دوم آذرماه که من و محمد کرمانی از پایاننامهمان دفاع کردیم، کمی به مقدمهی پایاننامه ایراد گرفته بودند. خصوصا که مقدمههایمان دقیقا عین هم بود (فقط اسم متنها را عوض کرده بودیم) و یکجا هم از فعل «میباشد» استفاده کرده بودیم که حکم گناه کبیره دارد.
نوشتن مقدمهی جدید همینطور بلاتکلیف مانده بود تا دیروز که یک مقدمهی جدید نوشتم و امروز صبح بردم پژوهشگاه تا خانم دکتر مزداپور ببیند و نظر بدهد.
اول رفتم پیش دکتر «راشد محصل». ترم اول سال 83-84
ما با دکتر راشد درس ارائهی مطالب داشتیم و جزء تکلیفهایمان باید یک کار ترجمه هم تحویل میدادیم که من و محمد کرمانی تحویل ندادیم و دکتر هم نمرهمان را داد به حساب اینکه تکلیف را بعدا تحویل دهیم که باز هم ندادیم.
خلاصه قضیه کش پیدا کرد تا ترم چهارم که دوباره با دکتر راشد درس داشتیم (این بار اوستایی) و بعد از دوسال هنوز دودرهبازی ما یادش بود! آخر سر نه تنها بدهی قبلیمان را تحویل ندادیم که تکلیفهای اوستایی را هم تحویل ندادیم و خلاصه بار گناهمان خیلی سنگین شد.
امروز رفتم دیدن دکتر راشد و پیشنهاد دادم که به جای تکلیفهای پیچانده شده، یک سری مقاله در ویکیپدیای فارسی بنویسم در موضوعات مرتبط با رشتهی خودمان. خیلی راحت پذیرفت و بعد هم خودآموز خط میخی را نشان دادم که کلی تشویق کرد و یک منبع اینترنتی هم معرفی کرد که شرح کلاس فارسی باستان شروو بود (نوشته میشود Skjearvo و خوانده میشود Sherwoo).
بعد رفتم پیش دکتر مزداپور و یک ساعتی گپ فرهنگی زدیم و در مورد خودآموز خط میخی تشویق شدم و دربارهی زبانهای باستانی روی اینترنت گفتیم و کمی به ناصر پورپیرار خندیدیم و در مورد لوحههای هخامنشی دانشگاه شیکاگو خبرهای دست اولی شنیدم که در یک post جداگانه نقل میکنم.
عکس سنگنوشتههای مشکوک شیراز را هم به دکتر راشد و هم به دکتر مزداپور نشان دادیم (دکتر میرفخرایی هم که آمده بود پیش دکتر راشد دید) و هر سه نفر تایید میکردند که خط سنگنوشتهها پهلوی کتابی است (نه کتیبهای) و دکتر مزداپور حدس میزد که احتمالا سنگ قبر باشد. قرار شد اینبار که رفتیم شیراز بگردیم ببینیم تکههای دیگر سنگنوشته هم پیدا میشود یا نه.
در مورد وقفنامهی نقشرستم هم قرار شد که من متن کاملش را بخوانم و با شرح و تفصیل بصورت یک مقاله در بیاورم تا با سفارش دکتر مزداپور در یک مجلهی معتبر چاپ شود.
دنبال یه مطلب درباره ی هفته ی وحدت می گشتم رسیدم اینجا گفتم یه سلامی هم عرض کنم 🙂
منم حدس میزدم(برای اینکه کم نیارم)
قسمت پهلوی کتابی رو منم حدس زده بودم 🙂