیزی که در بحثهای اخیر ملاحظه کرده ام نشانه هایی از تعصب و بی اطلاعی از مباحث مطرح شده و رجوع به همان منابعی است که خود آن منابع در کرسی اتهام قرار دارند
نگران نباشید دیدن مستندات( تختگاه هیچکس و طوفان نوح) ارایه شده تا به امروز کسی را نکشته است دنیایی که پورپیرار در مقابل دیدگان حقیقت بین میگشاید (البته بعد از گذراندن دوران کوتاهی از حیرت زدگی واحساس نفرت از دروغ) زیبا تر از توهماتی از نوع زرتشت و کورش و اشکانیان و… است
من در ابتدا منظورتان را از پاراگراف اول نظرتان متوجه نشدم. یعنی هر چه فکر کردم یادم نیامد که جایی گفته باشم پورپیرار خواننده دارد یا ندارد…
بعد کمی که دقت کردم فهمیدم که شما نام وبلاگ من (نوشته های بی خواننده) را جزو تیتر متن حساب کرده اید و یک پاراگراف در نقدش نوشته اید!!
پس منظور شما از نوشته های بی خواننده نوشته های خودتان است من اشتباه متوجه شدم شما که اینقدر اعتماد به نفس دارید!!! چطور با نوشته های بی خواننده به جنگ پورپیرار آمده اید
ای شیطون! آفرین! این دفه دیگه درست فهمیدی! 😉
اولا ادعاهای این آقا انقدر بی ارزش است که حیف زمان که انسان بر آن صرف نماید. عقل سلیم میگوید که برای اتفاقی که بیش از دو هزار سال پیش افتاده کسی نمیاید یک ملت، تاریخ، زبان، شعر، ادبیات، بناهای تاریخی و … بسازد. دوما تنها باری که ما دیدیم که در جایی کوشش شد تا این کارها انجام شود ترکیه بود که آتاترک سعی کرد تا یک ملت بسازد. هنوز هم دارند برای این ملت جعلی افتخار میتراشند و البته میدزدند. آخرین دزدی هم پور سینا است. ولی هنوز هم با هزار تلاش زبانشان تعداد بسیار زیادی واژه فارسی دارد و دریغ از یک ادبیات کهن. حال، کدام عقل سلیم میپذیرد که برای پوشش یک واقع قدیمی کسی بخواهد و بتواند سعدی، فردوسی حافظ، رودکی، بیرونی ، مولوی … سفارش دهد تا برای این ملت جدید شعر بگوید. این آقا عمق اشعار این بزرگان را نمیفهمد وگرنه میدانست شاعر و ادیب که چنین شعرهایی بگوید سفارشی نیست، پدید آمدنی است. بر فرض که که این اتفاق در دو هزار سال پیش روی داده (از نظر بزرگی وگرنه خشایار شا عدهای که قصد قتل عام یهودیان را داشته اند را کشته است) حال اگر یهودیان مایل به کتمان آن بودند خب این بخش را بی سر و صدا از کتاب تورات خود حذف میکردند. این کار که آسان تر از ساختن یک کشور به این بزرگی بود.
هیچ یک از دانشمندان مطرح حاضر نیست به ادعاهای خارج از عقل و بی پایه دانشمند جعلی که حتا دیپلم دبیرستان هم ندارد پاسخ دهد، زیرا که پاسخ آن در غیر عاقلانه بودن این اراجیف است. کسانی هم که پاسخ داده اند تا جائکه من دیدهام توهینی نکرده اند. بر عکس نوشتههای استاد زیر دیپلم با توهینهای بسیار همراه است.
