دیشب به همت محمد نوشه رفتیم سینما فلسطین به دیدن «3:10 به یوما»
فیلم محصول 2007 بود و بازسازی فیلم دیگری بود با همین نام و محصول 1957
داستانش این بود که جان وید (راسل کرو) یک شرور و راهزن معروف، در اوایل فیلم دستگیر میشوند و گروهی از جمله کشاورز فقیری (کریستین بیل) که زمینهایش در طرح راهآهن قرار دارند، مامور میشوند که او را به قطار 3:10 به مقصد یوما برسانند تا به زندان آنجا برود و بعدا اعدام شود.
مسیر گروه از میان سرزمینهای آپاچیها میگذرد و از طرف دیگر گروه جان وید به دنبال آنها هستند تا رئیسشان را آزاد کنند…
فیلم بسیار پرکشش و پرتعلیق بود و ادامهی داستان را نمیشد حدس زد. صفحهی بزرگ سینما و صدای دالبی هم مزید بر علت بود که فیلم به دلمان بچسبد.
فیلم زیرنویس عربی و فارسی داشت. تا جایی که به فارسی مربوط میشد بعضی جاها را تلطیف کرده بودند، مثلا یک جا یکی از همدستهای جان وید از یک مامور راهآهن میپرسد: «Are you some kind of […]?» جای آن چند نقطه یک حرف خیلی بد بگذارید. در زیرنویس آمده بود: «شما یه جورایی مامور دولت هستید؟»!
اولین بار بود که به جشنواره فیلم فجر میرفتم. همیشه از صف جلوی سینماها میترسیدم و این بار هم اگر ممد نوشه زحمت بلیط را نمیکشید، اصلا سراغ جشنواره نمیرفتم.
صف سینما خیلی شلوغ بود و حدود 8:10 اعلام کردند که 12 بلیط دیگر بیشتر نمانده و تا 8:30 صبر کنید اگر جا خالی مانده بود بلیط «خام» میفروشیم. ساعت 8:30 که فیلم شروع میشد و شروع کردند به فروختن بلیط خام، تقریبا دو سوم سالن طبقه دوم سینما فلسطین خالی بود و اکثر کسانی که در صف بودند توانستند بلیط بگیرند.
البته این سیستم بلیط خام فروشی باعث شد تقریبا ده دقیقه اول فیلم را از دست بدهیم.
ظاهرا کسانی که توی صف ایستاده بودند، آمادگی قبلی داشتند و خیلی از آن ازدحام و احتمال گیر نیامدن بلیط ناراحت و عصبی نبودند. برعکس صف خیلی خندان و سرحال بود و همه مشغول تفریح دسته جمعی و خندیدن به سوژههای کوچک و بزرگ اطراف بودند.
دو نفر هم جلوی سینما بلیط بازار سیاه میفروختند به دو برابر قیمت. (بلیط 2500 تومانی را 5000 تومان میفروختند) مهران میخواست ازشان عکس بگیرد که بهترین چیزی که گرفت عکس زیر بود. آنقدر این دست و آن دست میکرد که انگار دارد عکس هنری میگیرد! برایش دست گرفته بودیم که خوب بود تو پاپاراتزی میشدی!
خب نذار!!
عکسا رو کامل بذار دیگه
تست میکنیم