سوتی دادیم عین چی! درست پشت در ورودی آپارتمان، با صدای بلند گفتوگوی بیتکلفی با همسر گرامی کردیم و حرفمان که تمام شد احساس کردیم صدای خیلی ملایم در زدن شنیدهایم! (زنگ آپارتمان خراب است و مراجعین باید در بزنند) از چشمی نگاه کردیم و دیدیم همسایه پشت در است! به روی خودمان نیاوردیم و از همسر گرامی پرسیدیم صدای در زدن شنیدی؟ گفت نه! (واقعا نشنیده بود) خلاصه دوباره از چشمی نگاه کردیم و دیدیم همسایه خودش خجالت کشیده و رفته!
آقا این خونهی تو مشکل داره. اونموقع ما هم یه شوخیای در مورد سیر کردیم همسایهی بغلی همش چپچپ نیگا میکرد.
در مورد سی بیل که چه عرض کنم
به نظر بنده هفتاد بیله
ولی چون هیبت شاهانه داشت
خوشمان آمد
یادمان باشد برای یه بار هم که شده
یه همچین هفتاد بیلی برای خودمان بذاریم
سلام
جان من اینقدر به این آقای مددی گیر ندید
در کل وب لاگ جالبیه اینجا
با اجازه لینکتون کردم
چرا سر این بیچاره اینجوری اوردی راستی پرنسس جان ادرس وبلاگ من رو دارید که اگر به قتل رسیدم فقط کافیه به همسرم بگی
بعله … پس فهمیدم هر وقت اومدیم خونتون در زدید این جمله ی معروف تون رو شنیدیم باید انقدر در بزنیم تا فاطمه خانوم صدارو بشنون!!
راجع به این آقای مددی هم من که می دونم قبل اینکه ویزا تو پاسش بخوره رفتی نشستی کنارش از تو لپتاپت وبلاگت رو باز کردی و بهش نشون دادی بعد ویزائه خورده تو پاس عمو!! من که شمارو می شناسم!! تازه با همین پست آخرت هم نشون دادی که چقدر سوتی میدی! این هم یکی از همون اون ها!!