با سلام
گذشته از همه نوشته های قابل احترام شما هیچکدام نظریه علمی در رد یافته های پور پیرار نیست من خود خیلی خوشحال می شوم کسی بتواند جواب این شخص را علمی بدهد به قول شما کسانی که خود دستی بر آتش داشته اند سکوتشان نه به دلیل کم ارزشی نوشته های پورپیرار بلکه برعکس همه اساتید بنام از پورپیرار قبل از انتشار نوشته های بهت آور با احترام یاد میکنند. وبعد از آن هم بعضی دو گانه از یک سو با عرض ارادت واز سوی دیگر با ردیات مخفیانه ویا سکوت مطلق منتظر زمانی نامعلومند
آقایان یار شاطر و یا حقی از این دسته اند
http://www.naria.ir/download/html.aspx?number=100
پس لطف بفرمایید دلایل علمی بر رد یافته های ایشان ارئه دهید چون نوشته های شما در مورد بزرگی سعدی زمانی درست است که وجود داشته باشد
و تکرار مکررات هم چاره کار نیست چون برای وجود سعدی وحافظ نیاز به اثبات علمی وجود شهری به اسم شیراز قرن هفتم وهشتم داریم
من پیشنهاد میکنم به جای تهلیل رفتارهای شخصیتی پورپیرار به اثبات کامل بودن تخت جمشید بپردازید. هیچ دانشمندی به دلیل اخلاق بد نظریه اش رد نمیشود .
متاسفانه در نوشته های کاملا مغرضانه شماو دشمنان پورپیرار دلیل علمی برای رد نظرات ایشان ارائه نمیشود و فکر نمی کنم با هزار مشت خاک بردهان پورپیرار هم بتوان کامل بودن تخت جمشید رو ثابت کرد .
در ضمن عدم حمایت دولتمردان هم دلیل بر رد نظریاتش نیست
یا شاید فکر میکنید آقای خامنهای استاد باستان شناس یا تاریخ شناس است .
مطمئن باشید با این نوشته ها به حقانیت نوشته های وی کمک میکنید
شما رو دعوت میکنم بعد از دیدن سی دی تختگاه هیچکس با ردیه ای بر آن خود را اثبات کنید
من به گذشته افتخار ميكردم ولي و قتي ميبينم شخصي مياد و گذشته رو زير سوال ميبره و اين همه آدم به اصطلاح اديب وباستان شناس حرفي براي گفتن ندارند ، آدم خجالت ميكشه…
من خودم رفتم و خوندم كتابهارو و خيلي چيزا كه نميدونستم رو فهميدم ناراحتم كه خودمون رو سال ها گول زديم …به يكي ترك خر گفتيم و به ديگري بيغيرت كفتيم و خودمونو خداي باستان فرض ميكرديم ولي يك لحظه هم به لقب خودمون كه پارس يا همان پارس كردنه فكر نكرديم لقبي كه وقتي سربازان به قول خودمون فارس، به جايي ميرفتند به جاي تحقير ،اقوام اون منطقه به كار ميبردند و فرار ميكردند كه مبادا ما اونارو گاز نگيريم…. اين خيانت رو خودمون(بزرگان فعلي پارسي كه پشت ميزند) به خودمون كرديم …با اين گذشته كه داشتيم همه رو مسخره كرديم و حالا كه مشتمون باز ميشه با چه رويي به روي ساير قومهاي هموطن نگاه كنيم؟؟؟
پورپيرار مارو بي آبرو كرد ولي ازش ممنونم كه نذاشت بيش از اين خر بمانيم
نه عزیزم پورپیرار کسی رو جز خودش بی آبرو نکرد. اگه می بینی همه ساکتن برای این نیست که جواب ندارن. پورپیرار مثل یک بچه است که یک کلمه یاد گرفته: نیست نیست نیست و دائم همین رو تکرار میکنه. اگر کسی ادعا کند که شب روشن است و ماست سیاه، حتما ما باید خجالت بکشیم که تا حالا این رو نفهمیدیم و آفرین به کسی که با یک ادعا (تاکید می کنم ادعا و نه استناد) ما را از خریت دراورد. کوروش بزرگ عزیز مجبور نیستی برای اثبات جعلی بودن همه چیز با یک اسم جعلی و با جعل اینکه طرفدار ایران هستی، حرفات رو بزنی یه خورده شجاعت بد نیست همین پورپیرار یاد بگیر همه چیزش نصف همه س ولی شجاعتش و اعتماد به نفسش صد برابر دیگران.
