چهارشنبه و پنجشنبه هفتهی پیش، پدر و مادر همسر گرامی مهمان ما بودند. دقیقا همین دو روز هم داشتند منبع آب ساختمان را عوض میکردند و آب قطع بود. البته تازگی ندارد… ساختمانمان لنگیهایی دارد که خودشان را درست وقتی موقع آبروداری است نشان میدهند!
جمعه صبح خانوادهی همسر گرامی راهی شیراز شدند و ما هم نشستیم به بیرون کشیدن دل و رودهی کامپیوترمان تا شب که کلی خوشحال بودیم که حداقل رایانهمان خرابتر از دیروز نشده و عمل باز و بسته کردن جوارحش با موفقیت انجام شده.
برای شنبه قرار بود با کلوت برویم کویر مرنجاب ولی انگار برنامه به حد نصاب نرسید و لغو شد. عوضش شش نفری (من، همسر گرامی، پسردایی، فرزین آذریپور، دوست فرزین آذریپور، دخترخالهی دوست فرزین آذریپور) رفتیم قلعهی الموت و دریاچهی اوان.
الموت از زمین تا آسمان با آن تصوری که من داشتم فرق میکرد. فکر میکردم باید خرابهی محقری باشد بالای تپهای نزدیکیهای اتوبان قزوین! اما وقتی که 100 کیلومتر توی آن جادهی مخوف رفتیم و کلی کوه و دره را پشت سر گذاشتیم و تازه رسیدیم پای کوه قلعه (عجب کوه با شکوهی بود!) و بعد هم آن بالا آن همه حفریات باستانشناسی که میگفتند تازه 30 درصد از کل کار حفاری است… خلاصه کم آوردیم!
این روزها پای دیجیتال زندگیمان میلنگد، آن از اوضاع کامپیوتر و این هم از اوضاع دوربین که 4 تا عکس گرفت و باطریاش تمام شد. البته مدتی بود که باطریاش ضعیف شده بود و من هم برای امتحان لنز تلهی پسردایی را زده بودم به شاسیاش و پایدار کنندهی (استابلایزر) این لنز هم خیلی باطری میخورد. خلاصه 7-8 عکس بیشتر نتوانستم بگیرم و بقیه عکسها هم توی دوربین پسردایی است. ترجیح میدهد اول آن عکسها را از پسردایی بگیرم بعد ماجراهای سفر را مصور بنویسم.
راستی لپ تاپت چی شد بالاخره؟
به به مینای عزیز بالاخره از پشت ابرا در آمدی. دلم واست تنگ شده.
توی این فصل رفتین الموت؟! لابدخرماپزون هم میرین کیش؟(البته من خودم همون موقع رفتم کیش !)
درود
پارسال من رفته بودم اونجا فكر ميكردم يك قلعه بوده كه اونجا بچه هاي ميراث فرهنگي گفتن 11 تا قلعه هست تو همون محدوده كه وضعيت خطرناكي دارن و بدرد توريست جماعت نميخورن، تازه اين آثاري كه اونجا هست ماله دوره قجري و صفوي كه اونجا تعبيدگاه وارثان كور سلنطنت بوده قلعه اصلي كامل زير خاك و پارسال تازه سر دره مسجد باطني هارو داشتن در مياوردن نميدونم امسال چيزي اضافه شده يا نه؟
شاد باشي.
داشتن زیر دیوارهای دوره صفوی رو خالی میکردن که معماری دوره باطنی ها معلوم بشه، چیزایی هم پیدا کرده بودن. مسجد رو کامل در آورده بودن و چندتا کوچه و اتاق و انبار هم پیدا کرده بودن. دو سه روز دیکه در موردش مینویسم. الان به عکسا دسترسی ندارم.
افسوس که نیامدیم این دوستان ما مگسانند به دور شیرینی که ما رو سر کار گذاشتند من عاشق الموت بودم اولین فرصت می رم حتی شده تنهایی
خیلی جات خالی بود مهران
کویر مرنجاب ودریاچه نمک رو از دست دادین؟ واقعا متاسفم…
تا حالا دریاچه نمک اومدین؟ دیدن اون چند ضلعی های سفید که دورتادورتو پر کردن به همراه اون جزیره سرگردان که از دور دست پیداست ارزش این رو دارن که حداقل یه بار به خاطر دیدنشون به سمت کاشان والبته آران(موطن اصلی بنده) بیایین..البته نه برای عید ها…عید آدم باید بره یه جای سرسبز صفا کنه..نه اینکه که بره بروبیابون…حتی اگه اونجا کویر مرنجاب باشه…