دیروز عصر نشسته بودیم و با رامین و کارآگاه بهمنی گپ میزدیم که محمد صادقی زد به شیشهی دیوار کاذب اتاقمان که :«بچهها آتش سوزی را ببینید». جریان این بود که یک موتورسوار توی میدان تختی زده بود به یک تاکسی و موتورش آتش گرفته بود. البته صدای مهیبی هم داشته که همه شنیده بودند الا ما سه نفر.
شهنام محمدنظر عکسهایی از ماجرای آتشسوزی و خاموش کردنش گرفت که اینجا ببینید. سربازی که توی عکس اول، چند متر دورتر از صحنه روی خطکشی عابر پیاده افتاده، راکب موتور بوده و احتمالا قبل از تصادف از روی موتور پایین پریده. به همین دلیل آسیب چندانی ندید و در عکس بعدی مشخص است که بلند شده و دارد میرود طرف پیادهرو.
در صورتی نفر حساب میشی که توی سرشماری اخیر شمرده باشنت. من که شمرده نشدم 🙁
:))بنده ی خدا این آقای بالایی :دی شما گویا عادت دارید ریزه میزه ها رو حساب نکنید؟؟
ببین من میام می خونم ولی ازین فونت این کامنت دونی تون اصلا خوشم نمیاد و همینم که دوبار باید کلیک کنم تا این صفحه هه باز بشه و بعد کامنت بذارم و …. خلاصه من شدیدا تنبل شدم این روزها!
راجه به این سینا خان هم بابا شما ولش کنید حالا دیگه؟؟ طفلکی یه کاری کرده شماها دیگه ولش نمی کنید؟؟ حالا چرا ازون بنده ی خدا عکس گذاشتید؟؟؟ :)))
راجع به اون بلاگه هم من هر چی فکر می کنم واقعا یادم نمیاد که من همچین کامنتی رو خونده باشم …. نمی دونم والا!!
علی جان سلام
سه نفر نبوديد و چهار نفر بوديم،من درسته ريزم ولی نفر حساب میشم میگی نه بیا شناسنامه ام را بهت نشون میدم 😉