سلام.
اینکه پورپیرار از کجا اومده و می خواد به کجا بره، همش بهانس. اگر کسی به قول مرتضی مایه داره بیاد و ثابت کنه که تخت جمشید تمام شده. این گوی و اینم میدون.
آخه بابا ببیمید این مهرداد مشهد چی نوشته؟
~من فرض را بر این میگذارم که اولا نظام جمهوری اسلامی جهت از بین بردن اقبال جامعه نسبت به تاریخ کهن و دلاوریهای کوروش کبیروآیین زرتشت قسمتهایی از تخت جمشید رو عمدا تخریب ، تعویض ، گم و گور وناقص کرده و نیز جابجایی هایی رو صورت داده تا بتونه به ما بگه اینجا اصلا ساخته نشده~
واقعا زشته. بهتر نیست برید و به دنبال فرضهای یه کم محال تر بگردین؟ لااقل 500 تا عکس از تخت جمشید روی سایت دانشگاه شیکاگو هست که مال 80 سال پیشه و میتونید همه رو با حال حاضر تخت جمشید مقایسه کنید. به جای حرف زدن برید و یه کم تحقیق کنید.
شما هم جناب گنجه ای، از این نوشته تان بسیار شرمسار شدم:
~حتی این روزها در فکر این بودم که همین نوشته را هم حذف کنم چون معمولا کسانی که برایم کامنت میگذارند از تیپ فکری/شخصیتی کامنت بالایی هستند.~
این همه کامنت هم فکر و هم تیپ فکری خودتان شما را به ادامه دادن این نوشته ها ترقیب نکرد، اما تا یکی خواست مخالف به زود گفتید باید حذفش کنم؟ این دیگه آخرشه بابا.
برای اینکه به خوانندگان این سایت هم حالی بدهمف آدرس وبلاگ بررسی تخت جمشید رو می دم تا برید و دلایل محکم نیمه کاره بودن تخت جمشید رو بخونید.
http://www.bigfalse.blogfa.com
سلام راستش اصلا نمی خام بی ادبی کرده باشم ولی خیلی پیاده ای. از اون نوعی که هرگز به عظمت بررسی های دوران ساز استاد پورپیرار پی نبردن و نمی برن. آدرس یه سایت هوادار استاد گذاشتم حالشو ببری!
عمو جان این اطوارها چه فایده دارد؟ ایشان با ده ها دلیل و از جمله تصاویر هوایی پنجاه سال پیش نخست ثابت کرده اند که شیراز قبل از عهد کریم خان بر زمین نبوده و سپس با درستی و قوت نتیجه گرفته اند هر متنی که از شیراز ماقبل عهد کریم خان خبری دهد، بدون تردید جعلی است. حالا تو هم اگر مایه ای داری و یاآدم مایه داری می شناسی ثابت کن که شیراز یک شهر قدیمی است ولی نه از روی همان نوشته های کاغذی جعلی و اگر از عهده این کار بر نمی آیید همان بهتر که خاموش شوید و آبروی خود را بیش از این نریزید.
من اصلا مشکلی ندارم که شاهنامه و غزلیات حافظ و سعدی و همه و همه جعلی باشند و ساخته سه دهه اخیر. مهم این است که وجود دارند تو را به خدا به اقای پورپیرار بگویید سرایند واقعی این اشعار را معرفی کند تا ما ادیبان و بزرگان معاصرمان را بشناسیم و دستشان را ببوسیم و اینقدر در گمنامی نماند و ما آثارشان را به افراد 700-800 سال قبل نسبت بدهیم. و تو را به خدا معمارانی را که یک شبه یک شهر مثل شیراز با تخت جمشید و نقش رستم و این همه کتیبه می سازند و این همه دانشمند را یک جا گرد می آورند معرفی کنید تاهمه ملت از وجودشان بهره ببرند.
خسته نباشید، میون مطالبی که شیوه ی کار پورپیرار رو بررسی کردن، مطلب شما از بهترین ها بود.
