«اعلیحضرتا،
به گمان این چاکر حقیر درگاه همایونی چنین میآید که انگار رتق و فتق امور ممالک محروسه و رسیدگی به کار رعیت، چنان آن شاهنشاه عالیجاه را مشغول کرده باشد که وقتی برای تعقیب و تدقیق در اقوال ینگه دنیاییها نمانده باشد…
ینگهدنیا و فرنگستان، عساکر به افغانستان و عراق عرب کشیدند و جمله خلقالله منتظر بودند که ببینند دول مصلح و مسالمتجو بر سر کار میآیند و کار دو ملک همسایه سامان میگیرد؛ اما چند سالی گذشت و نشد آنچه باید میشد…
حال اهل ینگهدنیا به این نتیجه رسیدهاند که ما را چه به ساقط کردن دشمن و به دوش کشیدن بار ملتش؟ کار ما همین باشد که دشمنمان را چنان ضعیف و بیبرگ کنیم که آزارش به ما نرسد…
حال اگر بین ممالک محروسهی ایران و عساکر ینگهدنیا و احتمالا فرنگ، جنگی در بگیرد، نتیجهاش این نخواهد بود که سربازان آن عساکر، بیرق به دست، پای به پایتخت ما بگذارند و صلح و آزادی (حداقل امید به آینده) را برایمان به ارمغان آورند تا شما با تمام جاه و جبروت شاهنشاهی، بروید و (زبانم لال) مبالشان را بشویید و …
جنگی اگر دربگیرد، چند بمبی است که فرو میریزد و چند پل و کارخانه و پالایشگاه و چاه نفتی که ویران میشود و ما میمانیم و حکومتی که دیگر زورش به آمریکا نمیرسد؛ ولی تا دل اعلیحضرت بخواهد، زور چزاندن شما و این رعیت حقیر را خواهد داشت…»
یک دوست وبلاگی دارم به اسم اعلیحضرت فینقیلی. حدودا چهل ساله است و بسیار با محبت. هر چند که با عقایدش موافقتی ندارم ولی رشتهی دوستیمان برقرار است و گهگاهی من با لحن یک رعیت برایش کامنت میگذارم و گاهی او در مقام نوازش یک سردار برایم کامنت مینویسد یا عکس سیبیلوی مرا روی چیزی مونتاژ میکند (اینجا را ببینید).
اعلیحضرت فینقیلی در پست قبلی آرزو کرده بود پیشبینی یک پیشگو درست از آب در بیاید و سال آینده آمریکا به ایران حمله کند و در جواب ما که گفته بودیم: «آمریکاییها دغدغهی تاج شاهی شما و آبروی رعیتی ما را ندارند…»، گفته بود «ما حاضریم با همین تاج شاهی توالت آمریکاییها را بشوریم…». متن بالا پاسخ جدید من است به جناب اعلیحضرت…
حتما آمریکا سوشیانت هست و میخواد ما رو نجات بده.بیشتر شبیه گرگ در لباس گوسفنده و هیچم دلش به حال ما ما نسوخته. زورم میگیره از آدمهایی که فکر میکنن میکنن آمریکا دلش به حال ما سوخته و میخواد نقش ناجی رو واسمون داشته باشه.