آسمان یارمان بود! هر جا که پا میگذاشتیم، هوا صاف و آفتابی و ملایم میشد و بعد از رفتن ما به هم میریخت.
اول از تهران رفتیم شیراز و دو روزی پیش خانوادهی همسر گرامی بودیم. بعد از آنجا رفتیم بندر عباس. پشت سرمان شیراز بارانی شد و پیش رویمان بندر آفتابی و بهاری! سه روز بندر بودیم و برگشتیم شیراز که به مناسبت ورود ما بارانش بند آمده بود. دو روز دیگر هم شیراز ماندیم و برگشتیم تهران.
توی بندر مهمان «مهدی درویش» و «مریم ترابی» (دو نفر سمت راست) بودیم. مریم از همکلاسیهای دورهی کارشناسی همسر گرامی بود. میزبانانمان از هیچ جور مهمان نوازی دریغ نکردند و یک دلیل عمدهی خوش گذشتن سفر هم داشتن چنین میزبانانی بود.
خوش آمدین سوغاتی چی آوردین