چند سایت به نوشته های پورپیرار پاسخهای خوبی میدن اما کافی نیست، همونجور که از یادداشت های این مطلب پیداست، این یه جریان گسترده ست که طیفی از تجزیه طلبان، قومیت گراها و حتی برخی از اسلام گراها اون رو پوشش میدن.
ظاهر قضیه اینه که پورپیرار میخواد اختلاف ها رو از بین ببره و وحدت اسلامی ایجاد کنه؛ اما در عمل، تجزیه طلبان و دشمنان خارجی بیشترین مشتری نوشته های پورپیرار هستن!
ممنون از لطفتون 🙂
به نظر من ناصر پور پیرار یک منتقد واقعی است و این تنها وقتی قابل باور است که ما نقد را مخرب بدانیم. اصولا هر نوع نقد سازنده به شدت احمقانه است. نقد باید مخرب باشد. باید بنیان توهم را فرو بریزد و به نظر من پور پیرار این کار را کرده است و بنیان توهم پان فارسیسم و پان ایرانیسم را فرو ریخته است. تمامی ادبیات فلسفی و علوم اجتماعی از نیچه گرفته تا فیلسوفان جدیدی مانند ژیژک و ژان لوک نانسی و غیره، تایید کننده آرای پورپیرار در رابطه با تاریخ هستند. این فیلسوفان همگی بر این باورند کا تاریخ را ملت ها می سازند و هیچ تاریخی به معنای واقعی آن وجود ندارد. پان فارسیسم و پان فارسیسم متهم اصلی جعل تاریخ ایران است. تاریخی که در آن زبان فارسی به سروری می رسد. زبانی که شعر آن افتخار می کند از زبان عربی استفاده کرده است بخصوص این موضوع در رابطه با سبک عراقی کاملا مشهود است. در این سبک استفاده از کلمات عربی و اشعار عربی مایه افتخار شاعران بزرگی مانند سعدی و حافط و مولوی و غیره بوده است. بیایم یک ک از این توهم تمدن عظیم فارسی بیرون بیاییم
خوشبختانه ایرانیان آریایی از هر نژاد وقومی که باشند سالیان سال است که در برابر هجمه های ددمنشانه و از این بدتر ایستادگی کرده و حتی از جان خود برای مام میهن مایه گزارده اند. کسانی مانند تو و پورپیرار (ناصر بناکننده عضو اخراجی حزب توده به دلیل کلاه برداری) کوچکتر از آن هستید که بتوانید در برابر سیل خروشان خشم ایرانیان چه آذری؛ کرد؛ بلوچ؛ پارس و لر بر پای لرزان خود باقی بمانید. زهی خیال باطل!
چه مسخره است که میگی:ایرانیان آریایی از هر قوم و نژاد.این یعنی چی؟بالاخره آریایی هستند یا از اقوام دیگر؟مگه زوره که اعراب و ترکها را آریایی بدانید.اینها نه ایرانی هستند و نه اریایی.
دوست گرامی نمی دانم ایام سربازی وقتی برای شما گذاشته که به مسائل دیگر و سایتتان بپردازید یا نه !
مطالبتان در مورد آقای پورپیرار را خواندم من در مجموع بیشتر نوشته های وبلاگ وی و کتابهایش را خوانده ام بسیاری از مطالبش را قبول کرده ام و بسیاری را نیز قابل قبول نمی دانم مطلب شما در مورد وی نیز نکات جالب توجهی داشت .
مطالب مطرح شده ی وی به نحوی است که نمی توان در مورد آنها حکمی کلی داد مثلا انهدام کامل حیات در منطقه نجد ایران و بین النهرین یا خالی شدن دو هزار ساله ی آن به هیچ وجه با عقل سازگار نیست اما کشتار پوریم فقط در مقیاسی که در تورات آمده محتمل است یا اثر باستانی تاق بستان به قول ایشان یک اثر یونانی و هلنی است و برای ادعایش دلایل جالبی هم آورده است در این زمینه یکی از نظر دهندگان وبلاگش به نام آقای اتفاق در این زمینه تحقیقی انجام داده که فایل پی دی اف آن را من هم دریافت کرده ام که موارد قابل اهمیتی در مورد هلنی بودن ایین اثر و نه ساسانی بودن آن در بر دارد خواستم نظر شما را در این مورد بدانم .
