خاطرات دیوید کامرون
فکر نمیکنم هیچوقت توی تاریخ انگلیس انتخاباتی عجیبتر از انتخابات پیش رو (۱۲ دسامبر / ۲۱ آذر) برگزار شده باشه. تصور این که قراره کل پنج سال آینده یا بوریس جانسون نخستوزیر باشه یا جرمی کوربین واقعا حیرتانگیزه! خب مقصر اصلی این وضع هم کیه جز دیوید کامرون.
با خودم گفتم توی این موقعیت کتاب خاطرات دیوید کامرون رو بخونم و از زبون خودش بشنوم که چطور شد کار به اینجا رسید؟
کتاب خیلی مفصلیه. نسخهی صوتیش که من گوش دادم سی ساعته. خیلی هم کسل کننده است البته. اولا که متن رو خود کامرون خونده که صداش هم مثل شخصیتش یخ و حوصلهسربره. بعد هم پرِ اسمه. واقعا فکر کنم بیشتر از هزار نفر رو اسم برده. خیلیهاشون کسایی که در حد یه سلام و علیک بیشتر ندیدهشون ولی انگار نذر داشته که اسم همه رو توی کتابش بیاره و یه نیم خط هم توصیفشون کنه.
برای کسی که حوصله داشته باشه نکتههای جالبی از ساز و کار داخلی حزب محافظهکار (بطور کلی نظام حزبی انگلیس) و نهادهای داخلیش داره. برای من جالب بود که چطور کامرون و یار غارش آزبورن توی ساختار حزب رشد کردن و وقتی بعد از چند سال رهبری اپوزیسیون به حکومت رسیدن، کاملا زیر و بم حزب و اعضاء رو میشناختن و میدونستن کی رو کجای کابینه بذارن.
کامرون طبعا خیلی دوست داشته درباره موفقیتهاش بیشتر حرف بزنه و یه قسمت عمدهی کتاب درباره انتخابات ۲۰۱۵ ئه که حزب محافظهکار بعد از سالها بالاخره کارگر رو بر خلاف انتظار همه شکست قاطعی داد و به اکثریت پارلمانی رسید. در مورد بقیه موفقیتهای خودش و دولتش هم یه کمی زیادی با طول و تفصیل حرف زده.
گله از اتحادیه
ولی در مورد رابطه پر پیچ و خم انگلیس با اتحادیه اروپا و روندی که در نهایت منجر به فاجعه برگزیت شد هم کم نذاشته و جزئیاتی که از جلسهها و روند تصمیمگیری میده واقعا با جزئیات کامله و خیلی روشن و شفاف تمام ماجرا رو از شروع اختلافات سر نرخ تبدیل ارز توی دولت جان میجر توضیح میده.
یه جا شکایت میکنه که اتحادیه اروپا ادعا میکنه همه کارهاش مبنای حقوقی داره ولی وقتی کارش گیر بیفته حقوقدانهاش خیلی راحت رای سیاسی میدن!
مثالی که میزنه مال زمان بحران یوروئه. انگلیس مدعی بوده ما که پولمون یورو نیست نباید هزینهای برای رفع بحرانش بدیم. خیل سفت هم وامیسته که اگه بخواهید تصمیمی خلاف این بگیرید من وتو میکنم. اتحادیه برای دور زدن حق وتو انگلیس یه جورایی اساسنامه خودش رو نقض میکنه. یعنی کامرون ادعا میکنه همون حقوقدان ارشدی که دو روز قبل از نشست سران میگفته همچین کاری غیرقانونیه، توی نشست حاضر شده گفته نخیر خیلی هم قانونیه!
انتقاد از بیبیسی
شاید باورتون نشه ولی از بیبیسی هم شکایت میکنه! اونم چه شکایتی! بیطرفی بیبیسی رو به نوعی زیر سوال میبره!
ایرادش همون ایرادیه که همه از بیبیسی (و بیشتر رسانههای جریان اصلی) میگیرن. میگه این مدل بیطرفی که به دو طرف یه استدلال وقت و وزن مساوی بدی عادلانه نیست. مثلا توی بحثهای اقتصادی مربوط به برگزیت همهی صنایع مهم انگلیس بجز دو تا، مخالف برگزیت بودن یا همه اقتصاددانهای مهم معتقد بودن که برگزیت به ضرر اقتصاد انگلیسه ولی توی مناظرهها هر دو طرف وزن و وقت مساوی داشتن و عملا این یه جور تقویت غیر عادلانه کساییه که استدلالهای ضعیف و مواضع فضایی دارن.
اما ته بحث بیبیسی خیلی سرسری یه حرفی هم میزنه که استغفرالله! دیوید کامرون میگه وظیفه رسانه این نیست که حرف همه رو مطرح کنه. رسانه باید دنبال حقیقت باشه و یکی اگه داره دروغ میگه رسواش کنه! شما به فضلای بیبیسی این حرف رو بزن ببین چی جواب میدن!