یک جایی توی فیلم ماتریس (انگار وسطهای قسمت سوم)، نئو که میرود به دیدن اوراکل، محافظ اوراکل بیخود و بیدلیل شروع میکند به مبارزه با نئو و بعد از حواله شدن مقداری مشت و لگد، یک دفعه دست میکشد و میگوید «درسته! تو خود نئو هستی» و در جواب نئو که هاج و واج مانده و درک نمیکند قضیه چیست میگوید «اگر میخواهی کسی را بشناسی با او مبارزه کن!»
حالا اگر میخواهید یک وبلاگنویس را بشناسید برایش کامنت انتقادی بگذارید. سعی کنید کامنتتان کاملا مودبانه و دور از هرگونه توهین و تعریض و گوشه و کنایه باشد، در عین حال استدلال و طرز فکر نویسنده را زیر سوال ببرد. از پاسخی که میدهد کاملا میتوانید بفهمید با چه جور نویسندهای طرفید و میتوانید تصمیم بگیرید که آیا باید نوشتههایش را تعقیب کنید یا نه.
وب و وبلاگ، عرصهی جولان سرسرینویسها و سرسریخوانها است و توی این آشفته بازار، پیدا کردن نویسندگانی که برای نوشتههایشان ارزش قائلند و هرچه از ذهنشان بگذرد را حسابنشده روی کیبرد نمیریزند، کمی دشوار است و حوصله میخواهد.
راستی صحبت کامنت شد … من خیلی وقت پیش چیزی در مورد ابراهیم میرزایی و شباهتش به هخا نوشتهام، هنوز که هنوز است، تقریبا هر روز یکی از طرفدارانش میآید و کمی فحش و فضاحت نثار من میکند و کلی هندوانه زیر بغل «آقا پرفسور» میگذارد و میرود. آنهایی که زیادی بیادبانهاند را حذف میکنم ولی بعضیهایش را میتوانید ته همان مطلب ببینید.
جالبترش اینجاست که وقتی توی گوگل دنبال عبارتهای مربوط به «آقا» میگردید، وبلاگ من آن آخرها فهرست میشود. یعنی تصور میکنم که یک عده از طرفداران آقا نذر دارند که سر تا ته اینترنت را دنبال منتقدان بگردند و هر که را یافتند فحشی حوالهاش کنند!
نقد نقاد می خواهد و نقد شنو یکی از اینا که نباشه ارزش نقد کم میشه و میشه هجو که در نتیجه اون آدم فحش میشنوه
درود
منم مشکل اسپم های گروه حق و عدالت رو دارم! هر از گاهی یکی میاد، یکبار جای بودم آقای با حرارت تعریف میکرد که این آدم کرامات داره و طی الارض میکنه!!!!
خلاصه ایشون کلا قوانین فیزیکی را باطل کرده!!!
بالاخره هر کس یک مدل دکان داره و متاعش رو میفروشه! ایشون هم با طی الارض! شایدم فردا طی الارتفاع بفروشه!
راستی
یک سوال چرا آدمهاهی مثل این آقا که کرامات دارن و طی طول و عرض و ارتفاع میکنن چرا یک کار مفید انجام نمیدن و فقط در حال طی کردن ابعاد!و سحر و جادو هستن؟!
شاد باشی
ها ها ها ها! شما کم آوردید و دیگه نمی تونید آپ کنید! مطلب کم دارید می خواید من بیام براتون بنویسم؟! 🙂
یوهاهاها!
( اینو نوشتم که میزان انتقاد پذیری تون رو هم من و هم خودتون محک بزنید. هیچ از دست من عصبانی نشید . لب خند بزنید. شما در مقابل دوربین مخفی هستید! 🙂 )
🙂 عجب تشبیه باحالی کردی این جناب الف نون رو!
ائه پس خیلیییییییی ( ی با کشیدگی کامل و لازم! ) ارزون خریدی هاااااااااااا؟؟؟ 😉
جالبي مطلب اينجاست كه تمام منجيان و دلسوزان ايران، فرسنگها از اينجا دورند و «آقا»وار ميگن لنگش كن…
به نظر من، حيف وقت، كه آدم بخواد براي همچين جانوراني وقت بذاره…
ساز مخالف منظورم بود. اهم! 🙂
کلا من خوشم میاد خب ساز انتقاد بزنم ببینم شما هم آیا ازون دسته نویسندگان پر حوصله هستید یا نه!! اههمممم! 🙂 ( می خواستید این نوشته رو الان آپ نکنید که دست من آتو بدید) بعله. منم درسته که ازین ماتریکس خیلی بدم میاد اما بدم نمیاد ازین روش های اوراکل ( آدم یاد این عطر لانکوم میفته ) روی دوست های وبلاگیم تست کنم و هر دفعه یه ایرادی ازشون بگیرم :)))) هاهاهاهااااا!!
دوست عزیز برادر ارجمند. این آقای رئیس نه به خوش اومدن من و شما اومده نه به خوش نیومدن من و شما هم میره!! ( جمله بندیم خودم رو اول کشت نوبت شما هم میشه ) فکر می کنی جدا با رای داداش شما ایشون دور اول رای آورد؟ دور دومم ایضامثل دور اول رای آورد! ( حالا داداش من دور اول رفت بهش رای داد گفت طفلک هیش کی نمی شناسدش بذار من بهش رای بدم از غصه نشینه گریه کنه 🙂 )
کتاب مستطاب رو هم والا دیگه تو اجبار و اینا رفتم خریدم . من سی و پنج تومن گرفتم. چطور ؟ شما چند گرفتی؟
البته که من از اون دسته نویسندگان پرحوصله هستم 😉
در مورد برادرم من یه مشکل دیگه دارم. ببین من میتونم 4 سال بلکه 8 سال احمدی نژاد یا بدتر از اون رو تحمل کنم. فرض کن ایران شده یه «بم» بزرگ و توش زلزله اومده، دست ما که نیست! ولی چیزی که تحملش برام سخته اینه که یه آدم تحصیلکرده مملکت که من هم علاقه شخصی بهش دارم، پیش خودش فکر کنه چقدر خوبه که زلزله اومده!
من خیلی سال پیش خریدم یادم نیست ولی فکر کنم 30 تومن بود