در ضمن نشانی وبلاگی که از آن طریق می توانید به این فایل دسترسی پیدا کنید :http://www.ekhbar.blogfa.com/
ارادتمند ماجد از سقز کوردستان
ماجد جان،
راستش تا همینقدر هم از وقتی که برای پورپیرار گذاشته ام پشیمانم. تصورم این است که باید همان موقع که فهمیدم دغدغه پورپیرار کشف حقیقت نیست و در نوشته هایش، اولیه ترین اصل کار علمی، که همان امانت در نقل قول باشد، را هم رعایت نمیکند، باید کنارش میگذاشتم و وقتم را به کارهای مفیدتری اختصاص میدادم.
حتی این روزها در فکر این بودم که همین نوشته را هم حذف کنم چون معمولا کسانی که برایم کامنت میگذارند از تیپ فکری/شخصیتی کامنت بالایی هستند.
در مورد آن مقاله در باب طاق بستان، اگر حوصله اش را داشتید، بد نیست از راه دور بنشینیم و با هم منتخبی از نوشته را با دقت تجزیه و تحلیل کنیم. شاید نتیجه اش جالب شد.
شما که مدعی نقد و بررسی علمی هستید لطف کنید و با ارائه سند و مستدل ( نه آنگونه که خود تصور کرده اید با نقل چند واسطه) روش تحقیق ایشان را برای خواندگانتان بررسی نمایید. نق زدن و دلشوره وطن وطن کردن یا پنهان شدن در پشت عناوینی چون تجزیه طلبی، پان ترک ، پان عرب، اسلامیست و از این دست تنها نشانه خالی بودن چنته تان در برخورد علمی است. تمام اساتیدی که شما از ایشان یاد کردید نیز جز دست خالی و دندان قرجه کردن چیزی دز دست ندارند.
عزیز پاک نکنی یه موقع این پست رو! به […]ها محل نذار… 😉
نه!
این رو دو سال پیش نوشتم. اگه میخواستم پاک کنم تا حالا کرده بودم 😉
البته لازم به ذکر است که رد نظرات یک نویسنده در مورد موضوعی خاص را نباید با گلچینی دلخواه از مطالب آن نویسنده انجام داد . شاید برخی مطالب و نظرات ایشان درست نباشد ولی در مورد ایرادات و نقصهای کشف شده در معماری تخت جمشید چه پاسخی دارید . درمورد نقوش نیمه کاره سربازها و نیزه ها و سرستونها و …. چه پاسخی دارید . در مورد کتیبه های جعلی داریوشی نصب شده در تخت جمشید چه پاسخی دارید . البته از نوشته هایتان معلوم است که به خاطر به خطر افتادن هویت فارسها اینگونه یک طرفه به قاضی رفته اید . باشکوه خواندن یک بنای نیمه کاره توهین به مردم است یا اطلاع رسانی به انها ؟؟؟؟ چرا باید فکر کنیم که کورش مصلح تاریخ بشر بوده با کدامین سند و مدرک ؟ آیا تنها سند شما همان نوشته های اریک اشمیت و امثالهم نیست …. و یا منظورتان نوشته های ویل دورانت است که معلوم نیست منبع و ماخذ ایشان درخصوص نوشته هایشان چیست !! بس است اینهمه تظاهر به تمدن و پیشرفت. اگر هخامنشیان آنگونه که ادعا می شود بودنند تا حالا باید به حکومت خود ادامه می دادند.
با سلام خدمت دوستان
بنده فیلم تختگاه هیچکس رو دیدم . می خواستم یک نکته بسیار مهم رو بگم . همه می دونیم فرض محال ، محال نیست.من فرض را بر این میگذارم که اولا نظام جمهوری اسلامی جهت از بین بردن اقبال جامعه نسبت به تاریخ کهن و دلاوریهای کوروش کبیروآیین زرتشت قسمتهایی از تخت جمشید رو عمدا تخریب ، تعویض ، گم و گور وناقص کرده و نیز جابجایی هایی رو صورت داده تا بتونه به ما بگه اینجا اصلا ساخته نشده . خواهشمندم به این نکته توجه کنید که اینکارها انجامش نه دور از ذهن هست و نه از حکومت جمهوری ولایت فقیه بعید .یک تئوری طراحی شده قبلی که به مرور زمان انجامش دادن. دوم اینکه هیچ بعید نیست در اثر کندو کاو های غیر اصولی قسمتهایی از تخت جمشید مثل یکی از پایه گردونهای دربها که تو فیلم پورپیرار اومده ، زیر فشار بیل و کلنگ و تیشه خراب شده باشه و به همین ترتیب بقیه قسمتها . ولی من فرض اول رو ارجح تر از فرض دوم میدونم هر چند فرض دوم رو هم نمیشه بکلی رد کرد و نادیده گرفت . دوستان خوبم از این نظام جمهوری اسلامی هر کاری بر میاد . اگر یک روزی هم دکترسروش توبه کنه و بگه قرآن کلام خدا بوده و اونوقت این نظام خواهد گفت : دیدید کوروش که آخر فلسفه بود بازگشت به دین اسلام ، پس ما راست میگیم و مردم نیزغافل از اینکه این یک توطئه طرح ریزی شده قبلی بین سروش و نظام باشه. و امثا ل این موارد متعدد میشه بازگفت و حدث زد. فرض محال محال نیست .
جناب گنجه ای عزیز
با سلام
و ضمن عرض پوزش ، نام منبع در انتهای مقاله گنجانده شد. امیدوارم که در تمامی شئونات زندگی موفق باشید.
آنتی عزیز
ممنون از حسن توجه و سرعت عملتان،
سلام
ممنون از مطلبت
بنده تا حدودی با ایشون آشنایی دارم و خیلی ها رو هم دیدم که با ایشون هم عقیده هستند . ولی در کل فکر نمی کنم ایشون اون قدر مدارک محکم و معتبری داشته باشه .
البته نظر شخصی من اینه که مشکل از ما مردم ایرانه چون عادت کردیم به گذشته ی خودمون الکی افتخار کنیم بدون اینکه الانمون رو درست کنیم .
بهتره بگم که ما دچار کمبود شدیم ، یک جور عقده داریم و میخوایم به وسیله تقدس بخشیدن به گذشته این کمبود رو جبران کنیم .
شاید شاهان گذشته ظالم بودند ولی این دلیل نمیشه که بگیم ایران بی تمدنه .
در کل این آدم زیاد سواد تاریخی نداره .
به این وب لاگ سر بزنید. جواب پورپیرار را داده است.
http://www.naria2.blogfa.com
دیده ام فرهاد جان،
ممنون از لینکت
بابا دمت گرم
راستی فکر کنم تقریبا به تناقض مطلب قبل رسیدی؟
کورمان خوش گذشت ؟
درود
با سپاس از زحمتي که کشيدي بابت اين مطلب.
ميدوني مشکل از زماني شروع شد که روشنفکران چپگراي ايران دانسته يا ندانسته در خدمت خواست برادر بزرگترشون حزب کمونيست شوروي قرار گرفتند که تنها راه گسترش حزبشون رو در نابودي دين و وطن دوستي ميدونستن جالب اينجاست که تمام آقايون چپگراي ديروز امروز در صف تجزيه طلبان قرار دارن!
نميخوام دنبال تئوري توهم توطئه باشم ولي ساده انگارانه است اگر نيت اين آدم رو تنها شهرت طلبي بدونيم شايد در آينده بيشتر در مورد انگيزه هاي اين جور ادمها بدونيم.
طنز تاريخ در اينکه استالين که سالها زمان صرف از بين بردن ناسيوناليزم روسي در شوروي کرد درست زماني که ارتش هيتلر رو در دروازه مسکو ديد جنگ رو نه نبرد کمونيزم و نازيسم بلکه نبرد بزرگ ميهني ناميد!
شاد باشي.
حالا ه فهمیدم خیلی چیزای پراکنده ای که می دونستم هم مجتمع شد و اما :
به اعتقاد من این یارو(من ترجیح می دم از عنوان یارو به جای عناوین دیگه استفاده کنم) خیلی زیبا از چند نقطه ضعف ما استفاده کرده و انگشت گذاشته روی نقطه قوت ما جهل ، زود باوری ، شایعه پراکنی و شایعه باوری و عدم دقت در سخنانی که شنیده می کنیم و بیان می کنیم از ضعف و دانش گوینده هیچ آگاهی نداریم از صحت و سقم آن خبری نداریم اما چون فلانی یا فلان کسک گفته ما هم نقل می کنی وبد تر از آن آنچنان جدیت واعتقاد داریم که همه به صحت اون باور می کنند گیرم که این آقا راست بگه یهود اگه عرضه داشت یه فکری بری فلسطینمی کرد و اونجا رو هاپولی می کرد ملتی به بی عرضگی یهود من ندیدم اینان حتی از بودا و … هم بی عرضه ترن هیچ چیز درخشانی ندارن و تنها به افتخاراتی که توسط افراد دیگه براشون خلق شده دست می زنن و من فکر نمی کنم این یارو کمی به مخیلش فشار آورده باشهکه الان وقت خوبی نیست شاید در بهبوحه جنگ ایران و عراق کاری از پیش می برداما از اونجایی که قریب به 50 % جمعیت ایران جوانند و از خصلت های جوای ملی گرایی است و اینکه الان هر آدمی یه کتاب جامع تاریخ ایران داره که حداقل یه نظر بهش انداخته کار به جایی نخواهد برد و من همموافق نظر شما هستم
آقای کار زاری اگر نوشته های شما رو قبول کنیم پس باید بپذیریم که در زمان رواج تاریخ جعلی ما آگاهی پدران ما از تاریخ و فرهنگ یک صدم ما هم نبوده و زمانیکه حتی یک دانشمند ایرانی در 80 سال گذشته نمی بینیم که مستقلا در باب تاریخ هخامنشیان تحقیق کرده باشه پس دانشمندان جاعل غربی هر آنچه دوست داشتند به دلیل نقطه ضعف(جهل ، زود باوری ، شایعه پراکنی و شایعه باوری و عدم دقت در سخنانی که شنیده می کنیم و بیان می کنیم از ضعف و دانش گوینده هیچ آگاهی نداریم از صحت و سقم آن خبری نداریم اما چون فلانی یا فلان کسک گفته ما هم نقل می کنی وبد تر از آن آنچنان جدیت واعتقاد داریم که همه به صحت اون باور می کنندو… ) جامعه را به قبول آنها مجبور کردهاند
اینکه ملت بی عرضه یهود بیشترین سهم منابع پولی دنیا را در اختیار دارد و در معملات سیاسی دنیا نقش آفرین اصلی است نشان میدهد شما دشمن خودتون رو هنوز نشناختید برای آگاهی بیشتر از واقعیت یهود بهتر است کتاب عهد عتیق آنها که تورات هم بخشی از آن جعلیات است رو مطالعه بکنید تا متوجه بشوید چرا خدا در قرآن آنها را لعنت می کند
موفق باشید
حالا ه فهمیدم خیلی چیزای پراکنده ای که می دونستم هم مجتمع شد و اما :
به اعتقاد من این یارو(من ترجیح می دم از عنوان یارو به جای عناوین دیگه استفاده کنم) خیلی زیبا از چند نقطه ضعف ما استفاده کرده و انگشت گذاشته روی نقطه قوت ما جهل ، زود باوری ، شایعه پراکنی و شایعه باوری و عدم دقت در سخنانی که شنیده می کنیم و بیان می کنیم از ضعف
کاملا موافقم!